1

مرداد پرحادثه

حسن اکبری بیرق
h.akbaribairagh@gmail.com

«دکتر محمد مصدق» در تاریخ معاصر ایران، از آن دسته پدیده‌هایی است که استعداد زیادی برای تفسیر و تأویل‌های متنوع و گاه متضاد دارد. گزارش جامع آنچه مصدق کرد و دید، به گونه‌ای که کمتر جنجال برانگیز باشد، هرمنوتیک خاصّی می‌طلبد که معمولاً از آن برای پرده‌برداری از رموز معماگونِ متون اسطوره‌ای و دینی استفاده می‌شود. خاستگاه خاصیت رازوارگی مصدق و کارنامه او چیست؟ چرا از پس گذر 66 سال از واقعه‌ای که نقطه پایان حیات سیاسی او به شمار می‌آید، هنوز نمی‌توان روایتی یکّه و سرراست از دوران پرفرازونشیب کنشگری‌های او در صحنه سیاسی ایران به دست داد؛ حتی اینک که با انتشار اسناد وزارت امور خارجه و سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی بریتانیای سابقاً کبیر- این استعمار پیر- غبار ابهام از چهره رویدادهای پچیده آن عصر، زدوده شده است، این مشکل همچنان پابرجاست. اگر سِرّ این معمّاگونگی و چالش‌برانگیزی، در خصلت‌های شخصی و کاریزمای فردی و اسطوره‌پردازی‌های یاران و هیولاسازی‌های دشمنان، نهفه باشد، چه بسا اشخاص برجسته‌ای که در تاریخ ایران یکصدسال گذشته آمده و رفته‌اند و کمابیش همین ویژگی‌ها را داشته‌اند، اما به معمّا تبدیل نگشته‌اند. به دیگر سخن، چرا داستان مصدق به ماجرای پایان‌ناپذیری تبدیل شده‌است که با وجود نگارش هزاران کتاب و نوشتار، و یادداشت و مقاله و جستار، و برپایی ده‌ها همایش و کنگره و یادواره، هرگز بانگ «مصدق بس!» از گوشه‌ای برنخاسته که هیچ، حتی به تازگی شورای اسلامی کلانشهر تهران، پس از چهل سال تجدید مطلع کرده، تهوّر به خرج داده و توانسته‌است خیابانی در تهران را مزیّن به نام او کند؛ آن هم در فضایی که هرگونه یادکردی از او به مثابه هواداری از قجر زاده‌ای ملی‌گراست که به حکم بنیانگذار فقید نظام در مُسلِم بودنش نیز تشکیکی جدی می‌توان کرد؟
به نظر می‌رسد راه درازی که او از «مصدق‌السلطنه» بودن تا «دکتر محمد مصدق» شدن و سپس به نماد استبداد و استعمارستیزی تبدیل گشتن پیموده‌است، موقعیت بی بدیلی برای او فراهم آورده که نصیب کمتر کسی از رجال نامی ایران شده‌است. دستکم ذکر جمیل او در افواه عام، یادآور وفاداری صادقانه به نظام مشروطه سلطنتی است که ثمره مجاهدات آزادی‌خواهانه و عدالت طلبانه مردم وطن‌پرست ایران می‌باشد؛ همچنین دمیدن روحیّه استقلال‌جویی و بیگانه‌ستیزی در روح سیاستمداران، دولتمردان و آحادملت ایران، نیز ارائه تعریفی نوین از «منافع ملی» و «وطن‌دوستی» که در همیشة تاریخ،6 جزو حلقه‌های مفقوده در سامانه حکمرانی در این سرزمین بوده است.
کیستی و چیستی محمد مصدق، دشوارهای است که رمزگشایی از آن نه با خوانش عمیق تاریخ عصر پهلوی، بلکه با شخم زدن تاریخ استبداد در این مرزبوم- از کهن‌ترین ایاّم تاکنون- میسّر است؛ آن هم نه فقط تاریخ سیاسی، بلکه تاریخ اجتماعی ایران، با بهره‌گیری از مدرن‌ترین روش‌های علومی چون انسان‌شناسی، مردم شناسی، روانشناسی اجتماعی و زیست‌جامعه شناسی.
استمداد از متدولوژی این دانش‌ها و استفاده بجا، قاعده‌مند و غیرگزینشی از اسناد تازه‌یافته و بازنگری در مستندات پیشین، نه تنها ممکن است تلقّی قریب به هفتادسالة ما را از پدیده «مصدق» با پرسش‌هایی جدّی روبرو نماید، بلکه بعید نیست که وجدان جمعی ملت ایران را با چالشی بنیان‌برافکن مواجه کند؛ به گونه‌ای که تمامی مشهورات و مقبولاتی که در طول چند دهه، بویژه درباره واقعه 28 مرداد، به مسلّمات قطعی و گفتمان‌های سخت و استوار تبدیل شده‌اند، دود شده، به هوا بروند.
اگر قرار بر عبرت گرفتن از تاریخ باشد، می‌بایست از زیر بار سنگین پندارهای بَدَل به حقیقت شده و باورهای تنقیح نشده بیرون خزید و چهره عریان واقعیت را یه چشم دید و به گوش شنید؛ در غیر این صورت نه تنها نمی‌توان از تاریخ پند گرفت و درس آموخت بلکه بسیار محتمل است همان تاریخی که قرار بوده چراغ راهمان باشد مایه گمراهیمان گردد، دور باطلی که در پیشینه بلند ما ایرانیان فراوان به چشم می‌خورد.
با وجود حجم عظیمی از توصیه‌های اخلاقی و دعوت به عقلانیت در متون ادب پارسی پیشااسلامی و آیات و روایات و مأثورات پسااسلامی که در ادبیات فارسی حضور و نفوذی چشمگیر دارد، در مجموع از هیچ حادثه تاریخی درس نگرفته‌ایم و به نظر می‌رسد که اراده عجیبی در وجدان جمعی ما ایرانیان برای درس نگرفتن از گذشته وجود داشته است. حکیم توس این وضعیت تاریخی را چنین توصیف می‌کند:
در ایــــن خاک زرخیز ایران زمیــــــن
نبودنــد جز مردمــــی پـــاک دیـــــن

همه دینشـــــان مردی و داد بــــــود
وز آن، کـشـــــــور آزاد و آبـــــاد بــــود

چو مهر و وفا بود خـــود کیششـــان
گـــــنه بود آزار کــــس پیششـــــان

هــمه بنـــــــده ناب یـــــــزدان پـــاک
هـمــــه دل پر از مهر این آب و خاک

گدایـــــی در این بـــوم و بر ننگ بود
بـــزرگی به مـــــردی و فرهنــــگ بود

که شد مهر میهن فــــراموش مـــــا
کــجا رفت آن دانش و هـــــــــوش ما

کــــز آن سوخت جان و دل دوستان
که انداخت آتـــــش در ایـــن بوستان

خـــــرد را فکندیم این ســــــان زکار
چه کردیم کـــــین گونه گشتیم خار؟

کـــــجا رفـــــت آییـــــن دیریــــن ما؟
نبود این چــــنین کشور و دیـــــن ما

همـــــه جـــــای مـــــردان آزاد بـــود
به یزدان که این کشـــــور آباد بـــــود

کشـــــاورز خــود خانه و مرز داشت
در این کشور آزادگــــی ارز داشــــت

گرامـــــی بد آنکــــس که بودی دلیر
گرانمــایـــه بود آنکــــــه بودی دبـیـــر

نه بیگانه جایی در این خانه داشت
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت

از آنروز دشمن بـــــما چیره گـــــشت
که مـــــا را روان و خرد تیره گشـــت

از آنـــــروز ایــن خـــــانه ویرانه شـــــد
که نـــــان آورش مرد بیگانـــــه شـد

چـــــو ناکس به ده کدخــــــدایی کند
کشـــــاورز بایـــــد گدایـــــی کنـــــد

به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم
کجـــــا این سر انجــــام بد داشتیم
هرچند قرینه سازی‌های تاریخی ممکن است به مغالطه زمان‌پریشی گره خورده و تحلیل ما را برای ریشه‌یابی معضلات گذشته نابسنده بنماید، اما نمی‌توان از کنار این واقعیت گذشت که ناهنجاری‌های اجتماعی فعلی در کشور عزیزمان ایران کما بیش همسانی‌های غیر قابل انکاری با دشواره های پیشینیانمان دارد؛ گواه صدق آن همین شعر زیبای فردوسی!
براستی چرا اینگونه است؟ چرا ما در طول قرن‌ها نتوانستیم مسائل بنیادین خود را حل یا رفع نماییم؟ چرا ملل راقیه عصر جدید که در ایام قدیم به لحاظ تمدنی فاصله بسیاری با ما داشته‌اند، امروزه نام جهان سوم یا کشورهای جنوب یا توسعه نایافته بر ما نهاده و میان ما و مدنیّت و مدرنیّت، نسبتی نمی‌شناسند؟
با ابتنا به این مبانی است که «خاطرات سیاسی» در پنجمین شماره خود بر آن شده است تا ضمن احترام به نام و یاد دکتر محمد مصدق و احساسات عمیق طرفدارانش، کلیشه رایج فرشته – اهریمن را شکسته، به آنچه در دهه آخر مرداد 1332، اقتصاد سیاسی ایران و ای بسا منطقه و جهان را وارد فصل جدیدی کرد، نگاهی انتقادی افکند. تلاش ما بر آن است که تصویری و خوانشی از آن دوره پر تلاطم ارائه کنیم که در عین وفاداری به اصل رئالیسم در روایت تاریخ، تحلیلی روزآمد از آن واقعه به دست دهیم. پرواضح است که اوضاع و شرایط آن روز ایران و جهان و مقتضیات جنگ سرد و نوع رابطه ایالات‌متحده با بریتانیا، همه و همه فضایی خاص برای بازیگران سیاست بین‌الملل ایجاد کرده بود که قابل قیاس با اقتضائات امروز نیست؛ اما این مقدار گفتنی است که برخی کنش‌ها و واکنش‌ها و عوارض و نتایج مترتب بر آنها فارغ از الزامات زمان و مکان است. برای نمونه به نحوه مدیریت رابطه دربار با قوه مجریه در نظامات سلطنتی مشروطه می‌توان اشاره کرد که از ظرافت خاصی برخوردار است به راه رفتن بر لبه تیغ می‌ماند. تاریخ ایران، مشحون از فجایعی است که برپایه این رابطه خطیر آفریده شده است. شیوع و شمول اصطلاح «وزیرکشی» یا «نخبه کشی» در زبان فارسی و داستان‌های جالبی که در متون ادبی و تاریخی فارسی نقل شده‌است، حکایت از بسامد بالای این امر دارد. چه بسیار امیرکبیرها و حسنک‌ها و… که عاقبت تهوّر خود را در درگیری با پادشاه دیدند و چشیدند. ایکاش همه کسانی که در این سرزمین ردای صدارت بر تن می‌کردند، قدری در تاریخ وزرا سیر می‌نمودند تا با آگاهی کافی از پیشینة تأسف‌بار رابطه شاه و وزیر، قدم در این راه می‌گذاردند.
به گمان ما، محمدرضا شاه جوان که نه اُتوریته پدر را داشت و نه اصولاً با افکار و اعمال او چندان بر سر مهر بود، در دهه نخست حکومت خویش منعطف‌تر بوده، به گواهی تاریخ تحزّب و سیاست‌ورزی در ایران، تقابل آشکاری با فعالیت سیاسی از خود نشان نمی‌داد. اما همان شاه نسبتاً مداراپیشه‌ای که در 26 مرداد کشور را بی هیچ امید بازگشتی ترک کرده بود، هنگام بازگشت، از لحظه فرود در فرودگاه مهرآباد تا 25 سال بعد که از همانجا به سوی سفری بی‌بازگشت پرواز می‌کرد، بَدَل به سلطانی مستبد شد که نه وقعی به مجلس می‌نهاد و نه گوش شنیدن صدای مخالفی را داشت و نه نخست‌وزیر مستقلی را تحمل می‌کرد. برخی مؤرخان و تحلیل‌گران، مسؤولیت مستقیم این تغییر مزاج و تلوّن مذاق پادشاه را متوجه نخست‌وزیری دانستند که هرچند شعار بحقِّ «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» را سرداده بود، در عمل سهمی از قدرتِ مؤثر برای سلطان قائل نبوده، هیچ فرصتی را برای تضعیف و تحقیر او از دست نمی‌داد. صدراعظمی که به زور و ضرب و به برکت شهدای قیام سی تیر آخرین سنگر حاکمیت محمدرضا پهلوی را با تصاحب وزارت جنگ، فتح کرده بود، حتی در مناسبت‌های رسمی و مراسم سلام حضور نمی‌یافت و پیام‌های خود را از طریق پیک به پادشاه می‌رساند.
مصدّق که در صدق نیت او نمی‌توان تردید داشت، گویی ماهیت قدرت در این مملکت را نمی‌شناخت که این چنین بی محابا در داخل به جنگ میراثی 2500 ساله رفت و همزمان نیز در خارج با دو قَدَرقدرت جهانی سرشاخ شد؛ بی آنکه چشم‌اندازی واقعی از بهبود اوضاع داشته باشد. او شاید نمی‌دانست یا نمی‌خواست بداند که اولاً نمی‌توان در دو یا چند جبهه جنگید، آن هم با دست خالی؛ ثانیاً با شاهنشاهی که به لحاظ تاریخی استعدا فراوانی برای استبداد دارد باید مدارا کرد و آهسته قدم برداشت. پادشاهی که به طور سنّتی هم از حمایت عام و هم از پشتیبانی علمای اعلام برخوردار است؛ همان‌ها که تلگرام به رُم زدند که: بیا که تنها کشور شیعه مذهب به تو نیازمند است.
آری در داستان مصدق اما و اگر ها و پرسش‌های بی پاسخ فراوان است؛ پرسش‌هایی از این دست که:
– آیا آنچه در روز 28 مرداد 32 اتفاق افتاد، به معنای دقیق و کلاسیک کلمه یک کودتا بود؟
– چه نقدی بر رفتار سیاسی، مدیریتی مصدق در آن دوره، علی‌الخصوص در روز واقعه، وارد است؟
– آیا رگه‌هایی از پوپولیسم در حیات سیاسی مصدق، بویژه در دوره صدارتش، به چشم می‌خورد؟
– آیا هیچیک از راه حل‌هایی که در دعوای نفت از سوی طرف‌های ماجرا ارائه شد، حداقل‌های منافع ملی را تأمین نمی‌کرد که مورد پذیرش مصدق واقع نشد؟
– آیا هزینه سقوط دولت ملی مصدق، بیش از پذیرش یکی از فرمول‌های توافق نبود؟
– آیا تعریفی که مصدق و همفکرانش از مقولاتی همانند استقلال، منافع ملی، حامیت مردم، خودکفایی و… داشتند، با واقعیات سیاست بین‌الملل در آن دوره همخوانی داشت؟
– آیا راهی وجود داشت که هم مصدق بماند و یأس سیاسی بر کشور حاکم نشود و در عین حال منافع مملکت تأمین شود؟
– آیا خصلت‌های شخصی و سرسختی‌های فردی دکتر مصدق، در نهایت به نفع ایران آن روز منجر شد؟
این‌ها و سؤالات بیشمار دیگر باید بتدریج که از آن دوره فاصله انتقادی می‌گیریم، واکاویده و پاسخ داده شود. فصلنامه خاطرات سیاسی بر آن است که در فرصت‌های مقتضی به این موضوع که می‌تواند الگویی برای سیاست‌پیشگان کنونی باشد، پرداخته و به تناوب، جستارهایی ژرف‌نگر با بهره‌گیری از دانش صاحب‌نظران




کتابشناسی دکتر شریعتی

«سال ۱۳۵۱»
اسلام شناسی در ترازوی علم و عقل
تالیف:‌ ابراهیم انصاری زنجانی
نویسنده از روحانیون حوزه علمیه قم و از منتقدین شریعتی است. این کتاب نقدی بر درس‌های اسلام‌شناسی ارائه‌شده در دانشگاه مشهد است. کتاب سه بخش دارد. بخش اول، اشتباهات شریعتی در «مسائل اسلامی»، «مسائل مذهبی»، «درباره خاتمیت»، «تعدد زوجات»، «حجاب»، «آزادی فکر در اسلام» و «بدعت در اسلام». بخش دوم شامل «حدیث ثنتین»، «شورا در اسلام»، «خلافت ابوبکر»، «ایمان شیخین» و «شجاعت عمر». در بخش آخر نیز، مطالبی با عناوین «احترام سادات»، «فایده طبقه روحانی»، «میانجی‌گری روحانیت»، «سازمان رسمی روحانیت» و «استقلال روحانیت» خواهیم خواند.
این کتاب در ۱۴۴ صفحه در سال ۱۳۵۱ توسط انتشارات «حکمت» قم منتشر گردید.

دفاع از اسلام و روحانیت
نوشته: محمدعلی انصاری
جلد اول این کتاب دو جلدی تحت عنوان «پاسخ به دکتر شریعتی، سخن‌گوی حسینیه ارشاد» در سال ۱۳۵۱ توسط «چاپخانه مهر استوار» قم در ۴۶۰ صفحه منتشر گردید. جلد اول نقدی بر برخی نوشته‌های دکتر شریعتی همچون «پدر، مادر، ما متهمیم»، «مسئولیت شیعه بودن»، «امت و امامت»، «فاطمه، فاطمه است»، «اسلام شناسی مشهد» است. شناخت نادرست نویسنده از دکتر شریعتی با معرفی وی آغاز می‌شود. او شریعتی را در سال ۵۱ مردی ۴۵ ساله می‌داند که ۲۰ سال از عمرش را در اروپا به فن نطق و خطابه پرداخته است. به نظر وی شریعتی در باورهای مذهبی، کسروی دوم است. از عناوین این جلد می‌توان «علی شریعتی را بشناسید»، «شریعتی با اسلام و تشیع مخالف است»، «کسروی دوم»، «دکتر شریعتی محبت علی را باور نمی‌دارد»، «نویسنده سخت با علوم بیگانه است»، «شیعه علوی، شیعه صفوی»، «تحقیقی در اطراف دعای ندبه» و «صفویه بسیم لطف یزدان» را نام برد.
جلد دوم این کتاب تحت عنوان «پاسخ به برقعی و دکتر شریعتی» در سال ۱۳۵۵ توسط «چاپخانه فیض» قم در ۲۷۲ صفحه منتشر گردید. جلد دوم این مجموعه، دارای دو بخش است. بخش اول ردیه‌ای بر مکتوبات سیدابوالفضل برقعی (از ابتدا تا صفحه ۹۷) و بخش دوم ردیه‌ای بر دکتر شریعتی (از صفحه ۹۷ تا پایان) است. در این جلد نویسنده انتقادات خود را معطوف به نامه شریعتی به پدر اعمال می‌کند، دراین نقد، نویسنده از تعابیر تند و گزنده‌ای استفاده می‌کند تعابیری همچون «ما حق داریم پدر شریعتی را بلعم و خودش را بلعم‌زاده، کثیف و خبیث بن خبیث بنامیم و بدانیم». از عناوین جلد دوم می‌توان به «اسلام منهای آخوند»، «تهمتی بسیار بزرگ به علامه مجلسی»، «آخوندهای درباری»، «پادشاهان صفوی علما را پادشاه و خود را عامل آنان می‌دانستند»، «از خواجه نصیرالدین طوسی تا آیت‌اللّه میلانی و بهبهانی» و «به کفریات کتاب کویر هم توجه فرمایید» اشاره نمود.
«سال ۱۳۵۴»
اصول تشیع
تالیف:‌ ابراهیم انصاری زنجانی
نویسنده از روحانیون حوزه علمیه قم و از منتقدین دکتر شریعتی است. وی کوشیده است که بر طبق اصول اعتقادی شیعه ابتدا طرح مسئله کند، سپس به بحث پردازد و در نهایت نظریات مخالفان مشهور را نقل کرده و به آن‌ها پاسخ دهد. جهت نیل به این منظور، نظریات دکتر شریعتی در باب تشیع در کتاب «تشیع علوی، تشیع صفوی» به عنوان مخالف شیعه و آلت استعمار آمده و سپس پاسخ داده شده است. پاسخ‌ها در ذیل این عناوین آمده است: «عدل»، «عزاداری»، «نهضت صفوی»، «اتحاد شیعه و سنی»، «خواجه نصیرالدین طوسی» و «بهتان به علامه مجلسی(ره)».
این کتاب در ۳۴۴ صفحه در سال ۱۳۵۴ توسط انتشارات «حکمت» قم منتشر گردید.

«سال ۱۳۵۶»
ویژه‌نامه‌ بزرگداشت دکتر شریعتی در بیروت
مراسم چهلم دکتر شریعتی در بیروت توسط «مجمع بزرگداشت شریعتی» و تحت نظارت و با ابتکار عمل «امام موسی صدر» در مرداد ماه ۱۳۵۶ برگزار شد. در این مراسم نمایندگان بسیاری از جنبش‌های ملی آزادی‌بخش (زنگبار، زیمبابوه، جنوب فیلیپین، اریتره)، نماینده جنبش الفتح (منیر شفیق) و نمایندگان اتحادیه‌های دانشجویان مسلمان در اروپا و آمریکا و کانادا، نمایندگان نهضت آزادی ایران و بعضی از روحانیون مبارز ایرانی حضور داشتند. برجسته‌ترین سخن‌رانان این مراسم «امام موسی صدر»، «احسان شریعتی» و «یاسر عرفات» بودند. این مجلس حواشی بسیاری در پی داشت. این ویژه‌نامه‌ ۸۰ صفحه‌ای، گزیده‌ای است از شرح آن مراسم همراه با بریده‌ی روزنامه‌های لبنان در واکنش به آن.

یادنامه شهید جاوید، علی شریعتی
(از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران در خارج از کشور)
یادنامه «شهید جاوید، علی شریعتی» در سال ۱۳۵۶، چندماه پس از درگذشت دکتر شریعتی توسط نهضت آزادی ایران در خارج از کشور انتشار یافت. این یادنامه در ۱۴۶ صفحه و شامل بیانیه‌های گروه‌ها و احزاب، اطلاعیه‌های شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی اپوزیسیون نظام شاهنشاهی و گزارشات مربوط به مراسم‌هایی است که در نقاط مختلف اروپا، لبنان و سوریه و ایران به مناسبت درگذشت دکتر شریعتی از ٣١ خرداد تا چهلم برپا شده است.

«سال ۱۳۵۷»
بازتابی از اندیشه‌های شریعتی
نویسنده: علی اکبر کسمایی
علی‌اکبر کسمایی، نویسنده، مترجم و روزنامه‌نگار فقید ایرانی است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم «مرحوم علامه طباطبایی نیز … گفته بودند «که آرای دکتر شریعتی عموماً با آنچه ما از دین می‌فهمیم تطبیق نمی‌کند.» در این میان من که با مرحوم مطهری ارتباط و نزدیکی بسیار صمیمانه‌ای داشتم، فکر کردم که همان‌طور که اگر دکتر بهشتی در جواب انصاری مطلبی می‌گفت مفید بود، مرحوم مطهری هم اگر در مورد دکتر شریعتی مطلبی بگوید خیلی مفید خواهد بود. اتهامات علیه دکتر شریعتی تا آنجا پیش رفته بود که او را بی‌دین، معاند و ضدخدا معرفی می‌کردند. و من فکر کردم که اگر مرحوم مطهری در مورد دکتر چیزی بگوید مفید خواهد بود.» این کتاب در ۲۰۴ صفحه و توسط انتشارات «اقبال» در سال ۱۳۵۷ منتشر گردید.
یادنامه سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی
اولین ویژه‌نامه‌ سالگرد فقدان دکتر شریعتی در خرداد ۱۳۵۷ در ۱۲۸ صفحه و با مطالبی از «علی تهرانی»، «ج جهانشهر»، «علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی»، «حسین رزمجو»، «کاظم سامی»، «علی شریعتمداری»، «عبدالجواد فلاطوری» و «احسان شریعتی» و همچنین اشعاری از «امیری فیروزکوهی»، «طاهره صفارزاده»، «سیدعلی محمودی» و «علی موسوی گرمارودی» منتشر گردید.

ویژه‌نامه یکمین سالگرد
اولین ویژه‌نامه‌ سالگرد درگذشت دکتر شریعتی در خارج از کشور، با مطالبی از «محمدتقی شریعتی»، «احسان شریعتی»، «حسن حبیبی» و «ابوالحسن بنی‌صدر» در خرداد ۱۳۵۷ و در ۲۱۸ صفحه منتشر گردید.

«سال ۱۳۵۸»
مجموعه چند سخنرانی در دانشگاه تهران
به مناسبت روز شریعتی
این مجلد، سخن‌رانی‌های آیت‌اللّه سید محمود طالقانی، استاد محمدتقی شریعتی، دکتر کاظم سامی، طاهر احمدزاده، احسان شریعتی و خانم پوران شریعت‌ رضوی به مناسبت دومین سالگرد فقدان دکتر شریعتی که در صحن دانشگاه تهران و در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ برگزار گردید را شامل می‌شود و توسط کمیته برگزارکننده‌ این مراسم در ۵۰ صفحه به چاپ رسید.
«سال ۱۳۵۹»
دکتر شریعتی، شهید دوباره
(به مناسبت سومین سالگرد و شهادت)
نویسنده: دکتر کاظم سامی
«دکتر شریعتی، شهید دوباره» عنوان مجموعه مقالاتی است از دکتر کاظم سامی که در سومین سالگرد هجرت و شهادت شریعتی (خرداد ماه ۱۳۵۹) توسط دفتر انتشارات و تبلیغات جاما منتشر شده است. این یادنامه حاوی شش مقاله است که عناوین آن‌ها به ترتیب عبارتند از: «انتخاب شهادت»، «چه باید کرد؟ جهاد»، «سیمایی از دکتر علی شریعتی»، «رنسانس اسلامی از سیدجمال تا شریعتی»، «دکتر شریعتی، شهید دوباره» و «دکتر شریعتی در مکتب». هر شش مقاله، از متن سخن‌رانی‌های دکتر کاظم سامی در مناسبت‌های مختلف یادمان شریعتی است. نخستین مقاله، «انتخاب شهادت»، متن سخنان دکتر سامی در سومین روز درگذشت شریعتی در منزل وی است؛ همچنان که مقاله‌ بعدی نیز متن سخنان دکتر سامی در مراسم هفتم درگذشت شریعتی در منزل وی است.

دکتر شریعتی، مهاجری الی اللّه
این کتاب کم حجم ۱۶ صفحه‌ای، متن سخن‌رانی حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای است که به مناسبت دومین سالگرد درگذشت دکتر شریعتی در دانشگاه تبریز در تاریخ ۲۶/۲/۵۸ ایراد شده‌است و در آبان ماه سال ۱۳۵۹ توسط نشر مستعضف (تبریز) منتشر شده است.

«سال ۱۳۶۱»
فرهنگنامه شریعتی
نویسنده: علی فیاض
این کتاب در واقع فرهنگ‌نامه‌ای است که در آن لغات و اصطلاحات تخصصی غیرفارسی موجود در آثار دکتر شریعتی به کمک متن کتاب‌های وی توضیح داده شده است تا بدین گونه معنی و مفهوم عبارات شریعتی برای بسیاری از غیرمتخصصین قابل درک شود. در بخشی از مقدمه کتاب می‌خوانیم «… معلم شهید شریعتی در آغاز حرکتش با دانشجویان و روشنفکران تماس داشت و به همین دلیل از اصطلاحات و واژه‌های بیگانه و بین‌المللی استفاده می‌کرد؛ و مسلماً توده‌های زحمتکش و محروم که امروز با کتاب‌های وی آشنایی پیدا کرده‌اند، معنی و مفهوم واژه‌ها برای‌شان گنگ و فهم‌اش مشکل می‌باشد. برای این کار یعنی درک و فهمیدن آن اصطلاحات و واژه‌ها، ما سعی کرده‌ایم تا از متن کتاب‌های ایشان معنی و توضیحات آنان را بازنویسی نماییم. براستی که خبرگی معلم شهید تا بدانجاست که باید یک واژه‌نامه کامل از اصطلاحات و واژه‌های وی نگاشت …». کتاب در ۲۰۶ صفحه توسط نشر «مهدی» در سال ۱۳۶۱ منتشر شده است.

شریعتی و فلسطین
نویسنده: علی فیاض
نویسنده در این کتاب با طرح مواضع اسلام‌شناسان می‌کوشد پاسخی به پرسش‌ها و تردیدهای مسلمین در باب مسئله فلسطین و چگونگی مواضع آن‌ها نسبت به اشغال فلسطین توسط اسرائیل دهد. در این بخش از تحقیقات؛ نویسنده دیدگاه‌های شریعتی را به عنوان اسلام‌شناس مورد توجه قرار داده تا به کمک مواضع او به عنوان یک ایدئولوگ شیعه، پاسخی برای نسل روشنفکر امروزین بیابد. این کتاب توسط «شرکت سهامی انتشار» در سال ۱۳۶۱ منتشر شده است.
«سال ۱۳۶۴»
نقدی بر کتاب «شهید مطهری، افشاگر توطئه …»
نویسنده: حسن یوسفی اشکوری
این کتاب پاسخی است به کتاب «شهید مطهری، افشاگر توطئه» که به مناسبت چهارمین سالگرد شهادت استاد شهید مرتضی مطهری منتشر شد و در بخشی از آن تحت عنوان «دکتر شریعتی و پروتستانتیسم اسلامی» به نسبت پروتستانتیسم با فراماسونری پرداخته است و محمد همایون از بنیان‌گذاران حسینیه ارشاد را به عنوان یکی از چهره‌های فراماسونری در ایران معرفی کرده است.
کتاب به ۹ بخش با عناوین «بدعت اسلام و فقاهت»، «متفکران اسلامی»، «غرب‌زدگی»، «آیا فرقان زاییده تعالیم دکتر شریعتی بوده است؟»، «علل مخالفت برخی از علما با روشنفکران»، «شیخ فضل‌اللّه نوری و پروتستانتیسم اسلامی»، «اصول فکری دکتر شریعتی و پروتستانتیسم اسلامی»، «انگیزه نویسنده در دفاع از شهید مطهری»، «شریعتی، همایون، ماسینیون» تقسیم شده است. این کتاب توسط «شرکت سهامی انتشار» در سال ۱۳۶۴ منتشر شده است.

کاربرد آیات قرآن در اندیشه دکتر شریعتی
به کوشش امیر رضائی
مولف کتاب در مقدمه می‌نویسد «تفسیرها و تحلیل‌های آیات مختلف قرآن از متن تمامی ۳۵ جلد مجموعه آثار دکتر شریعتی استخراج و براساس سوره‌های قرآن در این کتاب آورده شده‌اند».
این کتاب در ۴۶۰ صفحه، در سال ۱۳۶۴ توسط انتشارات «الهام» و در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات «چاپخش» منتشر شده است.

«سال ۱۳۶۵»
شریعتی در جهان
تدوین و ترجمه: حمید احمدی
کتاب می‌کوشد نظریات محققان اسلامی و ایران‌شناسان را پیرامون دکتر شریعتی و نقش وی در تجدید حیات‌طلبی اسلامی گرد آورد. نویسنده اذعان می‌دارد که نوشته‌های گرد آمده از نویسندگان به معنای تأیید نظریات آنها نیست. برای آشنایی بیشتر، عناوین برخی از مقالات به همراه نام نویسنده به این شرح است: «علی شریعتی، ایدئولوگ انقلابی ایران» نوشته «عبدالعزیز ساشه دینا»، « شریعتی، متفکر انقلابی شیعه» نوشته «یان ریشار»، « تفکر اجتماعی شریعتی» نوشته «شاهرخ اخوی»، «غرب‌زدگی در ایران از دیدگاه صمد بهرنگی، جلال آل‌احمد و علی شریعتی» نوشته «براد هانسن»، «شریعتی، معلم رادیکالیسم اسلامی در ایران» نوشته «حمید عنایت» با ترجمه «بهاءالدین خرمشاهی»، «اسلام به عنوان یک ایدئولوژی (تفکرات دکتر شریعتی)» نوشته «حامد الگار» با ترجمه «مرتضی اسعدی، حسن چیذری»، «شریعتی و تئوری بازگشت به خویشتن» نوشته «ابراهیم دسوقی شتا (استاد زبان‌های شرقی دانشگاه قاهره)»، «علی شریعتی، معلم انقلاب» نوشته «سروش عرفانی»، «میراث ابوالاعلی مودودی و دکتر علی شریعتی» نوشته «مریل وین داویس»، « نقش دکتر علی شریعتی در سیاست معاصر ایران» نوشته «منگل بیات فیلیپ»، «فاطمه به عنوان یک الگو در آثار علی شریعتی» نوشته «مارسیا. ک. هرمانسن»، «شریعتی، فرانتس فانون انقلاب اسلامی» نوشته «یرواند آبراهامیان»، «شریعتی، شهید جنبش‌های رهایی‌بخش» نوشته «منیر شفق».
این کتاب در ۳۲۸ صفحه توسط «شرکت سهامی انتشار» در سال ۱۳۶۵ منتشر شده است.
یادواره نهمین سالگرد هجرت
و شهادت دکتر علی شریعتی
در پیشگفتار این یادنامه نویسنده هدف خود را این گونه اعلام می‌کند که «… برای این که … دکتر علی شریعتی، از محاق فراموشی به درآید و به خصوص برای نسل جدید خاطره‌اش زنده گردد تا شاید انگیزه‌ای شود که او را … بهتر بشناسد …» در این یادواره به ترتیب مطالبی از محمدتقی شریعتی، غلام‌عباس توسلی، محمدمهدی جعفری، نصراللّه حکمت، محمود حکیمی، پرویز خرسند، عفت دربندی، امیر رضایی، کاظم سامی، عزت‌اللّه سحابی، سیدغلام‌رضا سعیدی، عبدالکریم شریعتی مزینانی، علی طهماسبی و درنهایت حسن یوسفی اشکوری در مورد دکتر شریعتی خواهیم خواند.
این کتاب در ۲۰۸ صفحه توسط «انتشارات چاپخش» در سال ۱۳۶۵ منتشر شده است.

«سال ۱۳۶۶»
دکتر علی شریعتی از دیدگاه شخصیت‌ها
ب‍ه ک‍وش‍ش‌ ج‍ع‍ف‍ر پ‍ژوم‌ (س‍ع‍ی‍دی‌)
کتاب حاضر مجموعه‌ای است از سخنان تنی چند از شخصیت‌های علمی، سیاسی و مذهبی معاصر که کوشیده‌اند شخصیت شریعتی را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. گردآورنده انگیزه اصلی خود را از تهیه کتاب، قضاوت‌های ناحقی که بر شریعتی وارد آمده بیان می‌کند. در بخش اول کتاب زندگی‌نامه دکتر شریعتی را می‌‌خوانیم و در بخش دوم با دیدگاه‌های آیات عظام و آقایان طالقانی، بهشتی، مطهری، خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، مجتهد شبستری، هادی خسروشاهی، حسن یوسفی اشکوری، دعائی، حجتی کرمانی، مهدوی کنی، محمدتقی شریعتی، دکتر سامی، محمد رضا حکیمی، دکتر چمران، حامد الگار، دکتر سروش، علی شریعتمداری، عباس شیبانی، میرحسین موسوی، فخرالدین حجازی، محمد مهدی جعفری، علی معلم، فواد کریمی و … در مورد دکتر شریعتی آشنا می‌شویم. بخش سوم کتاب به «جایگاه‌ دکتر شریعتی در تاریخ معاصر» توسط حجت‌الاسلام سید محمد راستگو می پردازد و در بخش چهارم نیز اشعار سروده شده درباره دکتر شریعتی را می‌خوانیم. این کتاب در ۲۲۲ صفحه و در سال ۱۳۶۶ توسط «موسسه نشر کتاب» قم، در سال ۱۳۶۸ توسط انتشارات «سعیدی»، در سال ۱۳۷۰ توسط «نشر اشراقیه» و ویراست دوم آن در ۷۳۴ صفحه در سال ۱۳۸۰ توسط «نشر سایه» منتشر گردید.

یادواره دهمین سالگرد هجرت
و شهادت دکتر علی شریعتی
به کوشش امیر رضائی
در این یادواره به ترتیب مطالبی از محمدتقی شریعتی، عبدالعلی بازرگان، امیر رضائی، عبدالکریم شریعتی مزینانی، محمد علی‌پناه، علی طهماسبی، فاطمه معصومی، مجید ملکی و درنهایت حسن یوسفی اشکوری در مورد دکتر شریعتی خواهیم خواند.
این کتاب در ۱۷۲ صفحه توسط انتشارات «ندای جدید» در سال ۱۳۶۶ منتشر شده است.

«سال ۱۳۶۷»
یازدهمین یادواره هجرت و شهادت دکتر علی شریعتی
به کوشش امیر رضائی و محسن بابائی
در این یادواره پنج مقاله با عناوین «آن که قلم توتمش بود» نوشته محسن بابائی، «خودآگاهی دینی» نوشته امیر رضائی، «چشمه جوشان» نوشته حسین مدرس، «پا به پای دکتر شریعتی در جستجوی روشنفکران» نوشته محمد ملکی و «مالکیت عمومی در اندیشه دکتر شریعتی» نوشته حسن یوسفی اشکوری را خواهیم خواند.
این کتاب در ۲۰۰ صفحه و توسط انتشارات «امیر رضائی» در سال ۱۳۶۷ منتشر شده است.
«سال ۱۳۶۸»
دیدگاه چهارم و سخن‌گوی آن دکتر علی شریعتی
نویسنده دکتر حسن توانائیان فرد
نویسنده می‌کوشد چهار دیدگاه اقتصادی پس از انقلاب در ایران، دوره اول در ۱۳۵۸ و دوره دوم در ۱۳۶۵ را مورد نقد و بررسی قرار دهد. دوره اول دیدگاه‌های اقتصادی با توجه به جهان دوقطبی سرمایه‌داری و سوسیالیسم به این شکل آمده ۱. سرمایه‌داری اسلامی ۲. سوسیالیسم ۳. دیدگاه میانه و ۴. اقتصاد اسلامی. در دوره دوم با توجه به پایان جنگ سرد و به حاشیه رانده‌شدن سوسیالیسم، چهار دیدگاه اقتصادی پیشین تغییر یافته و به این شرح آورده می‌شود ۱.سرمایه‌داری اسلامی که مبلغ آن جناح راست حوزه علمیه قم است ۲. سرمایه‌داری غربی و ایدئولوگ آن دکتر عبدالکریم سروش ۳. دیدگاه میانه و ایدئولوگ آن سیدعبدالرسول حجازی و ۴. دیدگاه مستقل با دکتر شریعتی. نویسنده با طرح دیدگاه‌های مختلف از اقتصاد به نقد و بررسی هر کدام پرداخته و نقاط ضعف آن‌ها را که به عدم کارایی و ایجاد بی‌ثباتی و بی‌عدالتی در جامعه منجر می‌شود را نتیجه گرفته، در نهایت به تأیید دیدگاه مستقل می‌پردازد. وی با ارائه مطالب اقتصادی دکتر شریعتی، نمونه‌ای از برداشت‌های اقتصادی دیدگاه مستقل را به نمایش می‌گذارد.
این کتاب در ۱۱۸ صفحه و توسط انتشارات «چاپخش» در سال ۱۳۶۸ منتشر شده است.

ارزیابی مناسبات فکری آیت‌اللّه مطهری و دکتر علی شریعتی
نویسنده رسول جعفریان
نویسنده در این نوشتار می‌کوشد بخشی از مناسبات میان استاد مطهری و دکتر شریعتی را به نگارش درآورد، در این خصوص از ارتباطات آن دو در سال‌های نخستین فعالیت‌شان در حسینیه ارشاد آغاز کرده و به ایجاد اختلاف میان آن‌ها (که به اعتقاد او توسط آقای میناچی صورت گرفته) اشاره دارد و بالاخره به اختلافات اعتقادی که میان آن دو در سطحی عمومی و خصوصی بروز کرده، می‌پردازد. در انتها دین‌شناسی شریعتی را مورد نقد قرار می‌دهد. نویسنده دراین زمینه شریعتی را فاقد ثبات پایه فلسفی می‌داند. اطلاعات شریعتی را در دین‌شناسی و نیز در شناخت اصولی و پایه‌ای غرب سطحی و نادرست می‌داند، تنها نقطه امتیاز فکری او را در رسوایی مارکسیسم دانسته. به باور نویسنده شریعتی بیش از این که یک چهره فرهنگی و عقلانی باشد یک شخصیت ایدئولوژیک است و داشتن موضع ایدئولوژیک قبل از داشتن چهارچوب فرهنگی باعث تهییج و تحریک گسترده مردم (در سال‌های ۵۶ و ۵۷) شده اما کج‌فکری به همراه خواهد آورد. نگارنده معتقد است در انقلاب اسلامی این کج‌فهمی به کمک امام (خمینی) و پیروان امام تا حدودی از بین رفت.
این کتاب در ۸۶ صفحه و توسط انتشارات «صیدا» در سال ۱۳۶۸ منتشر شده است.

دوازدهمین سالگرد هجرت و شهادت دکتر علی شریعتی
گردآورنده امیر رضائی
در این مجموعه مقالاتی با عناوین «‌شمه‌ای از زندگی‌نامه دکتر علی شریعتی» نوشته «امیر رضائی»، «شان شریعتی در اندیشه اجتماعی شیعه» نوشته «علی‌رضا‌ رجائی»، «جهان‌بینی توحیدی یا جهان‌بینی الهی؟» نوشته «امیر رضائی»، «انسانی‌که به تعهد وفادار ماند» نوشته «عبدالکریم شریعتی مزینانی»، «مقدمه‌ای بر تأمل در معنی کتاب» نوشته «علی طهماسبی»، «بنفشه سرخ صحرائی» نوشته «محمد ملکی»، «تئورکراسی یا دموکراسی؟» نوشته «حسن یوسفی اشکوری» را خواهیم خواند.
این کتاب در ۱۸۴ صفحه و توسط انتشارات «امیر رضائی» در سال ۱۳۶۸ منتشر شده است.

«سال ۱۳۶۹»
ده مقاله در جامعه‌شناسی دینی و فلسفه تاریخ
(با تأملی در زندگی و اندیشه دکتر علی شریعتی)
نویسنده دکتر غلام‌عباس توسلی
کتاب مجموعه مقالاتی است که در گذشته به صورت سخن‌رانی یا مقاله با اشاره به مشی شریعتی درخصوص دین، جامعه و فلسفه تاریخ ارائه شده است. اولین مقاله به شرح مختصری از زندگی و شهادت شریعتی می‌پردازد. مقالات بعدی با نقش دکتر شریعتی به عنوان آغازگر انقلاب فرهنگی شروع شده است و با نگاه علمی او به تاریخ و ساخت نمادهایی همچون نهضت، نهاد و دگرگونی‌های اجتماعی و … ادامه می‌یابد. در پایان با مقاله‌ای تحت عنوان «جایگاه استاد شریعتی در تاریخ معاصر» به مناسبت سالگرد وفات وی خاتمه یافته است. این کتاب در ۲۸۴ صفحه و توسط انتشارات «قلم» در سال ۱۳۶۹ منتشر شده است.

استاد و فرزند برومند او
نویسنده دکتر حسین رزمجو
کتاب شامل چندین مقاله، نامه و نیز مصاحبه‌های دکتر حسین رزمجو است که به مناسبت بزرگداشت استاد محمدتقی شریعتی و دکتر علی شریعتی به چاپ رسیده است. مؤلف در مقدمه می‌گوید «می‌کوشد سایه روشنی از سیمای روحانی و اخلاقی آن دو ارائه دهد». اهمیت این کتاب در ترسیم شخصیت و رفتار استاد محمدتقی شریعتی همچون دبیر دبیرستان‌ها و موسس کانون نشر حقایق اسلامی از خلال خاطرات یک جوان است. در پایان این کتاب نیز دو مقاله با عناوین «به یاد معلم بزرگوار» و «وحی و نبوت» اختصاص به استاد محمدتقی شریعتی دارد.
این کتاب در ۲۴۸ صفحه و توسط انتشارات «خاوران» مشهد در سال ۱۳۶۹ منتشر شده است.

«سال ۱۳۷۰»
نگاهی دوباره به مبانی فلسفه سیاسی شریعتی
(با تاملی بر پارادوکس دموکراسی متعهد)
نویسنده دکتر بیژن عبدالکریمی
این کتاب به مبانی فلسفه سیاسی شریعتی می‌پردازد، در این راستا نویسنده دموکراسی متعهد را در تقابل با دو دیدگاه سیاسی لیبرالیسم و سوسیالیسم قرار می‌دهد. وی اذعان می‌دارد که شریعتی یکی از بزرگترین فیلسوفان سیاسی فرهنگ اسلامی است که توانسته نگرش نوینی در تفکر اجتماعی و فلسفه سیاسی بر اساس جوهر اندیشه دینی به عمیقترین شکل و فرمالیستی‌ترین معنا ارائه دهد. زیرا که او منتقد لیبرالیسم و مدافعان آن همچون پوپر، آیزایا برلین، هایک و دیگران و از سوی دیگر منتقد جنبش‌های مارکسیستی ، لنینیستی و نئومارکسیسم و حتی سوسیال‌دموکرات‌ها است. شریعتی با تکیه بر جوهر اندیشه دینی فلسفه سیاسی خود را شکل می‌دهد که او را از این بابت هم ردیف متفکرانی همچون کی‌یرکه گارد و یا رنه گنون می‌توان دانست. نویسنده منشأ قدرت سیاسی و نحوه توزیع آن را از دیدگاه شریعتی، مبتنی بر فلسفه امامت دانسته و فلسفه سیاسی وی را مبتنی بر دموکراسی متعهد می‌داند. نویسنده اهداف خود را از تالیف این کتاب این گونه بیان می‌کند. ۱. ارائه شخصیت شریعتی به عنوان یک فیلسوف سیاسی ۲. نشان دادن ساختار نظام سیاسی، منشأ قدرت و حاکمیت و نحوه توزیع آن در فلسفه سیاسی شریعتی، با بیانی توصیفی و تا حدی تبیینی و روشنگرانه ۳. نظام بخشیدن به اجزا گوناگون اندیشه‌های شریعتی در چارچوب بحث از منشأ حاکمیت و توزیع قدرت سیاسی ۴. تأمل و بررسی منشأ ساختار توزیع قدرت سیاسی در اندیشه شریعتی ۵. بحث پیرامون پاره‌ای از پیامدها و لوازمات اصول و مبانی تفکر شریعتی ۶. تلاش مقدماتی نه چندان کامل برای فهم مرزبندی‌ها و تمایزات فلسفه سیاسی شریعتی در قلمرو بحث از منشأ و توزیع قدرت سیاسی با دیگر اندیشه‌های دینی و فلسفه‌های سیاسی و ۷. تلاش برای ارائه پاسخی برای حل پارادوکس دموکراسی متعهد. این کتاب در ۳۱۸ صفحه و توسط انتشارات «اشراقیه» در سال ۱۳۷۰ منتشر شده است.
«سال ۱۳۷۱»
نزاع سنت و تجدد
(بحثی در باره مناسبات فکری دکتر شریعتی و استاد مطهری)
نویسنده رسول جعفریان
نوسنده می‌کوشد به نزاع فکری میان سنت و تجدد که سابقه‌ای دویست ساله در کشورهای اسلامی دارد پرداخته، جنبه‌های مختلف این نزاع در تحولات آینده را روشن کند. کتاب به هفت گفتار تقسیم شده، گفتار اول «مناسبات فکری مطهری و شریعتی»، گفتار دوم «نقدی بر دروس اسلام‌شناسی در مشهد»، گفتار سوم «سلفیه و نوگرایی و نقشی نوگراهای مذهبی مصر در گشودن راه برای نوآوری‌های غیر مذهبیون»، گفتار چهارم «ضرورت بهره‌گیری از تجارت اصلاح دین در غرب و توجه به تجارب اروپا در نوگرایی دینی و تاثیر آن در کشورهای اسلامی»، گفتار پنجم «تساهل و تسامح در دین و نقش آن در کاهش شعائر دین» و گفتارهای ششم و هفتم درخصوص سرسیداحمدخان هندی از نوگرایان دینی هند و تاثیرات او در تجددطلبی دینی در هند.
این کتاب در ۲۸۰ صفحه و توسط انتشارات «رئوف» در سال ۱۳۷۱ منتشر شده است.

«سال ۱۳۷۲»
میعاد با علی
(یادواره شانزدهمین سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی)
به کوشش حسن یوسفی اشکوری
در این مجموعه مقالاتی با عناوین «رنسانس فکری یا رنسانس ایدئولوژیک» نوشته «علی‌رضا بختیاری»، «تکلیف انقلاب، عقل مزدور و وجدان معذب» نوشته «علی‌رضا رجائی»، «بررسی تطبیقی دیدگاه‌های روش‌شناختی ابن‌خلدون و شریعتی» نوشته «محسن علینی و علی ملک‌پور»، «اسلام ابوذری در منظر شریعتی» نوشته «حسن یوسفی اشکوری»، «خاطرات» نوشته «ژیلا موحد شریعت‌پناهی»، «اقبال و شریعتی، همسفران طریق حقیقت» نوشته «عزیزاللّه خردمند با ترجمه زهرا محمدی»، «وظایف و بایسته‌های روشنفکر مسلمان امروز» نوشته «سیدمحمدمهدی جعفری»، «سیمای دکتر علی شریعتی به روایت اسناد لانه جاسوسی آمریکا» نوشته «رضا احمدی»، «سرمایه‌داری نوین و نزاع علم و ایدئولوژی» نوشته «دکتر حبیب‌اللّه پیمان» را خواهیم خواند.
این کتاب در ۲۹۴ صفحه و توسط «نشر تفکر» در سال ۱۳۷۲ منتشر شده است.

«سال ۱۳۷۳»
پوستین وارونه
نویسنده دکتر حسین رزمجو
نویسنده، کتاب حاضر را به منظور نقد و بررسی ادعای مطرح شده حجت‌الاسلام حمید روحانی در کتاب «نهضت امام خمینی» درخصوص «دکتر شریعتی و تز اسلام منهای روحانیت» نوشته شده است. در این نوشتار نویسنده کوشیده که با موازین عدل و انصاف به سراغ اتهامات وارده بر دکتر شریعتی رفته و به دور از حب و بغض با استناد به نوشته‌ها و گفته‌های شخص دکتر شریعتی به مدعیات کتاب مذکور پاسخ دهد .
این کتاب در ۳۰۲ صفحه و توسط انتشارات «آوای نور» در سال ۱۳۷۳ منتشر شده است.

پ‍ش‍ت‌ پ‍رده‌ اب‍وذر
ب‍ه‌ ک‍وش‍ش‌ ق‍اس‍م‌ ی‍اح‍س‍ی‍ن‍ی
کتاب حاصل، براساس جمع‌آوری خاطرات ایرج صغیری، دانشجوی دکتر شریعتی در مشهد، توسط سید قاسم یاحسینی بنا شده است. فصل اول کتاب، بررسی سیر سوسیالیسم اسلامی را در جهان عرب و ایران است. فصل دوم با عنوان «خاطرات» شامل بخش‌های «آغاز آشنایی با دکتر شریعتی، احضار ارواح، رابطه‌ ‌هنر و قدرت، ابوذر در مشهد ، ابوذر در تهران، شام با تاریخ، ماجرای موسیقی، بعد معنوی شریعتی، شب نمایش، درسی فراموش نشدنی، آخرین دیدار» است. فصل سوم به خاطرات پشت پرده ابوذر به قلم دکتر شریعتی می‌پردازد. فصل چهارم مربوط به نامه دکتر شریعتی به ایرج صغیری است و فصل پنجم، نوشتاری با عنوان «ابوذر تک‌گویی بلند در بازسازی یاد» است.
کتاب ابتدا در ۶۴ صفحه در سال ۱۳۷۳، توسط انتشارات «شروه» بوشهر منتشر و سپس ب‍ه ‌ه‍م‍راه‌ م‍ت‍ن‌ ن‍م‍ای‍ش‌ن‍ام‍ه‌‌ اب‍وذر، در ۱۲۰ صفحه در سال ۱۳۸۲، توسط انتشارات «نگاه امروز» تجدید چاپ شده است.

شریعتی و سیاست‌زدگی
نویسنده دکتر بیژن عبدالکریمی
کتاب، نقدی بر نسبت سیاست با تفکر در اندیشه دکتر شریعتی است. نویسنده معتقد است که سیاست در اندیشه شریعتی از چنان اهمیت و ارزشی برخوردار است که همه چیز به خصوص تفکر تابع آن قرار می‌گیرد. نویسنده با مقدمه‌ای در باب چگونگی نقد و بررسی هر شخصیت و آثار و اندیشه‌های‌اش، نقد خود را آغاز می‌کند سپس در ذیل پنج عنوان به نقد خود در مورد سیاست‌زدگی پرداخته و با ذکر نمونه‌هایی از سخنان شریعتی، اهمیت سیاست نزد او را شرح می‌دهد. در آخرین عنوان با نام «شریعتی و سیاست‌زدگی» تأکید می‌کند که بسیاری از علائم و نشانه‌های مذکور درباره سیاست‌زدگی در مورد دکتر شریعتی صادق نیست و معتقد است جامعه و جریان‌های روشنفکری ما به کمک دکتر شریعتی گام‌های اساسی برای عبور از خط سیاست‌زدگی برداشته است. اگرچه دکتر شریعتی به طور کامل نمی‌تواند ما را از خط سیاست‌زدگی عبور دهد.
این کتاب در ۴۶ صفحه و توسط «موسسه خدمات فرهنگی رسا» در سال ۱۳۷۳ منتشر شده است.

«سال ۱۳۷۴»
فلسفه و جامعه‌شناسی سیاسی
پزوهش و تدوین محمدعلی زکریایی
نگارنده هدف خود را در این نوشتار، پیراستن و آماده‌کردن فلسفه و جامعه‌شناسی سیاسی دکتر شریعتی اعلام می‌کند. در این راستا، پژوهش صورت گرفته به صورت دائرةالمعارفی و در دو قسمت طبقه‌بندی شده، قسمت اول با موضوعات کلی‌تر و مفاهیم فلسفه و جامعه‌شناسی سیاسی و قسمت دوم شامل فلسفه سیاسی اسلام و تشیع است که با عنوان فلسفه و جامعه‌شناسی سیاسی دکتر شریعتی ارائه می‌شود.
نویسنده، مهم‌ترین ویژگی‌های طبقه‌بندی به‌کار برده شده در این پژوهش را به این شرح اعلام می‌کند که ۱. طبقه‌بندی مفاهیم اصلی و موضوعات تمامی ۳۵ جلد مجموعه آثار دکتر شریعتی ۲. بی‌نیازی پژوهشگران و متفکران و اساتید علوم انسانی از مراجعه به مجموع آثار با مراجعه به این پژوهش ۳. گردآوری مطالب به شکل اسنادی ۴. قرار نگرفتن مطالب این طبقه‌بندی تحت داوری علمی و ارزش‌گذاری. دکتر کچوئیان نویسنده مقدمه اصلی کتاب به تحلیلی کلی نسبت فلسفه سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی با اندیشه سیاسی شریعتی می‌پردازد. وی در ابتدا شرحی دارد بر این که به رغم نظرگاه شریعتی در باب فلسفه و انتخاب ایدئولوژی بر فلسفه و از سوی دیگر مشکل معرفت‌شناختی میان فلسفه و ایدئولوژی که به دو قلمروی متفاوت تعلق دارد، «می‌توان اندیشه سیاسی دکتر شریعتی را آن جا که فلسفه سیاسی را تنها به نظریه سیاسی محدود می‌کنیم به فلسفه سیاسی نزدیک بدانیم و آن جایی که فلسفه سیاسی را در درون یک نظام فلسفی جامع تعریف می‌کنیم دور از فلسفه سیاسی بدانیم» اما در باب جامعه‌شناسی سیاسی بدون تردید اندیشه سیاسی شریعتی را از سنخ جامعه‌شناسی سیاسی نمی‌داند و اشکال محتوایی بر آن وارد می‌سازد. اما از سوی دیگر معترف است که صحت و سقم نظریات جامعه‌شناسانه شریعتی را نمی‌توان مشمول اشکالات محتوایی دانست. زیرا صحت یک نظریه را مشروط به قرارگرفتن آن در یک حوزه علمی نمی‌داند. وی جامعه‌شناسی سیاسی و فلسفه سیاسی در اندیشه شریعتی را چنان در هم ادغام‌شده می‌داند که اغلب تفکیک آنها از هم مشکل است و آن را ناشی از وحدت و انسجام شدید در کلیت کار شریعتی می‌داند.
قسمت نخست این کتاب در ۵۲۰ صفحه و قسمت دوم در ۴۰۰ صفحه، توسط انتشارات «الهام» در سال ۱۳۷۴ منتشر شده‌اند.

