- واقعه سیاهکل، شکستی که سبب پیروزی مذهبیون شد
رویداد سیاهکَل که به قیام و جنبش سیاهکَل نیز مشهور است، به یورش مسلحانه هواداران سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در تاریخ ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ گفته میشود. هدف از این عملیات، آزادکردن یکی از اعضای دستگیرشده این سازمان بود. در درگیری پیش آمده سه نفر از چریکها کشته و ده نفر دستگیر و سپس اعدام شدند. به نوشته یان ریشار و نیکی کدی این رویداد، نخستین حرکت مسلحانه با اهداف سیاسی در تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود.
در سالهای پس از سرکوب وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شمسی شماری از دانشجویان دانشگاهها که روشهای پیشین و مسالمتآمیز جبهه ملّی و حزب توده ایران را برای مبارزه با حکومت، موفقیتآمیز نمیدانستند، گروههای مباحثه مخفی و کوچکی را برای بررسی تجربیات اخیر چین، ویتنام، کوبا و الجزایر و ترجمه آثار مائو، جیاپ، چهگوارا و فانون تشکیل دادند. دستاورد این مباحث و بررسیها، شکلگیری شماری گروههای کوچک مارکسیست و اسلامی بود که تنها راه رهایی را جنگ مسلحانه و نبرد چریکی میدانستند. از جمله این گروهها، سازمانی بود که در اوایل دهه پنجاه نام «چریکهای فدایی خلق ایران» را برای خود برگزید. سازمان چریکهای فدایی خلق با ایدئولوژی مارکسیست – لنینیستی از پیوستن دو گروه که به واسطه نداشتن نام مشخص به نام بنیانگذارانش شناخته میشدند شکل گرفت. گروه نخست با نام جزنی ضیاءظریفی شناخته میشد و گروه دوم به نام پویان احمدزاده معروف بود.گروه جزنی (بیژن جزنی، حسن ضیاءظریفی) اولین تکاپوهای خود را برای تشکیل گروهی مسلح از سال ۴۵ آغاز کرد. بیژن جزنی سابقه عضویت در شاخه دانشآموزی حزب توده را در پیشینه خود داشت. او پس از انفعال و بیعملی این حزب در برابر کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به کلّی از این حزب برید و در سالهای ۱۳۴۰-۱۳۳۹ در سازمان دانشجویی جبهه ملّی به فعالیّت پرداخت. این گروه پیش از آنکه بتواند مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی را سامان دهد ضربه خورد و اعضای اصلی آن دستگیر شدند. اما دو تن از افراد باقیمانده گروه به نام علیاکبر صفایی فراهانی و محمد صفاری آشتیانی، بعد از مدت کوتاهی رهسپار اردوگاههای نظامی فلسطین شدند تا با کسب آموزش چریکی به ایران بازگردند و مبارزه مسلحانه را آغاز کنند. آن دو پس از بازگشت، به ایران در سال ۱۳۴۹به همراه بقیه اعضاء برای آغاز جنگ چریکی به کوهستان و جنگلهای شمال ایران رفتند.
رهبری فدائیان خلق در عملیات سیاهکل برعهده دو تن به نامهای علیاکبر صفایی فراهانی و حمید اشرف بود. این گروه از دو بخش تیم شهری و تیم روستایی تشکیل شده بود که در تاریخ ۱۵ شهریور ماه سال ۱۳۴۹ در دره مکار (اطراف چالوس) حرکت خود را آغاز کرد و پس از بررسیهای فراوان جنگلهای گیلان را انتخاب کرده و تیم روستایی را به آنجا فرستاد.
دلایل متعددی برای انتخاب گیلان وجود داشت. نخست آنکه وجود کوهستانهای صخرهای، استفاده از سلاحهای سنگین در آن منطقه را ناممکن میساخت و جنگلهای این منطقه تاحدودی در برابر حملات هوایی، استتار مناسبی محسوب میشد؛ اما دلیل اصلی، سابقه مبارزاتی روستاییهای این منطقه بهویژه در جنبش جنگل در دهه ۱۳۰۰ شمسی بود. پیشبردن برنامه تیم روستایی مستلزم تدارکات دقیق، زندگی با شبانان کوهستان، ایجاد ارتباط با روستاییان و قبول رزمنده از بین آنان بود، لیکن پس از دستگیر شدن یکی از هواداران فداییان بنام هادی بندهخدا لنگرودی توسط ژاندارمهای شهرستان سیاهکل در اواسط بهمن ماه، این برنامهها عقیم ماند.
ماجرای سیاهکل وقتی آغاز شد که ایرج نیّری سپاه دانش محل، اهل لاهیجان و یکی از هواداران و رابطان اصلی چریکها در جنگلهای سیاهکل در چهاردهم بهمن ماه توسط ساواک و نیروهای امنیتی دستگیر و هادی بندهخدا لنگرودی یکی از همرزمان آنها، عصر همان روز بیخبر از دستگیری او برای بردنش به مقر چریکهای مستقر در کوهستانهای بالادست به روستای شبخوس لات، روستایی در نزدیکی شهر سیاهکل و محل خدمت وی میآید ولی نیّری را نمییابد و این کار در هفدهم و نوزدهم بهمن هم تکرار میشود. در عصر نوزدهم بهمن اتفاقات به گونه دیگری رقم خورد. چون ساواک به بومیان توصیه کرده بود که هر غریبهای را دیدید دستگیر و یا به پاسگاه اطلاع دهید، بنده خدا لنگرودی که بهدنبال نیّری به روستای محل خدمت او آمده بود در محاصره مردم محلی قرار گرفت. ابتدا برای ترساندن آنان اقدام به شلیک دو تیر هوایی میکند و سپس پا به فرار میگذارد که با پا گذاشتن روی سنگ لیز رودخانه شنرود نقش بر زمین شده و در چنگ محلیها گرفتار میشود. محاصرهکنندگان با ضربههای شدید او را بیهوش میکنند و دست و پای او را بسته و تحویل پاسگاه میدهند.
ادامه در فصلنامه ...