میعاد با علی
(یادواره هجدهمین سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی)
به کوشش حسن یوسفی اشکوری
در این مجموعه گزارش نشستی با عنوان «نقش دکتر شریعتی در جنبش نوگرایی اسلامی» با حضور «علی‌رضا بختیاری»، «مقصود فراست‌خواه» و «حسن یوسفی اشکوری» و مقالاتی با عناوین «دین و ایدئولوژی» نوشته «دکتر سیدهاشم آقاجری»، «بازخوانی شریعتی و نیازهای نسل ما» نوشته «محمدجواد غلام‌رضا کاشی»، «فرم و محتوا در اندیشه پیش‌گامان مفهوم‌گرایی اقبال و شریعتی» نوشته «فاطمه گوارایی» و «ضرورت اجتماعی دین ایدئولوژیک» نوشته «کیان پارسا» را خواهیم خواند.
این کتاب در ۹۶ صفحه و توسط «نشر تفکر» در سال ۱۳۷۴ منتشر شده است.

«سال ۱۳۷۵»
شریعتی در نگاه مطبوعات
به کوشش قاسم میرآخوری و حیدر شجاعی
جمع‌آوری‌کنندگان این مجموعه کتاب، در مقدمه اعلام نموده‌اند که تمامی مقالات و مصاحبه‌ها و مطالبی که درباره دکتر شریعتی و اندیشه او در مطبوعات ایران و جهان به چاپ رسیده را در مجموعه حاضر لحاظ نموده‌اند به گونه‌ای که مطالب، از ابتدای سال ۱۳۵۶ تا پایان ۱۳۶۰ در جلد نخست، از ابتدای سال ۱۳۶۱ تا پایان ۱۳۶۸ در جلد دوم و از ابتدای سال ۱۳۶۹ تا پایان ۱۳۷۱ در جلد سوم قرار گرفته‌اند.
جلد نخست این کتاب در ۴۶۸ صفحه و در سال ۱۳۷۵ و توسط انتشارات «قلم»، جلد دوم در ۴۸۰ صفحه در سال ۱۳۷۷ توسط انتشارات «قلم» و جلد سوم در سال ۱۳۷۸ توسط انتشارات «شادگان» منتشر شده‌اند. این مجموعه در قالب یک کتاب در سال ۱۳۸۷ توسط انتشارات «قلم» منتشر شده است.

«سال ۱۳۷۷»
جامعه‌شناسی اقتصادی از دیدگاه دکتر شریعتی
گرد آورنده دکتر حسن توانائیان فرد
نویسنده در صدد است اقتصاد را با رویکردی جامعه‌شناسانه از نگاه شریعتی مورد توجه قرار دهد. این نوشتار شامل دو جلد است، جلد اول خود شامل چهار بخش است، بخش اول کلیاتی در مورد تعریف علم اقتصاد، رابطه اقتصاد و ایدئولوژی، جامعه‌شناسی اقتصادی است، بخش دوم به تحولات اقتصاد از فئودالیسم تا سرمایه‌داری، تأثیرات ظهور بورژوازی، اخلاق طبقاتی، استفاده سرمایه‌داری از علم، الیناسیون (از خود بیگانگی) و خصوصیات اقتصادی قرون معاصر می‌پردازد. بخش سوم به مارکسیسم و اقتصاد پرداخته و به مواردی همچون تعیین تاریخی، فلسفه جبر تاریخ، زیربنای اقتصادی تاریخی، جبر اقتصادی اشاره دارد، بخش چهارم، می‌کوشد اقتصاد در اسلام را از نگاه شریعتی بازتعریف کند و با عناوینی همچون مروری بر سیستم اقتصادی اسلامی، هدف اقتصادی رسالت انبیا، فلسفه تاریخ، اخلاق و اقتصاد، فقه اسلامی به آن خاتمه می‌دهد. جلد دوم کتاب به شرح مفصل‌تری از جلد اول با همان عناوین پرداخته و بطور مبسوط‌تری همان موضوعات را تحلیل می‌کند.
جلد نخست این کتاب در ۴۴۸ صفحه و جلد دوم در ۳۹۸ صفحه، توسط انتشارات «چاپخش» در سال ۱۳۷۷ منتشر شده‌اند.
شریعتی و تاریخ اسلام
نویسنده عبدالرحیم قنوات
نویسنده در این کتاب به بحث و بررسی در خصوص آن دسته از آثار دکتر شریعتی پرداخته که به حوزه تاریخ اسلام تعلق دارد. سه بخش اول کتاب به دلایل رویکرد و توجه خاص دکتر شریعتی به تاریخ اسلام و نیز ارائه فهرست توصیفی از آثار او می‌پردازد. بخش چهارم نیز بررسی گفتار دوم کتاب «نزاع سنت و تجدد» تألیف رسول جعفریان با عنوان «نقدی بر دروس اسلام‌شناسی در مشهد» است. در این راستا نویسنده که به جستجوی گسترده در آثار دکتر شریعتی و نیز منابع تاریخ اسلام پرداخته، خواننده را علاوه بر ضعف نقد وارده بر دروس اسلام‌شناسی مشهد با میزان اطلاعات دکتر شریعتی در تاریخ اسلام و نیز به متد پژوهشی وی در این زمینه آگاه می‌سازد. این کتاب در ۱۵۶ صفحه، توسط نشر «صالح» مشهد در سال ۱۳۷۷ منتشر شده است.

سیر تحول اندیشه دکتر شریعتی و فهرستگان آثار
به کوشش قاسم میرآخوری و حیدر شجاعی
در پیشگفتار کتاب می‌خوانیم «کتاب حاضر جهت آشنایی خوانندگان و پژوهشگران با سیر تحول و تکامل اندیشه و تأمل معنوی و تجربه‌های عینی و اشراقی شریعتی و آگاهی محققان با عناوین و موضوعات مندرج در مجموعه آثار تدوین شده است.» کتاب از دو بخش تشکیل شده، در بخش اول نوشتار و گفتار دکتر شریعتی به همراه چکیده‌ای از محتوا و مضمون نوشته‌ها و نیز سخن‌رانی‌ها به صورت زمانی تفکیک شده. در خاتمه بخش اول به توزیع موضوعات هفتگانه (آمار و ارقام صفحات مربوط به موضوعات جهان‌بینی، فلسفه تاریخ، انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، ایدئولوژی، انسان ایده‌آل و جامعه ایده‌آل) و عناوین آثار در هر سال پرداخته و در انتها، سیر تحول زمانی و موضوعی اندیشه شریعتی را به شکل نمودار هندسی نمایش می‌دهد. در بخش دوم، فهرستگان آثار شامل سه فهرست ارائه می‌شود، اول «فهرست عناوین آثار به ترتیب شماره مجموعه آثار»، دوم «فهرست عناوین آثار به ترتیب الفبا» و سوم «فهرست موضوعی مجموعه آثار» است. با این روش محققین با مراجعه به هر فهرست امکان دست‌یابی به سخن‌رانی و نوشته مورد نظر را خواهند داشت. این کتاب در ۲۷۶ صفحه، توسط نشر «قلم» در سال ۱۳۷۷ منتشر شده است.

کتابشناسی توصیفی شریعتی
نویسنده محمد اسفندیاری
کتاب‌شناسی حاضر به دو بخش تقسیم شده، منابع مستقل و منابع غیرمستقل. در بخش اول به معرفی کتاب‌هایی پرداخته‌شده که به طور کامل درباره‌ دکتر شریعتی است و در بخش دوم کتاب‌هایی معرفی شده که پاره‌ای از آن درباره‌ی اوست. در این کتاب‌شناسی ۲۹۶ کتاب مستقل و ۵۳۸ کتاب غیر مستقل معرفی شده است. محدوده‌ی بررسی این کتاب‌شناسی ۴۱ سال است و مشتمل بر کتاب‌ها، جزوه‌ها و بروشورها است، خواه چاپ شده باشد و خواه به صورت فتوکپی پخش شده باشد. ویرایش اول این کتاب در ۴۸۲ صفحه، توسط انتشارات «خرم» قم در سال ۱۳۷۷ منتشر شد و ویرایش دوم این کتاب که به تصریح نویسنده در مقدمه، «ویرایش دوم اصلاحات و اضافاتی بسیار» دارد در ۳۷۴ صفحه، توسط انتشارات «صحیفه خرد» قم در سال ۱۳۸۹ منتشر شده است.

«سال ۱۳۷۸»
روشنفکران ایرانی و غرب
(سرگذشت نافرجام بومی‌گرایی)
مولف مهرزاد بروجردی، مترجم جمشید شیرازی
این کتاب به گفته یرواند آبراهامیان «حیات روشنفکری پیچیده و پر از نوسان ایران مدرن را بررسی کرده است و از این رو برای اصحاب علوم اجتماعی و علاقه‌مندان به چگونگی همزیستی شرق‌شناسی و شرق‌شناسی وارونه اهمیت دارد». بروجردی در این کتاب، تحلیل خود از ترازنامه‌ی فکری روشنفکران ایران در پنج دهه‌ی اخیر را هم از طریق نگرشی اجمالی به محیط اجتماعی- اقتصادی کشور وهم از طریق مورد مداقه قرار دادن آرای ده روشنفکر برجسته ایرانی ارائه می‌دهد. ده روشنفکر مورد نظر وی عبارتند از «سیدفخرالدین شادمان»، «احمد فردید»، «جلال آل احمد»، «علی شریعتی»، «سیدحسین نصر»، «احسان نراقی»، «حمید عنایت»، «داریوش شایگان»، «رضا داوری اردکانی» و «عبدالکریم سروش». در مقاله «علی شریعتی، لوتر بلندپرواز»، در بخش روشنفکران مذهبی غیر روحانی، به اندیشه‌های شریعتی پرداخته شده است.
چاپ اول این کتاب در ۳۴۰ صفحه، در سال ۱۳۷۸ و چاپ ششم آن در سال ۱۳۹۳ توسط «ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ف‍رزان‌ روز» منتشر شده است.

دکتر شریعتی، جستجوگری در مسیر «شدن»
نویسنده: سیدمحمد حسینی بهشتی
در کتاب حاضر نویسنده می‌کوشد که تصویری علمی و منصفانه از شریعتی ارائه دهد. شیوه بحث در بخش‌های مختلف این کتاب به نقل از ناشر، «رعایت صراحت و صلابت همراه با احترام و حفظ حرمت اشخاص درآمیخته به نقد و بررسی علمی و موازین اخلاقی همراه با ایجاز و وسواس و متکی به اسناد از سوی دکتر بهشتی» است. کتاب دارای سه بخش است.
بخش اول آن به سخن‌رانی دکتر بهشتی که در ۲۹ خرداد ماه ۱۳۵۹ در دانشکده نفت آبادان ایراد کرده، اختصاص دارد. بخش دوم کتاب پاسخی است به ایرادات آیت‌اللّه مصباح یزدی بر آثار شریعتی به ویژه «خاتمیت»، و بخش سوم شامل دو مصاحبه از دکتر بهشتی است که در واقع پاسخی است به پرسش‌هایی درباره‌ نظرات دکتر شریعتی.
این کتاب در ۱۱۰ صفحه، در سال ۱۳۷۸ توسط «بنیاد نشر آثار شهید بهشتی» منتشر شده است.
شریعتی، تنهای نسل‌ها، همراه عصرها
نویسنده حمزه سلیم‌بیگی
نوشتار حاضر شرح و تفسیری است بر آثار و اندیشه‌های دکتر علی شریعتی که ضمن آن نگرش وی به موضوعاتی چون «حق و باطل»، «ایمان»، «انسان»، «تاریخ»، «جامعه»، «بایدها و نبایدها» و «دین و مذهب» تبیین می‌شود. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم «… آزادی حق بدیهی انسان است، انسان آزاد، انسان رسته از چهار زندان است، «طبیعت»، «تاریخ»، «جامعه» و «خویشتن» چهار زندان انسان است … تا آگاهانه این چهار زندان را نشکنی، «آزاد بودن» کامل نیست و بی شکستن، «آزادبودن» نیز هنر نیست».
این کتاب در ۶۰ صفحه، در سال ۱۳۷۸ توسط «نشر نوین پژوهش» منتشر شده است.

شریعتی به روایت اسناد ساواک
مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۸، مجموعه اسناد ساواک در باره شریعتی را در سه جلد و با نام «شریعتی به روایت اسناد ساواک» به چاپ رساند. چاپ گزینشی اسناد ساواک درباره شریعتی در «فصلنامه ۱۵ خرداد» با مدیر مسئولی سیدحمید روحانی و سردبیری مظفر نامدار در سال ۱۳۷۳، واکنش منفی بسیاری را در میان سیاست‌مداران و اهالی فرهنگ به دنبال داشت. «فصلنامه ۱۵ خرداد» با چاپ گزینشی اسناد مربوط به شریعتی، او را همکار ساواک در «پروژه روحانیت‌ستیزی» نظام شاهنشاهی معرفی کرده بود و سیدحمید روحانی که در آن زمان علاوه بر مدیر مسئولی این فصلنامه، مسئولیت مرکز اسناد انقلاب اسلامی را نیز به عهده داشت، متهم به سوءاستفاده از موقعیت خود برای افشاگری‌های مغرضانه شد. از همین رو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در زمان مدیریت «روح‌اللّه حسینیان» اقدام به چاپ تمامی اسناد مربوط به شریعتی کرد. در مقدمه کتاب می‌خوانیم «مرکز اسناد انقلاب اسلامی در راستای وظیفه خود مبنی بر ارائه تصویر شخصیت‌های معاصر، آن گونه که هستند و از اسناد آشکار و محرمانه استنباط می‌شود، هر چند خود را محق می‌داند تا شخصیت سیاسی وی را مورد قضاوت قرار دهد اما تنها به انتشار مجموع اسناد ساواک در مورد او اقدام نموده است. از آن جا که شخصیت دکتر علی شریعتی در حوزه عمل و اندیشه موضوع مناقشه جدی میان موافقین و مخالفین بوده است، مرکز اسناد سعی نموده ضمن رعایت بی‌طرفی، به نشر این اسناد اقدام نماید و در این رهگذر قضاوت را به محققین واگذار کند تا شاید از عینیت اسناد نقبی به واقعیت زنند و به حقیقت قضاوت نزدیک شوند». این اسناد زندگی سیاسی دکتر شریعتی را از دهه سی تا یک سال پس از مرگش در بر می گیرد، به عبارتی نشان می‌دهد که او تقریبا در تمامی عمر «تحت نظر امنیتی» بوده است.
چاپ اول این کتاب سه جلدی در سال ۱۳۷۸ و چاپ دوم آن در سال ۱۳۹۷ توسط «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» منتشر شده است.

شریعتی و دیالکتیک مبارزه
نوشته علی سروش
مکتوب حاضر، پس از انتشار کتاب «نهضت امام خمینی» تالیف سیدحمید روحانی که به اعتقاد نویسنده، چنان از سر بی‌اعتقادی یا پیش‌داوری بوده‌است که اهداف و عملکرد و رسالت اصلی دکتر شریعتی ناشناخته مانده و موجب گشایش یک روش و برخورد جدید در نگاه به شریعتی و اندیشه او تبدیل شده، نگاشته شده است. نویسنده هدف اصلی از نگارش این کتاب را در واقع مروری می‌داند بر رسالت شریعتی که برای گفتار و کردارش در نظر داشت و به آن جهت نیز داده است. کتاب شامل پنج فصل است. فصل اول با عناوین «شریعتی و رسالت اجتماعی روشنفکران» و «تقدم کار فرهنگی»، فصل دوم با عناوین «دیالکتیک مبارزه»، «طمع خام» و «فعلیت مبارزه، رویکرد فرهنگی»، فصل سوم با عنوان «ساختار سرگشتگی در نگارش تاریخ»، فصل چهارم با عنوان «شریعتی و مارتین لوتر» و فصل پنجم با عنوان «بازگشت به خویش، پیوند مذهب و ملیت».
این کتاب در ۳۷۸ صفحه، در سال ۱۳۷۸ توسط انتشارات «بزرگمهر» منتشر شده است.

معبدی در کویر
بازخوانی عرفان در اندیشه دکتر شریعتی
نویسنده امیر رضایی
این کتاب درس‌گفتارهای نویسنده است که در سال ۱۳۷۷ در مرکز پژوهش‌های فرهنگی دکتر شریعتی ارائه داده است. درس‌گفتارهایی که به شرح کلی سیر انقلاب روحی دکتر شریعتی می‌پردازد تا نشان دهد که عرفان شریعتی، زاده یک تحول و دگرگونی اساسی در ساختار وجودی او بوده است.
این کتاب در ۱۲۸ صفحه، در سال ۱۳۷۸ توسط انتشارات «قصیده» منتشر شده است.

درآمدی بر جامعه‌شناسی هنر به روایت دکتر شریعتی
نوشته محمدعلی زکریایی
این کتاب جهت آشنایی دانش‌جویان رشته‌ هنر و دانش‌جویان رشته‌ جامعه‌شناسی و اساتید و محققین مباحث زیبایی‌شناسی با جامعه‌شناسی هنر از منظر دکتر شریعتی توسط نویسنده (که خود دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بوده) به نگارش درآمده است. در این راستا وی اندیشه موضوعی شریعتی را در مورد هنر که به شکل پراکنده در مجموعه آثار وجود دارد در شش فصل طبقه‌بندی نموده است. این فصول به ترتیب عبارتند از ۱. شناخت انسان ۲. کلیات زیبایی‌شناسی ۳. ادبیات ۴. مفهوم هنر و ابعاد آن ۵. هنرها ۶. خویشاوندی ‌هنر، مذهب و عرفان.
این کتاب در ۳۶۸ صفحه، در سال ۱۳۷۸ توسط انتشارات «آذریون» منتشر شده است.
«سال ۱۳۷۹»
در حاشیه متن
(دفتر اول از دفترهای بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی)
دفترهای بنیاد به منظور ورودی دیگرگونه به اندیشه شریعتی منتشر شده است و طبق مقدمه کتاب «به هدف آن که هر کس با اراده و برداشت خویش به این گشایش دست یازد» دفتر اول شامل پنج مقاله است. عناوین مقالات به این شرح است، «نیندیشیده‌مانده‌های فلسفی اندیشه معلم شریعتی» نوشته «احسان شریعتی»، «دفاع جوهری از منطق درونی ایدئولوژی، رویارویی با برداشت‌های نادرست» نوشته «حسین رهیاب»، «درباره شرایط امکان مدرنیته دینی» نوشته «سارا شریعتی»، «الگوهای امر تاریخی در اندیشه شریعتی» نوشته «سوسن شریعتی» و «در ضرورت ابهام‌زدایی از تفکر تاریخی شریعتی» نوشته «سیمین فصیحی».
این کتاب در ۲۰۸ صفحه، در سال ۱۳۷۹ توسط «بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی» منتشر شده است.

روش‍ن‍ف‍ک‍ری‌ و ان‍دی‍ش‍ه‌ دی‍ن‍ی
ره‍ی‍اف‍ت‍ی‌ ج‍ام‍ع‍ه‌ش‍ن‍اخ‍ت‍ی‌ ب‍ه‌ آث‍ار و ان‍دی‍ش‍ه‌ دک‍ت‍ر ع‍ل‍ی‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ (م‍ج‍م‍وع‍ه‌ م‍ق‍الات‌)
ت‍ال‍ی‍ف‌ غ‍لام‍ع‍ب‍اس‌ ت‍وس‍ل‍ی‌
این کتاب شامل مجموعه مقالاتی است که به صورت سخن‌رانی یا مقاله در مجامع دانشجویی و دانشگاهی و یا سالگرد شریعتی توسط نویسنده ارائه شده‌اند، این مقالات به گفته نویسنده هر چند که دارای هدف مشخص و معینی هستند اما میان شیوه کار و مشی دکتر شریعتی با این مقالات پیوستگی و ارتباط نزدیک وجود دارد. بخش اول کتاب به مقاله‌ای اختصاص دارد که به شرح مختصر زندگی و تحلیلی جامع از اندیشه شریعتی می‌پردازد. بعدها این مقاله همراه چند مقاله دیگر توسط حامد الگار استاد دانشگاه برکلی آمریکا به انگلیسی ترجمه شد و به نام «درباره جامعه‌شناسی اسلام» در همان دانشگاه به چاپ رسید و پس از مدتی به زبان‌های عربی و اسپانیایی نیز چاپ شد. مقالات بعدی با نقش دکتر به عنوان آغازگر «انقلاب فرهنگی» آغاز و به روش علمی دکتر و تکیه او بر تاریخ و دیدگاه او نسبت به نهضت و نهاد خاتمه می‌یابد. بخش دوم کتاب نیز مجموعه سخن‌رانی‌های است که عمدتا درباره دین و جامعه و فلسفه تاریخ ایراد گردیده است و آخرین مقاله بحثی در مورد مدینه فاضله بونصر فارابی است.
این کتاب در ۴۶۴ صفحه، در سال ۱۳۷۹ توسط «نشر قلم» منتشر شده است.

ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ و س‍روش
(ب‍ررس‍ی‌ م‍ق‍اب‍ل‍ه‌ای‌ آرا و ن‍ظری‍ات)
م‍ول‍ف‌ ب‍ه‍ن‍ام‌ ع‍رب‍ی‌ زن‍ج‍ان‍ی
نوشته حاضر، تلاشی است در تبیین مقابله آرا و افکار دو تن از شخصیت‌های دینی در سیر تحولات فکری سی سال اخیر کشور در باب دین و جایگاه آن در میان مردم. نگارنده در این نوشتار، مقولات ذیل را از منظر شریعتی و سروش بررسی می‌کند :«دین»، «ایدئولوژی»، «حکومت و مردم»، «روشنفکری و آزادی» و «حوزه، دانشگاه، فقه و ولی فقیه». مولف در مقدمه می‌نویسد «این دو اندیشمند، تاثیرات مختلفی را در عرضه تفکرات دینی و مذهبی داشته و دیگر این که هر دوی آن‌ها متعلق به جناح اپوزیسیون ملایم مذهبی کشور می‌باشند. سروش در باب دین بر این باور است که یکی از علل دین‌گریزی نسل حاضر، عدم تطبیق و هماهنگی منطقی عقل، دین و عصر است. وی یکی از عوامل گرایش به مدرنیته و تحجری پنداشتن دین از سوی جوانان را عدم هماهنگی حوزه با علم می‌داند و نه علم با حوزه و دین. شریعتی دین و دنیا را با هم آشتی داد و سروش نیز شریعت را برای دنیا تفسیر کرد. سروش یک دین‌شناس است و شریعتی یک اسلام‌شناس (شیعه‌شناس). … در نظر سروش افتراقی بین مسیحیت و اسلام وجود ندارد و مهم‌ترین مسئله در باب دین برای او رابطه علوم امروزی است با دین و تاثیری که بر همدیگر دارند. شیعه برای شریعتی همه چیز است ولی برای سروش این چنین نیست. شریعتی یک ایده‌الیست اسلامی است که با «بایدها» توده‌ها را به حرکت و تکاپو وامی‌داشت. اما سروش یک تصور رئالیستی و فرامدرنی از دین دارد. … سروش حکومت اسلامی را نشات گرفته از دین می‌داند، ولی شیوه حکومت‌کردن و نحوه اداره کشور را مبتنی بر علم روز می‌داند. وی معتقد است دین نمی‌تواند در بطن خود یک تئوری سیاسی داشته باشد. شریعتی به یک جامعه پلورالیستیکی (تکثرگرا) به مفهوم عام آن، طوری که سروش مد نظر داشت، اعتقاد خاص پیدا نکرد و تنها کسانی را بهترین افراد جامعه تلقی می‌کرد که مرام‌نامه انقلابی را مو به مو اجرا نمایند. لکن دموکراسی هر دوی آن‌ها، دموکراسی مصطلح در غرب نیست. … در برخی مواقع سروش، شریعتی را متهم به ترویج یک‌نواختی در سطح جامعه می‌کند که آن مغایرت با اصول صراط‌های مستقیم و مشخص جامعه پلورالیستیک (تکثرگرا) دارد. و نمونه‌های افراطی چنین ایدئولوژیک‌اندیشی را وهابیت در میان اهل سنت و اخباریت در بین اهل تشیع ذکر می‌کند. شریعتی ایدئولوژی را نوعی روح حیات‌بخش، و سروش آن را قرائتی ناصواب از اسلام می‌داند».
کتاب در ۱۴۴ صفحه در سال ۱۳۷۹، توسط انتشارات «اخوان» منتشر شده است.

چرا هوادار دکتر شریعتی شده‌ام؟
نوشته دکتر حسین رزم‌جو
این کتاب مجموعه‌ای از سخن‌رانی‌ها و مقالات و نیز از آثار مصوب کمیته علمی «همایش بازشناسی آثار و اندیشه‌های دکتر شریعتی» است که در مهر ماه سال ۱۳۷۹ با همکاری دانشگاه فردوسی و معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و تحقیقات و فن آوری برگزار گردید.
این کتاب در ۴۰۸ صفحه، در سال ۱۳۷۹ توسط انتشارات «ایران نما» مشهد منتشر شده است.
مثل مردمک چشم خویش
(گفت‌وشنودی با مجید شریف، علی طهماسبی، امیر رضایی و محمد بقایی)
گفت‌وگوکنندگان خسرو آذربایجانی و مسعود دمیری
چهارمین جلد از مجموعه «دفترهای سبز» انتشارات یادآوران به مصاحبه خسرو آذربایجانی و مسعود دمیری با شریعتی‌پژوهان زیر اختصاص دارد. عناوین گفت‌وشنودها به این شرح است، «شریعتی، آغاز یا عبور؟» گفتگو با مجید شریف، «غربت تأویل متن» گفتگو با علی طهماسبی، «اکنون انسانی شریعتی» گفتگو با امیر رضایی و «اقبال، روشنفکر و مذهبی» گفتگو با محمد بقایی.
این کتاب در ۲۰۰ صفحه، در سال ۱۳۷۹ توسط «نشر یادآوران» منتشر شده است.

ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ دی‍گ‍ر
گ‍ردآوری‌ ح‍س‍ی‍ن‌ ق‍ن‍ب‍ری‌ (ش‍اه‍ی‍ن‌)
نویسنده، کتاب را جهت شناساندن اندیشمندان ایرانی به نسل جدید ایران ارائه می‌کند تا با توجه به طرح مساله گفت‌وگوی تمدن‌ها از سوی ایران به جهانیان، در این گفتگو مسلح به نظریات اندیشمندانی هم چون شریعتی باشند. کتاب دارای هفت بخش است. بخش اول «مروری بر زندگی علی شریعتی»، بخش دوم «جهان‌بینی»، بخش سوم «عرفان»، بخش چهارم «رابطه ملیت و مذهب»، بخش پنجم «طریقت انسان‌شدن آدمی»، بخش ششم « نگاهی به تاریخ فردا» و بخش هفتم «چه باید کرد؟».
این کتاب در ۳۲۸ صفحه، در سال ۱۳۷۹ توسط «نشر آفرینش» منتشر شده است.

ب‍رداش‍ت‌ه‍ای‌ ع‍ل‍ی‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ از آی‍ات‌ ق‍رآن‌ م‍ج‍ی‍د
ت‍ال‍ی‍ف‌ ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ م‍زی‍ن‍ان‍ی‌
کتاب حاضر اندیشه دکتر شریعتی را درمورد آیات قرآن مورد بررسی قرار داده و از سوی دیگر تفسیر شریعتی از آیات را با تفاسیر مفسرین مطرح همچون آیت الله طباطبایی مورد قیاس قرار می‌دهد. این کتاب در ۱۶۰ صفحه، در سال ۱۳۷۹ توسط «نشر سایه» منتشر شده است. ج‍ل‍د دوم‌ ای‍ن‌ ک‍ت‍اب‌ ت‍ح‍ت‌ ع‍ن‍وان‌ «ان‍دی‍ش‍ه‌ دک‍ت‍ر ع‍ل‍ی‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ م‍زی‍ن‍ان‍ی‌ ب‍ر آی‍ات‌ ق‍رآن‌ مجید‌» در ۱۵۰ صفحه، در سال ۱۳۸۲ ت‍وس‍ط «ن‍ش‍ر ج‍ل‍ی‍ل» مشهد‌ م‍ن‍ت‍ش‍ر گ‍ردی‍ده‌ اس‍ت‌. در واقع جلد دوم تکمیل کننده جلد نخست است با این ویژگی که قسمت‌‌های دیگری از آیات قرآن به همراه موضوعات و مطالب برجسته و ممتاز در مجموعه آثار به آن افزوده شده است.

ج‍ای‍گ‍اه‌ ع‍ل‍م‌ و روش‌ در ان‍دی‍ش‍ه‌ دک‍ت‍ر ع‍ل‍ی‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی
پ‍ژوه‍ش‌ و ت‍دوی‍ن‌ م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی‌ زک‍ری‍ای‍ی‌
دانشگاه فردوسی مشهد درسال ۱۳۷۹ با همکاری معاونت فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری و به کمک جهاد دانشگاهی به برگزاری «همایش بازشناسی اندیشه‌های دکتر علی شریعتی» اقدام نمود که این کتاب اولین ماحصل آن همایش است. کتاب حاضر کوششی جهت ارائه علم‌شناسی و روش‌شناسی از دیدگاه شریعتی است. نویسنده معتقد است که طرح روش شناخت اسلام و متدولوژی علم توسط شریعتی توجه بسیاری از روشنفکران، پژوهش‌گران و شخصیت‌های دینی را به این موضوع مهم معطوف کرده است. ویژگی‌های اصلی این کتاب به نقل از نویسنده در پیش‌گفتار چنین است «مجموعه این دفتر، پژوهش‌گران را از مراجعه به مجموعه آثار دیگران به صورت موضوعی پیرامون علم‌شناسی و روش‌شناسی بی‌نیاز می‌کند. همچنین این اثر به عنوان مواد اولیه یک پژوهش در حوزه علم‌شناسی و روش‌شناسی است و این یک مجموعه تخصصی در حوزه فلسفه علم و روش‌‌شناسی نیست، بلکه درآمدی بر علم‌شناسی و روش‌شناسی به مفهوم عام از منظر دکتر شریعتی است».
این کتاب در ۲۷۲ صفحه، در سال ۱۳۷۹ توسط «جهاد دانشگاهی» واحد مشهد منتشر شده است.

ف‍ه‍رس‍ت‌ ت‍وص‍ی‍ف‍ی‌ آث‍ار دک‍ت‍ر ش‍ری‍ع‍ت‍ی
ع‍ب‍دال‍رح‍ی‍م‌ ق‍ن‍وات‌
دانشگاه فردوسی مشهد درسال ۱۳۷۹ با همکاری معاونت فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری و به کمک جهاد دانشگاهی به برگزاری «همایش بازشناسی اندیشه‌های دکتر علی شریعتی» اقدام نمود که این کتاب دومین ماحصل آن همایش است. در کتاب حاضر مبنای کار فهرست‌نویسی مجموعه آثار به روز است. نظم و ترتیب این فهرست با نظم و ترتیب مجموعه آثار تفاوت دارد، در این فهرست تک تک کتب، مقالات، متن درس‌ها، سخن‌رانی‌ها و نوشته‌های حتی کوتاه ولی مستقل نیز لحاظ شده است.ترتیب کار الفبایی است. ابتدا مشخصات کتاب‌شناختی هر اثر آمده و به دنبال آن معرفی مجملی از اثر مورد نظر قرار گرفته است.
این کتاب در ۱۹۲ صفحه، در سال ۱۳۷۹ توسط «جهاد دانشگاهی» واحد مشهد منتشر شده است.

م‍ج‍م‍وعه‌ م‍ق‍الات‌ ه‍م‍ای‍ش‌ ب‍ازش‍ن‍اس‍ی‌ ان‍دی‍ش‍ه‌ه‍ای‌ دک‍ت‍ر ع‍ل‍ی‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ دان‍ش‍گ‍اه‌ ف‍ردوس‍ی‌ م‍ش‍ه‍د ۲۰ و ۲۱ م‍ه‍ر م‍اه‌ ۱۳۷۹
ب‍ه‌ک‍وش‍ش‌ ج‍واد م‍ی‍زب‍ان‌
دانشگاه فردوسی مشهد در سال ۱۳۷۹ با همکاری معاونت فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری و به کمک جهاد دانشگاهی به برگزاری «همایش بازشناسی اندیشه‌های دکتر علی شریعتی» اقدام نمود که این کتاب سه جلدی، سومین ماحصل آن همایش است. کمیته علمی همایش (با حضور اساتیدی همچون حمید احمدی، نجف‌قلی حبیبی، هادی خانیکی، هاشم آقاجری، حسین رزم‌جو و …) پس از فراخوان از میان ۱۸۹ مقاله دریافتی، تنها ۷۲ مقاله را پذیرفت که آن مقالات در سه جلد به چاپ رسید. از میان مقالات چاپ شده می‌توان به «همنظری میان شریعتی و مکتب فرانکفورت» نوشته دکتر مسعود پدرام، «روشنفکری دینی در ایران» نوشته مصطفی درایتی، «مفهوم‌سازی از ملیت و مای جمعی» نوشته تقی رحمانی، «شریعتی و روشنفکران زمانه» نوشته زهرا رهنورد، «عصر شریعتی و اندیشه‌های سیاسی آن» نوشته صادق زیباکلام، «اصلاح دین در اندیشه دکتر شریعتی» نوشته عبدالکریم شریعتی مزینانی، «دکتر شریعتی و سکولاریسم» نوشته بیژن عبدالکریمی، «رمانتیسیسم و شریعتی» نوشته حاتم قادری، «شریعتی الگوی بت‌گونه» نوشته چارلز کورزمن و «فرم و محتوی در اندیشه دکتر شریعتی» نوشته سیدحسین مجتهدی و فاطمه گوارایی اشاره نمود.
این مجموعه سه جلدی، در سال ۱۳۷۹ توسط انتشارات «دانشگاه فردوسی» مشهد منتشر شده است.

«سال ۱۳۸۰»
رند خام
(زمانه، زندگی و آرمان‌ها)
(شریعتی‌شناسی – جلد ۱)
نویسنده رضا علیجانی
این کتاب بخش اول از سلسله درس‌هایی است که توسط نویسنده تحت عنوان «شریعتی‌شناسی» در «دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر شریعتی» برگزار می‌گردید. نویسنده معتقد است از آن جایی که دکتر شریعتی در عرصه اندیشه، خاصه اندیشه نوگرایی دینی از مؤثرترین متفکران معاصر است، تحلیل سیر اندیشه معاصر ایران بدون توجه به آرا و افکار وی میسر نخواهد بود. به علاوه شریعتی از مهمترین نظریه‌پردازان چپ و رادیکال مذهبی و معنوی و نیز از میراث‌گذاران سوسیال دموکراسی مذهبی و معنوی در ایران محسوب می‌شود، در نتیجه شناخت اندیشه چپ و سوسیال دموکراسی مذهبی و معنوی که همواره یکی از جریانات اثرگذار در جامعه ایرانی بوده است نیز بدون شناخت افکار دکتر شریعتی امکان‌پذیر نخواهد بود. این نوشتار به شریعتی از جنبه‌های فکری، اجتماعی، عاطفی و به ویژه به منش، روحیات و خلقیات می‌پردازد که شامل چهار فصل است، با این عناوین، ۱. «جامعه‌شناسی معرفت (دوران شریعتی)»، بررسی ویژگی‌های فکری، سیاسی، اقتصادی و نیز منشی و خصلتی شریعتی با بیان مقدمه‌ای تئوریک ۲. «روانشناسی معرفت (زندگی شریعتی)»، ارائه تصویری از ویژگی‌های دکتر شریعتی با پرداختن به زندگی شریعتی و روان‌شناسی معرفتی وی ۳. «دیالکتیک جادویی واقعیت و آرمان (آرمان شریعتی)» نقد و بررسی ضرورت بحث در مورد آرمان، چالش با آرمان‌ها، مبانی دیالکتیک آرمان و در نهایت عرفان، برابری، آزادی ۴. «مدل، برنامه و روش، جهت عرفان، برابری، آزادی (مدل سوسیال – دموکراسی شریعتی)» بررسی این که شریعتی مدل و طرح خاصی برای آرمان سه‌گانه خود دارد یا نه.
کتاب در ۲۷۲ صفحه در سال ۱۳۸۰، توسط انتشارات «شادگان» منتشر و در سال ۱۳۸۷، توسط انتشارات «قلم» تجدید چاپ شده است.

«سال ۱۳۸۱»
اصلاح انقلابی
(شریعتی‌شناسی – جلد ۲)
نویسنده رضا علیجانی
این کتاب بخش دوم از سلسله درس‌هایی است که توسط نویسنده تحت عنوان «شریعتی‌شناسی» در «دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر شریعتی» برگزار می‌گردید. در این کتاب تلاش شده با بررسی و تحلیل آثار و آرا و اندیشه‌های دکتر شریعتی، استراتژی (راهکار) وی برای نجات ایران از وضعیت عقب‌افتادگی و ایجاد تغییر و نوسازی و ترقی جامعه ایرانی تبیین گردد. به زعم نویسنده «شریعتی جوان، وقتی با به میان‌سالی می‌گذارد و از دوران جوانی و تقلید و ترویج راهکارهای رایج زمانه، چه حرکت پارلمانی و چه مبارزه تند و قهرآمیز، عبور می‌کند، به تدریج خود مبدع راهکار و استراتژی جدیدی می‌شود که بعدا از آن به عنوان رنسانس و نوزایی فرهنگی، بازگشت به خویش، تصفیه و استخراج منابع فرهنگی، آگاهی و خودآگاهی، تکیه بر مذهب، پروتستانتیسم اسلامی، انتقال تضادها از عینیت جامعه به ذهنیت مردم توسط روشنفکران و … یاد می‌کند» نویسنده در این کتاب به دنبال آن است تا دریابد که شریعتی برای رسیدن به آرمان‌ها و جامعه مطلوب خود، که مستلزم تغییر و تحولی جدی در جامعه‌اش بود، چه راهکار و راهبردی را دنبال می‌کرد و از چه راهی می‌خواست از وضعیت موجود جامعه‌اش، به وضعیت مطلوبی که تصور می‌کرد، برسد. مهم‌تر از همه این که از نظر او حاملان و عاملان این تغییر چه کسانی هستند؟ طبقه کارگر، احزاب و مبارزان سیاسی، توده مردم، روشنفکران یا دیگران؟ بر همین اساس در بخش دیگری از کتاب تلاش شده روشن گردد که شریعتی با همه آرمان‌ها و راهکارهایی که برای جامعه و نسلش مطرح می‌کرد، خود چگونه فردی بود، چه شخصیت و منشی داشت و از خود او می‌بایست چه توقعی داشت؟ یک نویسنده، یک چریک، یک فعال سیاسی، یک استاد دانشگاه و یا یک مصلح اجتماعی؟ کتاب از دو فصل تشکیل شده، در فصل اول نخست به مفهوم استراتژی، عوامل تکوین استراتژی، پیشینه تاریخی استراتژی‌ها در ایران (از دوره قاجار تا دهه ۱۳۵۰) اشاره شده، سپس استراتژی شریعتی تشریح و تبیین می‌گردد. مطالب این فصل با دو پیوست همراه است ۱. نسبت کار فکری و سیاسی در استراتژی شریعتی، ۲. نسبت روشنفکران و قدرت در اندیشه شریعتی. در فصل دوم نیز تلاش شده جایگاه شریعتی به عنوان مصلح اجتماعی انسان‌گرا تعیین و تبیین گردد.
کتاب در سال ۱۳۸۱، توسط انتشارات «یادآوران» منتشر شده است.

ب‍ار دی‍گ‍ر ش‍ری‍ع‍ت‍ی
(خ‍اطرات‌ ن‍اگ‍ف‍ت‍ه‌‌ دک‍ت‍ر م‍ح‍م‍دم‍ه‍دی‌ ج‍ع‍ف‍ری‌)
(ب‍ه‌ ه‍م‍راه‌ م‍ت‍ن‌ وص‍ی‍ت‍ن‍ام‍ه‌ دک‍ت‍ر ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ پ‍س‌ از ب‍ی‍س‍ت‌ و پ‍ن‍ج‌ س‍ال‌)
ب‍ه‌ ک‍وش‍ش‌ ق‍اس‍م‌ ی‍اح‍س‍ی‍ن‍ی‌
بخشی از این کتاب مجموعه خاطرات دکتر جعفری است که توسط ق‍اس‍م‌ یاحسینی به رشته تحریر درآمده. از ویژگی‌های این کتاب پرداختن به جریانات و ناگفته‌های شخصیت، زندگی و مبارزات شریعتی است.
وقایعی همچون نظر رهبران اولیه سازمان مجاهدین خلق نسبت به شریعتی، موضع‌گیری شریعتی در مورد جریانات ۱۳۵۴ سازمان مجاهدین، چگونگی و چرایی اختلاف شهید مطهری با دکتر شریعتی، ماهیت فرقان و نسبت آن با شریعتی، مواضع روحانیت همچون مصباح یزدی و شهید بهشتی در مورد دکتر شریعتی، و … که بی‌شک به روشن کردن زوایای تاریک وقایع تاریخی کمک خواهد کرد.
این کتاب در ۲۲۴ صفحه، در سال ۱۳۸۱ توسط انتشارات «نگاه امروز» منتشر و در سال ۱۳۸۸ تجدید چاپ شده است.

خودکاوی ملی در عصر جهانی شدن
(دفتر دوم از دفترهای بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی)
دفترهای بنیاد به منظور ورودی دیگرگونه به اندیشه شریعتی منتشر شده است و طبق مقدمه کتاب «به هدف آن که هر کس با اراده و برداشت خویش به این گشایش دست یازد» دفتر دوم شامل هشت مقاله است.
عناوین و نام نویسندگان به این شرح است، «جای پای اساطیر در کیستی ایرانیان» نوشته «محسن بنائی»، «ماهیت، موانع و امکانات نوسازی هویت ایرانی» نوشته «حسین رهیاب»، «درباره هویت ملی» نوشته «احسان شریعتی»، «چهره جهانی‌گر، چهره جهانی‌زده!» نوشته «سارا شریعتی»، «نگاهی به ماهیت نوسازی سنت در ایران عصر قاجار» نوشته «سیمین فصیحی»، «شریعتی، بحران هویت ایرانی و ذهن بنیادی» نوشته «فرزین وحدت» با ترجمه «سیمین فصیحی»، «ایده ایران» نوشته «جراردو نیولی» با ترجمه «الهام کوشا» و «درآمدی بر بازشناسی هویت ایرانی در اندیشه شریعتی» نوشته «محسن مینوی».
این کتاب در ۲۹۰ صفحه، در سال ۱۳۸۱ توسط انتشارات «ق‍ص‍ی‍ده‌س‍را» منتشر شده است.
ققنوس عصیان، روایتی دیگر از اندیشه دکتر شریعتی
(دفتر سوم از دفترهای بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی)
دفترهای بنیاد به منظور ورودی دیگرگونه به اندیشه شریعتی منتشر شده است و طبق مقدمه کتاب «به هدف آن که هر کس با اراده و برداشت خویش به این گشایش دست یازد» دفتر سوم شامل دوازده مقاله است. عناوین و نام نویسندگان به این شرح است، «شریعتی، خروس بی‌محل» نوشته علی رهنما، «دموکراسی و گفتمان نئوشریعتیست» نوشته فرید مرجایی، «شریعتی معلم، فصلی از حیات اجتماعی و فکری شریعتی» نوشته علی قاسمی، «سیمای یک زندانی، نگاهی به کتاب شریعتی به روایت اسناد ساواک» نوشته سوسن شریعتی، «الگوهای تفکر اجتماعی شریعتی» نوشته رضا امینی، «رادیکالیسم از دو دیدگاه، گفتمان کلاسیک و نو رادیکالیسم شریعتی» نوشته مجتبی مهدوی، «شریعتی و ماسینیون» نوشته یان ریشارد با ترجمه سارا شریعتی، «بررسی چند اثر دانشگاهی در مورد شریعتی» نوشته علی نیک‌آیین، «مذهب و انقلاب در دنیای مدرن، اسلام علی شریعتی و انقلاب ایرانی» نوشته نقی یوسفی، «زندگی و ایدئولوژی شریعتی» نوشته یرواند آبراهامیان، «آرمانگرای اسلامی، بیوگرافی سیاسی علی شریعتی» نوشته علی رهنما و «چند ملاحظه کلی به جای نقد و بررسی» نوشته علی نیک‌آیین.
این کتاب در ۳۲۸ صفحه، در سال ۱۳۸۱ توسط انتشارات «ق‍ص‍ی‍ده‌س‍را» منتشر شده است.

تبارشناسی عقلانیت مدرن
قرائتی پست‌مدرن از اندیشه دکتر علی شریعتی
نویسنده سیدمحمدامین قانعی‌راد
کتاب در ۹ فصل به نسبت اندیشه های شریعتی و اندیشه پست مدرن پرداخته است. مولف کتاب، دکتر قانعی راد، در مقدمه این کتاب می‌نویسد «تاکنون برای دفاع از اندیشه‌های شریعتی آثار متعددی عرضه شده که درصدد پاسخ‌گویی و رفع اتهام برآمده‌اند. در این رساله بسیاری از نقدهای نوگرایان بر شریعتی نه تنها پذیرفته می‌شود بلکه بر آن تاکید می‌گردد، برای مثال جنبه‌های عمل‌گرایانه اندیشه‌های او، توجه او به ابعاد و مضامین غیر شناختی معرفت در ارزیابی اندیشه‌ها، طرح ایدئولوژی به مثابه جامه‌ای خاص به اندامی معین، نقد عقلانیت به علم و مدرنیته. اما بر مبنای رویکرد این نوشتار، ارزیابی این انتقادات در چارچوب دوگانه‌اندیشی سنت و مدرنیسم ممکن نیست و برخی یا بسیاری از اندیشه‌های شریعتی هنگام سنجش با این معیار دوگانه، توان مقاومت خود را از دست می‌دهند. به نظر ما این مبنای ارزیابی را باید تغییر داد. این نوشتار از این دوگانه‌اندیشی فراتر می‌رود و معیاری متفاوت را برای ارزیابی اندیشه‌های شریعتی ارائه می‌دهد. این معیار متفاوت، موج سوم اندیشه بشری یعنی پسامدرنیسم است که با سنت‌گرایی و مدرنیسم تمایز دارد. این معیار متفاوت، یک قالب سوم برای گنجاندن اندیشه‌های شریعتی نیست، زیرا پسا‌مدرنیسم به عنوان یک قالب فکری یکسان و همگون وجود ندارد بلکه پسا‌مدرنیسم‌ها وجود دارند. … بی‌شک شریعتی، نوخواه، نوجو و در معنای عمومی کلمه نوگرا بود ولی در عین حال او در کنار واسازی و شالوده‌شکنی سنت‌ها، روایت یگانه عقل و علم مدرن را به چون و چرا می‌کشد و سبک‌های فکری مدرن را ساختارشکنی می‌کند تا تضادها و ناهمگونی‌های درونی آن‌ها را آشکار سازد. شریعتی همچون نیچه و سنت جدید فوکویی، رابطه بین معرفت و قدرت را کشف می‌کند و مفهوم ایدئولوژی را برای بیان تبارشناسی دانش به کار می‌گیرد …»
چاپ اول کتاب در سال ۱۳۸۱، در ۳۴۲ صفحه و چاپ دوم در سال ۱۳۹۷، در ۳۶۲ صفحه با افزودن نقد دکتر بیژن عبدالکریمی، توسط انتشارات «نقد فرهنگ» منتشر شده است.

ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ و ب‍ازف‍ه‍م‍ی‌ دی‍ن‌
نویسنده م‍ح‍م‍دی‍اس‍ی‍ن‌ دژاک‍ام‌
نویسنده در این نوشتار دین را همچون دیگر پدیده‌های اجتماعی ناگزیر از آفت‌زدگی می‌داند و اسلام نیز با تغییر از اسلام نبوی و تشیع علوی به اسلام اموی و تشیع صفوی حکایت از صدق این گفتار دارد. نویسنده معتقد است که روشنفکران بسیاری برای زدودن آفات وارده بر اسلام پا به عرصه گذاشتند و شریعتی از جمله این افراد بود. اما وی احیاگری شریعتی را با معاصرین او، همچون مطهری، متفاوت می‌داند و بر این تفاوت پنج ویژگی قائل است «۱. احیاگری درونی و بیرونی. احیاگری درونی آرایش دین است و احیاگری بیرونی به پیرایش دین یا توانمند کردن دین نظر دارد. نویسنده شریعتی را احیاگر بیرونی می‌داند و مطهری را احیاگر درونی ۲. احیاگری شریعتی بر پایه توانمندی دینی استوار بود و احیاگری مطهری بر پایه خلوص و ناب بودن دین استوار بود ۳. شریعتی در احیاگری خود برخلاف مطهری و دیگران که به ترمیم، لکه‌گیری و وصله‌اندازی مشغول بودند، به فکر بازسازی کل اندیشه دینی بود ۴. شریعتی تنها روشنفکری است که مدلی با عنوان «طرح هندسی» دارد تا به کمک آن از تکه‌تکه شدن اسلام و تشیع ممانعت به عمل آورد ۵. برخلاف مطهری که تنها به دنبال احیای اندیشه‌های دینی بود، شریعتی در پی احیای مسلمانان بود و در واقع وی هم به وجود دین و هم به ماهیت دین توجه داشت.
کتاب در سال ۱۳۸۱، در ۱۴۸ صفحه توسط «مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر» منتشر شده است.

ت‍ق‍ل‍ی‍دگ‍ری‌ و م‍درن‍ی‍ت‍ه‌ از دی‍دگ‍اه‌ دک‍ت‍ر ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌
نویسنده وح‍ی‍د ق‍رب‍ان‍ی
نویسنده عامل عقب‌ماندگی و انحطاط ایران را در تقلیدگری ایرانیان (چه از غرب و چه از سنت‌های پوسیده گذشتگان) دانسته و می‌کوشد که با طرح دیدگاه شریعتی نسبت به تقلید، راه‌کارهای نوینی را برای مقابله با این عقب‌ماندگی و انحطاط به خوانندگان ارائه دهد. این کتاب دارای چهار فصل است. به ترتیب فصل اول «آشنایی با معنای تقلید در زبان فارسی»، فصل دوم «روان‌شناسی و تقلید»، فصل سوم «جامعه‌شناسی و تقلید» و فصل پایانی «شریعتی و جامعه شناسی تقلید».
کتاب در ۲۳۲ صفحه در سال ۱۳۸۱، توسط انتشارات «اخوان» منتشر شده است.
م‍طه‍ری‌ و ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌
ن‍ق‍د و ن‍گ‍اه‍ی‌ گ‍ذرا ب‍ر ان‍دی‍ش‍ه‌ه‍ای‌ دو روش‍ن‍ف‍ک‍ر م‍ع‍اص‍ر
ت‍ال‍ی‍ف‌ رح‍ی‍م‌ م‍وی‍دی‌ (ش‍اهد ت‍ب‍ری‍زی‌)
نویسنده کتاب با نگاهی بر اندیشه دو متفکر معاصر، مطهری و شریعتی، به بررسی تطبیقی مفاهیمی همچون جهان‌بینی، اصول عقاید، شرک و کفر، نبوت، معاد و… پرداخته است. جلد نخست کتاب در سال ۱۳۸۱ و جلد دوم در سال ۱۳۸۹، توسط انتشارات «ف‍روغ‌ آزادی» تبریز منتشر شده است.

ج‍ام‍ع‍ه‌ش‍ن‍اس‍ی‌ ت‍وس‍ع‍ه‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی
(ک‍ن‍دوک‍اوه‍ا و پ‍ن‍داش‍ت‍ه‌ه‍ای‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌)
ت‍ال‍ی‍ف‌ ف‍ی‍روز راد؛ ب‍ا ه‍م‍ک‍اری‌ ن‍اه‍ی‍د ج‍ه‍ان‍ی‌ ن‍س‍ب‌
این کتاب به نسبت اندیشه‌های شریعتی و توسعه فرهنگی در دو بخش و هشت فصل پرداخته است. نویسنده معتقد است که شریعتی با طرح تز بازگشت به خویش توانسته است پاسخی برای فرهنگی و اجتماعی الیناسیون (از خود بیگانگی) در جوامع در حال توسعه پیدا کند. شریعتی برای تحقق توسعه همه جانبه به روشنفکران دینی امیدوار است.
کتاب در سال ۱۳۸۱، در ۴۱۶ صفحه توسط انتشارات «چاپخش» منتشر شده است.

«سال ۱۳۸۲»
باز صف‌ها اشتباه نشود
(شریعتی‌شناسی – جلد ۳)
نویسنده رضا علیجانی
این کتاب بخش سوم از سلسله درس‌هایی است که توسط نویسنده تحت عنوان «شریعتی‌شناسی» در «دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر شریعتی» برگزار می‌گردید. نویسنده، کتاب را بر اساس پلورالیسم حاکم بر تفکر ایران، به دلیل ورود مدرنیته به اندیشه ایرانی و ایجاد تکثر و چندگونگی استوار می‌سازد. به اعتقاد او در این میان روشنفکری دینی نیز از تکثر در امان نخواهد ماند و دیگر به یک فرد یا قطب و یا یک گفتمان و پرادایم غالب منتسب نخواهد گردید.
در نتیجه برای شناخت حرکت روشنفکری و خاصه روشنفکری مذهبی باید به گونه‌شناسی انواع آن پرداخت .جهت نیل به این مقصود، بخش سوم شریعتی‌شناسی می‌کوشد که به متن و محتوای اندیشه وی نزدیک شود تا با یافتن تفاوت میان الگوی اندیشه و سنت فکری شریعتی با دیگر نحله‌ها و الگوهای موجود، مقایسه‌ای انجام دهد. در نهایت سنت فکری شریعتی به عنوان رویکردی وجودی، اجتماعی رادیکال ارزیابی می‌شود.
در فصل دوم، نویسنده به تاثیر گفتمان شریعتی در جامعه اشاره دارد و استراتژی شریعتی را به شکل عینی و انضمامی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه می‌رسد که در طی انقلاب اسلامی، دو نوع رادیکالیسم (روشنفکری، کاریزماتیک) به شراکتی نافرجام رسیده است به دلیل آن که این شراکت میان دو گفتمان صورت نگرفت بلکه میان پیروان آن‌ها، یعنی در ذهن مخاطبان جوان صورت گرفت که به یک تراژدی منتهی گشت . بنابراین برای رسیدن به فرجام باید با گونه‌شناسی دقیق به بازخوانی این پارادایم و سنت فکری پرداخت.
کتاب در ۳۰۴ صفحه در سال ۱۳۸۲، توسط انتشارات «یادآوران» منتشر شده است.

ان‍دی‍ش‍ه‌ س‍ی‍اس‍ی‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ و ن‍ق‍د ش‍ری‍ع‍ت‍ی‍س‍م‌
رض‍ا ش‍اک‍ری‌
کتاب دارای دو بخش است، بخش اول با نام روزگار شریعتی، می‌کوشد شناخت شریعتی را از مجرای اندیشه سیاسی او در پنج فصل ارائه دهد. نویسنده تلاش دارد مجاری اندیشه سیاسی شریعتی را در نسبت اندیشه وی با سیاست و اندیشه سیاسی، مبانی اندیشه سیاسی، روش در اندیشه سیاسی و متن اندیشه سیاسی، بازخوانی و تبیین کند. بخش دوم (فصل ششم) روشی را در درک و خوانش کلیت اندیشه سیاسی شریعتی، جهت شناخت و نقد آن ارائه می‌کند. نویسنده هدف کتاب را تلاش در جهت ارائه روایتی برای شناخت دکتر شریعتی در چارچوب اندیشه سیاسی وی می‌داند که متضمن درک همزمان سه حوزه کویریات، اسلامیات و اجتماعیات است.
کتاب در ۲۸۴ صفحه در سال ۱۳۸۲، توسط «پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ع‍ل‍وم‌ ان‍س‍ان‍ی‌ و اج‍ت‍م‍اع‍ی ج‍ه‍اد دان‍ش‍گ‍اه‍ی» منتشر شده است.

ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ و س‍اواک
(م‍روری‌ ت‍ح‍ل‍ی‍ل‍ی‌ ب‍ر س‍ه‌ ج‍ل‍د اس‍ن‍اد س‍اواک‌ درب‍اره‌ دک‍ت‍ر ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌)
(شریعتی‌شناسی – جلد ۶)
رض‍ا ع‍ل‍ی‍ج‍ان‍ی
ک‍ت‍اب‌ ح‍اض‍ر ن‍ق‍دی‌ اس‍ت‌ ب‍ر ک‍ت‍اب‌ «ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ ب‍ه‌روای‍ت‌ اس‍ن‍اد س‍اواک‌» ک‍ه‌ در س‍ال‌ ۱۳۷۸ ت‍وس‍ط م‍رک‍ز اس‍ن‍اد ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌ ت‍دوی‍ن‌ و م‍ن‍ت‍ش‍ر ش‍ده‌ اس‍ت‌. نویسنده تلاش می‌کند با نزدیک‌شدن به شخصیت و منش فردی شریعتی از طریق آن چه در زندان و سلول انفرادی بر شریعتی گذشته، با شناخت کاراکتر و منش او، با شخصیت وی آشنا شده و از طریق اسناد به برخی نظریات سیاسی و استراتژیک و راهبردی وی دست یابد. کتاب دارای چهار بخش است، بخش اول به چگونگی بررسی اسناد می‌پردازد. بخش دوم، تحلیلی بر سه جلد اسناد منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی است. بخش سوم، ارزیابی پنج الگوی تحلیلی به منظور دستیابی به کارایی و کارآمدی تحلیلی آن‌ها جهت توضیح و تبیین مجموعه اسناد است و بخش چهارم، خلاصه‌ای از پرسش و پاسخ‌های کلاس‌های شریعتی‌شناسی برگزارشده در دفتر پژوهش‌های دکتر علی شریعتی است.
کتاب در ۳۳۶ صفحه در سال ۱۳۸۲، توسط انتشارات «کویر» منتشر شده است.

«سال ۱۳۸۳»
ان‍دی‍ش‍ه‌ه‍ای‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی
م‍ول‍ف‍ی‍ن‌ م‍ه‍دی‌ ص‍ادق‍ی‌ و م‍ح‍س‍ن‌ اح‍م‍دی
نویسندگان این کتاب، در راستای مقابله با نقدهای مخالفین و پیروان احساسی فاقد شناخت صحیح از اندیشه دکتر شریعتی تلاش کرده‌اند تا اظهارات وی را در مواردی که جای مجادله و مباحثه دارد مطرح نمایند تا خواننده بتواند با دیدگاه‌های مورد مجادله دکتر شریعتی آشنایی پیدا کند.
کتاب در ۱۱۸ صفحه در سال ۱۳۸۳، توسط انتشارات «حسین فهمیده» منتشر شده است.

ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌، ه‍رم‍ن‍وت‍ی‍ک‌ ره‍ای‍ی‌ و ع‍رف‍ان‌ م‍دن‍ی‌
ن‍وی‍س‍ن‍ده‌ ع‍ب‍اس‌ م‍ن‍وچ‍ه‍ری‌، م‍ت‍رج‍م‌ ح‍س‍ی‍ن‌ خ‍ن‍دق‌آب‍ادی
این کتاب ترجمه فصول مربوط به شریعتی در رساله دکتری دکتر عباس منوچهری در دانشگاه میسوری کانادا همراه با ترجمه دو مقاله درباره شریعتی برای دو مجله بین‌المللی در حوزه علوم انسانی است که در دهه شصت به زبان انگلیسی نوشته شده و در دهه هفتاد توسط حسین خندق‌آبادی ترجمه شده است. اندیشه‌شناسی تطبیقی سه متفکر معاصر، شریعتی، لوکاچ و سورل، موضوع رساله دکتری دکتر عباس منوچهری است. نویسنده، با رویکردی مدرن سعی دارد به بررسی اندیشه‌های دکتر شریعتی بپردازد. در آغاز کتاب بخشی با عنوان «طرحی از یک زندگی» به زندگی شریعتی و پیشینه مطالعاتی وی و دیدگاه‌ها و نظرات دیگران در باره او اختصاص یافته است.کتاب به دو بخش کلی تقسیم شده است، بخش اول با عنوان «عقل نقاد دینی»، و بخش دوم نیز با عنوان «هرمنوتیک رهایی و عرفان مدنی» به این مفهوم نزد اندیشه دکتر شریعتی می پردازد.
کتاب در ۱۹۰ صفحه در سال ۱۳۸۳، توسط «م‍وس‍س‍ه‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ و ت‍وس‍ع‍ه‌ ع‍ل‍وم‌ ان‍س‍ان‍ی» منتشر شده است.
از دم‍وک‍راس‍ی‌ ت‍ا م‍ردم‌س‍الاری‌ دی‍ن‍ی‌‏‫‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
(ن‍گ‍رش‍ی‌ ب‍ر اندیشه س‍ی‍اس‍ی‌ دکتر علی ش‍ری‍ع‍ت‍ی)
نویسنده ص‍ادق‌ زی‍ب‍اک‍لام‌
کتاب پژوهشی در اندیشه یا فلسفه سیاسی شریعتی است و شامل سه بخش است. بخش اول به مفهوم دموکراسی و شرایط امکان آن در جامعه و نیز تفاوت و تشابه آن با مردم‌سالاری دینی می‌پردازد. در بخش دوم نویسنده می‌کوشد اندیشه سیاسی شریعتی را مورد توجه قرار دهد و به این که دیدگاه شریعتی در مورد حکومت اسلامی و نظام سیاسی حاکم بر یک جامعه شیعی چیست و چه اختلافی میان نظام مطلوب او در جامعه شیعی با دموکراسی وجود دارد، پرداخته است. بخش آخر کتاب نیز مواضع شریعتی درمورد غرب، غرب‌گرایی و غرب‌زدگی را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد.
نخستین ویراست کتاب در ۱۰۸ صفحه در سال ۱۳۸۳ و ویراست دوم کتاب در ۱۵۶ صفحه در سال ۱۳۹۴، توسط انتشارات «روزنه» منتشر شده است.

ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ در زن‍دان
(ت‍ألمات‌ و خ‍اطرات‌ دوران‌ زن‍دان‌)
(ه‍م‍راه‌ ب‍ا ب‍ی‍وگ‍راف‍ی‌ ت‍ح‍ل‍ی‍ل‍ی‌ و ب‍ررس‍ی‌ ان‍دی‍ش‍ه‌ه‍ا)
نویسنده م‍ح‍م‍د ح‍ک‍ی‍م‌پ‍ور
بخش نخست کتاب، شامل زندگی‌نامه تحلیلی و بررسی عقاید و اندیشه‌ دکتر شریعتی است. در این کتاب، افزون بر شرح خاطرات مربوط به زندان‌های مکرر دکتر شریعتی، پاره‌ای از حوادث سیاسی نیز که منجر به حبس، خانه‌نشینی و یا تبعید وی شده‌اند، روایت گردیده است. در مقدمه می‌خوانیم «مطالب و خاطرات مورد استفاده بر حسب تاریخ و موضوع، تدوین شده و تلاش گردیده سیر منطقی آن‌ها رعایت و لحاظ شود». در انتهای کتاب بخشی با نام «زندان در اندیشه شریعتی» آمده است که به دیدگاه شریعتی در مورد زندان می‌پردازد.
کتاب در ۳۶۲ صفحه در سال ۱۳۸۳، توسط انتشارات «نغمه نواندیش» منتشر و در سال ۱۳۸۸ نیز تجدید چاپ شده است.

تحریفات حادثه کربلا از دیدگاه استاد مطهری و دکتر شریعتی
(به همراه بیان مرثیه‌های کذب و تحریف شده واقعه کربلا)
ت‍ال‍ی‍ف‌ م‍ه‍دی‌ ص‍ادق‍ی‌، محسن احمدی
کتاب مجموعه‌ای از متون انتقادی دکتر شریعتی و استاد مطهری بر تحریفات و اکاذیب واقعه عاشوراست که در مساجد، تکایا و منابر به گوش می‌رسد.
کتاب در ۷۰ صفحه در سال ۱۳۸۳، توسط انتشارات «حسین فهمیده» اصفهان منتشر شده است.

شریعتی، از شک تا یقین
نویسنده احمد راسخی لنگرودی
این کتاب پاسخی به این پرسش است که «آیا اندیشه شریعتی به کار اکنون و امروز ما می‌آید؟». نویسنده پاسخ را با بازخوانی افکار و اندیشه‌های او از لابه‌لای مجموعه آثار دکتر شریعتی و سنجش آن با تحولات و دگرگونی‌های زمانه، انجام می‌دهد. ساختار کتاب از مجموعه مقالاتی که در طول دهه هفتاد به مناسبت سال‌مرگ دکتر شریعتی در مطبوعات داخلی به چاپ رسیده است، تشکیل شده است. مقاله اول با نام «شریعتی، از شک تا یقین» شریعتی را همچون کاوش‌گری می‌داند که همواره در حوزه معرفت از مسیر شک به سوی یقین ره پیموده است. دو مقاله بعدی با نام‌های «شریعتی و رسالت روشنفکران» و «آسیمیلاسیون از منظر شریعتی» به مخالفت دکتر شریعتی با تئوری روشن‌فکر جهانی و تفاوت میان روشن‌فکر اصیل و روشن‌فکر آسیمیله (همگون شده) اشاره دارد. در مقاله بعدی با نام «شریعتی طلایه‌دار نقادی در عرصه سنت»، به چگونگی مواجهه با سنت، یعنی ابتدا نقد سنت و سپس بازگشت آگاهانه به آن پرداخته و اذعان می‌دارد که بیشترین نقد باید به مذهب سنتی موروثی و نیز نقد قدرت درعرصه سیاست صورت گیرد. مقاله نهایی نیز با عنوان «شریعتی و نقادی فلسفه تاریخ هگل»، نقد شریعتی را به فلسفه تاریخی هگل و نیز مقایسه پاره‌ای از آرای فلسفی هگل در تاریخ با اندیشه نظری اسلام را مورد بازبینی قرار می‌دهد.
کتاب در ۹۶ صفحه در سال ۱۳۸۳، توسط انتشارات «ق‍ص‍ی‍ده‌س‍را» منتشر شد و ویراست دوم آن در ۱۴۸ صفحه در سال ۱۳۹۱، توسط «نشر علم» چاپ گردیده است.

گ‍ام‌ دوم
(ن‍ق‍د و ب‍ررس‍ی‌ اف‍ک‍ار و آث‍ار دک‍ت‍ر ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ ب‍ه‌ه‍م‍راه‌ ک‍ت‍اب‌ش‍ن‍اس‍ی‌ ج‍ام‍ع‌ ک‍ارب‍ردی‌)
نویسنده م‍ه‍دی‌ م‍لاطای‍ف‍ه
فصل اول کتاب با عنوان «درآمد» از متن پیام سعید حجاریان در سمینار «شریعتی و اندیشه اصلاح‌طلبی » برگرفته شده. حجاریان در این پیام، شریعتی را معمار ترکیبی از جهان سوم‌گرایی، ایده‌های مترقی، سوسیالیسم نوع اروپایی و اسلام می‌داند که محرک جنبش‌های ضد سیستمی است . وی کار اصلی شریعتی را ایدئولوژی کردن دین می‌داند. وی معتقد است از آن جایی که دغدغه نسل کنونی توسعه و دموکراسی است پس زمانه شریعتی به پایان رسیده و باید اندیشه او را از صافی عبور داد تا بهداشتی شود. فصل دوم عنوان «گشایش»، زندگی‌نامه شریعتی از آغاز تا شهادت نوشته «مهدی ملاطایفه» است. در فصل سوم با عنوان «شریعتی، حافظ زمانه»، عبدالکریم سروش، راز ماندگاری دکتر شریعتی را در قیاس با حافظ، در خصوصیاتی مثل نقد دین و روشنفکری می‌داند. در فصل چهارم با عنوان «شریعتی، سبک، فردیت و تاریخ»، محمود فتوحی، شریعتی را سخنور و نویسنده‌ای صاحب سبک می‌داند، وی معتقد است که سبک شریعتی حکایت از فردیت و استقلال اندیشه دارد. سه سبک نهفته در قلم شریعتی عبارت هستند از اجتماعیات، کویریات و اسلامیات. او معتقد است که با گذر زمان شاهد تغییر هویت، سبک و اسلوب نوشتار شریعتی هستیم، در این راستا به ویژگی‌های زبانی وی و ویژگی‌های شاعرانه نیز اشاره شده است. بخش دوم کتاب شامل فهرستی کاربردی است از کتاب‌شناسی دکتر شریعتی که به سه فصل تقسیم می شود فصل اول، فهرست تمامی کتاب‌های درباره شریعتی فصل دوم، فهرست کتاب‌های ترجمه‌شده از شریعتی و فصل سوم، فهرست مقالات منتشرشده در مطبوعات درباره شریعتی و آثارش.
کتاب در ۳۱۲ صفحه در سال ۱۳۸۳، توسط انتشارات «ن‍اژ» منتشر شده است.

ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ آزادی‌، ان‍س‍ان‌ و دم‍ک‍راس‍ی‌
نویسنده م‍ی‍رع‍ب‍اس‌ س‍ع‍ی‍دی‌پ‍ور
در این نوشتار، مبحث سیاسی به منظور پرداختن به زیرساخت‌ها و کلیات فکری-فلسفی و اعتقادی در یک مکتب مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده معتقد است که با تبیین و تفسیر کلیات یک مکتب یا نظام فکری با فلسفه سیاسی می‌توان به مباحث خرد آن پرداخت و الگو و رهنمودهای رفتاری عملکردهای سیاسی-اجتماعی را استنباط کرد. وی فلسفه سیاسی اسلام را در قلمرو اسلام‌شناسی شریعتی می‌جوید. پس از آن در «جامعه‌شناسی سیاسی امت و امامت» و «شیعه یک حزب تمام» و نیز «خودسازی انقلابی» و در نوشته‌های دیگر همچون «وصایت و شوری»، طرح کلی و اولیه فلسفه سیاسی اسلام را می‌یابد. او می‌کوشد که از این طریق به طرح مسائل بسیاری که در قلمرو بحث اسلامی مطرح هستند، بپردازد. مسائلی همچون توحید، آزادی، حدود و حکمت آن، برابری انسانی و ریشه و تبیین آن، برادری، هدایت و امت و … . کتاب دارای سه بخش است. بخش اول خود شامل مدخل، در انگیزه تألیف و طرح فلسفه سیاسی است. بخش دوم شامل ده فصل، به ترتیب: ریشه‌ها و زمینه‌ها؛ توضیحی بر علوم سیاسی و فلسفه سیاسی؛ نوشته‌های اولیه؛ مذهب چیست؛ انسان در اندیشه شریعتی؛ ایدئولوژی و انسان؛ مسأله برابری؛ مسأله آزادی؛ انسان‌شناسی شریعتی؛ نگرشی بر نوشته‌های پس از زندان، حاصل سخن. بخش سوم (پیوست‌ها)، به ترتیب: قلمرو؛ وصایت و شوری؛ علی چه می‌خواست؛ مردم و خدا؛ گفتاری در مردان حقیر سیاست؛ اساس و حقیقت سلطنت در انقلاب مشروطیت.
کتاب در ۳۷۰ صفحه در سال ۱۳۸۳، توسط انتشارات «پردیس» منتشر شده است.

زی‍ر س‍ق‍ف‌ اع‍ت‍ق‍اد
ب‍ن‍ی‍ان‌ه‍ای‌ م‍اق‍ب‍ل‌ ان‍ت‍ق‍ادی‌ ان‍دی‍ش‍ه‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی
نویسنده حسن‌ م‍ح‍دث‍ی‌
نویسنده در این کتاب از منظر جامعه‌شناسی دین، اندیشه‌های شریعتی و پیامدهای نگرش اعتقادی او به دین را به نقد می‌کشد و می‌کوشد جایگاه و تاثیرات اندیشه‌های سیاسی اجتماعی شریعتی را بر زمینه کلی‌تر اندیشه معاصر تعیین کند. نویسنده در بخشی از کتاب می‌نویسد «… اندیشه‌های شریعتی بیش از آن که برآمده از نگاهی جامعه‌شناسانه و انتقادی به دین و دین‌داری و الزامات دینی باشد، نگاهی معتقدانه و اعتقادی به دین است که امکان طرح برخی پرسش‌های اساسی را از او سلب می‌کند و گاه حتی سبب می‌شود که تفسیری تحریف‌شده از امور دینی ارائه کند …».
عناوین فصل‌های کتاب بدین قرار است، فصل اول «نگاه شریعتی به جامعه‌شناسی دین»، فصل دوم «شریعتی و تعریف دین»، فصل سوم «ارزیابی شریعتی از کارکردهای اجتماعی دین»، فصل چهارم «تحلیل جامعه‌شناختی فرقه‌های شیعی»، فصل پنجم «سکولاریزاسیون در نگاه شریعتی»، فصل ششم «سوءتفاهم بر سر ایدئولوژی»، فصل هفتم «شریعتی و نوسازی اسطوره‌ها»، فصل هشتم «دیکتاتوری آموزشی» و فصل نهم «شریعتی و کلیشه‌های ضد مسیحی».
کتاب در ۲۲۸ صفحه در سال ۱۳۸۳، توسط انتشارات «ف‍ره‍ن‍گ‌ و ان‍دی‍ش‍ه‌» منتشر شده است.
«سال ۱۳۸۴»
از ف‍راس‍وی‌ م‍رزه‍ا
(ب‍ازت‍اب‌ ج‍ه‍ان‍ی‌ ان‍دی‍ش‍ه‌ه‍ای‌ دکتر ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌)
ب‍ه‌ ک‍وش‍ش‌ ح‍م‍ی‍د اح‍م‍دی
کتاب، مجموعه مقالاتی از پژوهشگران خارج از کشور در باب شریعتی است. نویسنده معتقد است که در میان چهره‌های فکری یا سیاسی ایران معاصر، بیش از سایرین، در مورد شریعتی پژوهش صورت گرفته شده است. کتاب شامل پنج مقاله است. به ترتیب: «علی شریعتی: معلم، مبلغ و عصیانگر» نوشته علی رهنما ترجمه ابراهیم عباسی، «روحانیت شیعه و علی شریعتی» نوشته ف.حامد ترجمه دکتر مسعود مرادی»، «روشنفکر، اسلام و نوسازی در اندیشه‌های هیکل و شریعتی» نوشته چارلز دی. اسمیت ترجمه دکتر حمید احمدی، «علی شریعتی و حقوق بشر» نوشته آنتون وسلز ترجمه محمدحسین حافظیان، و «مفهوم عدالت اجتماعی در اندیشه دکتر علی شریعتی» نوشته رانویگ اسکافتلند ترجمه احمد محضر.
کتاب در ۲۱۴ صفحه در سال ۱۳۸۴، توسط انتشارات «ق‍ص‍ی‍ده‌س‍را‏» منتشر شده است.

از ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌
نوشته ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م‌ س‍روش
کتاب مجموعه‌ای از سخن‌رانی‌های دکتر سروش از سال‌های ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۴ است. این مجموعه شامل ۹ سخنرانی است که مطول‌ترین آن با نام «شریعتی و پروتستانتیسم» به مقوله دنیوی‌کردن دین پرداخته و آن را از اهداف مهم روشنفکری دینی به حساب می‌آورد. سپس جهت نقد و بررسی افکار و اندیشه شریعتی، مختصری از ماهیت و پیامدهای نهضت پروتستانی در جهان مسیحیت را شرح می‌دهد و در کنار آن نسبت میان دین و دنیا را از منظر روشنفکری دینی شریعتی و بازرگان ارائه داده و با تأکید بر اینکه دین یا باید دنیوی باشد یا اخروی تا به سرانجام رسد، تصریح می‌کند که گوهر دین تجربه دینی است و دین‌دار شدن به منظور پرواز روح، معنادار شدن زندگی و آزادگی درونی است که در دین دنیوی میسر نمی‌گردد. بنابراین دنیا را عقلا به نام دین و برای امکان دین ورزیدن باید اداره کنند. در سخن‌رانی «شریعتی و غرب» به رویکردهای مختلف به غرب و نتایج و آثار حاصل از آن پرداخته می‌شود و با اشاره به اصطلاحاتی همچون «غرب‌زدگی» یا «بحران در تمدن غرب» مشخصه‌های واضعان آن همچون شخصیت‌پنداری، ماهیت‌اندیشی، جبرباوری، کلی‌نگری را بر می‌شمرد. دکتر سروش در این مقاله، شریعتی را مخالف با دموکراسی و لیبرالیسم غربی می‌داند و از گرایش وی به سوسیالیسم و نیز شباهتش در غرب‌شناسی به جلال آل‌احمد می‌گوید. به طور کلی دکتر سروش معتقد است که نگاه شریعتی به غرب با تفکیک میان آثار تمدنی و فرهنگ مغرب زمین، بازگشت به سنن و فرهنگ خویش است. در حالی که با غفلت از«سیالیت هویت» بازگشت به خویشتن شریعتی ناکارآمد خواهد بود. وی با شرح و بیان سیالیت هویت تعبیر دیگری از بازگشت به خویشتن را ارائه می‌دهد. گفتارهای دیگر به «شریعتی و فلسفه»، «شریعتی و فلسفه تاریخ»، «شریعتی حافظ زمانه» اختصاص یافته است. کتاب در ۲۹۶ صفحه در سال ۱۳۸۴، توسط «م‍وس‍س‍ه‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ ص‍راط» منتشر و تا سال ۱۳۹۲ تجدید چاپ شده است.

شعله بی‌قرار
(گفته‌ها و ناگفته‌هایی درباره دکتر علی شریعتی)
نویسنده محمد اسفندیاری
کتاب شامل دو مقدمه است مقدمه اول از استاد محمد رضا حکیمی و مقدمه دوم با نام رنج‌نامه توسط نویسنده کتاب که به شیوه‌ی نقدِ منتقدین معاصر شریعتی پرداخته است. نویسنده فصول کتاب را «بهره» نام نهاده است و پیرو آن چه در رنج‌نامه آمده، بهره اول با نام «جمع پریشان» در ۱۷ عنوان پاسخی به آن منتقدین است. در بهره دوم با نام «شریعتی به روایت اسناد» گزیده‌ای از اسناد ساواک درباره شریعتی ارائه شده است. بهره سوم با نام «شریعتی در تاریخ» سال‌شمار زندگی شریعتی است که نویسنده آن را در سال ۶۵ نگاشته سپس تکمیل‌شده آن را در این کتاب آورده و بهره چهارم با نام «کتاب‌شناسی شریعتی» فهرست جامعی از کتاب‌هایی است که در مورد دکتر شریعتی تا کنون نوشته شده و به چاپ رسیده است.
ویرایش نخست کتاب در ۳۰ صفحه و ویرایش دوم کتاب در ۲۲۴ صفحه در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات «صحیفه خرد» قم و ویرایش سوم کتاب ۲۴۸ صفحه توسط «شرکت سهامی انتشار‏» منتشر شده است.

ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌، ن‍ق‍اد س‍ن‍ت‌، ق‍درت‌ و م‍درن‍ی‍ت‍ه‌
ت‍ق‍ی‌ رح‍م‍ان‍ی
نویسنده، ضمن این که نحله روشنفکران دینی را بومی‌تر از دیگر نحله‌های روشنفکری ایرانی می‌داند، شریعتی را به عنوان یکی از روشنفکران شاخص این نحله معرفی کرده که هر اندیشمند و پژوهشگر منتقد معاصر ناچار به شناخت آرا و منش وی است. از این رو شناخت و نقد و بررسی آرای وی را در مورد سنت، قدرت و مدرنیته امری ضروری دانسته است. نویسنده معتقد است که برخی از آثار شریعتی توان آن را دارند که با گذشت قرن‌ها در ردیف منابع فرهنگی-ادبی قرار گیرند و نیز برخی از آثار اجتماعی-مذهبی او بعد از سال‌ها در ردیف بخشی از آثار کلاسیک تاریخی قرار گیرند. با این وجود بسیاری از آثار شریعتی مطالب و مسائل به روز جامعه هستند.
کتاب در ۱۹۴ صفحه در سال ۱۳۸۴، توسط انتشارات «صمدیه» منتشر شده است.

«سال ۱۳۸۵»
دی‍ن‌‌ان‍دی‍ش‍ان‌ م‍ت‍ج‍دد
(روش‍ن‍ف‍ک‍ری‌ دی‍ن‍ی‌ از ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ ت‍ا م‍ل‍ک‍ی‍ان)
م‍ح‍م‍دم‍ن‍ص‍ور ه‍اش‍م‍ی
کتاب حاضر، پژوهشی است درباره‌ سیر تاریخی جریان روشنفکری دینی و شخصیت‌های شاخص آن که در چهار فصل به ترتیب، اندیشه‌های «علی شریعتی»، «عبدالکریم سروش»، «محمد مجتهد شبستری» و «مصطفی ملکیان» بررسی و ارزیابی شده‌اند. در خاتمه نیز بر اساس بررسی‌های مذکور، تحلیلی درباره‌ این جریان ارائه شده است. همچنین کتاب دارای ضمیمه‌ای درباره‌ نسبت اندیشه‌های علی شریعتی و احمد فروید و سه پیوست با عناوین «ایمان در تلاقی چند عالم»، «قرائت‌پذیری دین» و «روشنفکری دینی، معلل یا مدلل»، در بررسی و نقد آرا و افکار متفکران مذکور دارد. نویسنده در مقدمه می‌نویسد «روشنفکری دینی قطعا وجوه مثبتی داشته است از قبیل تحریک اندیشه مردم علاقه‌مند و ایجاد شور و شوق فکری در سطح جامعه، ترویج بحث روش‌مند و استدلالی، تلاش برای ایجاد دنیایی آبادتر و عادلانه‌تر و آزادتر و نقد چهارچوب‌ها و ساختارهای صلب قدرت اجتماعی و سیاسی و باز کردن افق دین‌داری و سعی در عرضه‌ دین در طرازی برتر و صورتی عمیق‌تر.
هدف روشنفکران دینی حتی دکتر علی شریعتی ارائه‌ صورتی خردمندانه و محکم‌تر و مستدل‌تر از دین بوده است و تلاش برای رفع تعارضات دین و دنیای جدید و دور ساختن دین از بحران‌های گونه‌گون. … روشنفکری دینی در طول زمان بیش‌تر مشغول گشودن گره‌هایی بوده که خود پیش‌تر آن‌ها را زده است. مثلا دین برای دنیا پروژه‌ روشنفکری دینی بوده است و دین برای آخرت پروژه‌ روشنفکری دینی در زمانی دیگر.
گشودن گره‌ای است که با پروژه‌ی اول ایجاد شده است. … روشن‌فکر دینی خود را میراث‌دار انبیا معرفی می‌کرد و روشن فکری دینی است که این دعاوی را رد می‌کند و به همین ترتیب. با این تصور گمان می‌کنم جریان خاصی که به نام روشنفکری دینی می‌شناسیم به پایان راه خود رسیده است. … اما پایان روشنفکری دینی، پایان دین‌اندیشی نه فقط به معنای عام که به معنای دین‌اندیشی متجددانه هم نیست.
تا دین هست و تجدد هست دین‌اندیشی متجددانه هم به عنوان یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های دین‌اندیشی باقی خواهد ماند».
کتاب در ۳۶۸ صفحه در سال ۱۳۸۵، توسط انتشارات «کویر» منتشر شده است.

ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌ از ن‍گ‍اه‌ س‍ه‌ ن‍س‍ل
(گ‍ف‍ت‍گ‍و ب‍ا استاد م‍ح‍م‍دت‍ق‍ی‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌، استاد سید غ‍لام‍رض‍ا س‍ع‍ی‍دی‌، دکتر س‍وس‍ن‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌: درده‍ا و دغ‍دغ‍ه‌ه‍ا)
نویسنده م‍ی‍ث‍م‌ م‍ح‍م‍دی‌ گرمساری
کتاب مطابق عنوان خود، به سه فصل، که هر یک به نسلی اختصاص دارد، تقسیم شده است. در فصل نخست این کتاب با عنوان «نسل اول»، دو گفت‌وگو با مرحوم محمدتقی شریعتی و مرحوم سید غلام‌رضا سعیدی انجام شده که نویسنده در مقدمه کتاب می‌نویسد این گفت‌وگوها توسط پدر وی، «علی محمدی گرمساری» در ۲۵ سال قبل انجام گرفته. در فصل دوم با عنوان «نسل دوم»، تنها مطلبی که درج شده، شرح گفت‌وگوی نویسنده در آبان ماه ۸۲ با دکتر سوسن شریعتی است. در فصل سوم با عنوان «نسل سوم»، مقالاتی همچون «مساله‌ی ماهیت و مسئولیت روشنفکری در ایران»، «تحلیل ساده، داوری مذموم = نخواندن شریعتی»، و «مردم جانشین خدایند» فراهم آمده است. همچنین در فصول اول و سوم مقالاتی که در نشریات مختلف درباره‌ دکتر شریعتی به چاپ رسیده را می‌توان دید.
کتاب در ۲۴۰ صفحه در سال ۱۳۸۵، توسط انتشارات «قلم نو» قم منتشر شده است.

«سال ۱۳۸۶»
ق‍رائ‍ت‍ی‌ ف‍ل‍س‍ف‍ی‌ از ی‍ک‌ ض‍د ف‍ی‍ل‍س‍وف
(درن‍گ‌ه‍ای‍ی‌ دگ‍ران‍دی‍ش‍ان‍ه‌ در م‍ت‍ن‍ی‌ ب‍ی‌پ‍ای‍ان‌ ب‍ه‌ ن‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ ش‍ری‍ع‍ت‍ی)
م‍ع‍ص‍وم‍ه‌ ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ری
این کتاب در یازده بخش به یازده موضوع محوری در اندیشه شریعتی با رویکردی انتقادی پرداخته است. معصومه علی اکبری در مقدمه کتاب می‌نویسد «تقریباً در تمامی آثار شریعتی نوعی بحران، نوعی آشفتگی، ناهمخوانی و شورش علیه همه چیز به چشم می‌خورد. علیه تاریخ و فرهنگ و فلسفه و جهان و مدرنیته و سیاست و دین و دموکراسی و عرفان و مارکسیسم و سرمایه‌داری و خیلی چیزهای دیگر که «ما»ی ایرانی گرفتارش هستیم. آتش نزاع میان مدرنیسم و سنت، مذهب و لامذهبی، اروپایی‌شدن یا ایرانی‌ماندن، از مدت‌ها پیش به جان ایرانی افتاده بود. اما ایرانی ترجیح می‌داد با خود را به کوچه علی چپ زدن، این نزاع را نادیده بگیرد و یک جوری با هر دو کنار بیاید. هم این را داشته باشد هم آن را. شریعتی اما با آگاهی ژرف از این ناسازگاری به مرتبه‌ای از ادراک و فهم تاریخی رسیده بود که تحمل این ناسازگاری را برای ایرانی ممکن نمی‌انگاشت. آگاهی شریعتی از بحران خفته‌ی تاریخ معاصر ایرانی او را به چاره‌اندیشی‌های گوناگون کشاند. اما هر تدبیری در وضعیت بحرانی جامعه ایران خود تبدیل به یک بحران می‌شد. به همین دلیل هم راه‌حل‌های شریعتی یکی پس از دیگری تبدیل به نفی می‌شد. نفی مدام خویش و همه چیز، نفی سنت، نفی مدرنیته، نفی سرمایه‌داری، نفی مارکسیسم، نفی مذهب، نفی فلسفه، نفی آزادی، نفی عرفان، نفی دنیا، نفی منطق صوری، نفی ارسطو، نفی ابوعلی سینا، نفی سعدی، نفی لذت، نفی رفاه، نفی زیستن برای خود، نفی اصالت مذهب، نفی اصالت خدا، نفی اصالت عقیده برای عقیده، نفی اصالت اجتماع و …».
کتاب در ۱۷۶ صفحه در سال ۱۳۸۶، توسط انتشارات «قلم» منتشر شده است.

«سال ۱۳۸۷»
شریعتی و نقش او در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران
نویسنده رسول ملکی‌راد
کتاب در پنج بخش به نقش شریعتی در فرآیند شکل‌گیری انقلاب اسلامی و بسیج سیاسی روشنفکران و توده‌ها می‌پردازد. عناوین بخش‌های پنج‌گانه کتاب، «شریعتی، رنسانس و پروتستانتیزم اسلامی، (جایگزینی اسلام ایدئولوژی به جای اسلام فرهنگ)»؛ «رادیکالیزه کردن و پویا نمودن مفاهیم دینی و مذهبی و بسیج این مفاهیم در راستای براندازی رژیم پهلوی»؛ «شریعتی، روشنفکران و بسیج سیاسی و اجتماعی توده‌ها»؛ «مفهوم شهادت و مسئولیت سیاسی و اجتماعی آن» و «شریعتی، زن انقلابی و مسئولیت‌پذیری سیاسی و اجتماعی او در برابر جامعه»، است. نویسنده در مقدمه کتاب می‌نویسد «پژوهش حاضر به نقش علی شریعتی به عنوان نماد جریان روشنفکری دینی دهه‌ چهل و پنجاه در ایران می‌پردازد و همگام با بررسی کارکرد گفتمان‌سازی ایدئولوژیک او به سایر جریان‌ها و واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی مرتبط با انقلاب نیز اشاره می‌کند. … انقلاب بهمن ۵۷ در ایران به مثابه یک فروپاشی و انفجار سیاسی و اجتماعی، بازتاب دگردیسی‌های سیاسی، اجتماعی و طبقاتی و نیز از هم‌گسیختگی‌های ارزشی و معنایی گسترده‌ای بود که در سایه فقدان یک فضای عمومی رسمی و شفاف با پهنای وسیعی در اعماق لایه‌های مختلف اجتماعی شکل می‌گرفت. با توجه به چنین زمینه‌ای کتاب حاضر به بررسی و واکاوی نقش و تاثیر انسجام گفتمانی علی شریعتی در ایجاد یک نظم هویتی و معنایی خاصی پرداخته است که در چارچوب ایدئولوژیک خود توانست به بسیج بخشی از لایه‌های اجتماعی در حال دگردیسی علیه نمادها نشانه‌ها و سمبل‌های معنایی و سیاسی نظام حاکم یاری رساند».
کتاب در ۲۰۸ صفحه در سال ۱۳۸۷، توسط انتشارات «چاپخش» منتشر شده است.

کویر؛ تجربه‌ مدرنیته ایرانی
(تفسیر و بازخوانی کویر دکتر علی شریعتی)
نویسنده فرامرز معتمد ‌دزفولی
این کتاب، با مقدمه‌ای از دکتر سوسن شریعتی، بازخوانی کتاب کویر شریعتی است که تلاش می‌کند جدال درونی وجدان جمعی انسان ایرانی را حول دوگانه سنت و مدرنیته ارزیابی کند. کتابی که پس از گذشت سال‌ها از فقدان دکتر شریعتی هنوز بیشترین اقبال و خواننده را دارد و در میان آثار وی پرتیراژترین است. معتمد دزفولی در مقدمه می‌نویسد «خوانش یا نقد کویر بیش از هر چیز خوانش و نقد خود ماست. در اینجا مولف کتاب نه تنها شریعتی که وجدان جمعی انسان ایرانی است. کویر شریعتی آینه‌ای است که هر مسلمان ایرانی مدرن می‌تواند بخشی از ناسازه‌ها و پارگی‌های وجودی خویش را در آن ببیند. مسئله محوری کویر خودآگاهی و وقوف بر وضعیت معاصر ذهنیت ایرانی است که ما از آن به «تجربه مدرنیته ایرانی» یاد می‌کنیم. این تجربه بیانی از مواجهه و رویارویی انسان ایرانی با عناصر جهان جدید است. جهانی که پیش از او رقم خورده و شکل یافته است و او به واسطه تجدد دیرهنگام جامعه‌اش خود را در آن پرتاب شده و بی‌پناه می‌یابد و گرفتار هویتی پاره‌پاره و اسکیزوفرنیک می‌شود».
کتاب در ۳۵۲ صفحه در سال ۱۳۸۷، توسط انتشارات «قلم» منتشر شده است.

دکتر علی شریعتی و هنر زیبایی‌شناسی دیگری
نویسنده دکتر عباس محمدی‌اصل
نویسنده در مقدمه کتاب چنین می‌نگارد « … در اثر حاضر کوشش بر آن است که دریابیم هنر جنسیتی از چه وجوهی برخوردار بوده و زن به عنوان «دیگری» چگونه می تواند در هنر مرد به منزله «خود» فرهنگ مردسالار حضور به هم رساند. تحلیل فرهنگی جنسیت‌گرائی در عرصه هنر متضمن تحلیل تخیلات و نمایش جنسیت‌ها در هنر و فرهنگ و نیز ساخت‌های ناظر به دسترسی‌های متفاوت زنان و مردان در امر تولید و مصرف هنر است. در این راستا به منظور دریافت نگاه «دیگری» به هنر ابتدا مفهوم هنر در عصر پیشاتاریخ را مورد تاملی گذرا قرار می‌دهیم و سپس برآمدن آن را در قالب هنر یونانی بررسی می‌کنیم . آن گاه تعمق در هنر عهد رنسانس و هنر معاصر زمینه‌ساز دریافتی تازه از هنر جنسیتی می‌گردد. در این صورت نه تنها هنر در برهه جهانی‌شدن را بهتر خواهیم شناخت که حتی می‌توانیم نقد فمینیستی زیبائی‌شناسی را دست‌مایه تامل در جنسیت شناسنده امر زیبا ساخته و تصویری تازه از زیبائی‌شناسی هنر زنانه به دست آوریم. با این استدلال اما در ادامه به سراغ دیدگاه دکتر علی شریعتی در باب هنر می‌رویم تا دریابیم عناصر غیر زیبائی‌شناختی به چه میزان می‌توانند در قضاوت‌های زیبائی‌شناختی دخیل باشند. از این نگره اگر فضیلت هنری را در حد درست‌کاری سیاسی تقلیل ندهیم، به نظر می‌رسد شریعتی با تاثیر از آرمان‌های اخلاقی-سیاسی و ارزش‌های طبقاتی در برابر تاریخ هنر به سعی در میانه صفای انیما و مروه انیموس می‌پردازد و هروله‌کشان در بین دین و هنر به تناقضی برآمده از تاکید منطق مذکر بر خصائص کلی و بی‌زمان و مکان زیبائی‌شناسی می‌افتد.هنر سبزی که راه حل این تناقض را در بر دارد. اما در فراسوی مسئله ارزش زیبائی‌شناسی و فضیلت هنری از توازن عقل و تمایل حکایت دارد و فارغ از تحویل هنر به عوامل اقتصادی-سیاسی، در مقابل خیر، شری نمی‌شناسد و نمی‌گذارد. مع هذا از آن جا که همه قبیله شریعتی، عالمان دین بوده‌اند، او نیز سر از مطلق‌گرائی هنری درمی‌آورد و آخرین قطرات سم مهلک ایدئولوژی مردسالاری را در کام هنر می‌ریزد. برای یافتن پادزهر این سم مهلک، اما نخستین گام شناخت هنر مذکری است که برای قرن‌ها به عقیمی خلاقیت هنری حکم داده و اگر نبود خاطره کهن الگوی مادر کبیر، چه بسا تاکنون اثری از هنر راستین باقی نمی‌گذاشت.»
کتاب در ۱۶۲ صفحه در سال ۱۳۸۷، توسط انتشارات «حق‌شناس» رشت منتشر شده است.

«سال ۱۳۸۸»
شریعتی و غرب
نویسنده رضا علیجانی
نویسنده در پیش‌نیاز کتاب با عنوان «چرا غرب؟ چرا شریعتی؟» می‌نویسد «جامعه ما به ویژه روشنفکران و بخش‌های آگاه‌تر مردم در حال گذار از یک دوران انتقالی یا دوران بحران هویت، به سمت یک هویت نوین می‌باشند … نوع رویکرد به غرب بخشی از این هویت را تشکیل داده و می‌دهد. این رویکرد می‌تواند غرب‌ستایانه یا غرب‌ستیزانه یا احیانا غرب‌شناسانه باشد». وی نقش روشنفکر را در رویکرد به غرب مبتنی بر خردگرایی با پرهیز از افراط‌های گذشته و تفریط‌های عکس‌العملی‌ کنونی می‌داند. در این راستا به بررسی دیدگاه شریعتی و رویکرد آن به غرب می‌پردازد زیرا معتقد است که بررسی دیدگاه شریعتی دراین زمینه می‌تواند آغازی مناسب و ضروری برای تحلیل و ارزیابی نوعی رویکرد روشنفکری مذهبی باشد .
کتاب در ۸۰ صفحه در سال ۱۳۸۸، توسط انتشارات «قلم» منتشر شده است.
چهار پرسش از دوستداران و منتقدان شریعتی
(واکاوی نظریه امت و امامت دکتر شریعتی)
نویسنده رضا علیجانی
کتاب حاضر متن تقریریافته سخن‌رانی ایراد شده نویسنده در ۲۹ خرداد ۱۳۸۵ و در چارچوب بیست و نهمین سالگرد دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد است. در این سخن‌رانی، علیجانی به چهار پرسش اساسی اشاره نموده و سعی در دادن پاسخ به آن‌ها دارد. پرسش‌های ارائه شده به این شرح است.
پرسش اول «چرا شریعتی بحث امت و امامت را فقط در بخش اسلامیات مطرح کرده است؟»، پرسش دوم «چرا شریعتی بحث امامت را نه در مقطع اول زندگی‌اش و نه در مقطع سوم آن و فقط در مقطع دوم زندگی‌اش مطرح کرده است؟»، پرسش سوم «شریعتی که خود روایت شیعه کلاسیک را از مسئله نصب و وصایت قبول ندارد، چگونه نظریه امت و امامت را مطرح می‌کند و به دنبال پیدا کردن توضیح و توجیهی برای برگزار نشدن انتخابات و حکومت بدون انتخابات می‌گردد؟» و پرسش چهارم «چرا شریعتی بحث امامت را علی رغم نکته روش‌شناختی که خود قبلاً مطرح کرده بود، با یک مفهوم امروزی توجیه و تحلیل می‌کند؟».
کتاب در ۴۶ صفحه در سال ۱۳۸۸، توسط انتشارات «قلم» منتشر شده است.

«سال ۱۳۸۹»
درد ب‍ودن‌
(ب‍ازخ‍وان‍ی‌ و ت‍ف‍س‍ی‍ر ه‍ب‍وط در کویر دک‍ت‍ر ش‍ری‍ع‍ت‍ی‌)
نویسنده فرامرز معتمد ‌دزفولی
نویسنده در مقدمه می‌نویسد «… ما در این جا تلاش داریم تا صدای مغلوبی را چون یک گمانه در آثار کویری وی نشان دهیم و پیش چشم کشانیم. چرا که شریعتی به ظاهر توانسته است و مهلت داشته است در درگیری میان شکاف‌ها و تضادهای سنت و مدرنیته جامعه زمان خود، که اسلامیات و اجتماعیاتش ترجمان آن وضعیت اند، در ذهن و ذهنیت ناهمزمان خود از فراز این شکاف‌ها پرواز کند و به سرزمین و عصری دیگر، که عرصه شکست و ویرانی و فروریختن تمامی نظام‌های متافیزیکی و هستی‌شناسی‌های کلان و فراروایت‌هاست، گام بگذارد و قدم نهد. …». با این هدف کتاب متشکل از شش فصل است و هر فصل از چندین بخش. عناوین فصل‌ها به ترتیب به این شرح است. فصل اول «دغدغه‌های کلامی و دلهره‌های وجودی»، فصل دوم «انسان؛ بودن یا شدن؟»، فصل سوم «قصه دینی و زبان دینی»، فصل چهارم «زندگی؛ دیالکتیک معنی و یا بی‌معنایی؟»، فصل پنجم «توسعه مفهومی نام «خداوند»» و قصل ششم «تجربه کشف «خود»؛ همچون یک تجربه دینی».
کتاب در ۲۲۰ صفحه در سال ۱۳۸۹، توسط انتشارات «قلم» منتشر شده است.

سه شریعتی در آینه ذهن ما
(اسلام‌گرای انقلابی، متفکر مصلح، رند عارف)
نویسنده رضا علیجانی
کتاب حاضر متن تقریریافته سخن‌رانی ارائه‌شده نویسنده در سال ۱۳۸۱ در بین جمعی از نواندیشان دینی است. نویسنده ابتدا شریعتی را دارای سه لایه معرفی می‌کند، «یک مبارز متفکر»، «یک متفکر مصلح» و «یک رند عارف»؛ سپس انعکاس این سه لایه را در دو بازه زمانی در ذهن جامعه بررسی می‌کند. در بازه سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۰، انعکاس سه لایه شخصیتی در قالب «یک مسلمان مبارز»، «یک متفکر مسلمان جامعه‌شناس» و «یک عارف انقلابی» دیده می‌شود و در بازه سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰، انعکاس سه لایه شخصیت وی در قالب‌های «ایدئولوگ-اسلام‌گرا-انقلابی»، «طراح پروژه‌ای فرهنگی-نقاد سنت» و «عارف-شاعر» بررسی می‌شود.
کتاب در ۴۸ صفحه در سال ۱۳۸۹، توسط انتشارات «قلم» منتشر شده است.
«سال ۱۳۹۰»
شریعتی در دانشگاه
(ویژه‌نامه سی و چهارمین سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی)
در مقدمه کتاب می‌خوانیم «آن چه در این دفتر جمع آمده است حاصل دو میزگرد دانشگاهی، چند گفتگو با استادان خارجی مهمان «همایش منطقه‌ای تفکر اجتماعی و جامعه‌شناسی در خاورمیانه معاصر» و تعدادی یادداشت کوتاه است که در بررسی آرای شریعتی در فاصله‌ خرداد تا تیر ۱۳۹۰ پدید آمده‌اند. در میزگرد اول، «شریعتی در دانشگاه»، با حضور مرسا نعمتی، آرمان ذاکری، محمدرضا شمسا، فرید خاتمی، محمدکاظم تفته و تورج رحمانی، دانشجویانی که پایان‌نامه‌های خود را در حوزه‌ فلسفه و یا علوم اجتماعی به شریعتی اختصاص داده بودند، برگزار شد. در میزگرد دوم، «شریعتی و علوم انسانی»، اساتید فلسفه، علوم اجتماعی و علوم سیاسی، آقایان دکتر محمدامین قانعی‌راد، دکتر محمدجواد غلام‌رضاکاشی، دکتر حسن محدثی، دکتر هادی خانیکی، دکتر حسین مصباحیان و دکتر عباس منوچهری به تبیین نسبت نظری و عملی شریعتی در فراهم آوردن شرایط امکان تأسیس علوم انسانی پرداختند. از سوی دیگر در حاشیه‌ «همایش منطقه‌ای تفکر اجتماعی و جامعه‌شناسی در خاورمیانه معاصر» با فرید العطاس، ریاض حسن، ساری حنفی و مایکل بوروی، گفت‌وگوهایی در مورد نقش و اهمیت شریعتی در حوزه جامعه‌شناسی انجام شد، که حاصل آن در بخشی از این دفتر جای گرفته است.
کتاب در ۱۶۰ صفحه در سال ۱۳۹۰، توسط «بنیاد فرهنگی دكتر علی شریعتی» منتشر شده است.
«سال ۱۳۹۳»
نوشته‌های اساسی شریعتی
به کوشش بیژن عبدالکریمی
این کتاب به منظور آشنایی مخاطبانی منتشر شده است که هنوز فرصتی برای آشنایی با افکار علی شریعتی را نیافته‌‌اند. عبدالکریمی که سال‌ها است در خصوص آثار شریعتی به تحقیق و پژوهش مشغول است، در این کتاب تلاش می‌کند اساسی‌ترین نوشته‌ها و مهم‌ترین فرازهای آثار بسیار گسترده شریعتی و در همان حال محوری‌ترین و بنیادی‌ترین مفاهیم، ایده‌ها و دریافت‌های او را در یک جلد عرضه کند و تصویری بسیار کلی از زندگی، شخصیت، نحوه هستی، چالش‌ها، آثار و اندیشه‌های او در اختیار خواننده قرار ‌دهد. کتاب در هشت فصل تدوین شده است؛ فصل یکم «رد پایی از خویشتن»، فصل دوم «نحوه هستی (خلقیات و احوالات)»، فصل سوم «چالش‌ها و نزاع‌ها»، فصل چهارم «اندیشه و نظریات اجتماعی»، فصل پنجم «تاریخ ایران و اسلام»، فصل ششم «دین و مذهب»، فصل هفتم «آرمان و ایده‌آل» و فصل هشتم «معنا و غایت» عناوین فصل‌های کتاب است.
کتاب در ۶۲۴ صفحه در سال ۱۳۹۳، توسط انتشارات «نقد فرهنگ» منتشر شده است.

شریعتی، آشنای ناشناخته
(تاملاتی در آرای برخی از ‬منتقدان شریعتی)
نویسنده محمود درگاهی
این کتاب به گفته نویسنده تأملاتی در آرای برخی از منتقدان شریعتی است. کتاب متشکل از یازده مقاله است که عناوین آن‌ها به این شرح زیر می‌باشد، «فربهی؟ یا آماس؟» تاملی بر آرای دکتر سروش، «پدرخوانده‌های شریعتی» تاملی بر آرای دکتر میرسپاسی، «جوکی‌گری و ایدئولوژی» تاملی بر آرای دکتر شایگان، «قاعده قائد در نقد اندیشه‌ها» تاملی بر آرای دکتر محمد قائد، «تقلب در تعیین تبار اندیشه‌ها» تاملی بر آرای اکبر گنجی، «رئالیسم و رمانتیسم در اندیشه شریعتی» تاملی بر آرای دکتر حاتم قادری، «بازگشت به خویش و منتقدان آن» تاملی بر آرای حسن قاضی مرادی، «بازار آزاد، سوسیالیسم و استحمار» تاملی بر آرای دکتر غنی نژاد، «دین‌شناسی شریعتی» تاملی بر آرای محمدمنصور هاشمی و «با گردانندگان مهرنامه» حاشیه‌ای بر یک گفت‌وگو در مهرنامه شماره ۲۵. همچنین مقاله «هدایت و شریعتی» که آخرین مقاله کتاب است از نسبت شریعتی و هدایت در نگاه به دین و سنت و تابوهای اجتماعی سخن می‌گوید.
کتاب در ۳۲۸ صفحه در سال ۱۳۹۳، توسط انتشارات «کویر» منتشر شده است.

«سال ۱۳۹۴»
مجموعه برداشت‌های دکتر علی شریعتی از قرآن و سنت
نوشته میلاد اعظمی‌مرام
نویسنده در ابتدای مقدمه کتاب با عنوان «چند یادآوری» می‌نویسد «هدف از گردآوری این کتاب، گرد آوردن برداشت‌های دکتر شریعتیاز قرآن در یک مجموعه بود تا خواننده درک درست و دقیقی از جهت‌گیری دکتر شریعتی نسبت به قرآن و نوع الهام‌گیری او از این کتاب آسمانی داشته باشد. اما همان طور که خود دکتر متذکر شده بود «برای رسیدن به این هدف، همه چیز، حدیث، روایت، تاریخ، سیره پیغمبر و سیره ائمه باید در پیرامون قرآن باشد. زیرا آن‌ها وسیله فهم درست قرآن هستند. قرآن ما را از آن‌ها بی‌نیاز نمی‌کند و برای فهم و راه یافتن درست به قرآن، عترت بهترین راه درست رسیدن به قرآن است.ائمه ما بهترین و مطمئن‌ترین مفسرین قرآنی هستند و علی بهترین کسی است که ما به وسیله او می‌توانیم قرآن را درست بخوانیم و بفهمیم» (مجموعه آثار ۲۰ صفحه ۶) و دیگر این که معتقد بودند «سیره پیغمبر به معنای تجسم عینی حقیقت خود اسلام است» (مجموعه آثار ۲۹ صفحه ۳۷۲)». نویسنده به همین دلائل فصل دوم «سنت پیامبر» و فصل سوم «سنت حضرت علی» را در کنار فصل اول «قرآن» افزوده است. نویسنده تمامی تفسیرهای دکتر شریعتی بر آیات قرآن را در ۱۱۴ بخش، براساس سوره‌های قرآن، در فصل اول جای داده است. همچنین تمامی موارد تفسیرشده توسط دکتر شریعتی، ۳۵ سنت از رسول اکرم در فصل دوم و ۲۲ سنت از حضرت علی در فصل سوم بوده‌اند.
کتاب در ۷۱۲ صفحه در سال ۱۳۹۴، توسط انتشارات «اطلاعات» منتشر شده است.

دکتر علی شریعتی در گستره‌‌ی قضاوت
نگارش امین یاری
نویسنده تلاش کرده است آرای مخالف و موافق با ایده‌های دکتر شریعتی را بدون هیچ دخل و تصرفی در کنار هم گرد آورده که به برخی از آن‌ها نیز پرداخته شده است. به همراه این نقد و بررسی‌ها، مقاله «علامه اقبال لاهوری و احیای فکر دینی در اسلام» و همچنین پیرو ملاقات با مهندس لطف‌اللّه میثمی مقاله «ستاره‌های سرشکند توشه‌ی سفرم» نیز ارائه شده است.
کتاب در ۳۳۶ صفحه در سال ۱۳۹۴، توسط انتشارات «چاپخش» منتشر شده است.

شریعتی و تاریخ معاصر ایران
(جنبش دانشجویی و تفکرات شریعتی از منظر نقی لطفی)
به کوشش غلامحسین نوعی و غلامرضا آذری‌خاکستر
کتاب متشکل از ۵ فصل است با این عناوین، فصل اول «شریعتی متفکری که از نو باید شناخت»، فصل دوم «ضرورت بازشناسی اندیشه‌های دکتر شریعتی»، فصل سوم «دکتر شریعتی از نگاه استاد لطفی»، فصل چهارم «تدارکات ایدئولوژیک انقلاب» و فصل پنجم «جنبش دانشجویی از حرف تا عمل». در بخش ضمایم نیز اختصاص به اسناد و عکس‌های مرتبط با موضوع کتاب دارد. نقی لطفی از اساتید گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد است. او در سال ۱۳۴۶ در دانشکده ادبیات مشهد پذیرفته می‌شود. او در سال ۱۳۵۲ برای ادامه تحصیل عازم ایتالیا شد و دو سال در دانشگاه‌های پروجا و پادوآ در رشته زبان ایتالیایی و تاریخ رنسانس و عصر جدید به تحصیل پرداخت. او سپس به عنوان فارغ‌التحصیل ممتاز بورس تحصیلی دانشگاه جورج تاون را به دست آورد و ادامه تحصیل خود در این دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد رشته تاریخ غرب مسیحی را با موفقیت به اتمام رساند و از پایان‌نامه تحصیلی خود تحت عنوان اصل و منشأ اولین جنگ صلیبی دفاع کرد. ترجمه کتاب‌های تاریخ سیسیل در دوره اسلامی، تاریخ تفکر اسلامی در هند و از سارایوو تا پتسدام و تألیف کتاب‌های صربستان و بوسنی هرزگوین و تاریخ تحولات اروپا در قرون جدید از دیگر آثار وی هستند. وی شخصیتی است که منش، گفتار، کردار و رفتارش در میان دانشجویان این رشته، جایگاه خاصی دارد. ایشان، از جمله کسانی است که محضر و کلاس درس زنده یاد دکتر علی شریعتی را درک کرده و چندین ترم دانشجوی او بوده است.
کتاب در ۱۷۰ صفحه در سال ۱۳۹۴، توسط انتشارات «بین‌النهرین» مشهد منتشر شده است.

شریعتی و تفکر آینده ما
نویسنده بیژن عبدالکریمی
کتاب حاصل در کنار هم قرار گرفتن پنج نوشته کوتاه و نیز پاسخ به پرسش‌های شش مصاحبه مطبوعاتی و پاسخ‌های مدون‌شده برای پرسش‌های از پیش ارسال‌شده یک مناظره تلویزیونی (مجله فرهنگی زاویه در شبکه چهار) است که همگی در خلال سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۳ در خصوص زوایای گوناگون اندیشه‌ شریعتی صورت گرفته‌اند. دکتر عبدالکرمی در مقدمه می‌نویسد «کتاب در تلاش است جامعه کنونی و نسل امروز را به تفکری دوباره در آرا و اندیشه‌های شریعتی و نسبت آن با آینده تفکر، زندگی، جامعه و تاریخ ما دعوت کند. دعوتی که بی‌تردید با سوء فهم‌ها، خطرات، آسیب‌ها و چالش‌های بسیار سترگ و سهمگینی همراه بوده و خواهد بود. راقم این سطور نسبت به تغییر افق تاریخی و معنایی روزگار کنونی نسبت به دهه‌های پیشین به خوبی خودآگاه است و دعوت وی به هیچ‌وجه حاصل عدم درک تغییر شرایط و حدوث تغییرات بنیادین در چارچوب‌های فکری و فرهنگی جهانی و به تبع آن جامعه خود ما و ظهور افق‌های معنایی بسیار تازه و غیر مترقبه نیست».
کتاب در ۲۶۲ صفحه در سال ۱۳۹۴، توسط انتشارات «نقد فرهنگ» منتشر شده است.

«سال ۱۳۹۵»
مجموعه مقالات همایش شریعتی و دانش تاریخ
(گروه تاریخ و همکاری‌های میان‌رشته‌ای)
(دبیر علمی همایش داریوش رحمانیان)
گروه تاریخ و همکاری‌های میان‌رشته‌ای پژوهشکده تاریخ اسلام در روزهای دوم و سوم اسفند ماه سال ۱۳۹۱ به برگزاری «شریعتی و دانش تاریخ» اقدام نمود که این مجموعه مقالات ماحصل آن همایش است. دبیر علمی همایش، دکتر رحمانیان، این همایش را از نظر موضوع، رویکرد و اهداف متفاوت با همایش‌ها و نشست‌های تخصصی و علمی برگزارشده تاکنون می‌داند. کمیته علمی همایش (با حضور اساتیدی همچون هاشم آقاجری، محمدجواد غلام‌رضاکاشی، حسین‌علی نوذری و احسان شریعتی و …) پس از فراخوان ۲۴ مقاله را برای ارائه و چاپ پذیرفت. از میان مقالات چاپ شده می‌توان به «تاریخ نظری در خوانش علی شریعتی» نوشته محمدعلی اکبری؛ «مقایسه اندیشه شریعتی و هگل در مورد نقش انسان در تاریخ» نوشته فریدون اللّه‌یاری و فهیمه رحیمی خویگانی؛ «پیوند ایدئولوژی مذهبی و چپ‌اندیشی در اندیشه تاریخی شریعتی» نوشته احسان تاجیک؛ «شریعتی و دانش تاریخ» نوشته احسان شریعتی؛ «شریعتی و آونگ مدرنیته ایرانی: سنت، تاریخ و وضعیت اضطراری» نوشته فاطمه صادقی؛ «ضرورت مواجهه پدیدارشناسانه با تاریخ و غرب» نوشته بیژن عبدالکریمی؛ «گذر از افق تاریخی شریعتی» نوشته محمدجواد غلام‌رضاکاشی؛ «روشنفکری دینی، از منظر جامعه‌شناسی معرفتی» نوشته مقصود فراست‌خواه؛ «از تاریخ تا متاتاریخ: شریعتی و سه نوع مواجهه با تاریخ» نوشته سیمین فصیحی؛ «شریعتی و نظریه تاریخ مارکس» نوشته حجت فلاح توت‌کار؛ «شریعتی، بین پدیدارشناسی تاریخ، جامعه‌شناسی تاریخی و تاریخ‌گرایی» نوشته محمدامین قانعی‌راد؛ «خُردْتاریخِ نمادین شریعتی» نوشته حسن محدثی؛ «تاریخِ اکنون و آگاهیِ تاریخی در اندیشه شریعتی» نوشته عباس منوچهری؛ «کشاکش میل و عقل در زبان روشنفکری اسلامی، ظهور نوع تازه‌ای از زبان اندیشه‌ورزی (نقدی بر دریافت سیدجواد طباطبایی از اندیشه روشنفکری اسلامی)» نوشته مصطفی مهر آیین و «امت و امامت: شیعی یا مارکسیستی» نوشته محمدمنصور هاشمی، اشاره نمود.
کتاب در ۵۲۸ صفحه در سال ۱۳۹۵، توسط انتشارات «پژوهشکده تاریخ اسلام» منتشر شده است.

شریعتی و هایدگر
نویسنده سیدجواد میری
کتاب حاضر تلاش می‌کند که توجه خواننده را به اهمیت درک شریعتی از هایدگر جلب کند. نویسنده، شریعتی را از نادر متفکرینی می‌داند که به صورت سوژه به هایدگر می‌نگرد و از این جهت، ایرانی را از مقام تقلید به مقام تأمل و از موقعیت ابژه به موقعیت سوژه ارتقا می‌دهد و از این رو است که شریعتی را در تاریخ تفکر ایرانی مهم می‌داند. نویسنده در مقدمه، مقالات و کتاب‌هایی با موضوع مشابه اثر خود را برشمرده و به نقد و بررسی آن‌ها می‌پردازد. کتاب متشکل از چهار فصل با این عناوین است، فصل اول «ناهمزبانی و همدلی»؛ فصل دوم «عقلانیت و علوم انسانی»؛ فصل سوم «انسان بی‌خود» و فصل چهارم «موقعیت انسانی».
کتاب در ۱۳۲ صفحه در سال ۱۳۹۵، توسط انتشارات «نقد فرهنگ» منتشر شده است.
شورشی
(مبارزه و زیست شریعتی)
نویسنده محمد صادقی
كتاب متشکل از سه بخش با عناوین «شورشی»، «شریعتی، بازرگان و خط مبارزه» و «کویریات» است. بخش اول کتاب با بررسی موقعیت تاریخی دهه چهل تلاش می‌کند با ذکر مولفه‌های مشترک میان اندیشه‌های شریعتی و گفتمان مسلط زمانه خود نقدهایش را در میان بگذارد. این نقدها شامل موضوعاتی همچون «دموکراسی»، «بازگشت به خویش»، «غرب‌زدگی»، «هنر متعهد»، «ایدئولوژیک کردن دین»، «مبارزه مسلحانه» و نیز «نوع مواجهه با شخصیت‌های تاریخ اسلام» است، موضوعاتی که طی این سال‌ها بارها توسط دیگر منتقدین آثار شریعتی طرح شده و مورد بررسی قرار گرفته است. بخش دوم «شریعتی، بازرگان و خط مبارزه»، مقایسه‌ای میان متد مبارزه بین بازرگان و شریعتی است. در بخش سوم با نام «کویریات» که رویکردی کاملا متفاوت از دو بخش پیشین دارد، با تفسیر و تبیین و مقایسه داستان‌های «سمفونی استقبال در اورلی» از کتاب کویر و «درخت گلابی» نوشته گلی ترقی، دیدگاه شریعتی درباره عشق را نشان می‌دهد.
کتاب در ۱۰۴ صفحه در سال ۱۳۹۵، توسط انتشارات «اتاق آبی» منتشر شده است.

«سال ۱۳۹۶»
تاریخ‌نگاری دکتر علی شریعتی
نویسنده حجت فلاح‌ توت‌کار
نویسنده عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه بین‌المللی امام خمینی و تخصص اصلی او تاریخ معاصر ایران است. وی در فصل اول از بخش اول کتاب می‌نویسد «… تاریخ برای شریعتی، بنیادِ مشروعیت‌بخشِ نظریه‌هایش و تکیه‌گاهی برای نظریه رهایی است. تاریخ به یک معنا برای او منبعِ شناخت و تغییر بود …». این کتاب در دو بخش به طرح دیدگاه‌ها و رویکرد تاریخی شریعتی می‌پردازد. بخش اول کتاب، با عنوان «نظریه تاریخ شریعتی» در دو فصل تنظیم شده، فصل اول «تاریخ، منبع شناخت و تغییر» و فصل دوم «روش‌شناسی تاریخ، دیالکتیک اسلامی-سنخ‌شناسی فرهنگی». بخش دوم کتاب، با عنوان «نوشته‌ها و دیدگاه‌های تاریخ‌نگارانه شریعتی» متشکل از چهار فصل است، فصل اول «نخستین نوشته‌ها»، فصل دوم «تاریخ اسلام و تشیع»، فصل سوم «تاریخ ایران و کشورهای اسلامی» و فصل چهارم «تاریخ ادیان و تاریخ عرب». در فصل دوم از بخش اول کتاب می‌خوانیم «… دریافت شریعتی از تاریخ، «فلسفه تاریخی» است اما او به تاریخ از حیث «معرفت‌شناسی تاریخ» هم توجه داشت. از این رو تاریخ از دیدگاه او دانشِ علمی است که باید روش‌های آن را باز شناخت. از این رو او در عین حال که نظریه‌پرداز تاریخ است، تاریخ‌نگار برجسته تاریخ اسلام و تاریخ ادیان است …».
کتاب در ۳۰۲ صفحه در سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات «صمدیه» منتشر شده است.

آزادی و تاریخ
نویسنده سیدجواد میری
در کتاب حاضر، نگارنده در چهار فصل به بحث و بررسی درباره دیدگاه انسان‌شناسی شریعتی پرداخته است. نویسنده به دنبال پاسخ این پرسش است که چرا باید به شریعتی اندیشید و ضرورت پرداختن به نگاه شریعتی درباره انسان در ایران امروز، چیست؟ آیا جامعه امروزی به نگاه شریعتی نیاز دارد؟ البته این نکته حائز اهمیت است که مفهوم «نیاز» را چگونه باید تأویل نمود و نیاز به چه معناست، نیازها را چگونه می‌توان طبقه‌بندی نمود، آیا نیاز از مقولات است یا ذیل مفهوم «وجود» قابل‌بررسی است.
کتاب در ۲۱۲ صفحه در سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات «نقد فرهنگ» منتشر شده است.

علی شریعتی: ملاقاتی این بار متفاوت
نویسنده عباس منوچهری، مترجم علی خالندی
کتاب حاضر شامل ده مقاله مستقل است که با بهره‌گیری از آرای هشت اندیشمند (به ترتیب تاریخ) به نام‌های «ابن‌خلدون»، «شهاب‌الدین سهروردی»، «فردریش نیچه»، «مارتین هایدگر»، «علی شریعتی»، «انریکه داسل»، «فرد دالمایر» و «ادوارد سعید» صورت‌بندی شده‌اند. کتاب متشکل از چهار بخش و ده فصل (مقاله) است. فصل اول با عنوان «دیالکتیک عصبیت و نظم تمدنی»، پیش از این در «نامه پژوهش» شماره ۴ (بهار ۱۳۷۶) با عنوان «ابن‌خلدون و جامعه‌شناسی تاریخی معاصر» منتشر شده و در این کتاب به عنوان چهارچوب نظری برای تحلیل تاریخی آمده است. فصل دوم با عنوان «دیالکتیک جنگ و نظم جهانی»، تحقیقی است که نویسنده در دانشگاه کلمبیا در دوران دکتری نوشته است. مقاله سوم با عنوان «آن سوی فریب استعماری» پیش از این، در کنفرانس «امپریالیزم فرهنگی» در شهر Trier آلمان ارائه شده و به زبان‌های انگلیسی و آلمانی منتشر شده. فصل چهارم با عنوان «یک روایت رهایی‌بخش» مقاله‌ای درباره اندیشه پسااستعماری ادوارد سعید است. فصل پنجم با عنوان «هرمنوتیک تفاوت‌محور و صلح جهانی» در همکاری با «فرد دالمایر» در کتابی با عنوان «Civilizational Dialogue and Political Thought: Tehran Papers» منتشر شده است. فصل ششم با عنوان «شریعتی و عقل نقاد دینی» پیش از این، به زبان های اسپانیایی و انگلیسی در مجله «Polylog» به چاپ رسیده. فصل هفتم با عنوان «اندیشه رهایی» پیش از این در فصلی از کتاب «فراسوی رنج و رویا، روایتی دلالتی-پارادایمی از تفکر سیاسی» به چاپ رسیده. فصل هشتم با عنوان «انسان و والایی» تلفیق مطالب سه نوشتار مختلف درباره انسان، هویت و والایی است. فصل نهم با عنوان «حق کمال، فراسوی فضیلت و آزادی» بیان تجربه تفکر میان‌فرهنگی براساس آرای سهروردی و هایدگر برای پاسخ‌گفتن به یکی از دغدغه‌های مشترک فرهنگ‌های مختلف است و به زبان انگلیسی در مجله جاویدان خرد به چاپ رسیده. فصل دهم با عنوان «دوستی و عرفان مدنی»، آنتی‌تز فصل‌های دوم و سوم است و با وساطت فصل‌های شش تا نه نوشته شده است. بدیهی است که فصولی که درباره آرای شریعتی نبوده‌اند همگی به صورت بارزی متاثر از افکار شریعتی هستند.
کتاب در ۳۳۰ صفحه در سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات «نگارستان اندیشه» منتشر شده است.

فصل‌نامه علمی-پژوهشی تاریخ‌پژوهی
ویژه‌نامه دکتر شریعتی
گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، به مناسبت چهلمین سال درگذشت دکتر شریعتی (۲۹ خرداد ماه ۱۳۹۶)، تصمیم گرفت به عنوان یک رسالت تاریخی، اقدام به انتشار ویژه‌نامه‌ای با عنوان «شریعتی، تاریخ‌نگاری و تاریخ‌نگری» نماید که مجموعه مقالات مندرج در این شماره فصل‌نامه ماحصل فراخوان مربوطه جهت دریافت مقالات از داخل و کشور است. پس از دریافت و بررسی مقالات، هفت مقاله جهت چاپ در ویژه‌نامه به این شرح برگزیده شدند. «شریعتی، تغییرات اجتماعی و الگوی زیستی «فاطمه وار» (الگوپردازی و انگاری‌پردازی برای تغییر جایگاه اجتماعی زن مسلمان)» نوشته علی باغ‌دار دل‌گشا؛ «بررسی دیالکتیک و دترمنیسم تاریخی در تاریخ‌نگاری دکتر شریعتی» نوشته مهدی برزنونی؛ «واکاوی واژه حکومت در کلام شریعتی» سیدحسین سیدالسادات؛ «تأثیر ترمینولوژی شریعتی بر رادیکالیزم شیعی در تاریخ معاصر ایران» نوشته سیروس عباس‌زاده؛ «شریعتی: آفتی برای دیدگاه‌های چپ‌گرایانه (بررسی علت رویکرد جامعه ایران به متفکری از نوع شریعتی)» نوشته نقی لطفی؛ «علی شریعتی در کشاکش میان انحطاط‌شناسی فرهنگ و مدنیت اسلامی و چه باید کرد؟» نوشته منوچهر محمدیوسفی و «بررسی اندیشه «عصیان» در کتاب هبوط (بازخوانی دیدگاه‌های شریعتی درباره داستان آدم)» نوشته کونومی مورایاما.
کتاب در ۱۶۶ صفحه در سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات «دانشگاه فردوسی» مشهد منتشر شده است.
شریعتی؛ امروز و آینده ما
(نگاهی به میراث فکری او پس از چهل سال)
نوشته جمعی از پژوهشگران
دبیر مهدی جامی
نویسندگان این مجموعه، احمد علوی، اسفندیار طبری، تقی رحمانی، جمیله کدیور، حسن فرشتیان، حسن محدثی، حسن یوسفی اشکوری، حسین پایا، رضا علیجانی، سعید پیوندی، شیرین‌دخت دقیقیان، عبدالعلی بازرگان، علی پایا، مجتبی مهدوی، محمدباقر تلغری‌زاده، محمدرضا نیک‌فر، مرتضی کاظمیان و مهدی جامی هستند. حسن یوسفی اشکوری در دیباچه کتاب می‌نویسد «داستان این گونه آغاز شد که در سال گذشته با همکاری و همفکری چند تن از دوستان همراه بر آن شدیم تا در چهلمین سال‌گشت درگذشت زنده یاد دکتر علی شریعتی در خارج از کشور کاری بکنیم و به گونه‌ای مختلف یاد و خاطره او را گرامی بداریم. این پروسه از تابستان ۱۳۹۵ آغاز شد و در خرداد ۱۳۹۶ به پایان رسید. مفید می‌نماید که اشاره کنم، این انگیزه و تصمیم مسبوق به سابقه‌ای دیرین است. نخستین مراسم بزرگداشت شریعتی را با همت جمعی از دوستان در خرداد ماه سال ۱۳۶۳ در منزلی در تهران برگزار کردیم. … از همان سال تا اواخر دهه شصت در همان خانه برگزار می‌شد و غالبا سه و گاه چهار شب پی هم ادامه می‌یافت و سخن‌ران‌های مختلفی حول موضوعات فکری و احیانا سیاسی سخن می‌گفتند. پس از اندکی فراخی در فضای سیاسی و فرهنگی کشور در دوران پس از جنگ، مراسم به حسینیه ارشاد منتقل شد و این برنامه‌ها تا سال ۱۳۸۸ ادامه داشت. در کنار این مراسم‌های سالانه منظم، بیستمین و سی امین سالگرد شریعتی را نیز به طور ویژه در حسینیه ارشاد برگزار کردیم. مخصوصا مراسم سی‌امین سالگرد در قالب سمینار سه روزه (صبح و عصر) در سالن بزرگ اجتماعات حسینیه بسیار گسترده و متنوع و با حضور سخن‌رانانی از گرایش‌های فکری مختلف (از مدافع تا منتقد) و نیز با حضور انبوهی از شرکت‌کنندگان و مخاطبان برگزار شد. در این جا بجاست که یادی بکنم از زنده‌یاد ناصر میناچی، مدیر وقت حسینیه، که در آن سال‌ها و از جمله در جریان برگزاری سمینار یاد‌شده، بیشترین همکاری را داشت. … با عطف به خاطرات و اقدامات گذشته، بر آن شدیم که به مناسبت چهلمین سال شریعتی نیز در حد بضاعت مزجات‌مان در دیار غریب برای حبیب کاری بکنیم. در این باب با چند تن از دوستان همدل و همراه مشورت شد و پس از توافق اولیه کمیته‌ای برای تصمیم‌گیری‌های ضروری و پیشبرد مصوبات تأسیس شد؛ یعنی «کمیته یادمان چهلمین سالروز درگذشت دکتر شریعتی». اعضای آن همان‌هایی‌اند که اسامی‌شان در پای بیانیه فراخوان آمده (حسن یوسفی اشکوری، محمدجواد اکبرین، حسن فرشتیان، رضا علیجانی و مرتضی کاظمیان) … اکنون از نظر ما، شریعتی و مراسم یادمان او، فرصتی است برای برداشتن گامی به جلو و کمک به نسل امروز برای تحرک بیشتر در جهت رسیدن به آرمان‌های رهایی‌بخش و برابری‌خواهانه …».
کتاب در ۳۰۲ صفحه در سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات «اِچ اند اِس» انگلستان منتشر شده است.

تاثیر ترمینولوژی شریعتی بر رادیکالیسم شیعی در انقلاب اسلامی ایران
نویسنده سیروس عباس‌زاده
کتاب تلاش می‌کند بر اساس آثار شریعتی و با تدوین ترمینولوژی شیعی او به بررسی نقش وی در ظهور رادیکالیسم شیعی بپردازد. نویسنده در صفحه ۱۴ مقدمه می‌نویسد «امیدوارم از طریق پژوهش‌های این چنینی، شریعتی‌پژوهشی به بخشی از مطالعات آکادمیک و دانشگاهی ما تبدیل شود، یعنی امری که الجزایری‌ها از همان سال رحلت شریعتی در کشور خود آغاز کردند و رشته‌ای را به نام «شریعتی‌پژوهی» را در برخی از دانشگاه‌های خود تاسیس کردند لیکن در موطن اصلی وی یک چنین مهمی هنوز صورت نگرفته است». کتاب متشکل از پنج فصل با عناوین «زندگی‌نامه شریعتی»، «تاثیر ناسیونالیسم جهان سومی و مذهب تشیع بر شعار بازگشت به خویش شریعتی»، «نقش مذهب شیعه در انقلاب اسلامی»، ««ترمینولوژی شریعتی»، «تاثیر اندیشه‌ها و مفاهیم شریعتی بر رادیکالیسم شیعی» است که با نتیجه‌گیری پایان می‌یابد.
کتاب در ۲۲۲ صفحه در سال ۱۳۹۶، توسط انتشارات «نقد فرهنگ» منتشر شده است.

«سال ۱۳۹۷»
فرهنگ‌نامه واژگان قرآن در آثار دکتر شریعتی
تدوین و گردآوری حیدر شجاعی
نویسنده معتقد است رساله فکری شریعتی، شامل متدها، معانی شگفت، قاموس فهم واژه‌های کلیدی و اصطلاحات و تعبیرات قرآنی است. وی امیدوار است که با گسترش و ارتقاء معانی و مفاهیم واژگان قرآنی از خلال آشنایی با تأویل‌های متعدد، امکان فهم کتاب مقدس ممکن‌تر گردد.
کتاب در ۴۲۰ صفحه در سال ۱۳۹۷، توسط انتشارات «شهر پدرام» منتشر شده است.

ایران در پنج روایت
(بازخوانی روایت‌های شریعتی، مطهری، آل‌احمد، زرین‌کوب و مسکوب)
(درباره هویت ملی، تنوع زبانی، زبان مادری و مسئله زبان ترکی در ایران)
نویسنده سیدجواد میری
در مجموعه حاضر دیدگاه پنج تن از مشاهیر معاصر (شریعتی، آل‌احمد، مطهری، زرین‌کوب و مسکوب)، نسبت به ویژگی‌های ملی ایرانیان بررسی می‌شود. نویسنده، نتیجه مطالعات خود را با بازخوانی پنج روایت از ایران در قالب ۵ فصل تدوین و تنظیم می‌نماید. فصل اول «زبان و هویت ملی» را «در نگاه شریعتی» بررسی می‌کند. دومین فصل به بازخوانی انتقادی روایت مطهری از «ناسیونالیسم ایرانی» اختصاص دارد. در فصل سوم نویسنده به «بازخوانی روایت جلال آل‌احمد از هویت ایرانی» می‌پردازد و در چهارمین فصل کتاب، «روایت عبدالحسین زرین‌کوب از ایرانیت» بازخوانی و بررسی می‌کند. در نهایت در آخرین فصل این کتاب، «هویت ایرانی و زبان فارسی در روایت شاهرخ مسکوب» ارائه می‌شود.
کتاب در ۱۶۶ صفحه در سال ۱۳۹۷، توسط انتشارات «نقد فرهنگ» منتشر شده است.

«سال ۱۳۹۸»
شریعتی در افق اندیشه‌ها
به کوشش دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر علی شریعتی
ویراستار امیر رضایی
«دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر علی شریعتی» در بین سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ تصمیم به برگزاری نشست‌هایی با هدف نقد و بررسی اندیشه دکتر شریعتی از افق‌ها و زوایای مختلف گرفت تا از رهگذر آن پرتو جدیدی بر اندیشه شریعتی افکنده شود. از این روی «دفتر پژوهش‌های فرهنگی دکتر علی شریعتی» از اغلب صاحب‌نظران و روشنفکرانی که با افکار و آرای شریعتی به نسبت‌های مختلف آشنایی یا نسبت‌ فکری یا افق مشترک داشتند، دعوت کرد تا خوانش خود را از اندیشه‌ی او، بنا بر تخصص یا علاقه‌شان، ارائه دهند. از امتیازات این سخن‌رانی‌ها، به جز تنوع رویکردها و گرایش‌ها، «پرسش و پاسخی» است که در پایان هر سخن‌رانی به تفصیل صورت گرفته و این در آشکارسازی نقاط ضعف و قوت نقدها و نظرهای سخن‌رانان نسبت به آرای دکتر بسیار ثمربخش بوده است. جلد نخست متشکل از مجموعه متن سخن‌رانی‌های ارائه‌شده در سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ توسط حسن محدثی، هاشم آقاجری، رضا علیجانی، امیر رضایی، هدی صابر، حمید احراری، مقصود فراست‌خواه، محمد جواد غلام‌رضاکاشی، علی قاسمی، محمد محمدی گرگانی، سارا شریعتی و سوسن شریعتی به همراه متن پرسش و پاسخ صورت‌گرفته در پایان هر سخن‌رانی است. همچنین در جلد دوم، مجموعه متن سخن‌رانی‌های ارائه‌شده در سال‌های ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۰ توسط علی‌رضا علوی‌تبار، لطف‌اللّه میثمی، احسان شریعتی، حسین مصباحیان، علی‌رضا رجایی، مراد همتی، مجید مرادی، علی قاسمی، سعید مدنی، تورج رحمانی و مینو مرتاضی به همراه متن پرسش و پاسخ صورت‌گرفته در پایان هر سخن‌رانی را خواهیم خواند.
جلد نخست کتاب در ۴۶۴ صفحه و جلد نخست کتاب در ۴۷۴ صفحه در سال ۱۳۹۸، توسط انتشارات «قصیده‌سرا» منتشر شده است.

بازخوانی انتقادی روایت شریعتی از هویت، ملیت، تشیع و زبان فارسی
نویسنده سیدجواد میری
یکی از مهم‌ترین محورهای مهم این کتاب، فهم شریعتی از مفهوم هویت ایرانی و تفسیر وی از برآمدن حکومت صفوی و رابطه این حکومت با هویت امروز ما ایرانیان است. نویسنده به دنبال پاسخ این پرسش است که آیا شریعتی به مفهوم هویت ایرانی پرداخته است یا نه؟ هنگامی که شریعتی از مفهوم ناسیونالیسم سخن می‌گوید، براساس چه مبنایی ناسیونالیسم را متمایز ازمفهوم ملیت می‌داند؟ نکته دیگری که نویسنده به آن پرداخته است معنا و مفهوم ملیتی است که شریعتی از آن یاد می‌کند و این که در نظر شریعتی، ملیت چه نسبتی با مذهب دارد. همچنین تفسیر شریعتی از برآمدن صفویه در تاریخ ایران و رابطه آن با مولفه شیعی هویت ما ایرانیان چیست؟ نویسنده، اهداف خود را در ۵ فصل دنبال می‌کند. فصل اول نگاهی به روایت شریعتی درباب «هویت ایرانی» دارد. دومین فصل به «نگاهی به روایت شریعتی از فردوسی» اختصاص دارد. در فصل سوم نویسنده به «زبان و هویت ملی در نگاه شریعتی» می‌پردازد و در چهارمین فصل کتاب، «تشیع ساسانی و مفهوم پیغمبرپادشاه» بررسی می‌شود. در نهایت در فصل پنجم، «نگاهی به روایت شریعتی از روضه‌خوانی به مثابه جامعه‌سازی در تشیع صفوی» ارائه می‌شود.
کتاب در ۱۱۸ صفحه در سال ۱۳۹۸، توسط انتشارات «نقد فرهنگ» منتشر شده است.




کتابشناسی آیت‌الله منتظری

به کوشش علی اسروش

کتاب‌های منتشرشده در ایران با موضوع آیت‌اللّه منتظری

«سال ۱۳۶۱»
فقیه عالیقدر
تالیف:‌ م‍صطفی ایزدی‌
کتاب «گذری بر زندگی و اندیشه‌های فقیه عالیقدر آیت‌اللّه منتظری» که در سال ۱۳۵۹ توسط «نهضت زنان مسلمان» و به قلم «مصطفی ایزدی» منتشر شده بود، پس از تغییرات کلی در متن و عنوان در خرداد ماه سال ۱۳۶۱ به عنوان جلد اول مجموعه «فقیه عالیقدر» توسط انتشارات «سروش» در ۳۹۲ صفحه به زیور طبع آراسته شد. جلد اول این مجموعه در دو فصل از سه فصل خود، تحت عناوین «قبل از پیروزی انقلاب» و «بعد از پیروزی انقلاب» به شرح حال و فعالیت‌های آیت‌اللّه منتظری می‌پردازد و در فصل سوم با عنوان «نظرها»، فرمایشات آیت‌اللّه در مسائل مختلف را بیان می‌کند. جلد اول این مجموعه، حاوی نزدیک به ۸۰ سند و تصویر می‌باشد.
در جلد دوم این مجموعه که در سال ۱۳۶۶ و در ۶۰۸ صفحه منتشر گردید، نویسنده کتاب را به هفت فصل تقسیم نموده است. در فصل اول، «تاملی دوباره در گذشته»، به هر آن چه از فعالیت‌های علمی و مبارزات سیاسی ایشان که در جلد اول نیامده، پرداخته شده است. فصل دوم، «مصدر راهنمایی مردم و مسئولان»، مروری است بر ترفندها و اقدامات ایشان در سال‌های پرحادثه و تعیین‌کننده. فصل سوم، «افشای توطئه دشمنان اسلام»، پیرامون توطئه‌های دشمنان جهت تفرقه بین سران نظام و به‌الاخص برچسب نوشتن کتاب «الخمینی فی میزان الشرعیه» به آیت‌اللّه منتظری و ابتکارات خنثی‌کننده ایشان در قبال آن بحث می‌شود. در فصل چهارم، «انتشار رساله توضیح‌المسائل»، به سیر اجتهاد ایشان تا تائیدات آیات عظام بر این مجتهد طراز اول پرداخته می‌شود. فصل پنجم، «فقیه عالیقدر در کلام اندیشمندان» به نظرات علمای اعلام و فضلای بزرگوار درخصوص وجوه شخصیتی ایشان شامل میزان دانش و تقوی و مجهدات و فعالیت‌های اشاره می‌شود. در فصل ششم، «فقیه عالیقدر و مساله دانشگاه‌ها» به فعالیت‌ها، رهنمودها و پی‌گیری‌های مستمر ایشان پیرامون دانشگاه‌ها اشاره شده است. در فصل هفتم، «درآمدی بر آینده»، با توجه به محبوبیت ایشان، مجموعه‌ای از شعارها، دیوارنویس‌ها و نقاشی‌های دیواری قرار داده شده است. جلد دوم این مجموعه، دارای نزدیک به ۷۰ سند و تصویر می‌باشد.

«سال ۱۳۶۸»
نگاهی دیگر
(تحلیل نامه ۶/۱/۱۳۶۸ امام خمینی به فقیه عالیقدر)
نوشته: آیت‌اللّه نعمت‌اللّه صالحی نجف‌آبادی
نامه ۶/۱/۱۳۶۸ منسوب به آيت‌اللّه خمينى خطاب به آيت‌اللّه منتظرى از نقاط عطف تاريخ جمهورى اسلامى است. گرچه دو روز پس از آن، رهبر انقلاب با ارسال نامه‌ای، درصدد جبران مضامين تند نامه ششم فروردين برآمدند، ولى چون هنوز عده‌اى به نامه اول استناد می‌كنند، مناسب است كه «تحليل» در مورد آن را در دسترس قرار گیرد. «نگاهی دیگر» نوشتاری تحلیلی در رابطه با نامه ۶/۱/۱۳۶۸ است که توسط عالم محقق و نواندیش آیت‌اللّه صالحی نجف‌آبادی (ره) در سال ۱۳۶۸ تدوین و در همان سال توسط انتشارات «سرایی» در ۱۷۴ صفحه منتشر گردیده است. در این کتاب درباره برخی جریان‌های سیاسی معاصر، مطالب و تعابیری وجود دارد که با منش و مشی فکری و اخلاقی شناخته شده از آیت‌اللّه صالحی نجف‌آبادی (ره) متفاوت است، لذا توجه به این نکته ضروری است که مرحوم نویسنده در این کتاب از روش جدال احسن استفاده کرده و براساس آن چه مورد پذیرش نویسنده نامه ۶/۱/۱۳۶۸ بوده، به شبهات پاسخ داده‌اند.

«سال ۱۳۷۷»
واقعیت‌ها و قضاوت‌ها
نویسنده: عمادالدین باقی
کتاب توسط نویسنده به سه بخش و هر بخش به سه فصل تقسیم شده است. در فصل اول از بخش اول چگونگی تکوین شخصیت آیت‌اللّه منتظری بررسی شده و در فصل دوم به توصیه‌ها ابتکارات و طرح‌ها و اندیشه ایشان اشاره شده و در فصل سوم نیز به بُعد فقهی و فلسفه سیاسی ایشان پرداخته شده است. در فصل اول از بخش دوم کتاب، حادثه عزل ایشان تحلیل می‌شود و در فصل دوم و سوم، نویسنده به ماجرای مهدی هاشمی و مواضع آیت‌اللّه منتظری در این خصوص و همچنین بررسی اعترافات مهدی هاشمی می‌پردازد. در فصل اول از بخش سوم کتاب، اتهام ساده‌اندیشی و تاثیرپذیری آیت‌اللّه منتظری بررسی شده، در فصل دوم مواضع اقتصادی ایشان و اکاذیب مربوطه بحث می‌گردد و در فصل سوم به اظهارات مخدوش و القای روش‌های انحرافی پرداخته می‌شود. بخشی از پیش‌گفتار این کتاب که در سه فصل تدوین شده است به شرح زیر است: «…، طى ده سال گذشته، بيش از پنج جلد كتاب در صدها هزار‏ ‏تيراژ … عليه فقيه و مرجع عاليقدر حضرت آيت‌اللّه منتظرى،‏ ‏با آزادى كامل و حتى همراه با تحسين و تشويق انتشار يافت و اكثرا حاوى وهن‏ ‏آميزترين القاب و صفات نسبت به ايشان بوده ‏… علی‌رغم درخواست‌هاى مكرر علاقه‌مندان و مقلدان ايشان مبنى بر پاسخ‌گويى‏ ‏به آنها، حضرت آيت‌اللّه منتظرى به منظور رعايت مصالح انقلاب و اسلام و حفظ‏ ‏حرمت روحانيت از اين كار ابا داشته و ترجيح دادند كه قربانى اين همه بى‌عدالتى‏ ‏و ستم شوند ولى از حق مسلم و قانونى خويش استفاده نكنند. ‏اما اكنون … افزايش فشارها در جهت ارائه دفاعيه و نيز اصل وجوب شرعى دفاع از مومن در‏ ‏برابر هجوم تهمت‌ها … ما را بر آن داشت تا كتاب حاضر را كه در سال ۱۳۷۱ تهيه شده … به عنوان بخشى از پاسخ‌هاى مورد قبول تقديم داريم، و‏ ‏از هر گونه نقد و بررسى نسبت به مطالب آن استقبال كرده و آن را موجب رشد و اعتلاى‏ ‏جامعه مسلمين مى‎دانيم. … ‏در پايان يادآور مى‎شويم كه قضاوت تاريخ تابع اراده هيچ فرد و قدرتى نيست.»
این کتاب در سال ۱۳۶۸ تهیه و تنظیم، در سال ۱۳۷۱ بازنگری و در سال ۱۳۷۷ توسط انتشارات «سرایی» در ۶۹۰ صفحه منتشر گردید.
«سال ۱۳۸۷»
ستیز با ستم
(بخشی از اسناد مبارزات حضرت آیت‌الله‌العظمی منتظری ۱۳۵۷ – ۱۳۳۰)
تدوین و روایت مجتبی لطفی
در بخشی از دیباچه این کتاب می‌خوانیم «… و آنچه که در این دو جلد آمده‌اند نه کارى است در شأن و مقام و منزلت صاحب اسناد و نه خود به طور کامل از آن راضی‌ام و به خوبى واقفم که این کاوش و جستجو نتوانسته است حق مطلب را ادا کند، اما تنها توانسته‌ برهه‌اى از زمانِ مبارزه مبارزان را بُرش زند و آن را طى ۱۵ دفتر به تصویر کشد که شاید درآمدى باشد براى علاقه‌مندان سیر و سیرت یکى از مبارزان که خستگى در قاموس وجودش راه ندارد و هنوز در پاسداشت از آن خود را مکلف؛ و ما را موظف، و آیندگان را مورّث می‌داند. اسناد آمده در این مختصر به گوشه‌اى از شأن، عظمت و شخصیت روحى و تلاش بی‌وقفه و بی‌منت صاحب اسناد می‌پردازد. این اسناد روزگارى در نزد حاکمانِ آن روز، از سوابق سوء شمرده می‌شد اما امروزه اسنادى از این دست حسن سابقه محسوب و هر کسى برگى از آن را نشان از افتخارآمیز بودن فعالیت‌هاى خویش می‌داند و … سابقه مبارزات سیاسى آیت‌الله منتظرى به قبل از سال ۱۳۴۲ باز می‌گردد؛ آن هم برهه‌اى از زمان که از نظر فرهنگى و سیاسى با فرقه‌هایى چون بابیت و بهائیت به مبارزه می‌پرداخت که حتى توسط نیروهاى امنیتى استان اصفهان احضار می‌شود. ولى اوج مبارزه ایشان در پى بازداشت امام خمینی(ره) در خرداد ۱۳۴۲ است که طى یک واکنش بی‌نظیر در سطح ایران با رهبرى ایشان تحصنى بی‌بدیل در نجف‌آباد راه‌اندازى می‌شود. وجه تمایز حضور و هدایت حرکت‌هاى انقلابى توسط افرادى چون آیت‌اللّه منتظری؛ فقاهت آنهاست. حضور آیت‌اللّه منتظرى که در ۲۷ سالگى به درجه اجتهاد مطلق رسید، خود مایه دل‌گرمى و استوارى مبارزان و مشروعیت مبارزه در نبود فیزیکى رهبر انقلاب شده بود. کسانى که آن روزها را درک کرده‌اند گرمى و اهمیت این حضور را به درستى لمس کرده‌اند و نیک می‌دانند این وجود در میان طلاب جوان و پرشورِ مبارز، چگونه خنثى کننده این طعنه بود که: «طرفداران آقاى خمینى چند بچه طلبه بی‌سواد بیش نیستند»! … به دلیل مهم‌بودن همین حضور بود که ساواک بیش از پیش با تلاش وسیع و گاه یارى عافیت‌طلبانِ مخالف مبارزه سعى می‌کرد چهره رهبر انقلاب و آیت‌اللّه منتظرى را با اتهامات واهى مخدوش نماید و بدین ترتیب برخى از قافله انقلاب وا ماندند. …»
این کتاب دو جلدی توسط انتشارات «خرد آوا» در سال ۱۳۸۷ چاپ شده است.

«سال ۱۳۸۸»
سوگنامه
(پیام‌ها، بیانیه‌ها، مقالات به مناسبت رحلت فقیه و مرجع عالیقدر حضرت آیت‌اللّه منتظری)
در جلد اول کتاب، به «پیام‌های تسلیت مراجع معظم تقلید»، «پیام‌های تسلیت مسئولین کشور» و همچنین «پیام‌های تسلیت مجامع علمی و سیاسی، علما و شخصیت‌ها» اشاره شده است. در جلد دوم کتاب مقالات شخصیت‌های ملّی، مذهبی، روشنفکران، روزنامه‌نگاران، به مناسبت رحلت آیت‌اللّه منتظری منتشر شده است. از میان شخصیت‌های جلد دوم می‌توان به برخی، به ترتیب الفبا، محمدعلی ابطحی، حسین انصاری‌راد، عبدالعلی بازرگان، ابوالحسن بنی‌صدر، سیمین بهبهانی، نجات بهرامی، مسعود بهنود، سمیه توحیدلو، محمدعلی توفیقی، جلال جلالی‌زاده، نجف‌قلی حبیبی، محمود حجتی، حمید دباشی، علی‌رضا رجائی، غلام‌علی رجائی، تقی رحمانی، محسن رهامی، فرج سرکوهی، ماشااللّه شمس‌الواعظین، شادی صدر، فضل‌للّه صلواتی، مهدی غنی، محمدتقی فاضل میبدی، هادی قابل، مرتضی کاظمیان، جمیله کدیور، محسن کدیور، اکبر گنجی، محمد مجتهد شبستری، مجید محمدی، فرید مدرسی، علی مطهری، علی معظمی، رسول منتجب‌نیا، عطااللّه مهاجرانی، ابراهیم نبوی، فرخ نگهدار، صدیقه وسمقی و حسن یوسفی اشکوری اشاره نمود.
این کتاب با ۴۰۰ صفحه در مجموع دو جلد، در سال ۱۳۸۸ توسط بیت آیت‌اللّه منتظری، در سایت ایشان و به صورت الکترونیکی منتشر شده است.

«سال ۱۳۹۲»
در محضر فقيه آزاده
محسن کدیور
این کتاب مجموعه مراودات علمی شاگرد (محسن کدیور) و فقیه عالیقدر (آیت‌اللّه منتظری) بین سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۸ یعنی پانزده سال آخر حیات استاد است. نویسنده می‌گوید «با اینکه از نیمۀ دوم دهۀ۶۰ توفیق درک محضر ایشان را داشته‌ام اما از آن سال‌ها جز تقریرات درس استاد مکتوبی ندارم.» کتاب، از هفت بخش فراهم آمده است. نخستین بخش کتاب، احکام اجتهاد و وکالت شاگرد از استاد است. سه مکتوب استاد در این بخش آمده است. بخش دوم مهم‏ترین بخش کتاب است و حاوی دوازده استفتاء شاگرد و فتاوای استاد می باشد. بخش سوم مکاتبات ده تبریک و تسلیت مبادله شده استاد و شاگرد را در بر می‏ گیرد. بخش چهارم بیانات استاد در در پنج جلسه مرتبط با شاگرد است. بخش پنجم به نُه مقالۀ کوتاه و بلند شاگرد دربارۀ آراء استاد، نوشته شده در زمان حیات ایشان، اختصاص دارد. در بخش ششم، دو سخنرانی شاگرد یکی دربارۀ استاد و دیگری در محضر استاد گرد آمده است و بالاخره بخش هفتم به نامه ها اختصاص دارد. دو نامۀ شخصی سربسته به رئیس جمهورِ وقت (سیدمحمد خاتمی) و شش نامۀ سرگشادۀ جمعی شاگردان در دفاع از مواضع یا مظلومیت استاد در این بخش مندرج است. بخش هشتم به آلبوم تصاویر تعلق دارد. در کل مطالب این کتاب به دو قسمت کلی قابل تقسیم است. قسمت اول، آرائی است که استاد و شاگرد در آن همداستانند. مباحث این قسمت یا پرسش از استاد برای تبیین بیشتر یا تشریح شاگرد از آراء استاد است. قسمت دوم آرائی است که شاگرد با استاد اختلاف نظر علمی دارد، مناقشات خود را با استاد در میان می‌گذارد و استاد گاه کریمانه پاسخ می‌دهد و گاه سکوت می‌کند.
ویرایش سوم این کتاب در ۴۰۴ صفحه در سال ۱۳۹۲ توسط محسن کدیور، در سایت ایشان و به صورت الکترونیکی منتشر شده است.

سوگنامه فقیه پاکباز
محسن کدیور
کتاب «سوگ‌نامۀ فقیه پاک‌باز» مجموعۀ نوشتارها و گفتارهای نگارنده در چهار سال نخست دوران فقدان ایشان است. کتاب از چهار بخش تشکیل شده است. بخش اول، نوشتارهاست و از شش مقاله و یادداشت فراهم آمده است. بخش دوم، پنج سخنرانی است که در مجالس بزرگداشت هفتم، چهلم و سالگرد استاد ایراد شده است. بخش سوم، مصاحبه‌های شش‌گانه‌ای است که در تشریح آراء آن فقید سعید انجام گرفته است. مطالب بخش سوم و چهارم (به استثنای سه مصاحبۀ آخر) پیاده شدۀ سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های نگارنده هستند و علی‌رغم ویرایش، مشکلات متون شفاهی را همچنان دارا هستند. بخش چهارم، گاه‌شمار زندگی استاد است.
این کتاب در حقیقت جلد دوم کتاب «در محضر فقیه آزاده» است. جلد سوم این مجموعه، سیر تحول اندیشۀ سیاسی استاد خواهد بود.
ویرایش دوم این کتاب در ۴۲۸ صفحه در سال ۱۳۹۲ توسط محسن کدیور، در سایت ایشان و به صورت الکترونیکی منتشر شده است.

«سال ۱۳۹۴»
فلسفه سیاسی اجتماعی آیت‌اللّه منتظری
عمادالدین باقی
نویسنده در فصل نخست، با عنوان اندیشه سیاسی آیت‌اللّه منتظری، به «شرح حال»، «بین‌الملل اسلامی و نهضت‌های آزادی‌بخش»، «هم‌گرایی علوم جدید و معارف اسلامی»، «اندیشه یا آرای سیاسی و فقهی»، «نظریه حکومت اسلامی»، «ادلّه»، «ولایت فقیه، عقد لازم»، «انتقادات»، «انتقاد از خویش»، «تحول دیدگاه آیت‌اللّه منتظری»، «آزادی و دموکراسی»، «آزادی و پیشرفت»، «مشارکت عمومی و تحزّب»، «تحزّب»، «مخالفان و دشمنان»، «تسامح آیت‌اللّه منتظری» و «تفکیک حقوق شهروندان از اعتقادات آن‌ها»اختصاص دارد. در فصل دوم با عنوان ارتداد یا نسبت عقیده و انسان، به «طرح مساله»، «ارتداد و حقوق بشر (تقریر محل نزاع)»، «تحلیل مساله در چشم‌انداز فقه اسلامی»، «اصلاح‌گری و تحلیل مساله از منظر آیت‌اللّه منتظری»، «از دیدگاه سنت فقهی»، «مساله ارتداد»، «توجیه سیاسی ارتداد»، «سالبه به انتفای موضوع»، «تحول بنیادی و اصلاحات رادیکال» و «مقطع گذار از فتوای سنتی به فتوای انسان‌محور» می‌پردازد. در فصل سوم با عنوان حقوق بشر یا حقوق مومنان، اومانیسم و اسلام و اعتبار نظریه و اومانیسم اسلامی و در نهایت تقریرات درس آیت‌اللّه منتظری درباره حرمت انسان بررسی می‌شود. فصل پایانی با موضوع حقوق انسان و حقوق خدا نیز، نگاهی به اندیشه در شش کتاب آیت‌اللّه منتظری با عناوین «نهج‌البلاغه در صحنه»، «رساله حقوق به جای رساله تکلیف»، «رساله استدلالیه به جای رساله تقلیدیه»، «اسلام بدون خشونت»، «حکومت دینی و حکومت انسانی» و «علیه فرمالیسم مذهبی» خواهد داشت.
این کتاب در ۲۵۶ صفحه در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات «سرایی» منتشر گردید.

«سال ۱۳۹۶»
حدیث نیکی
(جستارهایی در زیست و اندیشه فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری)
نویسنده:مصطفی ایزدی
کتاب حدیث نیکی نام خود را از شعر «حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد، زمانه را سند و دفتری و دیوانی است» از پروین اعتصامی اقتباس کرده. این کتاب مجموعه مقالات نویسنده در نشریات و رسانه‌های مختلف داخلی درباره آیت‌اللّه منتظری است. ویژگی بارز آن‌ها، پاسخ به پاره‌ای از شبهات و انتقادات مخالفان آیت‌اللّه است. کتاب مشتمل بر پنج فصل «زیستواره، آثار و افکار»، «وحدت شیعه و سنی»، «همکاری حوزه و دانشگاه»، «دوره حصر» و «در رثای آزادگی» است.
در بخشی از پیش‌گفتار آمده است: «آیت‌اللّه منتظری برای بسیاری از مخالفانش ناشناخته مانده است، زیرا منتقدان او که همه امکانات تبلیغی و فرهنگی فراگیر را در اختیار دارند، فرصتی را فراهم نکردند که افراد جامعه از سخنان و نظرات یکسویه فاصله بگیرند. آیت‌اللّه منتظری یکی از استثناهای تاریخ معاصر ایران است که حکایت بیست سال آخر عمر شریفش بسی گفتنی‌ها دارد. او یک نظریه‌پرداز شجاع در دایره علوم اسلامی و یک پیشوای دینی منتقد، به هنگام حمایت اجتماعی و سیاسی از مردم جامعه خویش بود. اعتراض همیشگی را حق مسلم خود و و سایر آحاد جامعه می‌دانست و هرگز پرچم مصلحت‌اندیشی ناشی از عافیت‌طلبی را برنگرفت تا در سایه آن ستم‌سیزی فراموش شود. با چنین نگرشی بود که چالش با مخالفان مردم‌سالاری را دوست می‌داشت و در قبال آن پاداشی فرادنیائی می‌دید. حتی اگر این چالش در میدانی کاملا نابرابر جریان پیدا می‌کرد، لحظه‌ای پا پس نمی‌کشید. مبارزه برای دفاع از حق، نزد او یک فریضه الهی بود، اگرچه هرگز ادعا نمی‌کرد آن چه را او حق می‌پندارد حق مسلم است. اما چون پنداشته‌های خود را منطبق با معیارها و آموزه‌های اسلامی و انسانی می‌دانست، پی‌گیری آن را تا انتهای راه فروگذار نمی‌کرد، چرا که او، به اقرار علمای موافق و مخالفش، یک مجتهد علوم اسلامی، در بالاترین درجه بود و لذا نمی‌توانست برخلاف آموخته‌های خود از قرآن و اسلام عمل کند. … بر هیچ کس پوشیده نیست که حضور در میدان پرچالش با قدرت، سرشار از درد و رنج و سختی است. اما تا لحظه پرواز روح ملکوتی او، هرگز از رنج و درد و سختی پنجاه ساله‌اش نه تنها ننالید و لب به ناخشنودی نگشود، بلکه دیگر علما و مراجع تقلید شیعه را برای ورود به میدان دفاع از مردم فرا می‌خواند. فضای رسانه‌ای ایران در دو سه دهه گذشته دستخوش فراز و فرودهای کم و بیش پرمجادله و فرصت ساز بوده است، اما … در دورانی که آیت‌اللّه منتظری در قامت منتقد جدی وضع موجود ظاهر شده بود، هرگز به دفاع از ایشان نپرداختند، مگر بسیار اندک در دوره اصلاحات و در دو سه سال اخیر.»
این کتاب در ۲۸۶ صفحه در سال ۱۳۹۶ توسط انتشارات «سرایی» منتشر گردید.

«سال ۱۳۹۷»
سیره عقلا و عرف در اجتهاد
(تقریر و تحلیلی از آراء فقیه عالیقدر حضرت آیت‌اللّه‌العظمی منتظری)
تقریر و تحلیل از محمد معتمدی
در پیش‌گفتار کتاب که از جانب دفتر آیت‌اللّه منتظری نوشته شده است، می‌خوانیم که «آنچه در پیش روی شما خوانندگان محترم است، پاسخی است به پرسش‌های دکتر رحیم نوبهار از محضر فقیه عالی‌قدر، آیت‌اللّه منتظری که چندی پیش از ارتحال ایشان واصل و مورد بحث قرار گرفت. تصمیم بر آن بود که نتیجه محاضرات و مباحثات به محضر آن استاد فقیه عرضه و پس از تائید نهایی ایشان منتشر گردد، اما تقدیر به گونه‌ای دیگر رقم خورد و قبل از به انجام رسیدن، آن استاد بی‌بدیل از میان ما رخت بربست و به ملکوت اعلی پیوست.
در این میان محقق گران‌قدر، محمد معتمدی کمر همت بسته، آن مباحث را که برخی در محضر حضرت استاد، عرضه گردیده، همراه با سایر مکتوبات و تالیفات معظم له جمع‌آوری و در واقع پاسخ‌های فقیه عالی‌قدر را گردآورده، تقریر و در مواردی با استناد به نظریات کتبی و شفاهی ایشان، تحلیل کرده است. هرچند این نوشته به شکل کنونی به رؤیت و تائید مرحوم حضرت استاد نرسیده است اما با توجه به مستندات ذکر شده در آن (کتاب)، می‌توان در جای‌گاه تقریر و تحلیل محاضرات استاد قرار گیرد. امید است این تلاش در جهت شناسایی پاسخ‌های آن فقیه بی‌بدیل به پرسش‌های دینی عصر حاضر گامی موثر باشد.»
این کتاب در ۳۴۴ صفحه در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات «سرایی» منتشر گردید.
«سال ۱۳۹۸»
دین و جمهوریت
(نگاهی به اندیشه سیاسی حضرت آیت‌اللّه‌العظمی منتظری)
محمدحسن موحدی‌ساوجی
کتاب در پنج فصل تدوین شده است، فصل اول با عنوان مردم‌سالاری دینی و یکه‌سالاری دینی، به «رابطه دین، سیاست و حکومت»، «ویژگی‌های حکومت مردم سالار» و «ویژگی‌های حکومت دینی در اندیشه آیت‌اللّه منتظری» می‌پردازد. فصل دوم با عنوان مبنای مشروعیت در حکومت اسلامی، «بررسی نظریه نصب در مقام ثبوت»، « بررسی نظریه نصب در مقام اثبات»، «چند اشکال به نظریه انتخاب و پاسخ آن‌‌ها» و «دلایل نظریه انتخاب» را در بر می‌گیرد. فصل سوم با عنوان اختیارات حاکم اسلامی، «اختیارات حاکم اسلامی از نگاه ماوردی»، «اختیارات حاکم اسلامی از نگاه قاضی ابویعلی»، «اختلاف فقیهان شیعی در گستره اختیارات حاکم»، «وظایف حاکم اسلامی از نگاه آیت‌اللّه منتظری»، «اختیارات یا وظایف؟» و «حدود ولایت حاکم اسلامی» را بررسی می‌کند. فصل چهارم با عنوان شکل حکومت اسلامی، به «شکل‌های مختلف حکومت»، «انواع حکومت‌ها از نگاه آیت‌اللّه منتظری»، «مقایسه میان حکومت اسلامی و حکومت دموکراسی»، «شکل حکومت دینی»، «شکل‌های مطلوب حکومتی از دیدگاه آیت‌اللّه منتظری» و «ساختار کنونی از نگاه آیت‌اللّه منتظری» اختصاص دارد. در فصل پنجم با عنوان نقش مردم در حکومت اسلامی، «مشروعیت نظام حکومتی»، «انتخاب حاکمان»، «نظارت بر حاکمیت»، «راه‌های نظارت مردمی»، «آزادی‌های سیاسی، ضمانت اجرای نظارت بر حاکمیت» و «حقوق مخالفان سیاسی» بررسی می‌شوند.
این کتاب در ۲۲۲ صفحه در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات «سرایی» منتشر گردید.

 




مبنا و معنای تاریخ شفاهی

در گفتگوی حسن اکبری بیرق با غلامرضا ظریفیان

‌ ضمن سپاسگزاری از این که وقت شریف خود را در اختیار فصلنامه خاطرات سیاسی قراردادید مایلم در آغاز بحث، تعریف خودتان را از مقوله تاریخ شفاهی به‌عنوان یک دیسیپلین دانشگاهی ارائه کنید تا بعد به مسائل دیگر برسیم.
تشکر می‌کنم از فرصتی که برای من فراهم شد تا درباره تاریخ شفاهی سخن بگویم. قبل از اینکه به چیستی تاریخ شفاهی بپردازیم باید به این مسأله اشاره‌کنم که تاریخ شفاهی ذیل مفهوم بزرگ‌تر و دیرینه است و سابقهٔ بسیار طولانی دارد و آن درواقع فرهنگ شفاهی است. فرهنگ شفاهی شاید یک سابقه همزاد با انسان داشته باشد؛ انسان، یا به تعبیر ارسطو حیوان ناطق، از بدو پیدایش خود تلاش کرده مکنونات قلبی و یافته‌ها و احساسات و عواطف خود را به شکلی بروز و ظهور بدهد؛ خوب از ابتدا که در غار بوده سعی کرده به شکلی برداشت‌های خود را در سنگ‌نوشته‌ها و دیوارها بنویسد و بعد هم به اشکال مختلف کوشیده حالات جسمی‌اش و درواقع زبان بدن و احساسات و عواطف خود را منتقل کند تا اینکه رسیده به فرهنگ مکتوب که شاید هزاران سال طول کشیده اما اساساً بافرهنگ شفاهی زندگی می‌کرده است و میراث، عواطف، یافته ها و خواسته‌هایش را سینه‌به‌سینه منتقل می‌کرده و تا به امروز هم فرهنگ شفاهی جایگاه خود را حفظ کرده و بسیاری از ملت‌ها دارند و خود جامعه ما به‌شدت تحت تأثیر فرهنگ شفاهی است و فرهنگ شفاهی آن وسیع و عمیق‌تر از فرهنگ مکتوب آن است بنابراین ذیل تاریخ شفاهی تحت عنوان فرهنگ شفاهی قرار می‌گیرد. به‌طور مثال اگر ما بخواهیم سابقه‌ای از تاریخ شفاهی، البته نه به شکل علمی آن؛ بلکه به شکل عامیانه و عمومی آن، پیگیری کنیم، باید آن را در اسطوره‌ها بجوییم. اسطوره‌ها اساساً تاریخ ماقبل مکتوب هستند و بشر آن‌چه را که می‌اندیشیده و پرستش می‌کرده، بیم‌ها، امیدها و آرزوهای خود را در اسطوره‌ها منتقل کرده است؛ درواقع دوره تاریخی از زمانی شروع می‌شود که بشر توانایی این را می‌یابد که تاریخ خود را تا حدی مکتوب کند و اسطوره‌ها درواقع پیش‌قراولان تاریخ شفاهی هستند. در بخش عظیمی از فرهنگ بشری، حتی در فرهنگ مدرن می‌توانیم رگه‌ها و رده‌هایی از اسطوره‌ها را در اشکال مختلف جستجو کنیم که در این راستا، کارهایی بسیار جدی هم انجام‌شده است.
تاریخ شفاهی به شکل رسمی و مدرن یا کلاسیک آن و دیسیپلین دانشگاهی، خیلی جدید است؛ ؛ درگذشته ما چنین دیسیپلینی را در شکل علمی آن نداشتیم. مثلاً دهه 1940 ما با تاریخ شفاهی روبرو هستیم. بسیاری از روایت‌ها، امری سیال و جاری بوده و چیزی به نام تاریخ شفاهی، امری است مدرن و جدید و هنوز هم با وجود توسعه‌ای که پیداکرده، به یک‌رشته قطعی دانشگاهی تبدیل نشده است. برخی از دانشگاه‌ها به آن توجه کرده‌اند و برخی هم به آن توجه نکرده‌اند؛ بلکه آن را در آکادمی تاریخ خود، لابه‌لای مواد درسی گنجانده‌اند و نه به‌عنوان یک‌رشته. برخی از دانشگاه‌ها نیز، مانند دانشگاه‌های آمریکایی از جمله: هاروارد یا دانشگاه کلمبیا، آن را به‌عنوان یک‌رشته تخصصی دیده‌اند. در ایران، به‌عنوان ذیل یکی از گروه‌های تاریخ در دانشگاه اصفهان، حدود 10 سال است که ردپایی از تاریخ شفاهی را در بخش دانشگاهی می‌بینیم؛ در غیر این صورت هنوز هم آکادمیسین‌های تاریخی، تاریخ شفاهی را به‌عنوان یک امر علمی قطعی، موردپذیرش قرار نداده‌اند، ولی به‌هرحال به دلیل توانایی‌ها و قوت‌هایی که تاریخ شفاهی دارد، خودش جای خود را باز می‌کند و موضوع شناسایی قرار می‌گیرد؛ بدین معنا که خودش دارد خود را به یک موضوع شناسایی تبدیل می‌کند. در مورد خود تاریخ شفاهی و چیستی آن، باید گفت که تاریخ شفاهی اساساً یک خصلت گفتاری دارد. در تاریخ شفاهی، دو موضوع مهم دیده می‌شود: یک موضوع، مصاحبه‌گر و موضوع دیگر، مصاحبه‌شونده است.
در تاریخ شفاهی، تلاش بر این است که گذشته را با اتکا به یک فرد زنده که در اتفاق مهمی از گذشته یا در حاشیه آن حضور داشته، به‌عنوان یک منبع دست‌اول که حادثه را در یک نسل، روایت کند، به زمان حال آورند.
کار تاریخ شفاهی این است: فردی که در متن حادثه‌ای مهم در گذشته بوده و اکنون زنده است و می‌تواند آن حادثه را روایت کند، آن گذشته را به حال آورد وگزارشی از اکنون آن گذشته در اختیار ما قرار دهد؛ یعنی اکنون را به آن گذشته پیوند بزند. این موضوع مهم می‌تواند سیاسی باشد یا تاریخی، هنری باشد و یا در هر موضوع دیگری.
در تعریف علم تاریخ نیز برخی از مورخان صاحب‌نظر معتقدند که اساساً علم تاریخ، علم روایت گذشته نیست؛ علم اکنون است. به این معنا که ما به این دلیل به سراغ تاریخ می‌رویم که تاریخ مرسوم و مألوفی را به‌عنوان تاریخ حیات اجتماعی انسان بررسی می‌کند که متکی برنوشته‌ها و اسناد است. هر چیزی نمی‌تواند موضوع تاریخ باشد؛ به‌طور مثال کوه‌ها و دشت‌ها موضوع تاریخ نیستند؛ بلکه حیات اجتماعی انسان، موضوع تاریخ است؛ حتی فرد انسان هم نیست و اگر فردی را درگذشته موردبررسی قرار می‌دهد به دلیل نقشی است که او در حیات اجتماعی بشر ایفا کرده است؛ بنابراین تاریخ، حیات اجتماعی انسان را درگذشته، به شکلی روشمند و علمی بررسی می‌کند؛ یعنی برای پرداختن به یک موضوع، روش پیدا می‌کند؛ چون می‌توان به هر شکلی به موضوع تاریخ پرداخت؛ مثلا به شکل قصه یا داستان و روایت‌های مختلفی از آن شنید ولی تفکیک علم تاریخ از غیر علم تاریخ، این است که علم تاریخ روش دارد؛ بنابراین حیات اجتماعی گذشته انسان را به شکلی روشمند بررسی می‌کند؛ اما به چه علت؟ برای فهم اکنون؛ یعنی اساساً تاریخ برای فهم اکنون است نه صرفاً برای نگاه به گذشته. گذشته را برای امروز آن می‌خواهد بفهمد. می‌خواهد آنچه را که امروز به عنوان انسان است، ادراک کند و حوادث تاریخی که صورتی در زیر دارند، می‌خواهد آن صورت زیر را برای فهم آنچه در بالا است، درک کند.
یکی از کارهای اصلی تاریخ شفاهی نیز همین است که گذشته را به اکنون پیوند می‌زند. نقش اساسی آن در جایگاه آکادمیک، صرفاً پر کردن خلأهای تاریخ مکتوب است؛ به همین دلیل هنوز در نگاه آکادمیسین‌ها، به‌عنوان یک ماده اصلی مورد توجه قرار نگرفته است؛ بلکه کمک می‌کند آنچه را که اسناد ما نمی‌توانند به‌طور دقیق، به ما گزارش دهند، از طریق تاریخ شفاهی تکمیل کنیم؛ البته به شکلی روشمند و فنی که در مورد مسائل فنی آن صحبت خواهیم کرد.
درواقع برای علم تاریخ، دانشی معین وجود دارد که با وجود قوت‌ها و ضعف‌هایی که می‌تواند داشته باشد، به علم تاریخ یاری می‌رساند. هنگامیکه شما سندی را مورد واکاوی قرار می‌دهید، آن سند برای اینکه وثاقت پیدا کند، چارچوب و اصولی دارد. به اعتبار زمان سند، گوینده آن و یا به اعتبار اسناد دیگر، می‌توان تا حدود زیادی به وثاقت یک سند دست یافت. در مورد تاریخ شفاهی، کار، دشوار است؛ زیرا به‌شدت انسانی می‌شود و به‌شدت متکثر می‌گردد و با علایق و عواطف انسان‌ها و پایگاه‌های طبقاتی آن‌ها پیوند می‌خورد؛ بنابراین به دست آوردن وثاقت آن، کار بسیار دشواری است و به همین دلیل هم هست که تا الان در ایران، مورخین زبده، هنوز زیر بار وثاقت تاریخ شفاهی به‌عنوان یک امر آکادمیک نرفته‌اند؛ هرچند که آغاز این کار از آمریکا، در حدود سال 1948 بوده و نونز این علم را پایه‌گذاری کرده و سپس آن را گسترش داده است. پس از آن انجمن تاریخ شفاهی شکل می‌گیرد که تبدیل به یک انجمن بین‌المللی می‌شود و امروزه در دانشگاه کلمبیا، بزرگ‌ترین آرشیو تاریخ شفاهی دنیا راداریم و بعد از این به سمت هاروارد و برخی از دانشگاه‌های معتبر دنیا می‌رود و بعد از آمریکا به سمت اروپا می‌آید و از اروپا به سمت استرالیا و ژاپن می‌رود؛ بنابراین برای آن‌ها مسأله تاریخ شفاهی مسأله بسیار مهمی به حساب می‌آید که دامنه آن نیز از تاریخ بیرون می‌زند و ابعاد آن از تاریخ فراتر می‌رود و به سمت تاریخ نهادها و تاریخ آموزش می‌رود.
در اصل، آغاز تاریخ شفاهی آکادمیک نیز با تاریخ دانشگاه پیوند می‌خورد؛ البته پیش از آن در جنگ‌های شمال و جنوب، بیشتر خاطرات نظامی‌ها را جمع می‌کردند، مجموعه زیادی هم از این خاطرات، جمع‌آوری شده است ولی آن‌ها را جزء تاریخ شفاهی، به معنای علمی آن به حساب نمی‌آورند؛ چون نه مصاحبه‌گر به نحوه مصاحبه خیلی مسلط بوده و نه مصاحبه‌شونده در موقعیت خوبی قرارگرفته بوده است که ابعاد آن اتفاقی که با آن درگیر بوده، خوب منعکس شود؛ بنابراین در اصل تاریخ شفاهی با تاریخ دانشگاه شروع می‌شود؛ یعنی با تاریخ خود دانشگاه و تاریخ توسعه علم؛ ولی بعد ابعاد مختلفی پیدا می‌کند؛ ازجمله ابعاد نظامی، هنری، تاریخ سینما و تئاتر و سپس از شکل نخبگی خارج می‌شود و به سمت تاریخ عامیانه و فهم تاریخ عامیانه پیش می‌رود؛ البته در دستگاه آکادمیک. یکی از دلایل آن این است که ما از دهه 1960 در اروپا و آمریکا با جنبش‌های اجتماعی روبرو هستیم و خود این جنبش‌های اجتماعی، جنبش‌های عامه هستند؛ بنابراین فهم این جنبش‌های اجتماعی، نیاز دارد به اینکه از طریق تاریخ شفاهی، بتوانند با رهبران جنبش‌ها روبه‌رو شوند؛ بنابراین پای تاریخ شفاهی، به جنبش‌های اجتماعی باز شد و بخش آکادمیک بود که این جنبش‌های اجتماعی را رصد کرد و کوشید به چیستی آن دست یابد؛ بنابراین تاریخ شفاهی دو پایگاه مهم دارد: یکی مصاحبه‌گر و دیگری راوی و مصاحبه‌شونده.
با توجه به تعریف تاریخ شفاهی که گفتیم، حادثه‌ای در گذشته را از طریق انسانی زنده، به اکنون پیوند می‌زند- این حقیقت تاریخ شفاهی است- بحث بسیار مهم است که مصاحبه چگونه و در چه فضایی و با چه ادبیاتی انجام گیرد. مصاحبه‌گر حتماً باید سناریو داشته باشد و با آن حادثه آشنا باشد تا بتواند در گفتگو با روایت‌کننده، در بزنگاه‌ها، سؤالات دقیق بپرسد؛ همچنین باید از ابزار و تکنیک‌هایی برخوردار باشد تا آن چیزهایی که ضبط می‌کند، صرفاً ضبط‌صوت نباشد چون در تاریخ شفاهی، سکوت‌ها خیلی وقت‌ها مهم‌تر از خود گفته‌ها هستند.
زبان بدن و توقف‌ها و حتی تصویر چهره که گاهی اوقات شکل عاطفی پیدا می‌کند، گاهی شکل نوستالژیک پیدا می‌کند یا صورت گریه و شادی می‌یابد، همه این‌ها جزئی از احصاء تاریخ شفاهی هستند و بدون این‌ها تاریخ شفاهی به‌خوبی نمی‌تواند منعکس شود.
تاریخ شفاهی فقط صوت نیست؛ بلکه مصاحبه‌گر باید بتواند همه حالات را تا جایی که می‌تواند با تکنیک و تکنولوژی مناسب که صوتی و تصویری است، منعکس کند. باید کیفیت صدا خوب باشد که بتواند دقیق و به خوبی صدا را منعکس سازد و آن سکته‌ها و سکوت‌ها را به خوبی نمایان کند؛ درعین‌حال بتواند در بزنگاه‌ها پاسخ‌های دقیق ارائه دهد و درجاهایی که ابهامات بسیار وجود دارد، بکوشد آن ابهامات را رفع کند؛ وقتی تناقضی به وجود آمد، باید بتواند این تناقض را حل کند و راه‌حلی برای آن بیابد.
در تاریخ شفاهی، حرف‌های بی‌ربط بسیاری زده می‌شود؛ چگونه می‌توان میان این حرف‌های بی‌ربط، پیوندی با حرف‌های باربط، برقرار کرد؟ بسیاری از این حرف‌های بی‌ربط اتفاقاً به هم ربط دارند، ولی شما چگونه می‌توانید اتصال و لولاهایی در تاریخ شفاهی ایجادکنید؟ این مصاحبه‌گر است که می‌تواند این نقش را به‌خوبی ایفا کند و لولاها را از حرف‌های بی‌ربط به حرف‌های با ربط وصل نموده و در بزنگاه‌ها، شجاعانه پرسش کند؛ زیرا گاهی اوقات افرادی که مصاحبه می‌کنند موقعیتی خاص دارند و مصاحبه‌گر باید شجاعت لازم را داشته باشد که در بزنگاه‌ها، بدون اینکه بهراسد، راوی را مورد پرسش جدی قرار دهد.
درعین‌حال روایتی که فرد تعریف می‌کند، اگر او را به فضایی نوستالژیک برد، مصاحبه‌گر باید بداند چطور او را از آن فضای نوستالژیک بیرون بیاورد. باید مراقب باشد که او را به مرز دفاع نیندازد چون وقتی انسانی در معرض دفاع قرار می‌گیرد، دیگر وثاقت تاریخ شفاهی دچار خدشه می‌شود؛ بنابراین باید مراقب بود که او در معرض دفاع قرار نگیرد یا در معرض کینه‌ها و درگیری‌های جناحی واقع نشود.
صورت احساسی درست مصاحبه‌گر در این زمینه، این است که باید احساس بی‌طرفی کند و مصاحبه‌شونده باید بتواند به او اعتماد کند. مصاحبه‌گر باید بداند چگونه راوی را به سمت جزئیات ببرد زیرا پرداختن به جزئیات مسأله‌ای مهم است؛ جزئیات است که کمک می‌کند شما پازل‌ها را با توانایی، به سمت مسائل مهم و تعیین‌کننده ببرید.
فضایی که گفتگو می‌کنند باید در چه شرایطی باشد؟ به‌طور مثال اگر راوی خسته است او را رها کند و نخواهد هر چه سریع‌تر به مقصد برسد. باید صبوری کند تا زایش رخ دهد. مصاحبه‌گر باید مثل یک ماما مراقب باشد که طفل نه دیر به دنیا بیاید و نه زود. او نباید عجله کند و خود نقش بر هم زننده آن نظم منطقی را نداشته باشد؛ به همین دلیل تکنیک مصاحبه و اینکه چطور باید مصاحبه کند، در بحث ژورنالیسم خود، بحث بسیار مهمی است.
در مرحله اول، نقش مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌گر بسیار مهم می‌شود. مرحله دوم، محیط، فضا و زمان است که وقتی این‌ها به‌خوبی رخ داد، مرحله سوم شروع می‌شود که مرحله پردازش است. چگونه پیاده کردن آن، بسیار فنی است و با پیاده کردن یک مصاحبه معمولی فرق دارد.
چگونه استانداردهای پیاده کردن را به کار ببرد و چگونه مکث‌ها و سکوت‌ها و توقف‌ها را بیاورد؟ به‌هرحال در برخی جاها مصاحبه‌گر باید با ویژگی‌های زبان‌شناختی آشنا باشد چون شما با ادبیات و مفاهیمی برخورد می‌کنید؛ مثلاً شما دارید با فردی محلی مصاحبه می‌کنید و یک لفظ و یک تمثیل و یک‌ضرب المثل، ده‌ها پیام دارد و شما باید بتوانید آن را بفهمید. ممکن است بدفهمی‌های مختلفی در این بین پیش بیاید؛ بنابراین مصاحبه‌گر باید به مفاهیم زبانی مسلط باشد و درعین‌حال مصاحبه‌گر در آن زمینه باید بتواند با افراد مختلفی گفتگو کند و بعد این مسائل را در کنار هم بگذارد و آرایش قضیه را انجام دهد که چگونه آن‌ها را در کنار هم قرار می‌دهد تا خواننده بتواند یک تصویر درست داشته باشد. در تاریخ هم همین است؛ تقریباً می‌توان گفت حقیقت عریان در تاریخ محال است؛ ما می‌کوشیم تقرب ایجاد کنیم و سپس پردازش است که بسیار مهم می‌گردد. درنهایت بگویم که حاصل کار تاریخ شفاهی همان‌طور که گفتیم نقش مکمل را خواهد داشت.

‌ قبل از اینکه وارد مسائل فنی‌تر بشویم، سؤال من این است که در دنیای جدید که تاریخ معاصر و حتی تاریخ حدود دو قرن قبل، با توجه به مکتوبات و اسنادی که وجود دارد قابل حصول و دستیابی است، ما فرض را بر این بگیریم که مثلاً می‌خواهیم تاریخ جنگ جهانی اول را بنویسیم که بسیاری از موارد آن‌هم فیلم‌برداری شده و از آن‌ها، هم صدا داریم و هم آثار فیزیکی جنگ هنوز وجود دارد؛ اینجا تاریخ شفاهی چه نقشی بازی می‌کند؟ اینجا که به نظر نمی‌رسد خللی وجود داشته باشد و همه‌چیز مضبوط و مکتوب است و اسناد آن موجود است. اسناد فیزیکی آن موجود است؛ حتی بعضاً افرادی که در جنگ حضورداشته‌اند، خودشان خاطره نوشته‌اند. به این دلیل که شما شأنی برای پر کردن خلل در تاریخ شفاهی قائل شدید، می‌خواهم بدانم به لحاظ روش‌شناختی و نه موضوعی، نسبت تاریخ مکتوب به تاریخ شفاهی، غیر از پر کردن خلل، دیگر چه چیزی می‌تواند باشد؟
البته برای مصداق شما بحث مفصل‌تری دارم؛ در مورد خود جنگ ایران، در ارتباط با جنگ ایران بحث تاریخ شفاهی خیلی شدت گرفته و اگر کمی توضیح بدهم مشخص می‌شود که ما چقدر خلل داریم که با همان اسناد و ضبط و این‌ها کاملاً پر نمی‌شود. در مورد تاریخ شفاهی و درواقع یکی از ویژگی‌های تاریخ شفاهی، می‌گویند: تاریخ شفاهی با پرسش شروع می‌شود. شما پرسش می‌کنید؛ بنابراین تاریخ را با پرسش آغاز می‌کنید و یکی از ویژگی‌های تاریخ شفاهی این است که آغاز آن با پرسش است و این آغاز یک گفتگوی تحلیلی است؛ پس یکی از ویژگی‌هایش این است.
از دیگر ویژگی‌های تاریخ شفاهی، دموکراتیک بودن آن است. شما در تاریخ معمولی سراغ سندها می‌روید؛ سندها عموماً در اختیار چه کسانی بوده و چه کسانی تولیدکننده آن‌ها بوده‌اند؟ فرماندهان و شخصیت‌های سیاسی؛ درحالی‌که تاریخ شفاهی این‌طور نیست. در تاریخ شفاهی، در بیشتر مواقع به سراغ توده‌ها می‌روید و سراغ بسیاری از کنش‌گرانی می‌روید که کمتر دیده‌شده‌اند؛ بنابراین یکی از ویژگی‌های تاریخ شفاهی، دموکراتیزه کردن تاریخ است که بین‌الاذهانی می‌شود.
حسن دیگری که تاریخ شفاهی دارد، این است که ابعاد روانشناسی اجتماعی پیدا می‌کند و سراغ اینتردیسیپلینی‌ها می‌رود؛ یعنی البته کار تاریخ دانان همین بوده که به سراغ همین افراد بروند ولی اینجا دیگر خیلی عینی‌تر سراغ اینتردیسیپلینی‌ها می‌رود. نکته دیگر اینکه ما در تاریخ مکتوب، بیشتر با انگیخته‌ها سروکار داریم نه باانگیزه‌ها؛ درحالی‌که در تاریخ شفاهی انگیزه‌ها هم بسیار مورد واکاوی قرار می‌گیرند؛ درحالی‌که انگیزه‌ها نقش مهمی در انگیخته‌ها دارند؛ بنابراین وجوهی یا چراغ‌هایی را در گوشه‌هایی از تاریخ روشن می‌کند که ممکن است با تاریخ مکتوب دیده نشود و اصلاً امکان آن نباشد که سراغ آن گوشه‌ها و آن منطقه الفراق‌هایی برویم که نقش روانشناسی انسان‌ها است چون ما در تاریخ به سمت فهم جامعه‌شناسی حوادث می‌رویم و کمتر روانشناسی وقایع، مورد واکاوی دقیق قرار می‌گیرد و آن حفره‌ها را پر می‌کند.
اگر درست مورد تبیین قرار بگیرد، البته درعین‌حال خویشتن نما هم هست که این می‌تواند هم مثبت و هم منفی باشد. بهرحال شما سراغ کنش‌گر اصلی می‌روید و از او می‌پرسید که چه اتفاقی افتاده است و او سعی می‌کند خویشتن خود را پرزنت کند؛ مثلاً همین امروز در تاریخ آقای هاشمی رفسنجانی، من مطمئن هستم روانشناسان زیادی از همین نوشتار تاریخی می‌توانند تا حدی خویشتن آقای هاشمی را بشناسند. این، خود، امر معرفت درجه دوم است که او را از این طریق بشناسند که اصلاً او چطور حرف می‌زده، چطور برداشت می‌کرده یا چطور مسائل را رصد می‌کرده؟ آیا همه‌چیز را به خود رفرنس می‌داده؟ این‌ها چیزهایی هستند که در اسناد، خیلی مشخص نیست و به‌نوعی خویشتن‌نما است و ابعاد بسیار مهمی دارد ولی آن چیزی که هنوز موردقبول قرار نگرفته، بحث وثاقت آن است؛ چون جنبهٔ فردی و شخصی آن، خیلی برجسته می‌شود. هنوز این بخش آن،‌ که چگونه می‌شود سیطره روانشناسی افراد را در تاریخ شفاهی و وثاقت یا اعتبار حقیقت را در آن جستجو کرد، تهی مانده است. پاسخ آن را تاریخ‌شناسی و علم تاریخ جدید داده است.
اساساً تاریخ، علم روایت‌ها است و هرکسی که تاریخ را روایت می‌کند، حتی وقتی سراغ سند می‌رود، با پرسش خود و پیش‌فرض‌های خود، سراغ سند می‌رود. اصلاً تاریخ بدون پیش‌فرض نداریم. تاریخ، کمک می‌کند تا ما را تا حدودی از این پیش‌فرض‌ها برهاند و کمک می‌کند تا حدودی این پیش‌فرض‌ها را کم کند ولی اصلاً ما با تاریخ تفسیرها روبرو هستیم و هرکسی در تاریخ واردشده از کریدور ذهن خود تاریخ را دیده و گزینش‌های او متکی به حساسیت‌های خودش بوده؛ مارکسیسم رفته است سراغ تاریخ یک مذهبی. تاریخ نوع گزینشش با نوع گزینش دیگران فرق دارد؛ پس اصلاً امکان اینکه بتوانید به دنبال تاریخ بدون تفسیر بروید، وجود ندارد؛ بنابراین می‌توان تاریخ شفاهی را هم به این اعتبار، تاریخ روایت‌ها دانست.

‌ ذیل محدودیت‌های تاریخ شفاهی مانند هر علم و دیسیپلین دیگری محدودیت‌هایی وجود دارد. می‌خواهم این را مطرح کنم که اصولاً کسی که ناظر است؛ یعنی فاعل شناسایی است،وقتی به متعلق شناسایی نگاه می‌کند، به تعبیر شما از دریچه ذهن خود و از کانال ذهن خود به آن موضوع می‌نگرد. اگر این‌طور است، مورخی هم که دارد با اسناد کار می‌کند و می‌خواهد اسناد را به سخن وادار کند، او هم پیش‌فرض‌هایی دارد. چرا ما درباره وثاقت تاریخ شفاهی حساسیت به خرج می‌دهیم و همیشه یک علامت سؤال برای آن متصور هستیم و می‌گوییم از کجا معلوم، این طرف راست می‌گوید؟ از کجا معلوم این یک، فرافکنی نمی‌کند؟ از کجا معلوم که به یک نوع شیزوفرنی مبتلا نیست یا از کجا معلوم که خودش را در مرکز همه‌چیز نبیند و هزار سؤال دیگر. آیا خود تاریخ مألوف و مکتوبی که روش و موضوع و غایت دارد و با اسناد سروکار دارد، مگر این احکام بر او هم جاری نیست؟ چرا تاریخ شفاهی این‌قدر از این نظر بدنام است؟
حالا بدنام که نه و کلمه بدنام شاید درست نباشد؛ زیرا در کشورهای توسعه‌یافته مورد وثوق قرارگرفته؛ ولی اساساً مورخان، البته دانشمندان هر علمی؛ حالا مورخان به‌سختی عادت‌های خود را زیر پا می‌گذارند. این مسأله شیفت پارادایم است. اگر بخواهم بیان شمارا بابیان دیگری پاسخ دهم، می‌بینیم ده‌ها نحله فکری در رابطه بافهم تاریخ اسلام مطرح‌شده و هرکسی نگاه جدیدی به تاریخ و فهم تاریخ و دریافت تاریخ داشته است؛ ولی ابن خلدون در تاریخ، تنها ماند. همچنان پارادایم طبری تا همین اواخر تسلط پیدا کرد و حتی در بحث نظری بسیاری از مورخان ما، هنوز به نظریه‌ها، نگاه بدبینانه دارند و همچنان نگاه سند محور دارند. البته این نگاه سند محور در دورهٔ جدید، به‌نوعی نگاه پوزیتیویستی پیوست و همچنان با نگاه پوزیتیویستی دارند مسأله را می‌بینند.
تازه برای آن‌هایی که با دریافت‌های مدرن به تاریخ می‌نگرند، این حرف‌ها، حرف‌های جدیدی است. ما بحث‌های بین‌رشته‌ای و خود مکتب دانان، بحث‌ها و نگاه‌های تفسیری و هرمنوتیکی به تاریخ داشتند، بحث فلسفه علم تاریخ، این‌ها حرف‌های کاملاً جدید است و طبیعتاً تا مورخان بخواهند آن را مزه مزه کنند و کم‌کم آثار آن را در حیات علمی خود ببینند، تا کم‌کم پرسش‌ها بر همین اساس تنظیم شود و نیازها متکی بر آن تدارک دیده شود، زمان می‌برد و بقیه‌اش را باید بگذاریم که زمان، این مسأله را حل کند؛ کمااینکه اگر الان نگاه کنید، در بسیاری از دانشجویان فوق‌لیسانس و دکتری تاریخ، اساساً این پرسش‌ها به شکل جدی مطرح می‌شود. رفتن به سمت روش‌های جدید، مدل‌های جدید، نوع نگاه جدید، استفاده از مدل‌های رشته‌های مختلف جامعه‌شناختی؛ چون به‌هرحال تاریخ، خود با اینکه مستقل است ولی یک علم بین‌رشته‌ای نیز هست؛ بنابراین من فکر می‌کنم حدود هفتاد- هشتاد سال است درحالی‌که پارادایم طبری حدود هزار سال است؛ بنابراین نباید شکل تزریقی هم پیدا کند چون گاهی اوقات مدل‌ها، شکل مد پیدا می‌کند. ناگهان می‌بینیم رفتن به سمت فوکو، مد می‌شود و حالا من به‌عنوان یک استاد دانشگاه، خیلی اوقات می‌بینم که این بحث‌های تحلیل گفتمان که در بسیاری از پایان‌نامه‌های تاریخی، جامعه‌شناسی و علوم سیاسی انجام می‌شود، اساساً شکل مد پیداکرده؛ مثل مارکسیسم در دوره ما که خیلی مد بود و وقتی ما از دیالکتیک صحبت می‌کردیم، خیلی وقت‌ها من خودم نمی‌فهمیدم دیالکتیک چیست ولی چون خوشمان می‌آمد، راجع به دیالکتیک صحبت می‌کردیم بدون اینکه دیالکتیک را هضم کنیم.
بسیاری از این مدل‌ها، فقط در پیشانی پایان‌نامه‌ها تعریف‌شده و وقتی داخل متن می‌روید، می‌بینید نجویده در متن خود را جاری و ساری نکرده. به نظر من نباید عجله کنیم؛ باید بگذاریم:
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
این مهر را باید بگذاریم به روزگاران بفهمیم؛ چون اگر نفهمیم و به سراغ آن برویم، آثار منفی آن به‌مراتب بسیار جدی است. من گاهی اوقات به دانشجویان تاریخ می‌گویم: دانشجویان تاریخ گذشته، منابع را خوب می‌فهمیدند و می‌خواندند؛ میراث تاریخی را خوب می‌خواندند؛ زبان عربی را خوب بلد بودند؛ ابن اثیر را خوب خوانده بودند؛ بیهقی را خوب خوانده بودند؛ ولی با نظریه‌های جدید آشنایی نداشتند. بچه‌های جدید نظریه‌ها را خوب می‌خوانند؛ متون را نمی‌دانند و وقتی می‌خواهند این نظریه‌ها را به آن متون پیوند بزنند، هم این‌جا اندکی نارس است و هم آنجا خیلی عمق پیدا نکرده؛ بنابراین من فکر می‌کنم که در این پروسه منطقی، کمااینکه در 15 سال اخیر، اتفاقات خوبی در این بحث افتاده و در 10 یا 15 سال آینده می‌رویم به سمت اینکه دریافت‌های بهتری از مدل‌ها داشته باشیم و به‌خصوص از تاریخ شفاهی و تاریخ شفاهی به نظر من مخصوصاً در جمهوری اسلامی، بخشی است که با نابلدان شروع شد. این نکته را هم باید داشته باشیم: افرادی بودند که دغدغه داشتند و دوست داشتند کار تاریخی کنند ولی بلد نبودند؛ بنابراین ما مراکز اسناد بسیاری می‌بینیم که با پول‌های دولتی راه افتادند و سراغ خاطرات رفتند به ویژه انواع و اقسام خاطرات افرادی که قبل از انقلاب مؤثر بودند؛ ولی وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم چقدر اشتباهات فاحش در آن‌ها وجود دارد؛ چقدر محور بودن افراد، در آن‌ها وجود دارد. خود این‌ها یکی از عوامل پس زدن افراد آکادمیک شد که نکند ما هم کاری را شروع کنیم که این‌طور بشود؛ یعنی در ایران بنیاد تاریخ شفاهی به‌خوبی گذاشته نشده است و به سمتی رفتیم که بهرحال درجاهایی تاریخ‌سازی کردیم؛ مثلاً می‌بینیم در یک حادثه مهم که فردی در آن نقش اساسی و کلیدی داشته ولی چون امروز مغضوب شده، ردپای او در آن تاریخ‌نگاری شفاهی، بسیار اندک است وکسی که محبوب است، به هر دلیلی یا موقعیت اجتماعی و سیاسی دارد، در آن تاریخ‌سازی‌ها پررنگ است؛ بنابراین، این‌یک مقدار واکنش ایجاد کرد. بخشی از آن، واکنش کسانی است که نابلد بودند و سراغ یک چنین امری رفتند، بخشی از آن با نگاه‌های سیاسی تاریخ‌سازی، سراغ این امر رفتند. من فکر می‌کنم عرصه این، در یک پروسه طبیعی بازخواهد شد و کارهای خوبی انجام گرفت. اگر بخواهم این بحث را به اتمام برسانم، می‌خواهم در مورد بحثی که در رابطه با جنگ شد، توضیحاتی ارائه دهم. ببینید وقتی جنگ شکل گرفت، برخی از دوستانی که در دفتر سیاسی اولیه سپاه بودند که برخی دوستان مستحضر هستند، آن دفتر، دفتر نسبتاً فعال و خوش‌فکری بود و خیلی هم به معنای آن زمان خود اصلاح‌طلب بودند. وقتی جنگ شکل گرفت، کسانی در آن دفتر بودند که بعضاً اهل تاریخ بودند یا به مطالعات تاریخی علاقه داشتند؛ جنگ‌های میهنی را مطالعه کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که این جنگ بعد از مدتی تمام خواهد شد ولی نیازمند این است که درست فهمیده شود و درست گزارش شود؛ بنابراین با همان ابزار و ادوات خیلی ابتدایی آن زمان که به خاطر دارم ضبط‌صوت‌های نیم متری بود، از عملیات ثامن‌الائمه دانشجویان خوش‌فکر مهندسی دانشگاه مفیدکه بعد دانشجو شدند، دوست داشتند به جنگ بروند ولی بحث این بود که ما بتوانیم از آن‌ها استفاده بهتری کنیم.
علاوه بر جنگیدن، یک مرکز مطالعات تحقیقات جنگ راه افتاد و البته آن زمان راضی کردن فرماندهان جنگ، خیلی کار سختی بود؛ چون فرمانده دوست داشت که آزاد و رها هرکجا که می‌خواهد برود و یک نفر با یک ضبط به دنبال او باشد و وقتی هم می‌خواهد بخوابد، کنار او قرار بگیرد. جنگ از زمانی که در بی‌سیم‌ها فراخوانده می‌شد، با فلان رمز که شروع نمی‌شد؛ وقتی شما می‌خواستید جنگی را شروع کنید، از یک سال قبل، شش ماه قبل، بحث‌های سری آن شروع می‌شد و خود اینکه چگونه این‌ها را ضبط و ثبت کنیم و درعین‌حال این‌ها، لو نرود، مساله بود؛ یعنی وقتی شما می‌خواهید یک عملیات مثل عملیات فاو را راه بیندازید، چگونه این را ثبت و ضبط کنید و درعین‌حال مراقب باشید که این‌ها افشا نشود؟ در جنگ داشتیم که برخی از مسائل ما لو رفت؛ بنابراین ابتدای امر، بسیار کار دشواری بود که فرماندهان جنگ را متقاعد کنید که ما باید کنار هر فرمانده لشکر و فرمانده تیپی، از زمانی که به ذهن فرمانده می‌آید که من می‌خواهم عملیاتی را انجام دهم و بعد به اعتبار آن‌یک قرارگاه سری راه می‌اندازد، این آدم مطمئن ما به آن جلسات برود و همه آن بحث‌های سری را ثبت و ضبط کند.
نکته‌ای که شما در مورد جنگ جهانی دوم گفتید بسیاری از جلسات سرّی ثبت و ضبط نشده، بسیاری از حرف‌ها، حرف‌های دونفره و سه‌نفره و چهارنفره بوده که وقتی عملیات انجام می‌شده، کسی کنار این فرمانده عملیات در دریا و رودخانه و بیابان و باتلاق نبوده که هر چه را که او دارد در آن زمان فرماندهی می‌کند، همان لحظه ثبت کند؛ حتی آن‌جا که دارد فحش رکیک می‌دهد، حتی این را هم ثبت و ضبط کند؛ خیلی از آن‌ها نیست و تنها جلسات رسمی ضبط شده است؛ بنابراین مرکز مطالعات و ارتباطات جنگ راه افتاد. البته آن زمان فرمانده اصلی جنگ نیز متوجه این قضیه شد و محسن رضایی، رگ چریکی داشتند و در آن زمان متوجه شدند که کار مهمی است. بهرحال این کار انجام شد. در کنار هر فرمانده لشکر و هر فرمانده تیپی، هر فرمانده قرارگاهی حتی قرارگاه اصلی، افرادی قرار گرفتند که آموزش‌دیده بودند چطور مصاحبه کنند.
بسیاری مسائل دیگر نیز بود که امکان ضبط در مصاحبه نداشت؛ مثلاً شهید باکری در قایق در حال حرکت است، حال فرمانده هم ترکش‌خورده. مصاحبه‌گر چه می‌کند؟ همان لحظه می‌نویسد، حرف‌هایی که آنجا زده می‌شود را یادداشت می‌کند؛ با دستگاه‌های آن زمان؛ بنابراین، این را پذیرفتند و اکنون چیزی بیش از پنجاه یا شصت هزار نوار ازسرّی‌ترین جلسات جنگ در اختیار است.
من به یاد دارم برخی از دوستان ما که خیلی مطمئن بودند و از بچه‌های اصلی سپاه بودند، جلسه‌ای داشتند؛ قبل از آن جلسه، یک عملیاتی لو رفته بود. راوی ما کنار آقای هاشمی بود؛ ضبطش هم همراهش. گاهی اوقات آقای هاشمی آن‌قدر عصبانی می‌شد که با پایش به این ضبط‌صوت می‌زد و آن ضبط به دیوار می‌خورد و خرد می‌شد چون احساس می‌کرد که اگر این حرف‌ها بیرون برود، چقدر آدم به‌واسطه آن ممکن است آسیب ببینند ولی با همه این مسائل، این بچه‌ها کنار فرماندهان قرار گرفتند و تحمل کردند.
البته بعدها هم خود فرماندهان پذیرفتند که یک همزاد چسبنده با خود دارند و برخی از بچه‌ها کنار فرمانده‌شان که به شهادت می‌رسیدند، آن‌ها نیز شهید می‌شدند. با همهٔ این مسائل که از ابتدا جمع می‌شوند تا انتها ولی بخشی از حرف‌ها در اتاق‌های خواب و خانه‌هایی که افراد به خانه هم می‌رفتند و بیان می‌کردند، این‌ها که ثبت نشده است ولی بسیاری ازآن‌چه به شکل ارگانیک انجام‌شده است را بچه‌ها ضبط کرده‌اند و الآن صدای باقری را از ابتدای عملیات تا انتهای آن داریم و گنجینه‌ای ارزشمند است.
درکنار این نوارها که الان به سی دی تبدیل‌شده‌اند، دفترچه‌های بچه‌ها موجود است که برخی از افرادی که شهید شده‌اند، خون آن‌ها نیز روی آن دفترچه‌ها قابل مشاهده است که دقیق تصویر شده. بحث‌ها نیز بحث‌های داستان و روایت نبوده و نمی‌خواستند فقط رشادت‌ها را بگویند، علاوه بر پیروزی‌ها، شکست‌ها، اشتباهات، حرف‌ها، حدیث‌ها، دعواهایی که در جنگ،گاهی بین فرماندهان رخ می‌داده نیز بوده است؛ مثلاً محسن فکر می‌کرده این چهار فرمانده خیلی منتقد هستند و آن‌ها را کنار می‌گذاشته. آن دعواهایی که در آن‌جا رخ می‌داده، همگی این‌ها، ثبت و ضبط‌شده است.
بیساری از بحث‌هایی که در سؤال پرسیدید، درست است؛ ضبط می‌شود اما بخش عظیمی از آن در همین گفتگوهای بین‌الاثنینی درجاهای غیررسمی مثلاً در ماشین، در کنار فرمانده‌اش بوده، فرمانده بین خواب‌وبیداری، صحبت می‌کرده، کنار او چسبیده و همه حرف‌هایی که آن‌ها دم گوشی می‌گفتند را ضبط کرده است.
حسن قضیه این بود که این بچه‌ها فقط در حد جمع‌آوری نماندند؛ درست بعد از هر عملیاتی، بچه‌ها یک گزارش دقیق از دلایل شکست یا پیروزی را به اعتبار همین گفتگوها می‌نوشتند و بعد از هر جنگی سراغ این‌ها می‌رفتند که چرا اینجا شکست خوردیم و بحث‌های انتقادی جدی با فرماندهان می‌کردند. سپس همین مکتوبات، به‌طور سری خدمت امام ارائه می‌شد؛ بنابراین آن تاریخ شفاهی با این نگاه، کار نوینی در جنگ بود و با جنگ آغاز شد و بعد نیز بسیاری از این بچه‌ها، فارغ‌التحصیل رشته تاریخ شدند و اکنون بیش از صدها کتاب درزمینهٔ مسائل جنگ از آن‌ها وجود دارد که به چه علت جنگ آغاز شد و چه فرایندی داشت؟
بحث‌ها دیگر تبلیغی یا حماسی نیست؛ بلکه بحث‌های جدی و بنیادین تحلیلی است که البته همان‌طور که گفتم، مدل آن متعلق به ما نبود و ما از روس‌ها آموختیم؛ مانعی ندارد و تجربه بشری است.

‌در مورد خاطرات مرحوم منتظری می‌خواستم سؤال کنم، خاطرات ایشان به طور کامل منتشرنشده اما آیا نقد بر خاطرات ایشان، نقدی غیر روشمند نیست؟!
بله حتی خود جمع‌آوری خاطرات هم روشمند نبوده ولی بهرحال شما می‌خواهید خاطراتی که منتشرنشده را نقد کنید؛ ببینید این آقای حسین دهباشی با پنجاه نفر از متولیان امور در زمان شاه که افراد مهمی در نظام پهلوی دوم بودند، مصاحبه کرده‌اند؛ مانند اردشیر زاهدی. بخش‌های اقتصادی آن مثل عالیخانی و افراد مختلفی بودند مثل نصر، با برخی از نیروهای ارتشی و نظامی آن‌ها؛ کاری مربوط به تاریخ شفاهی که عمدتاً هم سعی کرده‌اند روشمند باشد ولی تنها چهار جلد آن منتشر شد و جلوی بقیه آن را گرفتند. متأسفانه ما شاهد بودیم که صداوسیما اگر زاهدی، نقدی به‌نظام گذشته داشت، این بخش را انتخاب و بقیه را رها کرد که این سوءاستفاده از تاریخ شفاهی نیز در جامعه ما وجود دارد.
شاید یکی از دلایلی که به این مسأله با تردید نگاه می‌کنند، سوءاستفاده‌هایی است که در ارتباط با تاریخ شفاهی صورت می‌گیرد. بله، نقد چیزی که منتشرنشده است، قطعاً غیرعلمی و غیر روشمند است. در ابتدا باید منتشر شود و سپس موردبحث و نقادی علمی قرار گیرد.




جایگاه شریعتی در ادبیات معاصر فارسی

آتنا محفوظی

پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی

دیباچه
دکتر شریعتی همان دردمند دردآشنا که قلم توتم او بود، از چهره‌های روشن‌بین و روشنگر در تاریخ معاصر ایران به شمار است. شریعتی علاوه بر اشتهار به سهم داشتن در وقوع انقلاب اسلامی، به دلیل کارنامه پربارش در احیای مذهب و سنّت در جامعه و بیدارگری و تبدیل دین به ایدئولوژی نیز شهرت داشته است. دکتر علی شریعتی در میان اهل‌قلم، ازجمله نویسندگان فعالی بود که در فرصتی بسیار کوتاه، فراتر از زمان خویش، چندین اثر شگرف و جاوید از خود به‌جا گذاشت. شیوهٔ نویسندگی و نثر بلیغ او در کنار محتوای انسانی آن سبب شده است که آثار وی پر خواننده‌ترین کتاب‌ها در میان نسل جوان جامعه ما باشد. او از ادبیات به‌عنوان وسیله‌ای برای انتقال آرمان‌ها و افکار خویش به مخاطبان، به‌خصوص جوانان، به نحو احسن استفاده کرد.

مقدمه
علی شریعتی مزینانی، زادهٔ دوم آذرماه 1312 در روستای مزینانِ سبزوار و درگذشته در 29 خرداد 1356 در ساوت همپتون انگلستان، نویسنده و جامعه‌شناس و پژوهشگر دینی اهل ایران از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی بود. شریعتی نگرشی نوین به تاریخ و جامعه‌شناسی اسلام عرضه کرد. او بازگشت به تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد می‌کرد. وجود تفکر خلاق باعث شد که شریعتی در طول دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری چون ترجمه «ابوذر غفاری»، «نیایش» اثر الکسیس کارل و یک‌رشته مقاله‌های تحقیقی در این زمینه همت گماشت؛ وی با آثار متنوع خود که در زمینه‌های گوناگونی چون انسان، تاریخ، فرهنگ، تمدن، جامعه و… به نگارش درآورد، انقلاب فکری عظیمی ایجاد کرد و با آگاهی دادن جوانان، آنان را از غفلت و پوچی رهانید. رشتۀتحصیلی ایشان ادبیات بود اما فضایی که او در آن به سر می‌برد فضای ادبیاتی نبود. پدرش عالم دینی و مبارز بود و او با مفاهیمی دینی سروکار داشت، پس بااینکه رشته‌اش ادبیات بود، ولی اختصاصاً در ادبیات کار نکرد. شریعتی ادبیات را به‌عنوان وسیلهٔ انتقال افکار و اندیشه‌هایش به کار می‌گرفت که در حوزه‌های فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و سیاسی متمرکز بود. شریعتی، نه صرفاً یک ادیب که یک مصلح اجتماعی است و در سخنرانی‌های او ادبیات نمود زیادی دارد.

بستر اندیشه‌ای دکتر علی شریعتی
با دقت و تأمل در شیوهٔ بیان اندیشه‌ها و مفاهیم ذهن خلاق نویسندهٔ توانمندی چون دکتر شریعتی، می‌توان گفت بین سبک آثار مختلف او و اندیشه‌هایش ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ اندیشه‌های دکتر علی شریعتی، اندیشه ـ باورهایی است برآمده از یقین و انتقاد. او در دفاع از این اندیشه‌ها و اثبات آن‌ها از هیچ کوششی فروگذار نکرده است. زندگی او عجین شده با آرمان‌ها و باورهایش بود و این موضوع نشان از همین کوشش پیوسته دارد. پیشاپیش باید گفت که شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دورانی که شریعتی در آن می‌زیست، در منش، روش و شخصیت فردی وی تأثیر داشت. سخن گفتن از اندیشه‌های او مستلزم سخن گفتن از این شرایط است. چراکه این شرایط و عوامل و نیز سایر عوامل، باهم سازنده وجود آدمی هستند. حکومت، تابع دستور قدرت‌های بیگانه بود. صاحبان زر و زور، قدرت را به دست گرفته بودند و دم از انسانیت می‌زدند. مدعیان تشیع صفویه و روحانیت، لباس دین را بر تن کرده با تبلیغات سوء خود، مردم را از حقیقت اسلام دور و متوجه امور فرعی کرده بودند. ازاین‌رو شریعتی باور داشت مذهب دچار آسیب شده و باید آفت زدایی شود. او چنین مذهبی را عامل رکود و خمودگی احساس و اندیشه آدمی می‌دانست و معتقد بود مذهب باید اصلاح شود و اسلام از خرافه‌ها و انحراف‌ها پیراسته گردد. او به‌عنوان جامعه‌شناسی متفکر در بطن جامعه قرار داشت و با چشم خود شاهد رنج‌های قشر مستضعف، طبقات محروم و ستمدیده و روی‌گردانی جوانان از دین اسلام بود. او خود را مسئول و ملتزم می‌دانست که در پی چاره‌جویی برآید و زمینهٔ تحول اساسی را فراهم کند و قلم را وسیلهٔ این کار قرارداد. به همین دلیل است که با ایجاد نهضت فکری و ایدئولوژی خود، جوانان را به مبارزه با رژیم شاهنشاهی فراخواند و ازاین‌رو است که لقب معلم انقلاب را از آن خودساخته است. دکتر شریعتی به‌مثابه روشنفکری مذهبی، زبان گویای دوره خویش بود. او با سخنان اندیشمندانهٔ خود در پی بیدار کردن مردم و آگاهی بخشیدن به آنان بود؛ او به مردم خویش فهماند که نباید به‌هیچ‌وجه با زرمندان و تزویر گران ستم‌پیشه و فریبکار سازش کرد و با سکوت خود فضا را برای ستمگری‌ها و طغیان گری‌های هرچه بیشتر آنان فراهم نمود. همچنین او برای جلوگیری از تباهی نسل جوان و هدایت آنان، ندای بازگشت به خویشتن خویش را سر داد و با فعالیت‌های خود مانع اقدامات مخرب سه گروه انسان کُش زر و زور و تزویر شد؛ بنابراین، سه جنبهٔ فکری شریعتی، ستیزه گری با صاحبان زر، زور و تزویر است. او در مدت زندگی خویش با قلم سحرانگیز و زبان شیوا و دل‌نشین خود در معرفی و نفی این سه عامل مهم تلاش کرد. او تزویر را عامل رکود باورها و اندیشه‌ها و بازدارندهٔ پیشرفت‌های سیاسی و اجتماعی می‌دانست. شریعتی برای رسیدن به اهدافی که باور داشت، در تمام سخنرانی‌ها و کتاب‌های خود به سه دسته ثروتمندان، زورمندان و ریاکاران می‌تاخت و آنان را سخت نکوهش می‌کرد.
ستیز با شاعران غیر مردمی که از ویژگی‌های فکری آثار دکتر شریعتی است، در سبک آثار او انعکاس یافته است. شایان‌ذکر است که این وجه از اندیشه‌های او تنها در کتاب «هبوط در کویر» و «نامه‌ها» منعکس‌شده است. دکتر شریعتی معتقد است هر شاعر یا نویسنده‌ای باید از دردها و مشکلات مردم آگاه باشد و آثار خود را در خدمت اجتماع قرار دهد. او همچنین در آثار خویش، بینش تازه‌ای به مردم ارائه می‌دهد و آنان را به‌سوی کمال و عظمتِ روح و اندیشه و احساس سوق می‌دهد. آزادی در اندیشه شریعتی به مفهوم رهایی انسان از قیدوبندهای جبر تاریخ، جبر طبیعت و جبر محیط است. او مطابق با دین اسلام و خلاف تمام مکتب‌های غربی اعلام می‌کند که انسان مختار و آزاد آفریده‌شده است و مسئول اعمال خویش است. وی معتقد است که انسان تنها موجودی است که با آگاهی و خودآگاهی و نیز اعتقاد به باری‌تعالی و تمسک به دین اسلام می‌تواند خود را از جبر حاکم بر تمام پدیده‌های طبیعی رها کند و با دست خویش سرنوشت خود را بسازد. شریعتی باروحیه ضد استبدادی خود، تفکر ضد سرمایه‌داری، ضد زور و تزویر را از طریق نوشته‌ها و سخنرانی‌های خود به جوانان انتقال داد. اگر افکار او از طریق آثارش به مردم منتقل نمی‌شد تداوم انقلاب صورت نمی‌گرفت و یا به‌سوی دیگری متمایل می‌شد.

شخصیت اخلاقی دکتر شریعتی
تواضع و فروتنی که ازجمله خصلت‌های نیک دکتر شریعتی بود در سبک آثار او بسیار تأثیر داشته به‌طوری‌که در جای‌جای آثار خود عنوان کرده که یکی از رعایای این مملکت است. او ذاتاً انسانی متواضع بود اما در برابر عناصر مخرب جامعه هیچ تواضعی از خود نشان نمی‌داد و حتی در برابر اعمال تبهکارانه آنان قاطعانه و محکم ایستاد و به ستیز با آنان برخاست. شهرت گریزی ازجمله ویژگی‌های اخلاقی شریعتی بود که در نتیجه در بیان وی نیز تأثیر داشته است؛ به صورتی که در جای‌جای آثارش با عدم توجه او به مقام و منصب دنیایی روبه‌رو می‌شویم. تعهد و مسئولیت در قبال مردم نیز ازجمله ویژگی‌های شخصیتی بارز دکتر شریعتی بود که در سبک آثارش نیز تأثیر داشته است. او در قبال تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌هایی که حاکمان وقت بر مردم مستضعف و فقیر روا می‌داشتند خود را مسئول و متعهد می‌دانست و معتقد بود رسالتی بر دوشش است که باید به انجام برساند حتی تا پایان مرگ. شریعتی از اینکه زنده باشد و برای مردم و جامعه کاری نتواند بکند احساس شرمندگی می‌کرد. دکتر شریعتی نویسنده‌ای مخلص بود که عمل خود را خالصانه برای خلق و درراه حق می‌خواست. این ویژگی شخصیتی در سبک آثارش بی‌تأثیر نبوده است؛ او همچنین بابیانی ساده و شفاف و به‌دوراز ابهام می‌نوشت و برای باورهای خودکار می‌کرد. دکتر شریعتی آثار خویش و کلمات به‌کاربرده شده در آن‌ها را پاره‌های جان، شعله ایمان و ناله‌های درد خویش می‌خواند نه وسیله‌ای برای کار و کسب رایج در بازار دین و دنیا. او ارزش بسیاری برای نوشته‌های خویش قائل بود و حق آن‌ها را عشق خون و خدا می‌دانست. شریعتی فردی خلاق خوش‌رفتار، صادق و هوشیار تحلیل‌گر، واقع‌بین، مردم‌گرا، درست‌کار و … است. با توجه به مهارتی که در عرصه نویسندگی داشته به‌خوبی توانست اندیشه‌های خود را در قالب زبانی سخته و سنجیده به مخاطبان خودالقا کند و تأثیر بسزایی بر آنان بگذارد.
دکتر شریعتی به‌عنوان معلم انقلاب و همچنین نویسنده انقلاب با بیدارگری و دعوت مردم به ستیز با سه گروه مصیبت‌بار تاریخ یعنی صاحبان زر، زور و تزویر، نقش مهمی در هدایت جوانان و مردم به‌سوی مکتبی تکان‌دهنده ایفا کرد.
بستر اجتماعی ادبیات دکتر شریعتی
در تمام دوره‌های تاریخی متناسب با روابط اجتماعی و چگونگی فرهنگ هر جامعه‌ای، دارندگان و به‌کاربرندگان زر و زور و تزویر، همواره کوشیده‌اند منابع انسانی، فرهنگی و طبیعی مردم جامعه خویش و یا دیگر جوامع را غارت کرده و آنان را تحت سلطه خود درآورند. با همه این‌ها، در سوی دیگر، در هر جامعه‌ای انسان‌های روشن‌فکر و دردآشنایی هستند که علیه این قدرت‌ها به پا می‌خیزند و مردم را از اعمال تبهکارانه صاحبان زر و زور و تزویر آگاه می‌کنند و با برپایی نهضت‌های فکری و فرهنگی مانع اقدامات مخرب آنان می‌شوند. دکتر علی شریعتی، از شمار انسان‌های روشنفکر متعهد و آگاهی است که باهوش و ذکاوت خود حقایق را دریافت و آشکار کرد و با ایجاد رنسانسی اسلامی و تجدید حیات ایدئولوژیک دینی مردم را در جهت رسیدن به آزادی، آزادگی و رهایی از دست استعمارگران بزرگ هدایت نمود. درواقع مردمی بودن و وابسته نبودن اندیشه دکتر شریعتی نسبت به جریان‌های سیاسی اجتماعی عصرش سبب حفظ محبوبیت این اندیشمند بزرگ در دل مردمان روزگار پس از اوست. او در آثارش دغدغه‌هایی مانند فقر، تبعیض و نا آزادی را بدون ترس بیان می‌کرد و همچنین با سفر به کشورهای مختلف با شناخت فرهنگ دیگر جوامع، پالایش منابع فرهنگی را در خلال صفحات کتابش به مردم می‌آموخت. عمق ارتباط مخاطبین با کتاب‌های شریعتی نشان از تأثیرگذاری او در جامعه است . شریعتی با حفظ زبان فارسی به‌عنوان زبان دین، ملیت، قومیت و اندیشه ایرانی تأکید داشت و از سویی با دو مفهوم غرب‌گرایی و غرب گریزی مخالف بود و معتقد بود باید روی شناخت فرهنگ غرب و فرهنگ خود تمرکز داشت. علی شریعتی مردی که با واردکردن نگاه جامعه‌شناسی به حوزه دین، موجی از زبان جدید در دنیای جوانان تشنه اسلام پدید آورد، این زبان تازگی‌هایی داشت که به تسلط دکتر شریعتی در حوزه ادبیات و هنر مربوط می‌شد. چراکه او تحصیلات دانشگاهی ادبیات فارسی داشت و بر زبان‌های عربی و فرانسه احاطه داشت؛ مجموع این‌ها او را دارای قابلیت‌هایی کرده بود که بتواند با نسل نوجو و آرمان‌خواه زمان خود گفت‌وگو کند. شریعتی ازجمله نویسندگان دردآشنا و میان ـ مردمی بود که مثلث آرمان‌شهر رستگاری از منظر او شامل سه قطب: آزادی، برابری و عرفان بود و مثلث شوم تاریخ: تزویر، زور و زر.
شریعتی، یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های فرهنگی عصر انقلاب اسلامی به شمار می‌رود که گرچه هیچ‌گاه در روزگار به ثمر رسیدن انقلاب نزیست اما سایهٔ فکری او در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی دوران انقلاب مرزبندی مشخصی با اندیشه‌های دیگر داشت. با وجود اشعار و متون ادبی قابل توجه، علی شریعتی در دوره خود به عنوان شخصیتی قابل توجه در ادبیات شهره نبود ؛ اما نباید ازنظر دور داشت که شریعتی با برداشت‌های نو و ذوقی خود، کلماتی را به حوزه ادبیات دینی و اجتماعی تزریق کرد که این کلمان نشانگر تحول در گفتار و گفتمان این نویسندگان بود. مفهوم تعهد به آرمان‌ها، آزادگی قلم و هنر در انتظار موعود به‌عنوان نگاه او به فلسفه هنر در پی به خدمت گرفتن ادبیات در راستای آرمان‌های مهم وی قرار داشت. آرمان‌گرایی در ادبیات چه محصول مکتب شریعتی باشد و چه معلول عوامل دیگر، از سید شهیدان اهل‌قلم، شهید آوینی یا قیصر امین پور و حلقه حوزه هنری، تجلیات گوناگونی داشته است. آرمان‌گرایی در ادبیات باید زمینه‌ای مناسب برای حرکت روبه‌جلوی نسل‌ها را فراهم کند و این نگاه مقوم نقاط قوت و از بین برنده نقاط ضعف در مهندسی فرهنگی ـ اجتماعی باشد، چیزی که تلاش‌های فرهنگی شریعتی و دیگر اندیشمندان هم‌عصر او بر آن متمرکز شد و به نتیجه رسید. «زر، زور و تزویر» که تکیه‌کلامش شده بود و موضع اقتصادی، فکری و سیاسی‌اش را در مقابله با این سه قطب مشخص می‌کرد، خود یک ترکیب ادبی است که آگاهانه انتخاب‌شده است.

بستر سیاسی ادبیات دکتر شریعتی
دکتر علی شریعتی مردی که غیرمذهبی‌ها او را نادیده می‌گرفتند، روحانیان او را سرزنش می‌کردند و رژیم شاه او را مجازات کرد، تأثیرگذاری‌ترین و مهم‌ترین نظریه‌پرداز اسلام سیاسی چپ در ایران و یکی از چهره‌های مشهور اسلام سیاسی در جهان اسلام به شمار می‌رود، ایشان قرائتی از اسلام ارائه می‌دهد که از آن در ادبیات سیاسی به‌عنوان اسلام انتقادی یاد می‌کنند. اندیشمندان سیاسی از القاب متعددی برای خطاب قرار دادن ایشان استفاده می‌کنند؛ به‌عنوان نمونه می‌توان از ولتر انقلاب ایران، مردمی‌ترین مبلغ رادیکالیسم اسلامی و ایدئولوگ انقلاب ایران نام برد . این ولتر یا ایدئولوگ انقلاب، ذهنی مملو از اندیشه‌های بحث‌برانگیز داشت که به خاطر همین اندیشه‌ها در کانون توجهات قرار گرفت. بازگشت به خویشتن به‌عنوان گفتمان اصلی شریعتی، راه‌حلی بود که ایشان به جامعه تجویز می‌کرد. این گفتمان در حوزه سیاسی چاره‌ای بود برای نسلی که از استبداد به تنگ آمده بود و لیبرالیسم را به دلیل سیاست‌های امپریالیستی و استعماری دولت‌های غربی و ابتذال اخلاقی این جوامع شایسته سرزنش می‌دانست و مارکسیسم را به دلیل ماهیت ماتریالیستی و ضدیتش با مذهب نکوهش می‌کرد . بازگشت به خویشتن همچنین راه‌حلی برای معضل موجود در جامعه روشنفکری بود که افرادی مانند جلال آل احمد ضمن اذعان به این معضل، از درمان آن عاجز بودند. آل احمد غرب‌زدگی را به‌عنوان گرفتاری اجتماعی روشنفکران ایران بابیانی ادیبانه بیان می‌کرد ولی راه‌حلی برای درمان آن نداشت. در اینجا بود که شریعتی بازگشت به خویشتن را مطرح کرد. ایشان بازگشت به خویشتن را این‌گونه توصیف می‌کند: «هنگامی‌که ما از بازگشت به ریشه‌های خود سخن می‌گوییم درواقع از بازگشت به ریشه‌های فرهنگی خود حرف می‌زنیم. ممکن است بعضی از شما به این نتیجه برسید که ما ایرانیان باید به ریشه‌های نژادی (آریایی) خود بازگردیم. من این نتیجه‌گیری را قاطعانه رد می‌کنم. من با نژادپرستی، فاشیسم و بازگشت ارتجاعی مخالفم. نکته مهم‌تر آنکه تمدن اسلامی همچون قیچی عمل کرده و ما را از گذشته پیش از اسلام به‌کلی بریده است. نتیجه آنکه برای ما بازگشت به ریشه‌هایمان به معنای کشف دوباره ایران پیش از اسلام نیست بلکه به معنای بازگشت به ریشه‌های اسلامی ماست.»(نک: بروجردی،1377: 172)

بانفوذترین چهره روشنفکری دههٔ 50
یکی از مهم‌ترین عرصه‌هایی که شریعتی با ورود به آن حساسیت‌های زیادی را برانگیخت، حوزه سنت و مدرنیته بود. در حقیقت ایشان با ورود به گفتمان مدرنیته قدم درراهی گذاشت که راه سوم لقب گرفت. راهی که نه سنت است و نه مدرنیته بلکه نقد آن دو است. در این راه هم روشنفکران مورد تخطئه قرار می‌گرفتند و هم سنت‌گرایان. روشنفکران متجدد ازاین‌جهت موردانتقاد قرار می‌گیرند که به‌عنوان کارگزاران غرب، هیچ‌گاه نمی‌توانند با واقعیات جامعه خودسازگار شوند و بدین‌جهت نمی‌توانند مردم را رهبری کنند. سنت‌گرایان هم چون مدرنیته را به دیده منفی می‌نگرند، در جهت شناخت آن قدمی برنمی‌دارند و به دستاوردهای مهم و پیشرفت علوم و فن‌آوری مدرن هیچ‌گونه توجهی نداشتند، موردانتقاد ایشان قرار می‌گیرند. شریعتی از طریق انتقاد همزمان از مدرنیته و مذهب سنتی، جنبه‌های مثبت و منفی هر دو طرف را دسته‌بندی کرده و آمیزه‌ای از مفاهیم این دو مقوله به وجود آورده است که با در اختیار قرار دادن آن‌ها به روشنفکران و نسل جوان، به بسیج آنان در برابر رژیم دست زد.
بازسازی او از معانی و نهادهای اسلامی چون امامت، شیعه، تقیه و غیره در پرتو مجموعه‌ای از انگاره‌های مدرن چون آزادی، روشنفکری، استعمار و غیره به‌صورت نیرومحرکه‌ای پرقدرت در بسیج روشنفکران و نسل درس‌خوانده جوان در برابر رژیم شاه در نیمه دوم دهه پنجاه درآمد. شریعتی در برابر دو طیف روحانیت و روشنفکران موضع‌گیری داشت و معتقد بود که اسلام هم باید از جنبهٔ تئوریک و هم از جنبهٔ سازمانی موردبازسازی قرار گیرد. او این نکته را مطرح می‌کرد که مشعل رهبری باید از دست روحانیت به روشنفکران انتقال یابد. ازنظر ایشان بزرگ‌ترین مسئولیتی که روشنفکران دارند این است که علت‌های واقعی انحطاط و عقب‌ماندگی جامعه خویش را کشف کنند اما نکتهٔ مهمی که در ارتباط با روشنفکران مطرح می‌سازد این است که اینان باید خود را از روشنفکران اروپایی متمایز کنند. شریعتی می‌کوشید تا اسلام را به‌عنوان یک ایدئولوژی جامع و انقلابی معرفی کند و برتری‌های آن را نسبت به ایدئولوژی‌هایی نظیر مارکسیسم و لیبرالیسم بیان کند. دکتر شریعتی از دو نوع اسلام یاد می‌کرد:
1- اسلام به‌عنوان ایدئولوژی یعنی دینی که مسائل اعتقادی آن سلاحی است برای ترقی نوع انسان؛ این نوع اسلام ابوذرها می‌سازد، مجاهد و روشنفکر می‌سازد و یک اسلام کاربردی است.
2- اسلام به‌عنوان فرهنگ، مجموعه‌ای از معارف و دانش‌هایی است از قبیل کلام، عرفان، اصول فقه و غیره که مجتهد پرور است و امثال بوعلی سینا و فارابی را می‌سازد.
درمجموع ایشان باعرضه کردن اسلام شیعی در قالب یک ایدئولوژی، انقلابی مدرن را در عرصه تفکر و روشنفکری باز کرد. مقصود شریعتی از خویشتن، هنگامی‌که بازگشت به خویشتن را مطرح می‌کند، آن خویشتنی است که اسلام بنانهاده است اما نه اسلامی که ساخته‌وپرداخته فقها، مجتهدین و سازمان روحانیت است؛ بلکه اسلامی که ساختهٔ روشنفکران هست و ایدئولوژیک است. در نظر ایشان این‌گونه اسلام است که پیشرفت دهنده است و جامعه و افراد را مترقی می‌سازد. در سایهٔ این تعریف از اسلام است که مفاهیمی چون تشیع، انتظار و غیره در ادبیات ایشان مفهوم خاصی پیدا می‌کند. اگر آل احمد بانفوذترین چهرهٔ روشنفکری در دههٔ چهل بود، بدون شک شریعتی در دهه پنجاه این جایگاه را به خود اختصاص داد. او به‌عنوان روشنفکری مسئول، رسالت خود یعنی نجات انسان و جامعه را با قلم و کلام سحرانگیزش به‌خوبی به پایان رسانید. دکتر شریعتی شناختی عمیق و دقیق از ماهیت استعمار، امپریالیسم و همچنین اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعهٔ خویش داشت و با آگاهی کامل، کار بازسازی اندیشه‌های دینی را آغاز کرد و بیان و قلم هنرمندانهٔ خود را جهت تحقق آرمان‌های اسلام به کار گرفت. در این راستا اسلام و اهل‌بیت و تشیع را آن‌گونه که شایسته بود به مردم شناساند و آنان را با هویت فرهنگی خویش آشنا ساخت. وی سعی کرد جوانان تحصیل‌کرده را از خودباختگی و غرب‌زدگی و همچنین از گرفتار شدن به مکتب‌های نوپایی چون ماتریالیسم، ناسیونالیسم و … نجات دهد. او از هرکس که خطا و ضعفی می‌دید صریح ابراز می‌داشت. به‌عنوان نمونه او آخوندهای درباری و علمای متحجر و توجیه‌کننده حکومت را که به مسئولیت خود پایبند نبودند و زمینه جهل و انحراف امت اسلام را فراهم می‌آوردند موردانتقاد قرارداد. او آزادی را بدون سرمایه‌داری، عدالت را بدون دیکتاتوری و عرفان را بدون آخوندیسم می‌خواست. دکتر شریعتی از ملاباشی ها و آخوندهای درباری که با تضاد در گفتار و کردار خود موجب فقر و تسلط بیگانگان بر کشور شده‌اند سخت انتقاد کرده است و آنان را در کنار سلاطین ظلم و جور قرار داده است، او همچنین عالمان دینی را که به دربار پادشاهان رفت‌وآمد داشتند و آنان که لباس اهل علم و روحانیت شیعه را غصب و به تن کرده و آبروی مذهب را برده‌اند به‌شدت موردانتقاد قرارداد. بازتاب چنین صراحت‌ها و بی‌پروایی‌ها آن بود که گروهی به خطا رفته و وی را با جعل کتاب‌ها و آثارش مخالف اسلام ولایت اهل‌بیت معرفی می‌کردند؛ این در حالی است که او تمام آثار خود را در خدمت ولایت قرار داده بود. همچنین آخوندهای درباری ظاهر اندیش سخن وی را نوعی روحانی ستیزی شمردند. این تعبیر نادرست سبب شد که گروهی تلاش کنند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وی را مقابل جمهوری اسلامی قرار دهند. سیمای دکتر شریعتی و ارزش خدمت‌های بزرگی که در جهت روشنگری و بیداری ذهن مسلمانان و گرایش آنان به‌سوی اسلام انجام داد در پس پردهٔ ابهام قرارگرفته است. این‌گونه مسائل نشان‌دهندهٔ تأثیر عمیق مکتب فکری و اعتقادی دکتر شریعتی در تحول روحی و دگرگون کردن شیوهٔ تفکر مردم است. او با آگاهی از اوضاع سیاسی و اجتماعی به دنبال ارائه تعریفی نوین از دین بود. دینی که تحجر دست و پای آن را بسته بود. او در دفاع از حق و حقیقت و آگاهی و بیداری جامعه سرسختانه و بسیار تلاش کرد. آثار و تألیفات سرشار از اندیشه و آگاهی وی نشان‌دهندهٔ همین امر است. شهید راه آگاهی و اندیشه‌های مردمی، دکتر علی شریعتی ازجمله نویسندگان مسئول و متعهدی بود که با تشخیص دردها و نیازهای مردم زمان و نیز آگاهی از اوضاع نابسامان اجتماعی با زبان و قلمی هنرمندانه در پی ایجاد تغییر و تحول و انجام اصلاحات فرهنگی در جامعه بود. شریعتی در این زمینه فعالیت‌های بسیاری را به ثمر رساند تا آنجا که جان خویش را نیز در این راه فدا کرد. سرشت انقلابی و عدم سازشگری با ریاکاران، زرمندان و زورمندان باوجود او آمیخته‌شده و در تمام آثارش نمود پیداکرده است. دکتر شریعتی با نثر بیدارکننده و واقعیت‌گرای خود، روحیهٔ مقاومت و استبداد ستیزی و رهایی از چنگال استبداد و استثمار و استحمار را به مردم انتقال می‌دهد. وی در این راستا با انتشار کتاب‌ها و ایراد سخنرانی‌ها در پی آن بود که مردم را از خواب غفلت بیدار کند و چهرهٔ واقعی بنیان‌کنان را به مردم بشناساند، سپس زمینه را برای براندازی تسلط ظالمانه و جبارانه آنان فراهم کند و باعث رشد و شکوفایی فکری و فرهنگی مردم شود.
شریعتی از نمادها و سمبل‌ها در بیان دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی‌اش استفاده می‌کرد. بسیاری از حرف‌های سیاسی را بدون آن‌که مستقیماً بگوید، گفته است. در بازجویی‌ها و گزارش‌های ساواک به این موضوع اشاره‌کرده‌اند که اکثر افرادی را که بازداشت می‌کردیم، کتاب‌های شریعتی را خوانده بودند. شریعتی ازجمله روشنفکران متعهدی بود که خواهان برقراری عدالت در بین تمام انسان‌ها، برداشتن تبعیض‌های اجتماعی و اقتصادی و برخورداری از تمامی نعمت‌های الهی است. او نفی‌کنندهٔ انحصارطلبی، زراندوزی، سود طلبی، مصرف پرستی، اشرافیت و استکبار بود. او با رسیدن به مرحله آگاهی و خودآگاهی و درک جهان اطراف خویش، از دیدن نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌ها بسیار رنج می‌برد و بر این اساس با نشر کتاب‌ها و ایراد سخنرانی‌ها در پی رفع این ناهنجاری‌ها و نابسامانی‌ها بود.

بستر ادبی آثار علی شریعتی
بسیاری از افراد جامعه علی شریعتی را به‌عنوان اندیشمندی جامعه‌شناس و اسلام‌شناس می‌شناسند و از جنبه‌های ادبی آثار وی کمتر آگاه‌اند؛ اما او پیش از اینکه متفکری جامعه‌شناس باشد، نویسنده‌ای برجسته و هنرمندی توانا است. دکتر شریعتی نویسنده‌ای محتوا گراست و هدف او از نگارش آثار گوناگون القای اندیشه‌ها و افکار خود به خوانندگان است. هرچند او به‌صورت و فرم اثر نیز توجه داشته و به‌خوبی از عهدهٔ پروردن هر دو برآمده است. شریعتی شاعری توانا و باذوق است و در آثار خود به‌صورت پراکنده اشعار زیبا و دل‌نشینی را به‌کاربرده است.
*نثر ادبی علی شریعتی: شریعتی قلم توانایی داشت و از ابزارهای ادبی به‌تناسب موضوع، گاه تیز و انتقادی و گاه نرم و شاعرانه بهره می‌گرفت. به همین دلیل است که شریعتی را در شمار مفاخر و مشاهیر معاصر و مبدع نثر تحقیقی ـ انتقادی می‌دانند. در آثار وی عبارات نوساختهٔ بسیاری که حاصل ذهن خلاق و مبتکر اوست به‌کاررفته به‌طوری‌که در نثر بیشتر نویسندگان معمولی یافت نمی‌شود. او در انتخاب واژه‌ها برای بیان مفاهیم ذهن خود حساسیت و دقتی خاص داشت و می‌کوشید واژه‌هایی در زنجیرهٔ گفتار خود به کاربرد که توانایی انتقال بار معنای اندیشه‌های او را داشته باشد. نثر آثار دکتر شریعتی ازنظر ویژگی‌های فکری درون‌مایه‌ای، دربردارندهٔ مضامین مختلف اجتماعی سیاسی ادبی تاریخی و عرفانی است.
* سبک ادبی علی شریعتی: سبک نوشتاریِ او از نمونه سبک‌های تأثیرگذار بر جامعه تحصیل‌کردهٔ عصر حاضر به شمار می‌رود، ازجمله عوامل مهم سبک‌ساز آثار شریعتی شکستن هنجارها و شیوه‌های معمول و متداول زبان معیار است. خروج از شیوه‌های معمول و متداول زبان معیار سبب نوعی برجستگی زبانی در آثار شریعتی شده است. این ویژگی سبکی در قالب عنوان‌هایی چون واژه‌های کهنه و قدیمی، نوآوری در واژگان تعبیرات غیرمتعارف، واژه‌های عامیانه و … ارائه‌شده است. هرچند به لحاظ سبکی همواره تمایلش به درازنویسی بود، اما گاهی از این میل همیشگی خود فاصله می‌گرفت و به نفع موضوع و مخاطب، جملات را کوتاه و ساده می‌نوشت؛ البته او در تمام متونی که سخن را طول‌وتفصیل داده نیز کلامش همیشه توأم با توصیفاتی زنده، جاندار و اغلب شاعرانه است. این سبک غالباً ویژگی نوشته‌هایی از او است که به یک موضوع محدود می‌شود؛ اما آنجا که اظهارنظرهایش را بیان می‌کند، به‌سادگی و روشن گویی و گاهی نیز به زبان کنایی گرایش دارد.
* جنبه‌های ادبی علی شریعتی: آشنایی دکتر شریعتی با بزرگان ادب پارسی در خلاقیت‌های ادبی‌اش مشهود است. یکی از جنبه‌های ادبی او را در نام‌گذاری کتاب‌ها و سخنرانی‌هایش می‌توان دید. نام‌گذاری‌های او (مانند کتاب: آری این‌چنین بود برادر) جدید و باسلیقهٔ ادبی صورت گرفته‌اند. اسطوره‌شناسی شریعتی تأثیر بسزایی در شخصیت فکری و ادبی او داشته است. ازاین‌جهت او را می‌توان یک اسطوره‌شناس دانست. اسطوره‌های ایران باستان و نیز اسطوره‌های یونان باستان و ملل دیگر حتی در ادیان شرقی را به‌خوبی می‌شناخت و از آنان بهره می‌برد. سخنرانی‌های دکتر شریعتی در زمان تبدیل متن گفتاری به متن نوشتاری، کمتر نیاز به ویرایش داشتند. کم هستند کسانی که دارای چنین ویژگی‌هایی هستند.
* تنوع آثار علی شریعتی: آثار او با توجه به تنوعی که دارد در 36 مجموعه گردآوری‌شده و دربردارندهٔ سخنرانی‌ها، اجلاس‌ها، گفتگوهای خصوصی با بعضی از شخصیت‌های بزرگ، نامه‌ها و گفتگوهای تنهایی است. این آثار از جهت فصاحت و بلاغت و نیز ازلحاظ صورت و محتوا در جایگاه خود برجسته و به کمال است. او یکی از نویسندگانی است که در زمینه‌های گوناگون به تألیف آثار پرداخته است. برخی از آثار شریعتی به گفتهٔ خودش نامه‌هایی به هیچ‌کس است؛ با این ویژگی هرکسی می‌تواند مخاطب آن باشد. درواقع زمانی که مخاطب خاصی برای کتاب تعریف شود، همگان نمی‌توانند از آن بهره‌مند گردند.
در کتاب «انسان» شریعتی به تبیین مسئلهٔ انسان و رابطه‌اش با اسلام، آزادی، تاریخ و همچنین به تبیین و تحلیل دیدگاه اسلام درباره انسان در مقایسه با دیدگاه مکتب‌ها جهان‌بینی‌های مغرب زمین به‌ویژه اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم پرداخته است. او به تبیین و تحلیل مکتب‌های مختلف مغرب زمین پرداخته است. دکتر شریعتی در این کتاب عنوان کرده است که تمام مکتب‌ها به‌جز اگزیستانسیالیسم انسان را مجبور و بی‌اراده می‌دانند. شریعتی با نگارش این کتاب و با ارائهٔ تصویری روشن و شفاف از مکتب‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف که از انسانیت سخن می‌گویند نسل جوان را در انتخاب مکتب و مذهبی که شایستگی هدایت آنان را داشته باشد راهنمایی کرده است. نگارش این اثر در این راستا یعنی جهت‌بخشی گرایش جوانان و نیز مردم به‌سوی مکتب و مذهبی حیات‌بخش جزو اهداف اصلاح گرانهٔ وی بوده است. آثار انتقادی شریعتی که همگی را با آگاهی بر زندگی و آثار سرآمدان زمان خود می‌نوشت، سرشار از نفوذ و زیبایی کلام است. شریعتی در کنار استفاده از عبارات و واژگان فارسی سره که مخصوص اهل‌قلم است، لغات عامیانه نیز به کار می‌برد تا نوشته‌اش برای عموم مردم نیز قابل‌فهم باشد. یکی از زمینه‌های ادبی شریعتی ترجمه‌های اوست. اولین اثر ترجمه‌ای را که باراهنمایی پدرش، استاد محمدتقی شریعتی انجام داده بود، کتابی از «جوده السحار» به نام «ابوذر» بود. شریعتی درزمینهٔ ترجمه کتاب‌هایی از عربی به فارسی و نیز از فرانسه به فارسی و بالعکس در کارنامهٔ خود دارد. این جنبه که او به سه زبان فارسی، عربی و فرانسه مسلط بود، به قوت ادبی‌اش کمک کرده است. دکتر علی شریعتی به دلیل جملات قصار، متن‌های ادبی کوتاه و جملات بسیار زیبا، معروف است. کتاب‌های شریعتی در ایران و همچنین کشورهای خاورمیانه طرفداران بسیاری دارد. بی‌شک او را می‌توان یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار بر ادبیات فارسی در قرن اخیر دانست. ادبیات دینی و انقلابی، مرهون سبک ادبی شریعتی است.
*آرایه‌های ادبی در نوشتار علی شریعتی: آنچه سبب می‌شود برخی آثار علی شریعتی را تغزلی، خطابی و تعلیمی (از نوع نثر خواجه عبدالله انصاری) بدانند، آشنایی کافی او با موسیقی درونی یا صنایع بدیع لفظی و نیز برجسته ساختن این صنعت در کلام است. شریعتی به موسیقی نثر نیز به‌خوبی توجه کرده به‌طوری‌که انواع آرایه‌های لفظی و بدیعی را در آثار خود به‌کاربرده است. او در آثار خویش از ابزارهای بیانی چون تشبیه، مجاز، کنایه، رمز و از صنایع بدیع معنوی چون تضاد، طنز، ضرب‌المثل و… استفاده کرده که بسامد آن‌ها در هر کتابی متفاوت است. صنعت تکرار که شریعتی گاه در آثار ادبی‌اش بسیار از آن بهره گرفته، قاعده‌ای در سبک نوشتارش بود که با کمک آن کلامش را آهنگین می‌کرد و ساختار نثرش را منسجم. نویسنده خوش‌ذوقی چون علی شریعتی با داشتن طبعی شاعرانه و روحی حساس و همچنین با آگاهی از دو دانش جامعه‌شناسی و ادبیات فارسی توانست بود در عرصهٔ خلق زیباترین، عمیق‌ترین و باشکوه‌ترین نمادها موفق و سربلند از صحنه بیرون آید. همچنین وی در عرصهٔ نمادسازی در دورهٔ معاصر بسیار برجسته و ماهرانه عمل کرده است. نوشتار شریعتی هم ایجاز دارد و هم اطناب:
«من همه تلاشم این است که حرفم را بزنم و همه ترسم این است که آن را بد بفهمند. این است که آن‌همه شرح و بسط می‌دهم و بازهم خیلی‌ها بد می‌فهمند و اما در آنجاها که می‌بینید مسئله‌ای را چند بار تکرار کرده‌ام می‌خواهم بگویم که من جز این هیچ حرف دیگری ندارم؛ بقیه همه حاشیه است. مثلاً زر، زور و تزویر هر جا که جز تکرار این سه، حرف دیگری زده‌ام، پشیمانم. »

برخی ویژگی‌های ادبی آثار شریعتی
* تاریخی نگری: شریعتی به لحاظ ادبی تا حدی لحن تاریخ گرایانه دارد و این تاریخی گری بیشتر در به‌کارگیری واژه‌ها خودنمایی می‌کند. البته او متعلق به زمان گذشته است اما تفاوت زبان نسل گذشته و نسل اکنون به‌اندازهٔ تفاوتی که در سیاق کلام شریعتی دیده می‌شود، نیست. ساختار جمله‌های او بیشتر به نثر سده‌های 4 تا 6 هجری به‌ویژه نثر حدود العالم و تاریخ بیهقی نزدیک می‌شود اما درعین‌حال شیوا و روان است چون کاملاً نامتعارف نیست.
* تاریخ گریزی: شریعتی با صراحت، زمان و مکان را به هم می‌ریزد و با اشاره به زمان‌ها و مکان‌های مشابه، تمام تاریخ‌ها و فضاها را از زمان و مکان مشخص و واقعی جدا می‌کند.
* نو واژگان: این دست واژگان تازه به‌وضوح در کتاب «کویر» دیده می‌شوند. به این سبب که معنای کانونی آن‌ها هنوز قوام نیافته و در ذهن گویشوران جا نیفتاده و وارد واژگان زبان نشده است. درنتیجه تفسیرپذیر تر از واژه‌های دیگرند و معنایی پویاتر دارند و قادرند عمق معنایی بیشتری به متن بدهند. گرچه دربارهٔ آن‌ها نیز تغییر معنایی چه به شکل هم‌زمانی یعنی گسترش معنایی و استعاره سازی و چه به شکل درزمانی امکان‌پذیر است.
* زنجیروارگی: در کتاب‌های شریعتی تکرار صفت‌ها و اسم‌ها ضرباهنگی خاص به متن داده است و برجسته‌سازی زنجیروار متن با جمله‌های بلندی که پی‌درپی به‌صورت هم‌پایه یا موصولی به هم پیوند می‌خورد بیشتر و بیشتر می‌شود؛ زیرا خواننده اسم‌ها، صفت‌ها، قیدها، فعل‌ها و درنهایت بندها، جمله‌ها و حتی پاراگراف‌ها را پیوسته می‌خواند، نه با وقفهٔ ایستای نقطه، بلکه تنها با عطف «و»، «که»، «کاما» و مانند آن‌ها. این است که اثر، ذهن خواننده را برمی‌انگیزد و پیوسته می‌کوشد تا برداشت خود را بر خواننده تحمیل کند. چراکه این تکرار باعث برجسته شدن سازه‌ها و عناصر مدنظر نویسنده می‌شود.
*لایه‌لایه نویسی: نویسنده مقصود خود را در لایه‌های مختلف از طریق رسیدن به منظورهای آغازین پدیدار می‌کند. صدق و کذب گزاره بر صدق و کذب گزاره بعدی اثر می‌گذارد.
* رد پای ادبی علی شریعتی: تاکنون محققان و اسلام شناسان زیادی در کتاب‌های خویش از شخصیت‌های تاریخی مانند حضرت زینب و پیامبر و … یادکرده‌اند اما علی شریعتی با قلم توانا و ذوق ادبی سرشار خود دست به ابتکار زده و به شکلی تازه و در قالب مفاهیم و واژگانی جدید از آنان یادکرده است. شیوهٔ نویسندگی علی شریعتی با توجه به نوآوری‌ها و ابتکارهایی که در سه سطح ویژگی‌های زبانی، فکری و ادبی دارد، الگویی در عرصهٔ نویسندگی در میان سایر نویسندگان به شمار می‌رود؛ ازاین‌رو می‌توان او را ازجمله نویسندگان برجسته دوره معاصر به شمار آورد. حسین‌علی قبادی در مقاله‌ای تحقیقی درباره نمادهای به‌کاررفته در آثار دکتر شریعتی اذعان داشته شعر شاعرانی چون موسوی گرما رودی، سلمان هراتی، نصرالله مردانی، قیصر امین پور، حسن حسینی و محمدرضا عبدالملکیان را موردبررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده که این شاعران در سطح نمادپردازی و بیان مفهوم و مدلول همگی از آثار شریعتی تأثیر پذیرفته‌اند. همچنین علی معلم به‌عنوان شاعر انقلاب با تأثیرپذیری از آثار شریعتی، واژه‌ها و مفاهیم نمادینی چون امت و امامت، هجرت و شهادت و … را در آثار خود به‌کاربرده است. به‌طورکلی می‌توان گفت که تمام آثار دکتر شریعتی که به‌ظاهر پراکنده می‌نماید، در یک راستا و بامعنای رمزی مشخص نوشته‌شده‌اند. معنای رمزی آن‌ها بازگشت به خویشتن خویش است و جویای حقیقت، معرفت و کمال انسانی بودن است.

سخن پایانی
اگر نوشته‌های معاصر را به‌پیش از شریعتی و پس از شریعتی تقسیم کنیم، مشاهده می‌کنیم که در آثار پیش از شریعتی، نویسندگان سعی بر این داشتند که نزدیک به زبان عامه، برای همه‌فهم بودن آثارشان بنویسند و این انتقاد و زیر ذره‌بین قرار دادن اوضاع اجتماعی و قلم به شکوه رقصاندن، پیش از شریعتی آغازشده بود اما بعد از تجلی این شخصیت، یک‌قدم فراتر نهاده شد. ادبیات این نویسندهٔ معاصر که وسیله‌ای برای اهداف عظیم او بود، این جسارت را به ادیبان پس از خود داد که تنها گارد گرفتن کافی نیست و باید ضربه را فرود آورد. شریعتی را اگر می‌توانستند می‌خریدند تا مدح قدرت کند و چون نتوانستند، از کارش جلوگیری کردند، زندانی‌اش کردند تا از کشور خود گریخت. متأسفانه اکنون هم کسانی مانند شریعتی همین سرنوشت رادارند. بااین‌حال آنان که در تاریخ ما ماندگار می‌شوند، اهل فرهنگ به معنای عام خود هستند که ادیبان را هم در برمی‌گیرد و شریعتی چهره‌ای فرهنگی است و ماندگار. اکنون کتاب‌های ادبی دکتر شریعتی جزء پرفروش‌ترین‌ها هستند. جوانانی که امروز می‌خواهند شریعتی را بشناسند، معمولاً به سراغ اسلام‌شناسی و شیعه او نمی‌روند، بلکه آثار ادبی‌اش را مطالعه می‌کنند. درزمینهٔ هنر نیز سخنرانی‌ها و نوشته‌های شریعتی بن‌مایه‌های ادبی قوی‌ای دارد. بخش دیگری از آثار شریعتی که می‌توان نبوغ ادبی او را در آن‌ها دید، نامه‌های اوست که زیبایی‌های ادبی‌اش، آن‌ها را خواندنی‌تر کرده است. برای مثال دریکی از این نامه‌ها خطاب به پسرش چنین نوشته است: «پسرم اگر می‌خواهی که گرفتار هیچ دیکتاتوری نشوی، بخوان و بخوان و بخوان .»
منابع
احمدی، حمید (1380)؛ شریعتی در جهان: (مجموعه مقالات ترجمه‌شده)، تهران، شرکت سهامی انتشار
بروجردی، مهرزاد، (1377)؛ روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمهٔ جمشید شیرزادی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز
پدرام، مسعود، (1382) روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب، تهران، ناشر گام نو
حسینی زاده، سید محمدعلی (1386)؛ اسلام سیاسی در ایران، قم، دانشگاه مفید
نیک‌اندیش، زهره، (1388)، نقد و تحلیل سبک‌شناختی آثار برگزیدهٔ دکتر علی شریعتی (پایان‌نامه کارشناسی ارشد)
عنایت، حمید (1362)؛ اندیشهٔ سیاسی در اسلام معاصر، ترجمهٔ بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی
(سایت‌های قابل‌دسترس: پایگاه اینترنتی پژوهشکده باقرالعلوم، «اندیشهٔ سیاسی شریعتی» نوشتهٔ سید ابوالحسن توفیقیان،
و سایت: Wikiadabiat.net/index.php)




ماجرای پایان‌ناپذیر شریعتی

یونس صمدنژادپژوهشگر و مردم شناس

یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است
(صاِئب تبریزی)

بی گمان شریعتی اثرگذارترین روشنفکر ایران معاصر و از جهاتی مهم‌ترین متفکر نواندیش دینی در قرن اخیر ایران به شمار می‌آید. وی در دوران معاصر خوانشی دیگر از دین را به نسل خود آموخت و اهمیت فهم دین در بستر تحولات و تعاملات تاریخی را برجسته کرد و در این سیر و صیرورت معرفتی، گفتمان تازه‌ای را در دین شناسی بوجودآورد و ره آوردهای اندیشه ای او تحرکات فکری و اجتماعی و فرهنگی عمیقی را در جامعه ایرانی شکل داد. بدون تردید افکار و اندیشه های شریعتی در رخداد انقلاب اسلامی در سال 1357 نقش بی بدیلی داشته است.

نام دکترعلی شریعتی به گفته میشل فوکو با انقلاب اسلامی درهم آمیخته است. بسیاری از متفکران و نویسندگان مانند حامد الگار ایشان را ایدئولوگ انقلاب می دانند و معتقدند بعداز آیت‌الله خمینی دومین شخصیت مطرح در جامعه ایران بود(به نقل از: رزمجو،1369:44-45).
حمید عنایت شریعتی را مردمی ترین تجددخواه شیعه دانسته (به نقل از: درگاهی ،1393:90) و خیلی ها مانند آبراهامیان او را بزرگترین روشنفکر ایران معاصر می دانند. اغلب شخصیت های انقلاب اسلامی و اندیشمندان پیرامون شریعتی سخن ها گفته اند (رزمجو،1369: 44-45) . از عالمان و روحانیان و بزرگان و مسؤولان گرفته تا هنرمندان و نویسندگان و محققان پیرامون اندیشه ها و آثار شریعتی، سخنانی گفته و نظرات و دیدگاه‌هایی ارائه نموده اند. هنوز هم پیرامونش حرف و حدیث زیاد است و هرکسی از منظری شریعتی را تبیین و توصیف و تحلیل و نقد می کند.
ایدئولوژی گرایی، رادیکالیسم، مبارزه طلبی، بی قراری، حیرانی و سرگشتگی ویژگی‌هایی است که شریعتی و زمانه او داشته و دارد. اگر در زمان حیات شریعتی اورا کمتر شناختند و یا این شناخت مشکل بود، ولی امروزه با رجوع به زمانه او و بررسی شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن دوران و نیز با بررسی آثار و مکتوبات شریعتی و همه جوانب مطرح در این بررسی میتوان به شناخت اندیشه ها و آرمانها و اهداف این بزرگمرد بمراتب بهتر از گذشته دست یافت.
شریعتی و افکار و آموزه هایش (که اکنون در مجموعه آثار ۳۶ جلدی که از ایشان به یادگار مانده) به لحاظ موضوعی چندان متنوع و رنگارنگ است که نمی‌توان آنها را به یک و یا چند موضوع فروکاست. تنوع و گوناگونی دیدگاه های شریعتی در زمینه های مختلف دینی و اجتماعی و عرفانی و هنری و حتی نوع نگاهش به ادبیات و سخنان نغز و زیبا و تاثیر گذار وی در این موارد هماره موجب شده است که آثار و کتاب‌ها و سخنان این نادره دوران بر سر زبان‌ها و نوشته ها باشد و هنوز هم از وی به‌عنوان روشنفکری تاثیر گذارو پرمخاطب می‌توان نام برد؛ و بقول صائب یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت و حدیث شریعتی نیز همچنان پویا و زنده و محل گفتگوست، و نام و یاد او هرگز فراموش نگشته و کهنه نمی شود.
در این مختصر به برخی از اصول فکری و اندیشه های مهم و مشهور دکتر شریعتی در چند محور اشاره می کنم.

الف) توحید
توحید از دیدگاه شریعتی چنان‌که خود او مدعی‌ست نه فقط یک تئوری کلامی اعتقادی و صرفاً یگانه پنداشتن خداوند که به منزله یک زیربنا و جهان‌بینی اعتقادی‌ست. او توحید را به عنوان اصل اصیل یکتاپرستی عنوان می‌کند و در آثار اسلام‌شناسی‌اش از آن در مقابل شرک یاد می‌کند وی توحید را به عنوان زیربنای اخلاقی و مبنای انسانیت مبتنی بر دو اصل خیر و شر و نیز توحید در نظر شریعتی یک فلسفه تاریخ و زیربنای جامعه شناختی است.
از دید شریعتی توحید عبارتست از:
… یک فلسفه جهان‌بینی و جهان‌شناسی که همان‌طور که می‌خواهد به جهان وحدت بدهد، از نظر خلقت به انسان وحدت بدهد، و همان طوری‌که می‌خواهد بین تمام عناصر جهان وحدت بدهد ـ جهان را به خیر و شر تقسیم نمی‌کند ـ، همان‌طور می‌خواهد زیربنایی برای وحدت گروه‌ها و نژادها و طبقات بشری بسازد؛ و بنابراین توحید خدا، در عین حال که حقیقت توجیه‌کننده عالم است زیر بنای توحید انسان هم هست، و توحید معبود زیربنای توحید عابد، که انسان‌ها باشند، هست…

این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن 1396032923122535411193574-1024x713.jpg است

بنابراین توحید ،وحدت میان عشق و عقل ، وحدت میان عشق و عقل ،وحدت میان بئاتریس و ویرژیل، وحدت میان ابوعلی سینا و ابوسعید ووحدت میان پاسکال و دکارت راتحقق می بخشد. وانسان را به دو قطب عشقی و عقلی و اشراقی و استدلالی تقسیم نمی کند. چون توحید هیچگونه ثنویت را حتی در روح و در فرد نمی تواند تحمل کند.توحید دوگانگی میان جسم و روح را ازبین می برد. در قران شما هرگز نمی توانید جایی را پیدا کنید که جسم از روح جدا شده باشد.یا از روح و جسم جداگانه سخن گفته شود، چه رسد به مبنای اخلاقی و مذهبی و عرفانی و فلسفی….(مجموعه آثار 16صفحه 93 تا 115)
خدا تنها به معنای افریننده هستی نیست ؛ یعنی تنها پاسخ یک پرسش علمی انسان درباره خلقت هستی نیست؛ بلکه معنای هستی نیز هست؛ یعنی هستی بی خدا کلمه ای است بی معنی، وجودی است پوک و بیهوده، چهره‌ای است زیبا ولی احمق.
خدا معنای هستی است، جهت هستی است، با او فقط خلقت حیات دارد، طبیعت زنده است، هستی، بی خدا، یک لش مرده و بی ارزش است، یک جماد است، انسان نیز جزئی از هستی است . (شریعتی، 1363: 73)
تجربه تاریخ نشان داده است که «مذهب» نیرومندترین عاملی است که به جامعه بشری تشخص و اتکا و ایمان به خویش و استقلال در برابر بیگانه بخشیده است.(شریعتی، 1360: 344)

ب)سوسیالیسم اسلامی
کسانی که حتی اندک آشنایی با شریعتی و آثار و افکار او دارند، به روشنی می‌دانند که یکی از آموزه‌ها و در واقع یکی از اصول فکری شریعتی، باور به عدالت طلبی و برابری خواهی بوده است که البته مانند دیگر موضوعات دیگر ،صبغه‌ای از باورهای دینی و آموزه‌های اسلامی داشته و به استناد برخی شخصیت‌های تاریخ اسلام توجیه شده است.
شاید بتوان مهم‌ترین سخن شریعتی در این باب را همان سه گانه مشهور «عرفان، برابری و آزادی» دانست. شاید به جای «عرفان» از «معنویت» بگوییم مناسب تر باشد و به جای آزادی «دموکراسی»، درست‌تر و روشن‌تر است. چرا که توضیحات شریعتی نشان می‌دهد که مرادش از عرفان معنویت است و از آزادی دموکراسی و این‌ها را می‌توان از گفته‌های دیگر شریعتی هم به دست آورد. مثلا در مجموعه آثار شماره ۸ (نیایش) می‌گوید: «خدایا! جامعه ام را از بیماری تصوف و معنویت زدگی شفا بخش تا به زندگی و واقعیت بازگردد. و مرا از ابتذال زندگی و بیماری واقعیت زدگی نجات بخش، تا به آزادی عرفانی و کمال معنوی برسم» همانطور که ملاحظه می‌شود، در این گفتار، «تصوف» (بخوانید عرفان) و «معنویت» مرادف به کار رفته و «آزادی عرفانی» با «کمال معنوی» قرین شده است. چنین می‌نماید که در ذهن و ضمیر شریعتی نیز عرفان مرادف معنویت بوده است. در مورد آزادی نیز داستان همین گونه است. هرچند مفهوم آزادی (به ویژه در ذهن و زبان شریعتی) معنایی فراتر از آزادی سیاسی دارد و شامل آزادگی نیز می‌شود ولی او بارها مراد و منظورش را بازگفته و توضیح داده است که مقصودش همان دموکراسی و حق حاکمیت ملی و مردمی است. چنان که در گفتار «صالحات و حسنات در قرآن» در مقام شرح و بسط مثلث زر و زور و تزویر این مدعا را به روشنی نشان داده است.

تکیه معرفتی و اعتقادی دیگر شریعتی برای اثبات برابری خواهی، اصل توحید است. در دستگاه فکری و اعتقادی شریعتی، اصل توحید یگانه اصل دین است (در برابر تقسیم سنتی اصول و فروع و فهرست اصول به سه و یا پنج) و او (چنان که در طرح هندسی مکتب آورده است)، فقط توحید را زیربنای معرفتی و دینی تمام ارکان مختلف و متنوع اسلام می‌شناسد. او اصل توحید را معیاری برای برابری (یا سوسیالیسم اسلامی) معرفی می‌کند. وی توحید را یکتایی در الوهیت، یک تویی در بودن و یکه سازی در بودن فردی و اجتماعی می‌داند و این بدان معناست که در تمام اجزای جامعه انسانی باید برابری و در بعد سلبی آن عدم تبعیض حاکم باشد. شاید بتوان گفت این بعد توحید می‌تواند مصداق توحید اجتماعی و یا توحید در عبادت باشد. منطقا در اینجا دو گانه «شرک» و «توحید» شکل می‌گیرد؛ دوگانه‌ای که شریعتی بارها بدان توجه کرده است.
به عنوان نمونه چند فراز از گفته‌های شریعتی در باب برابری و سوسیالیسم را می‌آورم تا مدعیات ایشان وضوح بیشتری پیدا کند.
«سوسیالیسم یک ایده آل انسانی و یک ضرورت حیاتی است. سوسیالیسم در مسیر آرمان آزادی خواهی، حق طلبی و عدالت جویی انسان، دعوتی است به نفی تبعیض و بهره کشی و افزون طلبی فردی و شرک طبقاتی» (مجموعه آثار ۴، ص ۳۵۹) .
«زندگی برابرانه در یک جامعه، جز بر اساس یک «زندگی برادرانه» محال است» (مجموعه آثار ۲۰، ص ۴۸۱) .
«سوسیالیسم و دموکراسی، دو موهبتی است که ثمره پاک‌ترین خونها و دست آورد عزیزترین شهیدان و مترقی‌ترین مکتب‌هایی است که اندیشه روشنفکران و آزادی خواهان و عدالت طلبان، به بشریت عرضه کرده است» (مجموعه آثار ۲۲، ص ۲۲۰-۲۲۱).
«سوسیالیسم برای ما، تنها یک سیستم «توزیع» نیست، یک فلسفه زندگی است» (مجموعه آثار ۱۰، ص ۸۰).
از این مجموعه چنین اصل اساسی استخراج و استنباط می‌شود:
یکم: نفی و رفع تبعیض و استقرار برابری در روابط انسانی یک ضرورت انسانی و اخلاقی است.
دوم: این نفی تبعیض در تمام ابعاد است و فقط جنبه اقتصادی ندارد؛ هرچند مسئله معیشت و زندگی مادی بسیار مهم است و باید تأمین شود. ولی در هرحال سوسیالیسم اساسا و اولا «یک فلسفه زندگی است». شریعتی در باب تأمین «نان» در زندگی آدمیان چندان اصرار داشت که در پاسخ به پرسش از «معنای زندگی چیست؟ » می‌گوید: «نان، آزادی، فرهنگ، ایمان و دوست داشتن» (مجموعه آثار ۱، ص ۱۸۵). او در پی نقل این مطلب، تأکید می‌کند که «نان» در آغاز این پنجگانه، دقیق و درست انتخاب شده است. او در این باب تا آنجا اصرار داشت که می‌گفت «مردمی را که «آب قنات» ندارند به جستجوی «آب حیات» در پی اسکندر روانه کردن و قصه خضر در گوش شان خواندن، شیطنت بدی است» (مجموعه آثار ۱۳، ص ۲۶۶). در این باب آرای شریعتی در باب «مالکیت» و «توزیع» و «مصرف» و همین طور «استثمار» مهم‌اند و در آثار او می‌توان یافت.
سوم: برابری بدون برادری محال است. مراد از «برادری» احساس هم‌پیوندی عمیق انسانی است که در تفکر شریعتی ذیل عنوان «اومانیسم اسلامی» بر بنیاد قصه آدم در قرآن تبیین شده است.
چهارم: شریعتی سوسیالیسم و برابری خواهی و عدالت طلبی خود را بر بنیاد توحید و اخلاق دینی استوار می‌کند. او می‌اندیشید که «اخلاق یک سوسیالیست اخلاق یک مسلمان است» (مجموعه آثار ۲۳، ص ۳۵۰). به نظر وی اصولا سوسیالیسم و اخلاق سوسیالیستی و منش برابری خواهانه بر بنیاد ماده گرایی و ماتریالیسم قابل توضیح و تفسیر نیست بلکه با اساس بینش توحیدی و معنوی قابل فهم و تحلیل و قبول است. از این رو، وی ابوذر غفاری (صحابی برابری خواه پیامبر در روزگار عثمان) را «خداپرست سوسیالیست» می‌دانست (البته این عنوان برگرفته از کتاب عبدالحمید جوت السحار مصری بوده که شریعتی آن را در جوانی ترجمه کرده بود). گفتنی است که در این مورد شریعتی میراثدار «خداپرستان سوسیالیست» که بود که در سالهای نخستین دهه بیست شکل گرفته بود و او در نوجوانی عضو فعال آن بود.
پنجم: برابری با معنویت (و اخلاق) و آزادی (دموکراسی) کامل خواهد بود. با این همه، شریعتی با «سوسیال – دموکراسی» نوع اروپایی آن (البته با معیارهای پنجاه سال قبل) سازگار نبود و آن را در خدمت سرمایه داری می‌دانست.
ششم: یکی از محورهای بنیادین نقد شریعتی از نظام سرمایه داری حاکم بر جهان (و در زمان او عمدتا آمریکا و اروپا) با تمام ابعاد و ملزوماتش، همان اصول برابری خواهی و تبعیض ستیزی و اخلاق سوسیالیستی توحیدی اش بود که در این باب بسیار سخن گفته است. او بارها به اصول و دستاوردهای مترقی و آزادیخواهانه جهان مدرن اذعان کرده است اما در عین حال به پیامدهای خواسته و ناخواسته جهان پیشرفته صنعتی و سرمایه داری و اخلاق حاکم بر آن توجه و به شدت آنها را زیر ضربه نقد خود گرفته است. البته به قطب سوسیالیستی آن روزگار (قطبی که خود را بدیل و آلترناتیو سرمایه داری می‌دانست) نیز با همان حدت می‌تاخت. شاید بتوان گفت این جمله کوتاه او که: غرب سرمایه داری «انسان قلابی» می‌سازد و شرق سوسیالیستی «انسان قالبی»، تا حدودی رویکردهای انتقادی اش در این مورد را عیان کرد .
“نهضت ابراهیم” می‌خواهد به وسیله توحید، در عین حال که انسان را از نظر شناخت هستی بر گرد کانون واقعی و حقیقی عالم وجود بچرخاند، در عین حال بر گرد یک ملاک و یک زیربنای فکری، که اساس وحدت بشری و طبقاتی و نژادی را می‌سازد، بچرخاند، و سمبل هر دو کعبه است.[۳۵]

ج) حکومت دینی
شریعتی معتقد به برقراری حکومت دینی نبود، ایشان دموکراسی با رأی اکثریت را در جهان امروزی نه کاملترین بلکه قابل قبول‌ترین حکومت می‌دانست : «اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجل سیاسی، رجل مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می‌کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می‌داند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می‌داند، و نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم.
بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می‌داند، بر جان و مال و ناموس مردم مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی‌دهد، بلکه رضای خدا را در آن می‌پندارد. گذشته از آن، برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر، حتی حق حیات نیز قائل نیست.
آن‌ها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می‌شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی می‌کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که قرون وسطی کشیشان داشتند و ویکتور هوگو آن را به‌دقت ترسیم کرده‌است .» (شریعتی، 1388: 206 و 207)
د) استبداد
شریعتی استبداد و دیکتاتوری را از عوامل بیرونی دفن استعدادهای انسانی «وقد خاب من دساها» می‌دانست و رستگاری انسان «فلاح» را تا خدا، تا «صدرة المنتهی» (یک وجب مانده به خدا) بالاترین اعتقاد به اومانیسم تلقی می‌کرد دکتر شریعتی استبداد و دیکتاتوری را عین شرک می‌داند و مستبد و دیکتاتور را کسی می‌شمرد که قصد خدایی کردن در زمین را دارد:
«پذیرش استبداد پذیرش شرک است: اگر سرنوشت خود را بدست کسی بسپاریم یا در دست کسی بیندازیم شرک آورده‌ایم؛ اگر آزادی خویش را به کسی فروختیم یا کسی را صاحب خود پنداشتیم یا ادعای کسی را که خود را صاحب ما می‌شمارد پذیرفتیم، مشرکیم …
هرکس به خاطر قدرت، علم، ثروت و نژاد… تکبر ورزد و خود را از دیگران بزرگتر نشان دهد، یا اراده خود را بر خلق «تحمیل» کند و به «میل خود» حکومت براند، ادعای خدایی کرده، و هرکه آن را بپذیرد «شرک» آورده‌است. زیرا «حکومت مطلقه»، «اراده مطلقه» تکبر، قدرت و تسلط و تملک در انحصار خداست.» (شریعتی، 1388: 94 و 95)

و) امت و امامت
از دیگر نظریات عمده شریعتی نظریه امت، به پیشوایی امامت است. ، در نظام امت و امامت شریعتی رأی افراد ناآگاه جامعه را خوار شمرده و خواستار نوعی دموکراسی ارشاد شده برای جوامع عقب‌مانده تا دست یافتن آن‌ها به سطح قابل قبولی از توسعه شده بود. به باور منتقدان، شریعتی با طرح بحث امت و امامت و بی‌اعتنایی به رأی توده‌ها، ناخواسته به توجیه نظریه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی کمک کرده بود.[۴۰]
شریعتی در این زمینه بحث دموکراسی رأس‌ها و دموکراسی رأی‌ها را مطرح می‌کند. دموکراسی رأس‌ها از نظر وی مربوط به جوامعی است که آرای افراد وابسته به دیگران است و مثلاً رئیس قبیله رأی خود را بر تمام قبیله تحمیل می‌کند. اما دموکراسی رأی‌ها مربوط به جوامعی است که افراد جامعه به «اندویدوئالیسم کامل» رسیده‌اند.[۴۱]
شریعتی می‌گوید:
رهبری امت (امامت) متعهد نیست که همچون رئیس‌جمهور آمریکا، یا مسئول برنامه «شما و رادیو»، مطابق ذوق و پسند و سلیقه مشتری‌ها عمل کند، و تعهد ندارد که تنها خوشی و شادی و برخورداری -در حد اعلا- به افراد جامعه‌اش ببخشد. بلکه می‌خواهد و متعهد است که در مستقیم‌ترین راه‌ها، با بیشترین سرعت و صحیح‌ترین حرکت، جامعه را بسوی تکامل رهبری کند، حتی اگر این تکامل به قیمت رنج افراد باشد، البته رنجی که اکثریت، آگاهانه پذیرفته‌اند، نه که بر آن‌ها تحمیل کرده باشند. بدین ترتیب، «امامت» عبارت می‌شود از رسالت سنگین رهبری و راندن جامعه و فرد از «آنچه هست»، به سوی «آنچه باید باشد»، به هر قیمت ممکن، اما نه به «خواست شخصی امام»، بلکه بر اساس ایدئولوژی ثابتی که امام نیز بیشتر از هر فردی، تابع آن است و در برابرش مسئول! و از همین‌جا است که امامت از دیکتاتوری جدا می‌شود و رهبری فکری انقلابی با رهبری فردی استبدادی تضاد می‌یابد.[۴۲]

ه) بازگشت به خویشتن
از دغدغه های شریعتی عقب ماندگی فکری، اعتقادی، فرهنگی، علمی، صنعتی مسلمانان و تمدن اسلامی بود. ار برای حل این معضل عقب ماندگی مسلمانان ” بازگشت به خویشتن” را مطرح کرد، اما نه خویشتنی که غرب و غرب زده ها ارائه میدادند، که خود نوعی استعمار جدید بود، بلکه منظور شریعتی از “خویشتن” اسلام نبوی و تشیع علومی بود که در دستگاه اعتقاد وی آن دو یکی اند و در واقع تشیع به روایت علی (ع) و آل علی تنها روایت درست و کامل از اسلام است.

“اما به عقیده ما غرب در قبال ما ایرانی‌ها و مسلمانها به انکار فرهنگ سنتی نپرداخته تا ما در مقابل به اثبات آن بپردازیم، بلکه او به شدت به آن تکیه میکندو حتی در مواردی اغراق آمیز، اما انحرافی، یعنی چهره ای از فرهنگ و تمدن و تاریخ را به ما ارائه میدهد که خود میخواهد. این است که اثبات مطلق وجود فرهنگی و بازگشت به خویشتن سنتی برای ما مسئله ای را حل نمیکند، بلکه و به عنوان احیای سنتهای قومی و رسوم و آداب و عادات بومی و ارثی ما را به نوعی ” ارتجاع جدید” بکشاند…(این نوع) بازگشت به خویش استعمار جدید است و چه زشت … بنابرین، در شعار «بازگشتبه خویشتن» باید معین کرد «کدام خویشتن؟» «خویشتن اساطیری؟» « خویشتن قومی و نژادی» «خویشتن تاریخی؟» « خویشتن سنتی و بومی» «خویشتن باستانی؟» « خویشتن مذهبی»«کدام مذهب؟» «کدام شیعه؟» «علوی، صفوی؟»”
” و اینک در یک کلمه میگویم : تکیه ما به همین خویشتن فرهنگی، اسلامی مان است و بازگشت به همین خویشتن را باید شعار کنیم ، به خاطر اینکه تنها خویشتنی است که از همه ما به ما نزدیکتر است و تنها فرهنگ و تمدنی است که الان زنده است و روح و حیات و ایمانی است که در متن جامعه الان که روشنفکر در آن جامعه باید کار کند، زندگی دارد و تپش دارد.”(مجموعه آثار23صفحه 159،158)
در خاتمه باید گفت شریعتی از معدود اندیشمندان برجسته و تحول آفرین در جامعه روشنفکری ماست
که اندیشه های نابی را در احوالات اجتماعی و دینی و فرهنگی و سیاسی و تاریخی ما مطرح کرد و افسوس که درجوانیش که تازه می خواست ثمرات بیشتری را بدهد ، ازبین ما رفت و واینک ماییم و پرسش‌های او و طرح‌ها و آرمان‌های او ، بدون تردید بردوش جریان روشنفکری و دینداری متعهد و مسئول ماست که راه این اندیشمند بزرگ را باتببین و تحلیل و نقد و بررسی عالمانه دیدگاه ها و نظرات او ادامه داده و موجب به ثمر نشستن درخت طیبه آگاهی و خودآگاهی و تصفیه و استخراج منابع فرهنگی و زدودن خرافات و زنگارهای تاریخی و جغرافیایی که برروی دین راستین و انسانیت ما نشسته است، باشند.
منابع و مآخذ:

  • درگاهی، محمود(1393) شریعتی آشنای ناشناخته، تهران: کویر.
  • دژاکام، محمد یاسین. (1381). شریعتی و باز فهمی دین. تهران. موسسه نشر و تحقیقات ذکر.
  • رزمجو،حسین(1369) استاد و فرزند برومند او. مشهد: موسسه چاپ و انتشارات استان قدس رضوی
  • شریعتی، علی. (1359) مجموعه آثار 10. جهت گیری طبقاتی در اسلام. تهران، دفتر تدوین و انتشار مجموعه اثار شریعتی، چاپ اول
  • شریعتی، علی. (1360) مجموعه آثار 20. چه باید کرد؟. تهران، انتشارات چاپخش، چاپ اول
  • شریعتی، علی. (1361) مجموعه آثار 22. جهانبینی و ایدئولوزی. تهران، انتشارات مونا، چاپ اول
  • شریعتی، علی. (1363) مجموعه آثار 30.اسلام شناسی. تهران، انتشارات چاپخش، چاپ اول زمستان
  • شریعتی، علی. (1377) مجموعه آثار 23. مذهب،علیه مذهب. تهران، انتشارات قلم، چاپ اول زمستان
  • کتاب مذهب علیه مذهب مجموعه آثار ۲۲ (تویین بی، تمدن-مذهب) تهران چاپخش چ ۸ سال ۱۳۸۸ ص ۲۰۶ و ۲۰۷
  • مجموعه آثار ۳۰، اسلام‌شناسی، ص ۹۴ و ۹۵



شریعتی به چه کسی خدمت کرد؟

فاطمه رنجبر

پژوهشگر و نویسنده

به‌روشنی می‌توان گفت جریان روشنفکری در ایران پیشینه‌ای آشفته دارد. درواقع روشنفکری از زمانی که در ایران شروع شد، نه از جهت مبانی فکری و اندیشه‌ای و نه از باب روش‌شناختی، با غرب یکی نبوده و نیست. حتی باوجوداینکه از پیدایش و تکوین جریان روشنفکری در ایران بیش از یک قرن می‌گذرد، هنوز ادبیات موجود دربارهٔ این جریان مهم سیاسی ـ فرهنگی، جایگاه شایسته‌ای پیدا نکرده است و حتی جریان‌های یکپارچه‌ای را نیز در میان آن‌ها نمی‌توان دید. با این نگرش می‌توان گفت؛ به نظر می‌رسد ما از جریان روشنفکری تنها سروصدایش را داشته‌ایم و برخلاف غرب، جریان روشنفکری در ایران به همراه خود نه علوم جدید و صنایع داشت، نه تفکر انتقادیِ قابل‌اعتنا و نه دموکراسی. شاید بیان این نکته بی‌رحمانه به نظر برسد اما به‌زعم مهرزاد بروجردی : درجایی که هر استاد معماری مهندس می‌شود و هر عربی‌دانی فیلسوف، هر کس هم کار آزاد دارد تاجر و بازرگان است، هر باسوادی روشنفکر است و هر متفنن سیاست کارشناس سیاسی! به‌هرحال وقتی به کارنامهٔ فکری روشنفکران ایرانی نگاه می‌کنیم چندان دستاورد مثبتی نه در حوزهٔ فرهنگ و سنّت می‌یابیم و نه در حوزهٔ سیاست و دموکراسی. البته مراد ما از دستاورد، آن دسته از روش‌های رفتار سیاسی، فرهنگی و روش صحیح تفکر است که مبتنی بر قاعده‌مندی، روشمندی اصولی و توجه به مبانی اولیهٔ روشنفکری به معنای اخصّ کلمه است. به نظر می‌رسد. نهادهای فکری روشنفکران ایرانی که بیشتر شامل روشنفکران دینی است بر اساس نقد استعمار، نقد فرهنگ غرب، ارتجاع، ضدیت با مدرنیته و امثالهم بوده است. اگرچه دراین‌بین بعضاً استثنائاتی نیز ظهور کرد اما با توجه به وضعیت سیاسی و فرهنگِ سنّتی هرگز با اقبال مناسبی در هیچ‌کدام از ابعاد جامعه روبه‌رو نشد که این خود تحقیقی مردم شناختی و تاریخی ـ سیاسیِ جداگانه‌ای می‌طلبد. به‌هرحال با توجه به گونه‌شناسی جریان روشنفکری در ایران می‌توان گفت روشنفکران ایرانی به دودستهٔ روشنفکران لائیک و روشنفکران دینی تقسیم می‌شوند. در این دسته‌بندی افرادی مانند علی شریعتی در ردیف روشنفکران دینی قرارگرفته‌اند. آنچه در پی می‌آید نقدی است بر عملکرد او و گفتمان بازگشت به خویشتن که درواقع دنبالهٔ گفتمان جلال آل احمد بود.
علی شریعتی کیست؟
علی شریعتی شخصیتی مذهبی از خانواده‌ای مذهبی است که گاه با غزالیِ فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی مقایسه می‌شود با این مدعا که بیشترین تطابق را با شخصیت چندوجهی او داشت و گاه با عنوان معلم شهید، لوتر بلندپرواز ایران و گاه روشنفکر برجستهٔ نهضت آزادی و گاه با عنوان روشنفکرنمایی که به دستاوردهای روزِ جامعه به دیدهٔ شک و طهارت می‌نگریست و به‌زعم بروجردی شخصیتی کم‌اهمیت برای غیرمذهبی‌ها، آدمی مزاحم برای مذهبی‌ها و یک مارکسیست مسلمان ازنظر دولت وقت. درواقع همین تعاریف و عناوین متفاوت و بعضاً متناقض از او، موضوعی است که شخصیت و عملکرد او را قابل‌اعتنا و شایستهٔ بررسی کرده است.
علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. در سال 1334 به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و در سال 1337 پس از دریافت لیسانس در رشتهٔ ادبیات فارسی برای ادامهٔ تحصیل به فرانسه رفت و در سال 1342 در رشتهٔ «حاجیولوژی» (Hagiology) فارغ‌التحصیل شد. او در آنجا بخشی از یک نسخهٔ خطی فارسی قرون‌وسطایی را بانام «فضائل البلخ» را به عنوان رسالهٔ دکتری خویش ترجمه و حاشیه‌نویسی کرد. (نک بروجردی: 1387: 162) شریعتی از سال 1345 به‌عنوان دانشیار تاریخ اسلام در مشهد به تدریس پرداخت. او به خاطر سخنرانی‌ها و فعالیت‌های سیاسی چند بار توسط ساواک بازداشت شد، سپس بدون اطلاع دولت به انگلستان رفت و در 29 خرداد 1356 براثر سکتهٔ قلبی درگذشت.

جهان‌بینی شریعتی
در گونه شناسی روشنفکران ایرانی ـ که به دودستهٔ روشنفکران لائیک و روشنفکران دینی و طرفداران غرب‌زدگی تقسیم می‌شوند ـ شریعتی را جزء دستهٔ روشنفکران دینی قرار می‌دهند، درحالی‌که روشنفکران لائیک در نقد دین و سنت بر گنجینهٔ ارزش‌های سوسیالیستی و مارکسیستی تکیه می‌کنند، روشنفکران دینی با توسل به خلاقیت‌های اسلامی در پی آشتی دادن اسلام با دنیای امروز هستند. شریعتی اگرچه به‌عنوان یک متفکر مسلمان رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت اما خود را نظریه‌پرداز تندروی می‌دانست که از تشیع الهام می‌گیرد. در این رابطه او دین را به خودآگاهی تعبیر می‌کرد. تعالیم او در تقابل اساسی با ریشه‌های حکومت سلطنتی، استبداد و استعمار است. او تلاش می‌کرد اسلام را به‌صورت یک ایدئولوژی جامع و انقلابی معرفی کرده، برتری‌های آن را نسبت به ایدئولوژی‌های مدرن غربی نظیر مارکسیسم و لیبرالیسم نشان دهد. او با تکیه‌بر آیات قرآنی و نهج‌البلاغه، سعی در ارائهٔ روش، مقایسه‌ای داشت که با بینشی تأویلی بر ایدئولوژیک کردن مباحث و استفاده از شخصیت‌های تاریخی مورداحترام مانند حضرت علی (ع)، حضرت زینب (س) و ابوذر تأکید نموده و ایدئولوژی را به‌عنوان موتور محرکه دین معرفی کند. به باور او ایدئولوژیک کردن دین نه‌تنها برخلاف دیدگاه دکتر سروش دگماتیزم و ایستایی در پی ندارد، بلکه موجب پویایی و تکامل فکری و عملی هدفمند می‌شود و آزادی، جوهره و عنصر ضروری آن را تشکیل می‌دهد. به‌زعم بروجردی او توانست ادعای مذهب شیعه را دربارهٔ مورد آزار و تعقیب بودن در طول تاریخ، گفتمان آن را دربارهٔ شهادت و اندیشهٔ فرجام نگرانهٔ آن را مانند وعدهٔ رستگاری جاودانی و بهشت و خوشبختی ابدی به شیوه‌ای متجددانه از نو تفسیر کند. البته او به دنبال ایجاد نوعی پروتستانیسم اسلامی نیز بود و دراین‌باره تأکید داشت روشنفکر باید به فکر یک پروتسانتیسم اسلامی باشد. بر این اساس، شریعتی روش اصلاحی پروتستانیسم مسیحی را مناسب‌ترین و موفق‌ترین شیوه برای دگرگونی و اصلاح ساختاری جامعه تشخیص داد. به گفتهٔ وی اگر ارزش کار مصلحانی چون لوتر و کالون را در غرب بشناسیم و نهضت اصلاح مذهبی پروتستانیسم را که مذهب مسیح را از چارچوب‌های متحجر و حالت رخوت و رکود و انحطاط کاتولیکی آن نجات داده، بررسی کرده باشیم و بدانیم که این نهضت تا کجا در بیداری و حرکت و پیشرفت بنیاد تمدن و قدرت اروپای امروز سهیم بوده است، به این نتیجه می‌رسیم که جامعهٔ ما اکنون بیش از هر چیز به چنین مصلحانِ معترضِ اسلامی نیازمند است؛ مصلحان معترضی که خود با اسلام دقیقاً آشنا باشند و نیز با اجتماع و با دردها و نیازهای زمان؛ و بدانند که بر چه اصولی باید تکیه کنند و علیه چه انحراف‌هایی باید به اعتراض بپردازند. با گذری کوتاه در کلیهٔ آثار او حتی می‌توان نتیجه گرفت که او برای خود نقشی پیامبرانه قائل بود و رسالت امثال لوتر و کالون را بر دوش خویش احساس می‌کرد. بااین‌حال، عبارات گوناگون، مضامین چندپهلو، تناقضات بنیادین و تفسیر ناپذیر وی سبب شده است که نظرگاه‌های مشخص او دربارهٔ پروژهٔ پروتستانیسم اسلامی همچنان در پردهٔ ابهام بماند. او طرفدار تز اسلام منهای آخوند بود اما از این نکته غافل بود که به راه انداختن قیام دینی بدون رهبری دینی و روحانیت امکان‌پذیر نیست. به‌زعم بروجردی این گفتمان ضد روحانی او را از پشتیبانی و احترام روحانیون و بسیاری از متحدان بالقوه خود محروم ساخت. او هرگز نتوانست بپذیرد که در عصر تجدد و سکولاریسم این واقعیت را نادیده گرفته که پروتستانیسم اسلامی نمی‌تواند پیامدهای شورش لوتر در قرن شانزدهم میلادی را تکرار کند و از این نکته نیز غافل بود که لوتر جنبش انقلابی خود را با کمک مستقیم شهریاران انجام داد.
شریعتی سیاست را نه بر پایهٔ انسان باوری بلکه بر پایهٔ معنویت معنا می‌کرد و یک بخش مهم این نگرش نقش اساسی رهبر اسلامی را به‌عنوان پیش‌فرض اصلی در رهبری جامعه در نظر می‌گرفت؛ زیرا بر پایهٔ فرهنگ شرق رهبران سیاسی به‌مثابه پیامبرانی هستند که مقام و رسالت آن‌ها از وحی الهی نشأت‌گرفته نه بر پایهٔ عرف و قانون‌های انسان ساخته، بر پایهٔ این آموزه خاستگاه قدرت در شرق سرچشمه‌های متافیزیکی دارد. او اسلام را تنها راه نجات و سعادت دنیوی و اخروی می‌دانست و راه‌های سوسیالیسم، کاپیتالیسم و لیبرالیسم را بیراهه می‌دانست. او بهترین سمبل‌های آرمانی خود را در مکتب اهل‌بیت می یافت ، زیرا ازنظر او آن‌ها سمبل اعلای رهبری راستین، عرفان، حکمت، جهاد و شهادت هستند. شریعتی به‌عنوان تئوریسین قرائت ایدئولوژیک از دین توانست علیه گفتمان‌ها و تئوری‌های موجود موضع نقادانه‌ای داشته باشد و شرایط را برای انقلاب اسلامی ایران فراهم کند.
بازگشت به خویشتن؛ از شعار تا واقعیت
شعار بازگشت به خویشتن در ابتدا با گفتمان غرب‌زدگی شروع شد؛ ازنظر داریوش آشوری، غرب‌زدگی، با همهٔ ضعف‌های تحلیلی و سستی علمی‌اش، طرح کنندهٔ مفهومی شد که ازنظر تاریخِ گفتمان‌های روشنفکرانه در دیارِ ما، از نشانه‌های ذهنیت دوران و فضای روشنفکری جهان‌سومی ماست. این گفتمان در ایران نمودی از طغیانِ روشنفکری جهان‌سومی برای بازگشت به «خود» و اصالتِ گم‌شدهٔ «خود» بود. یک طغیانِ کین توزانهٔ جهان‌سومی، با مایه‌ای تُنُک از فلسفه و علوم اجتماعی و تاریخی .‌ داستان روشنفکران ایرانی که طرفدار بازگشت به خویشتن و بومی‌سازی بودند حکایت اعتقاد کسانی است که باور داشتند در صورت عدم بازگشت به خویشتن، غرب سنت فکری شرقی را تسخیر خواهد کرد و بنابراین باید تلاش کرد تا اسب سرکش تفکر غربی را رام کرده و در اختیار داشت، به باور اینان انبان فکری و فرهنگی ما آن‌قدر غنی است که نیاز به وام گرفتن از غرب ندارد. شعار اصلی شریعتی بازگشت به خویشتن بود، درواقع شریعتی به‌عنوان اصلی‌ترین متفکر بومی‌گرایی در دههٔ پنجاه تئوری بازگشت به خویشتن را مطرح ساخت. او با نگاهی ضد غربی گفتمان بازگشت به خویشتن را مطابق با باورهای شیعی خود تفسیر می‌کرد تا ایدئولوژی اسلام و شیعهٔ علوی را بی‌همتا سازد. او گفتمان تاریخی قربانی بودن مذهب شیعه را در قالب زبانی نوین ریخت و مجدداً آن را تفسیر کرد، این تفسیر مجدد او از جریان شیعه که با زبانی شاعرانه، بلاغی و افراطی صورت گرفت آن را با جهان‌بینی دوگانه انگارانهٔ شرق‌شناسی وارونه سازگار ساخت. تفکری که براندازی، وارونه‌سازی و درنوردیدن سرمشق‌های غربی را پی می‌گیرد، زیرا مشخصهٔ اصلی این گفتمان «بی‌همتا و منحصربه‌فرد نشان دادن خود» و «ناسیونالیسم بیگانه‌ستیز» همراه با ستایش غیر انتقادی گذشته است. پیش‌شرط این نگرش تصویرسازی از خود، تبلیغ و تقویت خاص بودن خود، ستایش تفاوت‌های آن با دیگری و تأکید مصرانه بر غیریت است. در گفتمان شرق‌شناسی وارونه، شرقیان معمولاً به صورت اغراق آمیز فقط به جنبه‌های استعماری غرب پرداخته و از آن انتقاد می‌کنند، اما خود گاهی همان افسانه‌هایی را درست می‌کنند که غرب برای شرق ساخته است، اگر غربی‌ها، شرقی را وحشی عقب‌مانده قلمداد کرده بودند، شرقی‌ها غرب را حتی در افسانه‌های پریان خود نیز به زشتی یاد می‌کنند و روشنفکران لائیک را متأثر از فضای فکری غرب دانسته و دشمنان فُکُلی ایران و اسلام خطاب می‌کنند؛ بنابراین شرق‌شناسی وارونه یعنی نعل وارونه زدن به خود. این نگرش علاوه بر به وجود آوردن یک نوع خودشیفتگی شرقی، به گسترش تئوری توطئه که همواره از ارکان اصلی تفکر شرقی است، دامن زد، زیرا سوژهٔ شرقی همواره ریشه‌های انحطاط فکری و فرهنگی خود را در غرب ریشه‌یابی می‌کند. جامعهٔ امروز هم «بیگانه» را مشکل تمام نابسامانی‌های مادی و مدنی خود می‌داند. متأسفانه از گفتمان بیگانه‌ستیزی و دشمن‌تراشی همواره در فرهنگ ایرانی به عنوان یک‌راه حل ساده، دم دستی و ابتدایی برای تبرئهٔ خود استفاده‌شده است که این خود نوعی شوخی باوجدان جامعه است.
بازگشت به خویشتن از طرفی نسخهٔ فارسی شدهٔ دوزخیان روی زمین از فرانس فانون بود و از طرفی برگرفته از بنیادهای فکری اگزیستانسیالیسم سارتری. از دیدگاه فانون مردم جهان سوم باید برای مبارزه با امپریالیسم غربی، دین خود را کنار بگذارند (نک آبراهامیان:573) اما شریعتی معتقد بود که مردم جهان سوم باید به ریشه‌های مذهبی خود بازگردند. شریعتی ازاین‌جهت بر فرانس فانون خرده گرفته و دیدگاه‌های او را نقد می‌کند، نامنتظره نیست که چنین عقیده‌ای منجر به آن شود که این تفکر جوهر مطلق اسلام و بازگشت به خویشتن را حامل ضمنی یک مأموریت تمدنی‌بی‌نظیر بداند که باید کل جهان را تحت‌الشعاع قرار دهد. او به پیروی از ماکس وبر معتقد بود که باید دین را با ضرورت‌های مدرن آشتی داد، اما از طرفی هرگز به این گفتهٔ وبر توجه نداشت که کسی که خواهان رستگاری روح خود است، نباید آن را در حوزهٔ سیاست بجوید؛ او مبنای تفکر عرفی گرایی مبنی بر لزوم جدا ساختن دنیای حکومت از دین را نوعی تهاجم فرهنگی غرب و حتی بدتر از آن نقشهٔ غرب برای از میان بردن تفوق اسلام می‌دانست. این گفتمان به‌شدت بر بومی‌گرایی در باورهای عمیقی چون مقاومت در برابر فرهنگ غیر، ارج نهادن به هویتِ به‌اصطلاح اصیل و آرزوی بازگشت به فرهنگ آلوده نشدهٔ بومی گرایش دارد. شریعتی باور داشت که غرب می‌خواهد شخصیت فرهنگی شرقی را نفی کند و روشنفکران بی مذهب را خودباخته و بردهٔ فرهنگی امپریالیسم می‌دانست که درراه قوم کشی خویش به دشمن کمک می‌کنند. شریعتی لیبرالیسم را به دلیل سیاست‌های امپریالیستی و استعماری دولت‌های غربی و ابتذال اخلاقی این جوامع شایسته سرزنش می‌دانست و مارکسیسم را به دلیل ماهیت ماتریالیستی و ضدیتش با مذهب، نکوهش می‌کرد. او روشنفکران غرب را افرادی ازخودبیگانه، خودباخته، بی‌ریشه، بی مذهب، ماده‌گرا، جهان‌وطن، مخالف باسنت و گذشته پرستی، می‌دانست. او در این رابطه می‌گفت: «بیایید دوستان، بیایید اروپا را رها کنیم، بگذارید از این تقلید تهوع‌آور و میمون وار از اروپا دست‌برداریم، بگذارید این اروپا را پشت سر بگذاریم، اروپایی که همواره از انسانیت سخن می‌گوید اما هر جا انسان‌ها را می‌بیند نابودشان می‌کند.» (شریعتی 1979: 23) اما نکته جالب اینکه اندیشه‌های شریعتی برخلاف این نطق‌های سخنورانه دربارهٔ مصیبت‌های ساختهٔ غرب، سرشار از حضور همیشگی غرب بود و دقیقاً مانند روشنفکران غیرمذهبی، شناخت‌شناسی، زبان، فلسفه و مرجع‌های او همگی برخاسته از غرب بودند. به‌زعم بروجردی گفتمان بازگشت به خویشتن، گفتمانی تناقض‌آلود و ازنظر فکری پر از کاستی و نقص بود. نخستین مسأله این بود که تعبیر وی از بازگشت دقیقاً چه بود؟ بازگشت به چه چیز و ارتباط با چه کسی؟ او تأکید داشت «هنگامی‌که ما از بازگشت به ریشه‌های خود سخن می‌گوییم درواقع از بازگشت به ریشه‌های فرهنگی خود حرف می‌زنیم. ممکن است بعضی از شما به این نتیجه برسید که ما ایرانیان باید به ریشه‌های نژادی (آریایی) خود بازگردیم. من این نتیجه‌گیری را قاطعانه رد می‌کنم. نکته مهم آنکه تمدن اسلامی همچون قیچی عمل کرده و ما را از گذشته پیش از اسلام به‌کلی بریده است. نتیجه آنکه برای ما بازگشت به ریشه‌هایمان به معنای کشف دوباره ایران پیش از اسلام نیست بلکه به معنای بازگشت به ریشه‌های اسلامی ماست .» او در خانقاه فکری خود هویت ایرانی را فقط در اسلامی بودن تعریف کرده و از ریشه‌های دیگر ایرانی پرهیز می‌کند و فقط ایران را یگانه پاسدار اسلام به شمار می‌آورد. بدون توجه به این نکته که « دین اسلام با همهٔ تنوعی که به لحاظ صوری و محتوایی پیداکرده، محصول طی مراحلی چند است که صدالبته از آغاز چنین نبوده است، به‌نحوی‌که امروزه دیگر نمی‌توان از یک اسلام و زیست مسلمانه سخن گفت، چراکه این آیین منعطف وارد هر دیاری که شد رنگ و بوی آنجا را به خود گرفت و با باورها و ارزش‌های مردمانش امتزاج یافت.» (نک: اکبری بیرق،1396: مقدمه) بر این اساس شعارها و نیازهای واقعی او گونه‌های ایرانی نوستالژیک و گذشته‌ای بی تاریخ بود. (نک: تسلیمی،1393: 82) به نظر می‌رسد او بیشتر شیفتهٔ جهادگرانی همچون سلمان و ابوذر بود تا فیلسوفان و دانشمندان ایرانی، به‌زعم او «یک فرد تحصیل‌نکرده ممکن است اسلام را درست‌تر فهمیده باشد و اسلامی‌تر فکر وزندگی کند و مسؤولیت اسلامی را تشخیص دهد تا یک فقیه یا عالم اصول یا فیلسوف و عارف. »
او به قالب پیشین ناسیونالیسم که تاریخ پیش از اسلام به‌ویژه شاهنشاهی باستانی، که از شکوه و عظمت شاهانه و اسطوره پردازی نژادی الهام می‌گرفت پشت پا زد، زیرا استدلال می‌کرد که ناسیونالیسم نامبرده در میان تودهٔ مردم جذابیت و جایگاهی ندارد و بیشتر به مشروعیت بخشیدن به سلطنت مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد، (جالب اینکه این مسأله امروز کاملاً در جایگاه مقابل قرار دارد) او می‌خواست با ایدئولوژیک کردن سنت به‌سوی اسلام بازگردد و با خوانشی مخصوص جنبه‌هایی از اسلام را که می‌تواند تفکر سیاسی رادیکال را تقویت کند، برجسته سازد. در این رابطه شریعتی با استفاده از نوعی رمانتیسم ادبی به توصیف شخصیت‌های تاریخی مانند سلمان، ابوذر پرداخت و در این رابطه کتاب ابوذر اثر رمان‌نویس تندروی مصری عبدالحمید جودت السحار را نیز ترجمه کرد؛ این دیدگاه رمانتیک و سخت عرفانی بعدها در آثار دیگر او مانند علی اسطوره‌ای بر گونهٔ اساطیر، کویر، هبوط، حسین وارث آدم، شهادت، … بیشتر نمایان شد. او در این کتاب‌ها و آثار دیگرش با رمانتیزه کردن فرهنگ اسلامی، جنگ، مقاومت و شهادت با هدف تکریم مبارزه و مقاومت، نوید پیروزی و آرامش در سایهٔ بومی گرایی و غرب زدایی را می‌داد که به‌زعم بسیاری همین نگرش رمانتیک موجب اشتباه در انتخاب چاره برای وضعیت ایران در آن زمان شد. شریعتی به عنوان یک روشنفکر هیچ گونه رفتار سیاسیِ قاعده مند که بر اساس گفتمان بازگشت به خویشتن باشد، ارائه نکرد و به نظر می‌رسد در این رابطه هیچ‌گونه استراتژی‌ای برای خود قائل نبود و فقط به ارائهٔ راه‌حل‌های مقطعی و رمانتیک بسنده می‌کرد. نتیجه اینکه به نظر می‌رسد روشنفکران این‌چنینی از اندیشیدن و دنیای مدرن می‌هراسند و به‌جای یافتن انحطاط فکری جامعهٔ خود و حکومت‌های گذشته همهٔ کاستی‌ها و تقصیرها را به گردن «بیگانه» و «دشمن» می‌اندازد که این مهم خود آنان را به‌سوی تفکری رادیکال از روایت مذهبی، بومی‌گرایی و انزوا سوق می‌دهد. مختصر آنکه بازگشت به خویشتن دست‌پخت گفتمانی است که به تفاوت سازی گرایشی قوی دارد، نگرشی که با بی‌همتا نشان دادن شرق و دیگر بودگی غرب و با نسبت دادن یک ذات به غرب و شرق به پرورش احساسات بومی گرایانه و ناسیونالیسم و خودبرتربینی بی‌فایده کمک می‌کند، چیزی که شرقی‌ها را در دور باطل شرق‌شناسی وارونه می‌اندازد.

سخن پایانی
به‌کارگیری مفهوم روشنفکری دینی غالباً بیش از آنکه روشنگر باشد مسأله‌ساز بوده است، حجم عظیم معانی و کاربردهای ضدونقیض، تناقضات بنیادین و چندپهلو، مبهم و آشفته، ما را بر آن می‌دارد با خطاب قرار دادن خود این پرسش را مطرح کنیم که این شیوهٔ تفکر تا به امروز، چه خوراکی برای شام فکری جامعهٔ ایرانی ـ شرقی بر سر سفرهٔ ما آورده است؟ شاید جای آن باشد که در این جملهٔ ماکس وبر بیش از گذشته تأمل‌کنیم که جوامع اسلامی با تمام فراز و نشیب‌هایش در انقلاب‌های فکری هیچ‌گاه مواجههٔ مستقیم با رنسانس و نهضت اصلاح دینی، انقلاب صنعتی و عصر روشنگری نداشته‌اند؛ بنابراین امروزه آنچه بیش از همه به آن نیازمندیم خطاب قرار دادن خود در اشتباهات نظری و فکری و انتقاد از خود و بررسی سیر نابخردی در جامعه است؛ شاید در رابطه با گفتمان آشفتهٔ بازگشت به خویشتن این گفتهٔ برناردشاو فصل الخطاب تمام مناقشات باشد که: آنچه ما را دانا می‌سازد نه تجدید خاطره با گذشته که مسؤولیت‌پذیری در برابر آینده است.

منابع برای مطالعهٔ بیشتر
آبراهامیان، یروان (1384) ایران بین دو انقلاب، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی
اکبری بیرق، حسن (1396) نگهبان مهر: جستارهایی مردم شناختی در اسلام ایرانی، تبریز، انتشارات فروزش
بروجردی، مهرزاد (1387) روشنفکران ایرانی و غرب؛ سرگذشت ناکام بومی‌گرایی، ترجمه جمشید شیرازی، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز
………… (1386) درک سیاسی روشنفکران ایرانی، مصاحبه توسط فرشاد قربان پور، نشریهٔ هم‌میهن، ش 28
تسلیمی، علی (1393) پیام هدایت و نظریهٔ شرق و غرب‌شناسی، تهران، نشر کتاب آمه
Shariati,Ali.(1979), on the Socioligy of Islam , Berkeley Calif Mizan Press




حیات فکری دکتر علی شریعتی

طرحی از زندگی شریعتی
در سن 35 سالگی در سال 1347، علی شریعتی کتابی نوشت به نام: «کویر: تاریخی که در صورت جغرافیا نمایان شده است.» در مقدمه این کتاب آمده است:در فرار به تاریخ، از هراس تنهایی در حال، برادرم عین القضات را یافتم که در آغاز شکفتن -به جرم آگاهی و احساس و گستاخی اندیشه- در 33 سالگی شمع آجینش کردند. که در روزگار جهل، شعور، خود، جرم است و در جمع مستضعفان و زبونان، بلندی روح و دلیری دل، و در سرزمین غدیرها- به تعبیر بودا – «خود جزیره بودن» (اروپا) گناهی نابخشودنی است.(207/13)
نه سال بعد از نگارش این کتاب، پس از گذراندن یک دورهٔ پربار فکری چهار ساله و یک دورهٔ پرمشقت پنج ساله، شریعتی در خرداد 1356 بدرود حیات گفت. وی کار نوشتن را در سال 1331 در سن 19 سالگی با نگارش «مکتب واسطه» و ترجمه/ نگارش «ابوذر غفاری، خداپرست سوسیالیست» (2) آغاز کرد. در همان سال به دلیل مخالفت با دولت قوام و حمایت از مصدق به زندان افتاد. این زمان، آغاز ورود او به عالم مبارزه سیاسی بود. او که فرزند یک متفکر- فعال سرشناس، یعنی محمد تقی شریعتی بود، تا بیش از این معطوف به عرفان انزوایی بود. پس از کودتای 28 مرداد 32، در تأسیس جمعیت زیرزمینی «نهضت مقاومت ملی» خراسان مشارکت کرد. در سال 1332 نامه کاشف الغطاء به کنفرانس بحمدون را که مضمون ضد استعماری داشت ترجمه کرد. در سال 1334 در روزنامه خراسان در مقاله‌ای با عنوان «چرا دانشمندان قلم به دست نمی‌گیرند؟» نقد تندی از وضعیت فرهنگی کرد، و مسئول یک برنامه هفتگی با همین مضامین در رادیو شد. در همین سال وارد دانشکده ادبیات مشهد شد و کتابی نوشت به نام «تاریخ تکامل فلسفه». در سال 1335 برای درس اخلاق کلاسهای چهارم، پنجم و ششم یک کتاب درسی نوشت که تا سال 1341 هفت بار تجدید چاپ شد. در سال 1336 به همراه 16 تن از اعضا و پیروان نهضت مقاومت دستگیر و در تهران زندانی شد. در سال 1337 کتاب «فی نقدوالادب» نوشتهٔ محمد مندور، نویسندهٔ معاصر مصری، را برای رسالهٔ لیسانس خود ترجمه کرد. پس از فارغ التحصیلی با کسب رتبهٔ اول توانست بورس ادامه تحصیل دریافت کند و عازم فرانسه شود. در سوربن پاریس در بخش ادبیات و علوم انسانی (قرون وسطی و تاریخ اسلام) شروع به تحصیل کرد.
در اوایل ورود به پاریس، در سال 1338، «کتاب نیایش» الکسیس کارل را ترجمه کرد. در دوران تحصیل در پاریس، با انقلابیون الجزایری همکاری می‌کرد و یکبارهم به زندان افتاد. با دانشجویان ایرانی از طریق نوشتن مقالات و مدیریت ماهنامهٔ «ایران آزاد» به طور فعال همکاری داشت. در اواخر 41 یا اوایل 42 نقد تندی بر انقلاب سفید نوشت و به همین دلیل حکم جلب او در تهران صادر شد. (شریعت رضوی، ص: 88) در این دوران با سارتر و فانون مصاحبت داشت. او در کلیسای ژزویتهای پاریس یک سخنرانی ارائه کرد که در سال 1963 در مجموعه‌ای به نام Dedat sur Ia vie cin temi de Mahomet با مقدمه چاپ شد. همچنین فصل آخر از کتاب La Sainte (مدینه طاهره) ژان ایزوله را ترجمه کرد که در سال 1342 در ایران چاپ شد. در سال 1960 خلاصهٔ کتاب «ادب چیست؟» اثر ژان پل سارتر را ترجمه کرد که در مجلهٔ هیرمند مشهد به چاپ رسید. در سال 1961 نیز مقدمه سارتربر «دوزخیان روی زمین»، اثر فانون را ترجمه کرد.
پس از پایان دورهٔ دکتری، در نیمه سال 1343 عازم ایران شد. در مرز دستگیر و روانه زندان شد. پس از چندی آزاد و سال 43 را بالاجبار با تدریس در روستای طرق و دبیرستانهای مشهد گذراند. سپس با حکم وازرت فرهنگ به تهران اعزام شد. در این دوره، ترجمهٔ کتاب سلمان پاک را منتشر کرد. از 1345 در دانشکده ادبیات مشهد به عنوان استادیار مشغول به کار شد. درس گفتارهای او در این سالها مشتمل بر موضوعات مربوط به تاریخ اسلام، تاریخ تمدن، و اسلام شناسی است. در سالهای 47 و 48 دو اثر برجسته یعنی «کویر» و «هبوط» را به نگارش درآورد. او که گفته‌ها و نوشته‌های خود را به سه دستهت‌ی «اجتماعات»، «کویریات» و «اسلامیات» تقسیم کرده است، این دو اثر را از نوع کویریات می‌داند. «کویر» روایت سیر و سلوک روحی نویسنده و تعبیری سمبلیک از تبار فکری او و همچنین مقولاتی چون عشق و رابطهٔ انسان با خداست. «هبوط» هم، به مقولاتی چون «درد بودن»، «داستان خلقت»، «بار امانت» و هبوط به «سرزمین تنهایی و رنج و اضطراب» می‌پردازد.
از سال 47 بنا به دعوت مسئولین حسینه ارشاد، با تردد بین مشهد و تهران، به ارائه سخنرانی پرداخت. سخنرانیهای او با استقبال و در عین حال با مخالفتهایی مواجه شد. در همین دوران نیز، بنا به دعوت دانشجویان در دانشکده‌های گوناگون و مجامع دینی از جمله در تهران، چند بار در دانشکده نفت آبادان و در سه سفر حج به ارائه سخنرانی پرداخت. وی در سال 1350 از ادامهٔ تدریس در دانشگاه محروم شد و با تعطیلی سخنرانیهای وی در حسینه ارشاد، در سال 1351 توسط ساواک سخنرانیهای شریعتی قطع شد. در این سالها حدود 100 سخنرانی ارائه کرد و شش نوشتار از خود به جای گذاشت. این دورهٔ پربار زندگی فکری شریعتی بود: این دوره… بی‌هیچ گفتگو پربارترین و در عین حال پر دغدغه‌ترین دوران حیات اوست. او در پنج سال، با تدریس در دانشگاه (تا اوایل 1350)، سخنرانی در دانشگاه‌های مختلف و تبیین اندیشه‌های اساسیش در حسینهٔ ارشاد، تحرکی در جامعه ایجاد کرد تا آن روزگار بی‌سابقه بود. (شریعت رضوی، 145)
وی در مجموعهٔ سخنرانیهای خود مقولاتی چون «تمدن و تجدد»، «انسان و آزادی»، «چهار زندان انسان»، «انتظار، مذهب اعتراض»، «انتظار عصر حاضر از زن»، «علی، حقیقتی برگونه اساطیر»، مباحثی در تاریخ ادیان و اسلام شناسی، «بازگشت به خویشتن»، «از کجا آغاز کنیم» و موضوعات متعدد دیگری را مورد بحث قرار داد و در موارد متعدد پس از ارائه مطالب جلسات پرسش و پاسخ با دانشجویان برگزار کرد.
پس از تعطیلی ارشاد در سال 51، شریعتی زندگی مخفی را آغاز کرد. در مهرماه 1352، برای خلاصی پدر، که به عنوان گروگان در زندان بود، خود را معرفی کرد و هجده ماه در سلول انفرادی محبوس بود. در فروردین 1354، پس از فشارهای بین‌المللی آزاد شد، اما تا اوایل سال 56 شدیداً تحت نظر و فشار روحی توسط دستگاه امنیتی بود. سالهای 51 تا 56 سالهای زندگی مخفی، زندان طولانی و طاقت فرسای انفرادی و دو سال زندگی سخت تحت نظر و فشارهای روحی توسط نیروهای امنیتی بود. در این سالها، وی با نوشتن مطالب و برگزاری جلسات خصوصی به تأملات خود ادامه داد. «ارتباط فرم و محتوای در اعمال مذهبی»، «روش بررسی قرآن در دوران تدوین ایدئولوژی»، «تنهایی سید جمال»، مسئله «نپرداختن به مبانی فکری در نهضت ملی شدن نفت»، «خودآگاهی و آزادی» و «ثبات حقایق مذهبی و تکامل برداشت ما از این حقایق» موضوعاتی بودند که وی بدانها پرداخت. در ماه‌های آخر حیات، وی به «تولد دوباره اسلام» و «وقوع نزدیک یک تحول عظیم اجتماعی و فکری در ایران» می‌اندیشید. پس از گذراندن این دوران سخت، که امکان فعالیت فکری و ارتباطات را از وی گرفته بود، نهایتاً با تأمل و بررسی وضعیت خود تصمیم به مهاجرت گرفت و به طور مخفیانه در اردیبهشت 1356 از کشور خارج شد. حدود یک ماه بعد در شرایط اسرارآمیزی در خارج از کشور به طور ناگهانی فوت کرد. در ایران خبر وفات وی شوک آور بود و با اعلام شهادت وی، به توصیه پدرش کنار مرقد حضرت زینب(س) در سوریه به خاک سپرده شد.

پیشینه مطالعاتی شریعتی
اندیشهٔ شریعتی را می‌توان از زوایای گوناگونی بررسی کرد. وی صاحب جایگاه بسیار مهمی در سیر تفکر ایرانیان مدرن از زمان انقلاب مشروطهٔ 1285 تا به حال است. تاریخ ایران از آن زمان به شدت تحت تأثیر مساعی عملی و نظری روشنفکرانش بوده است. آغاز قرن بیستم در ایران، به یک اعتبار، آغاز دیالکتیک جدیدی متشکل از ظلم وحشیانه، از یک سو، و نیز مبارزه‌ای برای شرافت و عدالت، از سوی دیگر، بوده است. روشنفکران ایرانی نقش مهمی در این مبارزه داشته‌اند و شریعتی به عنوان نمونه‌ای از متفکر مسئول اجتماعی، جایگاه بسیار ویژه‌ای در میان روشنفکران ایرانی دارد. علی رهنما، در کتاب یک آرمان گرای اسلامی به معرفی جایگاه شریعتی در بافت وضعیت اجتماعی- سیاسی و محیط روشنفکری ایرانیان می‌پردازد. به نظر وی:
نزد ایرانیان، نیاز حقیقی به مدرنیته، غرب- منظر، و ضد- سنتی بود، یعنی یک میراث فرهنگی کاملاً اصیل. اسلام و مدرنیته، برای اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران طرح یک موازنه بود. برگزیدن راهی به سمت و سوی مدرنیته- به لحاظ اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی- تنها پس از اینکه مدرنیته به قیمت دین پی‌گیری شد، خود را نشان می‌دهد. این مواجههٔ عقاید به غایت متناقض، تعداد اندکی از روشنفکران- گروه سومی که در جستجوی جمع این دو بودند- را در برزخ شک و دو دلی قرار داد. علی شریعتی از این گروه بود. (Rahnama, ix)
آرا و نظرات شریعتی در بافت کلی تفکر اسلامی نیز مطالعه و بررسی شده است. از جمله افرادی که چنین کوششی را تقبل کرده است، فضل الرحمان، اسلام شناس مشهور، است. وی در کتاب خود، اسلام و مدرنیته، اظهار می‌دارد که شریعتی یکی از متفکران اصلی در تاریخ اسلامی نوین است. به نظر وی، «شریعتی دومین کوشش برای مدرن‌سازی اسلام را به عهده گرفته است، کوشش نخست در عصر عزالی (قرن یازدهم میلادی) صورت گرفته بود.» به تعبیر رحمانی، این دو مسیر «مدرن‌سازی در اسلام»، راه‌های جدیدی برای تعلیم جامعهٔ مسلمانان عرضه کرده‌اند:
پیام ] شریعتی [ دعوت به ایجاد یک آگاهی اخلاقی، اجتماعی برای فعالیت سیاسی بود… وجه برجسته برنامه شریعتی که مدعی استخراج اصول اجتماعی- تاریخی از قرآن بود، و در عین حال اصول اجتماعی- تاریخی مدرن را برای تفسیر قرآن به کار می‌برد، یک تلاش تحقیقاتی بزرگ بود. او در پی استقرار یک نوع تعلیم اسلامی بود که… بسیار متفاوت از… آنهایی بود که «اسلام را بر سر آن ایستانده بودند». (Fazlur Rahman, 109)
اندیشهٔ شریعتی در رابطه با وقوع انقلاب اسلامی نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. آبراهامیان، در مقاله‌ای دربارهٔ انقلاب 1979 م. ایرانیان، آرا و نظرات شریعتی را در ارتباط با ظهور تفکر اسلامی نوین تحلیل می‌کند. (Abrahamian, 1980, 54-64) وی همچنین در کتاب خود با عنوان ایران میان دو انقلاب به طور مبسوطی به بررسی آرای شریعتی می‌پردازد. درونمایهٔ اصلی نظر آبراهامیان، عبارتست از نقش شریعتی در صورت‌بندی جماعت جدیدی از روشنفکران، در ایران مدرن. به نظر وی، کوشش شریعتی در راستای جهت دهی دوبارهٔ نسل جوانِ ایرانیان به سمت و سوی شناخت اسلام با ابزارهای روش شناختی غربی ای بود که از علوم اجتماعی به دست آمده است. (Abrahamian, 1982, 464-480)
علاوه بر این، نوع اندیشه شریعتی نیز مورد توجه قرار گرفته است. شاهرخ اخوی در «اندیشه اجتماعی شریعتی» آراء او را چنین تفسیر می‌کند:
«سبک مشکل و تلفیقی بخش اعظم اندیشه او کار تحلیل‌گر را سخت می‌سازد. اما، اصالت بخشی از مساهمت او، به همراه تأثیر اندیشه‌اش بر روشنفکران ایرانی در تلاش برای یک فرهنگ سیاسی و ایدئولوژی توسعه، این کار را ارزشمند می‌سازد. (Keddie, 125)
جایگاه شریعتی در جریان فکری «نوسازی اندیشهٔ دینی» موضوع مقاله فاطمه گوارایی بوده است. وی و در مقالهٔ «فرم و محتوی در اندیشه دکتر علی شریعتی» این جایگاه را تبیین کرده است. به تعبیر وی:
نوگرایی دینی در دوران معاصر در جهان اسلام اولین بار توسط اقبال لاهوری تحت عنوان «نوسازی اندیشهٔ دینی» به کار گرفته شد و دقیقاً به اندیشه و عمل متفکرانی که به نوسازی دین و مفاهیم آن- و نه فقط نوسازی اشکال- اعتقاد داشتند، باز می‌گشت. این نوآوری و نوسازی که با شالوده شکنی و تأویل محتوایی مذهب همراه بود، در دوران معاصر از اقبال آغاز و در شریعتی به تکامل و گستردگی بیشتر منجر گردید. شریعتی شور سید جمال و اندیشه اقبال را در پیکرهٔ جامعه، تاریخ و انسان ریخت. به خلق تعابیر و مفاهیم جدید دست زد و بینش مذهبی را دچار تغییر و تحول اساسی نمود. او از جوهرهٔ اندیشهٔ مذهب الهام گرفت و از فرم به سوی محتوی حرکت کرد و حل معضل جامعه را در گرو حل معضل بینشی اجتماع- یعنی حل مسئله مذهبی سنتی دید. (همایش، 130)
اندیشهٔ شریعتی به عنوان نوعی «فلسفه سیاسی» موضوع کتاب بیژن عبدالکریمی است. وی به ابعاد و عناصر آراء شریعتی بر همین سیاق می‌پردازد:
یکی از دانشمندان و متفکرینی که بحران در اندیشهٔ اجتماعی دورهٔ معاصر را به خوبی درک کرده و کوشیده است تا به نگرش نوینی در تفکر اجتماعی و فلسفهٔ سیاسی براساس جوهره اندیشهٔ دینی به عمیق‌ترین و غیر فرمایشی‌ترین معنای کلمه نائل آید، دکتر علی شریعتی است… صرف نظر از سایر جنبه‌های ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی شریعتی، بدون شک وی را می‌بایست یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان سیاسی فرهنگ اسلامی و یکی از معدود متفکرین جوامع مسلمان دانست که اندیشه و دیدگاههای وی قابلیت آن را دارد که خارج از چارچوبهای قومی، فرقه‌ای، ملی و حتی ایدئولوژیک، به عنوان یک متفکر جهانی و در هم زبانی و دیالوگ با سایر روشنفکران جهان بر وی تکیه شود.
آنچه شریعتی را در میان متفکران ما، به جهاتی متمایز و ممتاز می‌سازد عبارتست از استقلال اندیشه، آشنایی و درک عمیق از روح زمان و مسائل عصر و تمدن کنونی و نیز تکیهٔ اساسی و بنیادین بر جهان بینی مذهبی و تفکر دینی. در محدودهٔ اندیشهٔ اجتماعی و فلسفهٔ سیاسی، استقلال اندیشهٔ شریعتی، وی را از یکسو خارج از همهٔ حوزه‌های لیبرالیستی و در مقابل متفکران مدافع این جنبش همچون پوپر، آیزایا برلن، هایک و دیگران قرار می‌دهد و از سوی دیگر اندیشهٔ وی خارج از همهٔ جنبشهای مارکسیستی، لنینیستی، گرایشهای نئومارکسیسم و حتی سوسیال دمکراتها… قرار گرفته و همهٔ این نحله‌های اجتماعی از گزند انتقادات فلسفهٔ سیاسی شریعتی، دور نمی‌مانند. (عبدالکریمی، 26 و 27)
رضا شاکری نیز در اندیشه سیاسی شریعتی از چند بعد به اندیشهٔ شریعی پرداخته است. وی «روزگار شریعتی»، «نسبت اندیشهٔ شریعتی با اندیشهٔ سیاسی»، «روش در اندیشه ورزی شریعتی»، «مبانی اندیشهٔ سیاسی» و نهایتاً آراء منتقدان شریعتی را مورد بررسی قرار داده است. به تعبیر وی، شریعتی:
ایران را به مثابهٔ موجودیتی مستقل به منزله جزئی از کل جهان، گرفتار مشکلات اساسی می‌دید. شناخت نیازها، معضلات، اولویتها و ضرورتهای جامعهٔ ایران او را به سوی تحول فکری و علمی رهنمون ساخت. او در پی نظریه و اندیشه‌ای بود که علاوه بر شناخت جهان سوم، این جوامع را دچار تحول کند تا از وضع اسفباری که دچارش بودند، نجات یابند. مرکز تقل امکان این تحول در جهان سوم و به ویژه کشورهای اسلامی از جهت روشی- و نه محتوایی- نوعی رنسانس و نوازیی بود که می‌توانست تحولات بسیار عمیقی به دنبال داشته باشد. شریعتی به رنسانس اسلامی که محتوا، جهت و آثار و پیامدهای خاص خود را خواهد داشت، از آن روی که منطق آن با منطق رنسانس غرب تفاوت می‌کرد، می‌اندیشید. (شاکری، صفات 28 و 44 و 45)
بخشی از غایت‌مندی و آرمان خواهی اندیشهٔ سیاسی شریعتی از نگاه او به اسلام به دست می‌آید. او در ابتدای کتاب «اسلام شناسی» و نیز کتاب «انسان و اسلام» و به طور پراکنده در دیگر آثار خود، تصویری غایت نگر از اسلام به دست می‌دهد. این تصویر در اموری مثل نیایش، کار و تلاش و تلاش فردی، زندگی اجتماعی، حوزهٔ سیاست، مبارزه و جنگ، عشق ورزیدن و… خود را نشان می‌دهد.
ایده‌آلیسم شریعتی منشأ غایات سیاسی اندیشه اوست که از سه حوزه نشئت می‌گیرد: یک، اعتقاد به آرمانهای اسلام و تشیع در حکم منظومه‌ای استوار برآرمان و عدالت طلبی. دو، آشنایی جامعه شناختی با تمدن غرب به ویژه در دوران جنگ سرد و ظهور یأسهای عمیق و بحرانهای جانکاه در غرب (مثل ازخود بیگانگی، مصرف زدگی، بی‌الگویی و غربت) و سه: گسترهٔ مطالعات او در ادبیات و احاطه بر ادبیات اساطیری یونان، هند، ایران و آشنایی با عرفان. (همان، ص 51)
او عرفان را پای ثابت افکارش ساخت و همواره آن را در کنار مردم و درگیر در زمان و مکان می‌شناخت. در سال 1348 که «کویر» را نوشت، سرشار آرمان خواهی و حقیقت جویی فلسفی بود و از فضای استبداد زده و استعمار فرهنگی می‌نالید. او به زبانی نمادین و با استفاده از جغرافیا و نشانه‌های کویر به تبیینی ژرف و رازآلود از فضای استبدادی ایران پرداخت. «کویر» در واقع جامعهٔ ایرانی روزگار اوست که فاقد آب، آبادانی و زندگانی است. اما در همین کویر است که درختان مقاوم (گز و تاغ) می‌رویند و در برابر جهنم کویر مقاومت می‌ورزند. (همان، ص 28)
«بازخوانی عرفان در اندیشهٔ شریعتی» مطالعه «عرفان شریعتی» است که امیررضایی در معبدی در کویر آن را انجام داده است:
عرفان در دستگاه فکری او یک «معرفت مبنایی» است که در همهٔ اضلاع و ابعاد آن حضوری جدی دارد… متأسفانه در دوران حیات دکتر شریعتی و نه پس از آن در مورد این بعد اساسی تفکر او که در پی یک تحول باطنی پدید آمده، هیچ بررسی قابل تأملی صورت نگرفته است.» (رضایی، 13)
رضایی در توضیح «عرفان شریعتی» می‌گوید:
بنابراین این عرفان، عرفانی نیست که رویکرد اجتماعی‌ نداشته‌ باشد. این‌ عرفان‌ به‌ انزوا نمی‌رود و دور خود پیله‌ای‌ نمی‌کشد که‌ فقط‌ خود فرد عارف‌ به‌ بهشت‌ برود، بلکه‌ عارف‌ را به‌ وسط‌ چالشهای‌ زمانه‌ می‌کشاند تا آنچه‌ به‌ او الهام‌ شده‌ در خدمت‌ رشد بشریت‌ قرار دهد. (همان‌، 81)… عرفان‌ در اندیشه‌ و روح‌ شریعتی‌ معطوف‌ به‌ تغییر انسان‌، و تغییر شرایط‌ حاکم‌ بر جامعه‌ است‌، ] و لذا، [ درون‌ گرا و فردگرا نیست‌. (همان‌، 85)
نگرش‌ اقتصادی‌ شریعتی‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است‌. توانایان‌ فرد بر وجه‌ ضد استثماری‌ دیدگاه‌ شریعتی‌ تأکید کرده‌ و آن‌ را چونان‌ «دیدگاه‌ چهارم‌» که‌ متفاوت‌ از سرمایه‌ داری‌، سوسیالیسم‌ و «دیدگاه‌ میانه‌» است‌، می‌شناسد:
به‌ تبع‌ آموزش‌ قرآنی‌ مرحوم‌ دکتر علی‌ شریعتی‌ در عین‌ حال‌ که‌ بر برتری‌ ایدئولوژی‌ اسلام‌ نسبت‌ به‌ ایدئولوژیهای‌ موجود دیگر جهان‌ تأکید می‌نماید مشخصاً تأکید می‌نماید که‌ یک‌ ایدئولوژی‌ ناب‌ اسلامی‌ و یک‌ انقلاب‌ درست‌ اسلامی‌ تکیه‌ خود را بر محو روابط‌ استثمار گرانه‌ در جامعه‌ قرار می‌دهد و بین‌ برداشتهای‌ اسلامی‌ آلوده‌ و ضد ارزشهای‌ بهره‌ کشانه‌ و برداشتهای‌ عمیقاً ضد استثماری‌ اسلامی‌، مرزهای‌ خدشه‌ناپذیر و استوار برقرار می‌سازد. (توانایان‌، 61)
قرابتهای‌ اندیشه‌ی‌ شریعتی‌ با مکتب‌ انتقادی‌ (فرانکفورت‌) موضوع‌ توجه‌ مسعود پدرام‌ و عبدالرضا نواح‌ بوده‌ است‌. پدرام‌ در مورد مشترکات‌ این‌ دو، به‌ توجه‌ آنها به‌ «رهایی‌»، «نقد فرهنگی‌»، رابطه‌ی‌ «نظریه‌ و عمل‌» و «نقد مدرنیته‌» اشاره‌ می‌کند. همچنین‌، وی‌ به‌ دو نکته‌ مهم‌ در این‌ زمینه‌ توجه‌ دارد:
در اینجا دو نکته‌ را باید یادآور شد: یکی‌ اینکه‌ مشترکاتی‌ نیز میان‌ اندیشه‌های‌ شریعتی‌ و اندیشه‌ خاص‌ نظریه‌ پرداازن‌ مکتب‌ فرانکفورت‌ وجود دارد، مثل‌ مشابهت‌ میان‌ نظریه‌ «صنعت‌ فرهنگ‌» آدورنو و نظریه‌ «استحمار» شریعتی‌… نکته‌ دوم‌ اینکه‌ در نظریات‌ شریعتی‌ اختلافاتی‌ نیز با مکتب‌ فرانکفورت‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. در اینجا دو وضع‌ می‌تواند پیش‌ بیاید: در وضع‌ اول‌ این‌ اختلافات‌ مشخص‌ و تام‌ است‌ و در وضع‌ دوم‌ ممکن‌ است‌ نظریات‌ شریعتی‌ با نسل‌ اول‌ و نظریه‌ پرداازنی‌ چون‌ مارکوزه‌، هورکهایمر و آدورنو در موردی‌ اختلافاتی‌ داشته‌ باشد و در همان‌ مورد با نسل‌ دوم‌ و نظریه‌پردازی‌ چون‌ هربرماس‌ به‌ اشتراک‌ برسد؛ یا برعکس‌. (همایش‌، 24 و 23 و 22)
«جایگاه‌ و نقش‌ استعاره‌ در اندیشه‌ و آثار دکتر شریعتی‌» توسط‌ علیرضا بهشتی‌ مورد بررسی‌ قرار گرفته‌ است‌. وی‌ استعاره‌ را «یکی‌ از عناصر بارز، زنده‌ و سخت‌ جذاب‌ ادبیات‌ شریعتی‌» بر شمرده‌ است‌:
دکتر شریعتی‌، سرشار از قریحه‌ ادبی‌، چنان‌ یافته‌های‌ درونی‌ خود را استادانه‌ و رسا به‌ زبان‌ و قلم‌ می‌آورد که‌ به‌ راستی‌ می‌توان‌ او را آغازگر شیوه‌ و سبکی‌ در ادبیات‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ ایران‌ معاصر دانست‌. (همایش‌ 46 و 45)
نسبت‌ اندیشه‌ی‌ شریعتی‌ با تفکر پسامدرن‌ نیز موضوعی‌ است‌ که‌ مورد مطالعه‌ قرار گرفته‌ است‌. محمد قانعی‌ راد در «نقد عقل‌ مدرن‌» به‌ این‌ سنت‌ پرداخته‌ است‌:
شریعتی‌ از جریانهای‌ دهه‌ 60 و 70 غرب‌ که‌ با نقادی‌ مدرنیته‌، خردگرایی‌، پیشرفت‌ تاریخ‌، و علم‌گرایی‌، پایه‌های‌ اندیشه‌ پسامدرن‌ دهه‌های‌ 80 و 90 را می‌سازند تأثیر می‌پذیرد. ضد فرهنگی‌ دهه‌های‌ 60 و 70 صرفاً یک‌ اعتراض‌ از مرکز مدرنیته‌ بر علیه‌ غرب‌ مدرن‌ نبود بلکه‌ نشان‌ دهنده‌ی‌ توجه‌ به‌ حاشیه‌ها بود در این‌ دو دهه‌ حاشیه‌ نشینان‌ نظام‌ اجتماعی‌ و فکری‌ مدرن‌ همچون‌ دانشجویان‌، زنان‌، جوانان‌، گروههای‌ کارگری‌، فلسفه‌های‌ اصالت‌ وجودی‌، تأویل‌گرایی‌، پدیدار شناسی‌ بر علیه‌ جریان‌ راست‌ اندیش‌ مدرنیته‌ به‌ مبارزه‌ پرداختند. در این‌ دوره‌ تئوری‌ انتقادی‌ رشد کرد و تئودور روژاک‌ «ضد فرهنگ‌» و مارکوزه‌ «انسان‌ تک‌ ساحتی‌» را نوشت‌. هایدگر به‌ نقد اندیشه‌ متافیزیکی‌ پرداخت‌ و نقد خرد تکنولوژیک‌ مطرح‌ گردید. شریعتی‌ ] ،که‌ [ خود را از حاشیه‌ و از جهان‌ سوم‌ آمده‌ بود و به‌ این‌ دلیل‌ هم‌ فکری‌ او با جریانهای‌ نقاد مدرنیته‌، صرفاً یک‌ تأثیرپذیری‌ آکادمیک‌ و تقلید مدهای‌ فکری‌ نبود. در بسیاری‌ از موارد به‌ مواازت‌ دیگران‌ به‌ اندیشه‌هایی‌ مشابه‌ رسیده‌ بود. (قانعی‌ راد، ص‌ 16)
حمید عنایت‌ نیز در بررسی‌ آراء شریعتی‌ به‌ اهمیت‌ دو مقوله‌ی‌ «پراکسیس‌» و «جهان‌ بینی‌» در آراء وی‌ اشاره‌ کرده‌ است‌:
تمامی‌ جنبه‌های‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ (اساطیر، تاریخ‌، الهیات‌ و حتی‌ برخی‌ از عناصر فقه‌) در تعالیم‌ او تابعی‌ هستند از نیاز مبرم‌ بین‌ «تئوری‌» و «عمل‌» (Praxis) ، که‌ فقط‌ یکی‌ از نمادهای‌ اصل‌ توحید است‌. او نخستین‌ نویسنده‌ی‌ ایرانی‌ در موضوعات‌ مذهبی‌ است‌ که‌ این‌ آیین‌ الهیاتی‌ را به‌ یک‌ جهان‌ بینی‌ تبدیل‌ کرده‌ است‌. (عنایت‌، 212)
حامد الگار، از سوی‌ دیگر، به‌ آرای‌ شریعتی‌ و ویژگیهای‌ خاص‌ آن‌، از جمله‌ مفهوم‌ «ایدئولوژی‌» پرداخته‌ است‌:
او اسلام‌ را نه‌ به‌ عنوان‌ یک‌ مذهب‌، نه‌ به‌ معنایی‌ که‌ معمولاً در غرب‌ رایج‌ است‌، یعنی‌ امری‌ معنوی‌ و اخلاقی‌ که‌ تنها و تنها به‌ رابطه‌ی‌ انسان‌ و خالقش‌ خلاصه‌ می‌گردد، بلکه‌ به‌ عنوان‌ یک‌ ایدئولوژی‌، یعنی‌ دیدگاهی‌ جامع‌ نسبت‌ به‌ جهان‌ و واقعیت‌ و طراحی‌ برای‌ تحقق‌ کامل‌ استعدادهای‌ بالقوه‌ی‌ بشری‌ به‌ طور فردی‌ و جمعی‌ به‌ نحوی‌ که‌ پاسخگوی‌ فلسفه‌ی‌ وجودی‌ انسان‌ باشد، عرضه‌ کرد. وقتی‌ می‌کوشیم‌ اسلام‌ را با تعابیری‌ دیگر و در قالب‌ مقولات‌ تفکر و زبان‌ غرب‌ بیان‌ کنیم‌، نتیجه‌ی‌ چنین‌ تلاشی‌ ناگزیر تعبیری‌ ناقص‌ از اسلام‌ خواهد بود. به‌ همان‌ میزان‌ که‌ واژه‌ (Religion) برای‌ بیان‌ واقعیت‌ اسلام‌ نارسا است‌، اصطلاح‌ «ایدئولوژی‌» نیز چنین‌ است‌. زیرا ایدئولوژی‌ به‌ مجموعه‌ی‌ منطمی‌ از «ایده‌ها» اطلاق‌ می‌گردد. و «ایده‌» بنا به‌ تعریف‌ ممکن‌ است‌ درست‌ یا نادرست‌ باشد. در حالی‌ که‌ لااقل‌ از نظر ما مسلمانها اسلام‌ چیزی‌ است‌ که‌ در صحت‌ آن‌ نمی‌توان‌ تردیدی‌ روا داشت‌. به‌ این‌ ترتیب‌ وقتی‌ که‌ واژه‌ی‌ «ایدئولوژی‌» را در مورد اسلامی‌ که‌ توسط‌ دکتر شریعتی‌ ارائه‌ گردیده‌ است‌ عنوان‌ می‌کنیم‌، منظور این‌ نیست‌ که‌ اسلام‌ یک‌ ایدئولوژی‌ به‌ معنای‌ متعارف‌ آن‌ است‌، بلکه‌ منظور کلیت‌ و جامعیت‌ چنین‌ اسلامی‌ است‌ که‌ صرفاً به‌ تزکیه‌ اخلاقی‌ فرد و برقراری‌ پیوند معنوی‌ بین‌ او و پروردگارش‌ محدود نمی‌گردد. (نهضفت‌ بیدارگری‌، 173 و 172)

گستره‌ی‌ تأثیر شریعتی‌
11-3- محققان‌ غیر ایرانی‌ نیز از اولین‌ سالهای‌ پس‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ توجه‌ خاصی‌ به‌ آراء شریعتی‌ داشته‌اند، مجموعه‌ای‌ از مقالات‌ این‌ محققان‌ تحت‌ عنوان‌ «شریعتی‌ در جهان‌» توسط‌ حمید احمدی‌ گردآوری‌ شده‌ است‌. در این‌ میان‌، می‌توان‌ از مقاله‌ی‌ ساشه‌ دینا  یان‌ ریشار ، براد هانس‌ ، ابراهیم‌ وسوقی‌ شتا ، سروش‌ عرفانی‌ ، مریل‌ ولن‌ دیوس‌ ، منگل‌ بیات‌ و فیلیب‌ و مارسیا هرمانتس‌ نام‌ برد. ساشه‌ دینا در مقاله‌ خود آورده‌ است‌:
شریعتی‌ به‌ اهمیت‌ همگونی‌ فکری‌ در حل‌ مشکلات‌ ناشی‌ از مدرنیسم‌ در جامعه‌ ایرانی‌ بسیار آگاه‌ بود، و بدین‌ خاطر، طی‌ سالهای‌ فعالیت‌ در حسینه‌ ارشاد، نیروی‌ خود را صرف‌ ارائه‌ برنامه‌ای‌ کرد که‌ بتواند از تمام‌ منابع‌ موجود برای‌ تحلیل‌ و تشریح‌ علل‌ بحران‌ فرهنگی‌ ایران‌، بهره‌برداری‌ کند. واکنش‌ مثبت‌ در مقابل‌ برنامه‌ مذکور، این‌ نظر او را تأیید کرد که‌ جوانان‌ مسلمان‌ جهان‌ سوم‌ به‌ منظور مقابه‌ با مسائل‌ اجتماعی‌ فراروی‌ خود، می‌بایست‌ به‌ طبقه‌ روشنفکر مسلمانان‌ متعهد متکی‌ باشند. (احمدی‌، 71-72)
یان‌ ریشار در بررسی‌ تأثیرگذاری‌ شریعتی‌ بر شرایط‌ زمان‌ خود می‌گوید:
استقبال‌ عظیمی‌ که‌ از شریعتی‌ در میان‌ دانشجویان‌ و مسلمانان‌ جوان‌ به‌ عمل‌ آمد، تا اندازه‌ای‌ از اصالت‌ مقامش‌ ریشه‌ می‌گرفت‌. او که‌ از یک‌ پیشینه‌ی‌ خوب‌ مذهبی‌ برخوردار بود، در فرانسه‌ به‌ مطالعه‌ی‌ ایدئولوژیهای‌ مدرن‌، از جمله‌ لیبرالیزم‌، کاپیتالیزم‌، مارکسیسم‌ و اگزیستانسیالیسم‌ پرداخت‌ و در عین‌ حال‌ همچنان‌ به‌ عنوان‌ یک‌ مؤمن‌ باقی‌ ماند. زبان‌ قابل‌ فهم‌ شریعتی‌ برای‌ ایرانیانی‌ که‌ تازه‌ به‌ تحصیلات‌ جدید پرداخته‌ بودند و می‌خواستند ایدئولوژیهای‌ مهاجم‌ غربی‌ را به‌ منظور رد علی‌ آنها، درک‌ کنند، باعث‌ شد تا از او استقبال‌ گرمی‌ به‌ عمل‌ آید، زیرا او بود که‌ می‌توانست‌ نیازهای‌ آنان‌ را برآورده‌ نماید. او زمانی‌ شهرت‌ به‌ دست‌ آورد که‌ می‌توانست‌ نیازهای‌ آنان‌ را برآورده‌ نماید. او زمانی‌ شهرت‌ به‌ دست‌ آورد که‌ آموزش‌ عالی‌ در ایران‌ سریعاً توسعه‌ می‌یافت‌، و گروههای‌ اجتماعی‌ جدید، بدون‌ آمادگی‌ ایدئولوژیک‌، با مسائل‌ فرهنگی‌ جدید از قبیل‌ گسترش‌ شهرنشینی‌، غرب‌ زدگی‌، صنعتی‌ شدن‌، کاغذ بازی‌ و فساد گسترده‌، و بسیاری‌ پدیده‌های‌ دیگر که‌ ایران‌ را به‌ غرب‌ وابسته‌ می‌کرد، روبه‌رو بودند. رشد جمعیت‌، بیشتر بر طبقات‌ فقیرتر، و غیر غرب‌ زده‌ شدیداً مذهبی‌، تأثیر گذاشت‌. وابستگیها و علایق‌ شریعتی‌ به‌ اسلام‌ و توانایی‌ وسیع‌ او در پاسخگویی‌ به‌ دیگر ایدئولوژیها، او را به‌ مدافع‌ محکمی‌ در مقابل‌ نابودی‌ ارزشهای‌ سنتی‌ تبدیل‌ کرد. این‌ دین‌ جبهه‌ آزادی‌ بخش‌ ملی‌ الجزایر و جنبش‌ مقاومت‌ فلسطین‌ یک‌ دین‌ مبارز ضد امپریالیستی‌ شده‌ بود. ایرانیان‌ که‌ در برابر غرب‌ خود را شکست‌ خورده‌ احساس‌ می‌کردند با کشف‌ مجدد اسلام‌ هویت‌ جدیدی‌ کسب‌ کردند. (احمدی‌، 102)
وسوقی‌ شتا مقوله‌ی‌ «بازگشت‌ به‌ خویشتن‌» در آراء شریعتی‌ را مورد مطالعه‌ قرار داده‌ است‌. به‌ تعبیر وی‌:
بازگشت‌ به‌ خویشتن‌ راه‌ حلی‌ است‌ که‌ شریعتی‌ برای‌ تمامی‌ مسلمانان‌ در سطح‌ فردی‌ و اجتماعی‌ و جهانی‌ عرضه‌ کرده‌ است‌، و این‌ اصل‌، مسلمانان‌ را از قالبی‌ اندیشیدن‌ و گرایشهای‌ از پیش‌ تعیین‌ شده‌ می‌رهاند. و این‌ معجزه‌ به‌ دست‌ توانمند ایمان‌ و آگاهی‌ صورت‌ می‌گیرد. و نیز تمام‌ رشته‌های‌ حکام‌ بیدادگر تاریخ‌ را پنبه‌ می‌کند و می‌سوازند و به‌ خاکستر تبدیل‌ می‌سازد. بنابراین‌ هر اندیشوری‌ بایسته‌ است‌ که‌ از تاریخ‌ و فرهنگ‌ و زبان‌ ملت‌ خود آغاز کند. و بی‌گمان‌ روشنفکر بی‌هویت‌ و مقلد، از هر کس‌ خطرناک‌تر است‌. (احمدی‌، 211)
برادهانس‌ ، در مطالعه‌ی‌ خود درباره‌ی‌ مقوله‌ی‌ «غربزدگی‌» در آراء صمد بهرنگی‌ ، جلال‌ آل‌ احمد و شریعتی‌ آورده‌ است‌:
شریعتی‌ در حملات‌ جدلی‌ خود به‌ غرب‌ زدگی‌ انتقادات‌ بدیع‌ و جدیدی‌ مطرح‌ می‌کند که‌ به‌ ذهن‌ آل‌ احمد و بهرنگی‌ نرسیده‌ است‌. برای‌ مثال‌ او مفهوم‌ «انسان‌ جهانی‌» را رد کرده‌ و آن‌ را یک‌ اختراع‌ امپریالیستی‌ غرب‌ می‌داند که‌ به‌ منظور ضعیف‌ کردن‌ فرهنگهای‌ بومی‌ مطرح‌ گردیده‌ است‌. شریعتی‌ شیوه‌های‌ تحلیل‌ علمی‌ اروپایی‌ را تا اندازه‌ای‌ با ارزش‌ می‌داند، اما در مورد تقلید کورکورانه‌ از آنها هشدار می‌دهد. گرچه‌ خود او شیوه‌های‌ تحلیل‌ گوناگون‌ «غربی‌» چون‌ دیالکتیک‌ هگلی‌ و پدیده‌ شناسی‌ زبانی‌ مورد استفاده‌ قرار می‌دهد. (احمدی‌، 159)
نهایتاً هرمانس‌ به‌ فاطمه‌(س‌) به‌ عنوان‌ یک‌ الگو در آراء شریعتی‌ توجه‌ کرده‌ است‌:
یکی‌ از تلاشها و علایق‌ عمده‌ی‌ شریعتی‌ افزایش‌ شناخت‌ و درک‌ اسلام‌ از طریق‌ تحقیق‌ بود. او در مطالعه‌ مذهب‌ از متدولوژی‌ تاریخی‌ و تحلیلی‌ استفاده‌ می‌کرد. او در نوشته‌های‌ خود مکرراً از فقدان‌ شناخت‌ و عدم‌ آگاهی‌ ایرانیان‌ از شخصیتهای‌ بزرگ‌ و متون‌ کلاسیک‌ اسلامی‌، علی‌رغم‌ ابزار عشق‌، احترام‌ و ستایش‌ نسبت‌ به‌ آنها، اظهار تأسف‌ می‌کرد. او در جایی‌ می‌نویسند: «ما کمبود ایمان‌ نداریم‌، بی‌آگاهی‌ نیستم‌… عشق‌ بدون‌ شناخت‌ و آگاهی‌ ارزش‌ ندارد، و بت‌ پرستی‌ است‌.» (احمدی‌ 267 و 266)
وجه‌ دیگر گستره‌ی‌ تأثیر آراء شریعتی‌: افزایش‌ روازفزون‌ ترجمه‌ آثار او به‌ صورت‌ خودجوش‌ به‌ وسیله‌ جوانان‌ سایر کشورها می‌باشد. این‌ خود نموداری‌ است‌ از نفوذ کلام‌ دکتر شریعتی‌ در میان‌ جوانان‌ آن‌ هم‌ در مدتی‌ بسیار کوتاه‌. «مجموعاً 39 کتاب‌ از آثار دکتر شریعتی‌ به‌ زبانهای‌ آلبانیایی‌، آلمانی‌، اردو، اسپانیولی‌، اندونزی‌، انگلیسی‌، بنگالی‌، تایی‌، تامیلی‌، ترکی‌، عربی‌، فرانسه‌ و کردی‌ ترجمه‌ شده‌ است‌. ناشرین‌ آثار وی‌ در کشورهای‌ مختلف‌ اقدام‌ به‌ نشر آثار کرده‌اند. به‌ گفته‌ نیکی‌ کدی‌ و جان‌ کول‌، نفوذ اندیشه‌های‌ عدالت‌ جویانه‌ و مساوات‌ طلبانه‌ اسلام‌ و به‌ ویژه‌ تشیع‌ در میان‌ گروهها، احزاب‌، مردم‌، جنبشهای‌ دانشجویی‌ اسلامی‌ معاصر چشمگیر بوده‌، و به‌ ویژه‌ نفوذ آثار شریعتی‌ و استقبال‌ از آنها خاصه‌ در اندونزی‌ نمود بسیار دارد. (شریعت‌ رضوی‌. 354)
آثار شریعتی‌ اکنون‌ مخاطبان‌ جدی‌ در کشورهایی‌ چون‌ ترکیه‌، اندونزی‌ و دیگر کشورهای‌ اسلامی‌ دارد. آثار وی‌ به‌ طور فزاینده‌ به‌ دیگر زبانها ترجمه‌ می‌شود. برای‌ مثال‌، «مناسک‌ حج‌» تاکنون‌ هفت‌ بار به‌ زبان‌ ترکی‌ استانبولی‌ تجدید چاپ‌ شده‌ است‌. همچنین‌ کتاب‌ «تمدن‌ و تجدد» 5 بار و «مذهب‌ علیه‌ مذهب‌»، «انسان‌ و اسلام‌» و «چهار زندان‌ انسان‌» هر یک‌ چهار بار تجدید چاپ‌ شده‌ است‌.
احمدی‌ از پذیرش‌ آراء شریعتی‌ در میان‌ مسلمانان‌ افریقاا یاد کرده‌ است‌:
آفریقا از مناطقی‌ است‌ که‌ اندیشه‌ها و آرمانهای‌ دکتر علی‌ شریعتی‌ نفوذ و تأثیر قابل‌ توجهی‌ در میان‌ مسلمانان‌ و اقلیتهای‌ اسلامی‌ کشورهای‌ مختلف‌ آن‌ داشته‌ است‌. این‌ امر به‌ ویژه‌، در میان‌ اقلیتهای‌ مسلمان‌ و کشورها و مناطقی‌ از این‌ قاره‌ که‌ در آن‌ مسلمانان‌ اکثریت‌ را تشکیل‌ می‌دهند، مشهودتر است‌. وجود انجمنها و مجامع‌ اسلامی‌ متعدد در این‌ مناطق‌، نشانگر بیدارگری‌ اسلامی‌ می‌باشد. ورود کتابهای‌ ترجمه‌ شده‌ی‌ دکتر شریعتی‌ به‌ افریقا، او را در نظر مسلمانان‌ قاره‌ی‌ سیاه‌ به‌ یکی‌ از چهره‌های‌ بزرگ‌ نهضت‌ بیدارگری‌ اسلام‌ تبدیل‌ نموده‌ است‌. نشریات‌ و گاهنامه‌های‌ اسلامی‌ در افریقا نقش‌ مهمی‌ در شناساندن‌ شریعتی‌ داشته‌ و در بسیاری‌ موارد اقدام‌ به‌ نشر اندیشه‌ها و آرمانهای‌ او کرده‌اند. (احمدی‌، 296)
پانوشت‌ها
1. مطالب‌ این‌ بخش‌ از دو کتاب‌ «طرحی‌ از یک‌ زندگی‌» نوشته‌ پوران‌ شریعت‌ رضوی‌ و فهرست‌ توصیفی‌ آثار شریعتی‌ (عبدالرحیم‌ قنوات‌) تهیه‌ شده‌ است‌.
2. اصل‌ کتاب‌ نوشته‌ عبدالحمید جودة‌ السحار است‌. شریعتی‌ ترجمه‌ آزاد و مطالب‌ تألیفی‌ به‌ آن‌ اضافه‌ کرد. این‌ کتاب‌ تا سال‌ 1350 پنج‌ بار تجدید چاپ‌ شد.




گاهنامه زندگی علی شریعتی

زهرا کریمی

کارشناس ارشد زبان
و ادبیات فارسی

دکتر علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. پدربزرگ او ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود و از شاگردان حاج ملا هادی سبزواری محسوب می‌شد. مادرش زهرا امینی دختری از اهالی روستای کاهک و پدر او، استاد محمدتقی شریعتی، مؤسس کانون حقایق اسلامی بود؛ او پس از گذراندن شش سال دورۀ دبستان وارد دانشسرای مقدماتی در مشهد شد. در سال 1334 به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشتۀ ادبیات فارسی را برگزید؛ در همین سال با یکی از هم‌کلاسی‌های خود به نام پوران شریعت رضوی ازدواج کرد. شریعتی در دوران تحصیل به ترجمه آثاری چون: «ابوذر غفاری»، «نیایش» اثر الکسیس کارل (Alexis Carre) و نگارش یک‌رشته مقاله تحقیقی همت گماشت. در سال 1337 پس از دریافت لیسانس در رشتۀ ادبیات فارسی برای ادامۀ تحصیل به فرانسه رفت و در آنجا به تحصیل جامعه‌شناسی، مبانی علم و تاریخ، تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت. وی در سال 1343 به ایران باز‌گشت. ایشان پس از گذراندن زندگی پرفرازونشیب در روز یکشنبه 29 خردادماه 1356 ـ در حالی که سه هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت ـ در ساوت‌همپتون دیده از جهان فروبست.

________________________________________________________________________________________________

2 آذر 1312 ه.ش.
تولد در روستای کاهک از توابع سبزوار.
1 مهر 1319
آغاز تحصیلات ابتدایی در دبستان ابن یمین مشهد.
(1320)
به دلیل اوضاع بحرانی کشور مجبور شد به ده مهاجرت کند، بنابراین وقفۀ کوتاهی در تحصیلات وی ایجاد شد.
1 مهر 1325
ورود به دبیرستان فردوسی مشهد.
1 مهر 1327
عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی.
(1329)
ثبت‌نام در دانشسرای مقدماتی مشهد.
(1331)
اتمام دوره دانشسرا و استخدام در ادارۀ فرهنگ مشهد، بنیان‌گذاری انجمن اسلامی، اولین بازداشت به بهانۀ شرکت در تظاهرت خیابانی علیه حکومت موقت قوام‌السلطنه
(1332)
عضویت در نهضت مقاومت ملی.
(1333)
اخذ دیپلم ادبی، ترجمه و انتشار کتاب و مقالات متعدد.
(1334)
پیوستن به نهضت خداپرستان سوسیالیست، ورود به دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، انتشار کتاب‌های «ابوذر غفاری» و «تاریخ تکامل فلسفه»
(1336)
به همراه 16 نفر از اعضای نهضت مقاومت در مشهد دستگیر و راهی زندان می‌شود.
(1337)
ازدواج با پوران شریعت رضوی، احراز رتبه اول دانشگاه و اعزام به فرانسه با بورس دولتی و ادامۀ تحصیل در دانشگاه سوربن فرانسه، عضویت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر
(1338)
مقاله‌ای را تحت عنوان «به کجا تکیه کنیم؟» دریکی از نشریات فرانسه منتشر می‌کند.
(1339)
شریعتی «مقاله شعر چیست؟» اثر ساتر را ترجمه و در پاریس منتشر می‌کند. به علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر گرفتار می‌شود و در زندان پاریس با «گیوز» مصاحبه‌ای می‌کند.
و بعدازآن هم مقالۀ مرگ فرانتس قانون را در پاریس منتشر می‌کند.
(1339)
به بهانۀ مبارزاتش در فرانسه روانه زندان می‌شود.
(1340)
به گروه فعالان ایرانی نظیر ابراهیم یزدی، صادق قطب‌زاده، ابوالحسن بنی‌صدر و مصطفی چمران می‌پیوندد. آغاز همکاری مستمر با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، جبهه ملی، نهضت آزادی و نشریه «ایران آزاد»
4 مهر 1341
تولد فرزند دومش سوسن، آغاز آشنایی با افکار ژان پل سارتر و فرانتس کافکا و ترجمۀ کتاب دوزخیان روی زمین
(1343)
اخذ مدرک دکترا در رشتۀ تاریخ. بازگشت به ایران و دستگیری در مرز و حبس در زندان قزل‌قلعه و آزادی پس از مدتی کوتاه.
(1344)
به‌عنوان دبیر انشاء کلاس چهارم دبستان دریکی از روستاهای مشهد استخدام می‌شود.
(1345)
به‌عنوان استادیار رشته تاریخ در دانشگاه مشهد استخدام می‌شود.
(1348)
آغاز سخنرانی‌های وی در حسینیه ارشاد، مسئول امور فرهنگی حسینیه می‌شود، انتشار کتاب‌های اسلام‌شناسی و هجرت
(1351)
حسینیۀ ارشاد تعطیل می‌شود و سخنرانی‌های وی ممنوع می‌گردد.
(1352)
شریعتی خود را به ساواک معرفی می‌کند و درنتیجه 18 ماه در زندان انفرادی شکنجه می‌شود.
(1354)
سخت‌ترین روزهای زندگی دکتر، وی از کلیۀ حقوق اجتماعی محروم می‌شود وزندگی نیمه پنهان خود را آغاز می‌کند.
16 اردیبهشت 1356
با گذرنامه‌ای به نام علی مزینانی از تهران به لندن می‌رود.
29 خرداد 1356
سرانجام در 44 سالگی در انگلستان درگذشت و پیکر وی برخلاف وصیتش در مکانی نزدیک حرم حضرت زینب (س) به خاک سپرده شد.
امام موسی صدر و دکتر ابراهیم یزدی و صادق قطب‌زاده بر پیکر وی نماز اقامه می‌کنند. دلیل رسمی مرگ وی انسداد شرایین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد؛ هرچند مرگ وی توسط برخی به دلیل نداشتن سابقۀ بیماری قلبی و اعلام سریع نتیجه از سوی پزشک قانونی و خبر داشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی، قبل از اعلام رسمی، مشکوک دانسته شد. دکتر عبدالکریم سروش متذکر شد که پیکر دکتر شریعتی را دو بار مشاهده کرده است که جنازه در دیدار اول کاملاً سالم و دفعۀ دوم دارای شکافتگی‌های متعدد ناشی از کالبدشکافی بوده است.
احمد اشرف نیز می‌نویسد: علی شریعتی براثر سکته قلبی درگذشته درحالی‌که مخالفین شاه، سازمان ساواک را مقصر مرگ او قلمداد می‌کردند. هوشنگ شهابی هم همین نظر را داشت.
برگرفته از کتاب: «روزگار آفتابی‌: حکایت زندگی دکتر علی شریعتی‌«عبدالمجید نجفی‌، (1389)، «طرحی از یک زندگی» پوران شریعت‌رضوی، (1376) و سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی؛ https//drshariati.org (بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی در سال 1377 توسط زنده یاد دکتر پوران شریعت رضوی، همسر ایشان، تأسیس شد تا ضمن نظارت، بازنگری و اصلاح آثار منتشرشده‌ی پیشین، به‌منظور حفظ میراث فکری شریعتی، به تدوین و بازنشر کلیه‌ی این آثار بی‌هیچ دخل و تصرفی همت گمارد.)




پرونده خاطره دکتر انقلاب

یادی از علی شریعتی

با گفتارهایی از

زهرا کریمی
فاطمه رنجبر
یونس صمدنژاد
آتنا محفوظی

29 خرداد یکی از ماندگارترین خاطرات نسل‌هایی از ایرانیان به وقوع پیوسته و در طول قریب به نیم قرن گذشته همواره الهام‌بخش بوده است؛ درگذشت دکتر علی شریعتی در انگلستان. زندگی و مرگ دراماتیک شریعتی، ظرفیت آن را داشته و دارد که هیجان جوانان دغدغه‌مند دیروز و امروز ایرانی و حتی برخی از مسلمانان غیر ایرانی را برانگیزد. از این روست که برآنیم این روشنفکر دردمند از تاثیرگذارترین چهره‌های ایران مدرن است. درباره هیچ‌یک از اندیشمندان قرن اخیر ایران به اندازه شریعتی اظهار نظر نشده‌است. به جرأت می‌توان گفت که او جنجالی‌ترین روشنفکر عصر جدید ایران است که طیف مخالفان و موافقان وی از چنان وسعتی برخوردار است که او را با القابی از «معلم شهید» تا «جاده صاف‌کن استبداد دینی» وصف کرده‌اند. اما در این میان بیش از هر چیز خود شریعتی است که ناشناخته مانده و چهره و آثار او در میان هاله‌ای از تمجید و تحقیر محو شده است. او که در حیاتش از تنهایی پر هیاهویی رنج می‌برد، در مماتش نیز دچار همین مسأله شد. البته یکی از دلایل ناشناخته ماندن شریعتی، شاید این باشد که افکار او هنوز انسجام نیافته و در ذهن او به شیوه‌ای هندسی صورتبندی نشده بود. از یاد نبریم که او در آغاز دهه پنجم زندگیش از دنیا رفت!
برای پرهیز از توقف در این مرحله از شناخت شریعتی، و بررسی روشمند کارنامه او لازم است احوال، آثار و افکار وی را در بافتار تاریخی- مقوله‌ای مورد مطالعه قرار دهیم. به دیگر سخن، شریعتی را باید ذیل تاریخ پرفرازونشیب روشنفکری دینی در ایران بررسی کنیم. اگر اینگونه به خوانش شریعتی نپردازیم و او را از زمانه و زمینه تاریخی خویش بیرون بکشیم، یا باید لعن و نفرینش کنیم و یا تجلیل و تمجیدش. ما در این جستار از سقوط در این ورطه حذر کرده، تصویری بزرگتر از پیشینه روشنفکری دینی در ایران به دست می‌دهیم تا شریعتی در آن بگنجد و جایگاه و سهمش هویدا شود.
از موقفی تاریخی، روشنفکری ایرانی دستکم هفت مرحله را پشت سر نهاده است:
دوره اول: دوره «تفسیر و انطباق فرهنگی» است. این دوره از قرن سیزدهم آغاز می‌شود و در عصر مشروطه به بار می‌نشیند. در این زمانه روشنفکران دینی غالباً متأثر از روشنفکران غیردینی هستند و از الگوی مسلط آن زمان که «جامعه مدرن» باشد پیروی می‌کنند. کوشش آنها بازخوانی مفاهیم اسلامی برای سازگار کردنشان با مقولات مدرن می‌باشد. شاخص‌ترین چهره این دوره، سیدجمال‌الدین اسدآبادی(۱۲۵۴-۱۳۱۴ق) است.
دوره دوم: در زمانه پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم، گفتمان غالب، ایرانشناسی و تاریخ باستانی ایران پیش از اسلام، همراه با تجددخواهی آمرانه رضاشاه بود. این عوامل به اضافه ظهور روزافزون مارکسیسم و کمونیسم در پهنه سیاست و فرهنگ ایران، موجب شد که روشنفکران دینی در واکنش به دو نوع هویت خواهی افراطی(ناسیونالیسم و مارکسیسم)، به هویت صنفی خویش روی آورند. این عصر برای روشنفکری دینی، دوره «هویت جویی و رقابت» به شمار می‌آید. وضعیت سیاسی خاص و حضور رقیبان جدی برای روشنفکران دینی، پرسش‌های وسیع‌تر و عمیق‌تری پیش روی آنان نهاد. بنابراین دین‌شناسی در این دوره تحول جدی پیدا کرده‌است. مهندس بازرگان مهم‌ترین چهره روشنفکری دینی در این عصر است که ما آن را «دوره تجربه» می‌نامیم. پروژه او معطوف به چالش‌هایی بود که میان دین و علم، دموکراسی، مردم‌سالاری و تمدن ایجاد شده بود.
دوره سوم: در دهه 40 و 50 شمسی، روشنفکری ایدئولوژیک دینی ظهور و بروز می‌یابد. احساسات و علایق دینی روشنفکران در فضای نوستالژیک، رشد بومی‌گرایی در ایران در اعتراض به نوسازی غربگرایانه پهلوی و خالی شدن صحنه اجتماعی از شخصیت‌های کاریزماتیکی چون «مصدق»، زمینه را برای حضور گسترده‌تر روشنفکران دینی و تعبیر ایدئولوژیک از دین(جایگزین ایدئولوژی‌های مارکسیستی و ملی‌گرایانه) فراهم کرد. برجسته ترین چهره روشنفکری ایدئولوگ در این دوره، دکتر علی شریعتی است. او با بهره‌گیری از ایدئولوژی های جامعه‌شناختی تفسیری ایدئولوژیک از دین را غالب نمود. دین‌شناسی این عصرمتکی برتفسیری دیالکتیکی از جهان‌بینی اسلامی است. روشنفکران دینی این دوره دو تفاوت بارز با مقطع پیشین دارند؛ اول اتخاذ رویکرد ستیزه‌جویانه به نظام اجتماعی به جای رویکرد وفاق و دودیگر رهیافت جامعه‌گرایانه و سوسیالیستی به جای رهیافت فردگرایانه و لیبرالیستی که در «عصر تجربه» مسلط بود.
دوره چهارم: این مرحله با انقلاب بهمن 1357 کلید می‌خورد. به دلیل گفتمان غالب سنّت‌گرایی، صورتبندی روشنفکری دینی به سوی «ائتلاف با سنّت گرایان» متمایل شد. برخی از آنان در ساخت قدرت و تثبیت نظام جمهوری اسلامی، شرکت کردند. طبیعی بود که این امر به تداوم رویکرد ایدئولوژیک منجر شود.
دوره پنجم: در دهه اول انقلاب، روشنفکران شروع به انتقاد و اعتراض کردند؛ چراکه ایده‌ها و آرمان‌های خود را نامحقق می‌دیدند. این اعتراض رفته رفته تبدیل به اعتزال و حاشیه نشینی و نقد قدرت شده، منجر به ترجمه کتاب‌هایی درباره آسیب‌شناسی انقلاب و ایدئولوژی شد.
دوره ششم: در دهه دوم انقلاب، روند اعتزالی دیگری آغاز شد که نماینده تامّ و تمام آن دکتر عبدالکریم سروش بود. وی به مباحث معرفت شناسانه‌ای دامن زد که در نهایت زیربنای ساختاری و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را مورد نقد قرا می‌داد. می‌توان این دوره را از نظر پراتیک روشنفکری دینی، «عصر بازنگری» نامید.
دوره هفتم: این مرحله از تاریخ روشنفکری دینی را می‌توان دوره «روشنفکران عمل‌گرا» نامید. فعالیت‌های روشنفکری در دو دهه بعد از انقلاب، به همراه عوامل جهانی و منطقه‌ای دیگر ، روشنفکری دینی را به جستجوی یک «برنامه اجتماعی» فراخواند. خرداد 1376 نقطه عطفی برای ظهور روشنفکران عمل گرایی است که با یک برنامه اجتماعی به صحنه سیاست باز گشتند. روشنفکران دینی همچنان در بررسی ساختار برنامه‌ای خود برای فعالیت سیاسی و فرهنگی به رایزنی‌های فکری مشغولند؛ اما به نظر می‌رسد در دهه اخیر، دیگر توش و توان خود را از دست داده و اثربخشی سابق را ندارند.

حال که پیشینه و گونه‌شناسی روشنفکری دینی در ایران را به اجمال مورد بررسی قرار دادیم، بهتر می‌توانیم نقش و جایگاه دکتر شریعتی را در این روند پر ماجرا بکاویم و بر رسیم.
اگر به دیده تحقیق بنگریم، نقش روشنفکران دینی در سال‌های قبل از انقلاب، متأثر از دو متغیر نظام سیاسی استبدادی شاهنشاهی و تفوق نسبی نظام کمونیسم بین‌الملل(دوقطبی بودن جهان) بوده‌است. طبیعی است که در این گیرودار، روشنفکر مسؤول و متعهد، نگران صورتبندی رابطه ایران و جهان غرب و در یک کلام مدرنیسم بوده باشد. بنابراین تقریبا در همان هنگام که روشنفکرانی چون آل احمد(1348-1302) و احسان نراقی(1391-1305) درگیر مسأله ایران و غرب بودند، علی شریعتی نیز به همین مسأله روی آورد و از یک دیدگاه جدید احیاگرانه، هویت اسلامی را به عنوان منبع اصیل فرهنگ ایرانی در نظر گرفت. مانند آل احمد و نراقی، او هم برنامه مشخصی پدید نیاورد؛ او بیش از این‌که اندیشه بازگشت به ساختارهای سنّتی و گذشته کهن را داشته باشد، رویای احیای رادیکال یا افراطی و عمدتا سیاسی فرهنگ اسلامی را در سر داشت. اسلامی که شریعتی در نظر داشت به دور از برداشت مرسوم یا رایج بود. اولا مقصود او از اسلام مشخصاً مذهب تشیع بود به همراه آمیزه‌ای از اندیشه های غیر اسلامی و غیرایرانی، از جمله سوسیالیسم، مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، نوشته های برخی نظریه‌پردازان جهان سوم و مایه ها و استعارات رمزی تصوف ایرانی- اسلامی.
برداشت سیاسی شریعتی از اسلام در پیدایش احیاگری اسلامی در ایران تاثیر بسزایی داشت. برای روشنفکران جوان مسلمان که نمی توانستند برداشت سنتی علما را از اسلام به راحتی بپذیرند، زبان شریعتی جاذبه خاصی داشت. مانند بیژن جزنی(1354-1316)، سرمشق نسل جوان مارکسیست‌های ایران، شریعتی هم در اواخر دهه چهل و در دهه پنجاه برای موج نو احیاگری اسلامی به چهره‌ای مقدس بدل شد.
شریعتی در دوره‌ای ظهور کرد که قرائت رایج از دین (در دهه‌های چهل و پنجاه)قرائتی ایدئولوژیک بود. این قرائت، درست از دل شرایط ایدئولوژیک متولد شد. شرایط ساختاری جامعه، عدم وجود طبقات اجتماعی و ذره‌ای شدن مردم، ناهمسازی‌های به وجود آمده بر اساس اجرای پروژه نوسازی، وجود یک قدرت تمامیت‌خواه، فقدان جامعه مدنی و ظهور شکاف‌های دولت-ملت، سنّت- مدرن، شمال-جنوب، غنی- فقیر، زمینه را از لحاظ ساختاری برای ظهور ایدئولوژی های متعددی فراهم نمود. بنابراین اگر پروژه شریعتی، به باور برخی از روشنفکران بعدی از جمله دکتر عبدالکریم سروش، ایدئولوژیک کردن دین بود، نباید تعجب نمود؛ چراکه او در چنین فضایی به میدان آمده و مسأله مواجهه با فرهنگ و تمدن غرب را وجهه همت خود ساخته بود.
در سال‌های اخیر در فضاهای مجازی و حتی در مجلات و کتاب‌های منتشر شده در داخل و خارج کشور، موجی از هجمه علیه شریعتی به عنوان مسؤول تئوریک وقوع انقلاب اسلامی به راه افتاده است که با ادبیاتی گاه زننده و ستیزه‌جو وی را به جرم فراهم آوردن زمینه برای ظهور استبداد دینی مورد طعن و لعن قرار می‌دهند. این قبیل تحلیل‌گران، از شریعتی همچون اندیشه‌ورزی ضد مردم سالاری و ضد دموکراسی یاد کرده، مسؤولیت وقایع غیر دموکراتیک بعدی را در ایران به عهده او می‌نهند.
این انتقاد به شریعتی چقدر وارد است؟ آیا او واقعاً دشمن دموکراسی بود و آب در آسیاب استبداد دینی ریخت؟ برای پاسخ به این سؤال اساسی باید فلسفه سیاسی شریعتی را از خلال آثارش، صورتبندی کنیم. از خوانش آثار مکتوب و درسگفتارها و سخنرانی های شریعتی به مناسبت های گوناگون چنین بر می‌آید که وی مدلی را تأیید می‌کرد که در راستای الگوی جامعه‌شناسان و روشنفکران کشورهای در حال توسعه، یعنی «دموکراسی هدایت شده یا متعهد» باشد؛ یعنی حکومتی از نوع نخبگان روشنفکر که برای این کار به یک ایدئولوژی تعهد دارند و دارای یک برنامه مشخص انقلابی هستند. این «رهبری متعهد انقلابی» هدف خود را دگرگون کردن بینش افراد، فرهنگ و روابط اجتماعی مردم می‌داند تا جامعه را خارج از قالب‌های متحجرانه و پوسیده سنّتی آن، به طرف پیشرفته ترین شکل ممکن آن سوق دهد. این رهبری روشنفکرانه به طور طبیعی، از سوی مردم انتخاب می‌شود ولی خود را ملزم نمی‌داند تا به رأی دهندگان وفادار بماند، این بدان خاطر است که آن رهبری معمولا مادام‌العمر یا برای مدتی طولانی برای این مقام برگزیده می‌شود. در هر صورت، نخستین دغدغه رهبری، جامه عمل پوشاندن به سیاست‌هایی است که ایدئولوژی‌اش به وی دیکته می‌کند؛ بنابراین مستلزم این امر است که وی به مدت طولانی قدرت را در دست داشته باشد تا بتواند تغییرات و پیشرفت واقعی را به منصه ظهور برساند. آنچه شریعتی در دل داشت، مدلی بود که در سال 1954، سوکارنو و تیتو پس از کنفرانس باندونگ برای حکومت‌هایشان در پیش گرفتند. این همان نوع حکومتی بود که شریعتی معتقد بود هر ملتی پس از پشت سر گذاشتن آشوب‌ها و اغتشاشات مرحله انقلاب یا نهضت، بدان نیازمند است. شریعتی با ارائه توجیهی اسلامی از تئوری انقلابی مارکسیستی درباره حکومت، این مدل را برای جامعه اسلامی پس از پیامبر- که در مرحله بازسازی پس از انقلاب به یک دوره رهبری متعهد(دوازده امام) نیاز داشت- به تصویر می‌کشد. آن جامعه ناگزیر بود تا خود را بر بنیان شالوده‌های محکمی از اهداف و آرمان‌های انقلابی تازه رخ داده تثبیت کند. با اشتیاقی که او برای یک اسلام ناب آرمانی از خود نشان می‌دهد و به رغم این واقعیت که یازده تن از این دوازده امام هرگز حکومت نکردند، وی معتقد است که دوازده امام منتصب بودند و مردم آنان را به‌طور مستقیم انتخاب نکردند؛ چراکه از دیدگاه شریعتی، در مراحل اولیه هر بازسازی پس از انقلاب، توده ها نمی‌توانند بهترین رهبران را انتخاب کنند. پس از این مرحله که شاید چندین نسل طول بکشد، امت باید به آن حد از تربیت و حکمت رسیده باشد که شکل دموکراتیک حکومت را از راه شورا، بیعت و اجماع، تأسیس و از آن محافظت کند؛ اما متاسفانه تاریخ مسیر متفاوتی را رقم زد.
موضع دوگانه شریعتی راجع به دموکراسی به وضوح در توضیحات وی درباره نقش رهبری مسؤول از نظر ایدئولوژیکی در دموکراسی هدایت شده مشهود است. در دوران غیبت امام دوازدهم، که از نظر شریعتی دوره تمرین دموکراسی است، رهبر جامعه انتصابی نیست یلکه مردم وی را از طریق فرایند دموکراتیک انتخاب می‌کنند. رهبر منتخب در این سیستم به مثابه یکی از «نواب عام» عمل می کند که پاسخگوی امام و مردم است. در حالی‌که رهبری در تمام اشکال دیگر دموکراسی، فقط پاسخگوی موکلان(رای دهندگان) است. افزون بر این، در دموکراسی متعهد شیعی، رهبر متعهد است که جامعه‌اش را بر اساس قانون و هرآنچه که مکتب امام وی، یعنی اسلام، حکم می‌کند، تربیت و هدایت کند. به هر حال وی خود را ملزم به این نمی‌داند که ایده ها و ایده‌آل ها و نیازهای مردمی را که او را انتخاب کرده‌اند، برآورده کند. نامزد این امر نیز باید واجد صلاحیت هایی باشد که هرکسی نمی‌تواند آنها را داشته باشد. از آنجا که این رهبر، رهبر عادی اجتماعی نیست؛ بلکه کسی است که رسالت هدایت امت به سوی کمال به وی واگذار شده‌است، وی باید شخصیتی علمی باشد. در دوره غیبت، امام دوازدهم این مسؤولیت را بر عهده علمای پاک و آگاهان بر مذهب خود گذاشته است. در این بحث وی بیش از همه به دو روایت استناد می‌کند. در روایت نخست امام دوازدهم به پیروانش دستور می‌دهد در دوران غیبتش، در صورت وقوع حوادث و رویدادهایی در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات، به علما مراجعه نموده، اهتدا نمایند. روایت دیگر از امام صادق است که در آن، امام ویژگی فقهایی که مردم باید آنان را برای مرجعیت تقلید انتخاب کنند اعلام می‌کند.
این همان مدل و الگوی تشیع علوی دموکراسی هدایت‌شده‌ای که شریعتی تئوریسین آن بود. نظریه‌ای که شاید ناخواسته زمینه را برای نظریه ولایت فقیه فراهم آورد. در کنار همه اینها از یاد نباید برد که شریعتی دموکراسی غربی را «دموکراسی رأس‌ها» نام نهاد. این تعبیر کنایه آمیز نشان از آن داشت که وی با شیوه‌های مردم‌سالاری غربی چندان بر سر مهر نبود و اگر امروزه برخی از او انتقادهای عنیف کرده، مسؤولیت تمامی اتفاقات بعدی را در ایران به گردن او می نهند، پر بیراه نمی‌گویند. تنها این نکته را نباید از نظر دور داشت که در اینگونه خوانش از فلسفه سیاسی شریعتی، همواره در معرض مغالطه و خطای «زمان‌پریشی» یا «ناهمزمانی» هستیم. به هر روی زمانه و زمینه شریعتی چنان نبود که بتواند در عین ستیز با مظاهر مدرنیته و فرهنگ و تمدن غربی با مهم‌ترین دستاورد آن که لیبرال دموکراسی باشد، اظهار همدلی نماید. شاید اگر دکتر شریعتی دو دهه دیگر زنده می‌ماند، در دفاع از آزادی و مردم سالاری و حقوق شهروندی، هم‌پای روشن اندیشان مسلمان و حتی فقهای روشنفکری همچون مرحوم آیت‌الله منتظری، چیزی فروگذار نمی‌کرد. دریغا که تاریخ پر است از چنین اما و اگر ها!
برای مطالعه بیشتر:
اسلام، دموکراسی و نوگرایی دینی در ایران(از بازرگان تا سروش)، نوشته فروغ جهان‌بخش، ترجمه جلیل پروین، گام نو 1385
جامعه شناسی روشنفکری در ایران، نوشته عباس کاظمی، طرح نو 1383
روشنفکران ایران در قرن بیستم، نوشته علی قیصری، ترجمه محمد دهقانی، هرمس، 1383