پزشکیان در چنبره تعهداتش
حسن اکبری بیرق
مسعود پزشکیان در حالی کلید پاستور را در مردادماه۱۴۰۳ از بقیّهالسَلَفِ دولت رئیسی تحویلگرفت که نظام سیاسی- اجرایی کشور، از سویی وارث دشوارههای برجای مانده از «عهدعتیق» جمهوریاسلامیایران بود و از سوی دیگر بر ویرانههای «عهدجدید»ی ایستادهبود که از سال ۱۴۰۰ و روی کار آمدن دولت سیزدهم و جریان یکدستسازی و خالصسازی ایجاد شدهبود؛ بر اینها بیافزایید، رخنماییِ گسلهای نسلی، عقیدتی و طبقاتیِ پنهان در جریان جنبش مهسا(زن، زندگی، آزادی) که هنوز هم بخشی از حاکمیّت را بیدار و هشیار نکردهاست؛ اما آن خیزش اجتماعی، همچون قضا، کارِ خود میکند.
انباشت اینهمه معضل، چنان وضع سهمگینی ساختهاست که برخی بر این باور شدند که نظام، در زمانِ سررسید ناترازیهای کلان در عرصه مدیریت کشور، به دنبال یافتن یک قربانی از میان اصلاحطلبان، پزشکیان را به میدان آوردهاست که بارها پیش از آن برای انتخابات ریاستجمهوری حتی مجلس، ردّصلاحیت شدهبود، و دیگر هیچ. این سکّه اما روی دیگری نیز داشت؛ به گمان بسیاری از صاحبنظران، آن طبیب معالج، به هردلیلی هم که مجوّز ورود به عمارت ریاستجمهوری را یافتهباشد و نقشه بلوکهای پیدا و پنهانِ مافیاگونِ قدرت، هرچه باشد و نباشد، آخرین فرصت نظام است برای تغییر ریل و اتّخاذ تصمیمهای سخت. به دیگرسخن، یا نظام با اصلاحات ساختاری به دست پزشکیان، از این گریوه سخت عبورمیکند، یا... نَعُوذُ بِالله مِن قَضاءالسّوء!
پیچیدگی مأموریتی که برعهده پزشکیان گذاشتهشدهاست، بسیار زودتر از آنچه خود میپنداشت، هویدا شد؛ آنگاه که تنها چندساعت پس از تحلیفش، به شیوهای که هنوز بر عامّه مردم مبهم و علیالقاعده بر خواص، روشن است، اسماعیل هنیه، رهبرحماس، در قلب تهران، ترورشد. اینجا بود که رئیسجمهور جدید، دریافت که علاوه بر کلانمعضلات داخلی، قراراست با اَبَربحرانهای خارجی نیز دستوپنجه نرمکند؛ هرچند همان معضلات داخلی نیز در مسائل حلناشده خارجی ریشه داشته و دارد.
پزشکیان که با شعار وفاق آمده و در کارزارهای انتخاباتی، از امتناع توسعه در قفس و لزوم ارتباط با دنیا سخنگفتهبود و گردنش را برای تحقق وعدههایش، بهویژه مسألهٔ خودساختهٔ نظام(فیلترینگ و حجاب اجباری)، گرو گذاشتهبود، با وجود همه تنگناها، شروع قابلقبولی داشت و وقتی به شیوه روزولت و اوباما و حسن روحانی، گزارش عملکرد صدروزهاش را ارائه کرد، کسی از طرفدارانش ناامید نشد؛ هرچند هنوز پشت دیوار سخت فیلترینگ و «نهاننوشتاری» موسوم به قانون «حجاب و عفاف» ماندهبود.
این پزشک حاذق، توانستهبود در سهماه اول، علیرغم همه کارشکنیهای مجلسنشینانِ با رأی حداقلی و پایداریچیهای شکستخورده در انتخابات و تنشهای روزافزونی که بر سر انتصاب جواد ظریف به سمت معاونت راهبردی رئیسجمهور، ایجاد میکردند، کارهایی کارستان انجامدهد.
او در راستای همگرایی و وفاق در سیاست داخلی، برای نخستین بار در چهاردهه اخیر، دو استاندار اهل تسنّن در کردستان و زاهدان و یک فرماندار زن در شهرستان دهگلان منصوبکرد؛ پزشکیان همچنین معاون رئیسجمهور در امور توسعه روستاها را باوجود سنگاندازیهای اهالی بهارستان، از بین نمایندگان اهلسنّت، انتخابکرد. اینها همه جدای از پرشمار وزیر و معاون و مدیر زنی است که جسورانه به کارهای خطیر گماردهبود. همچنین با هماهنگی با قوّهقضائیّه، تنی چند از زندانیان سیاسی را از بند رهاند و اکثر استادان و دانشجویان اخراجی و محروم را به دانشگاهها بازگرداند.
در همین بازه زمانی، برای اولین بار برای سیّدمحمد خاتمی، در سفر به استان یزد شرایط دیدار و گفتگو با مردم فراهم و اندکی از محدودیتها برای ایشان کاستهشد. همچنین زمزمههای جدّی برای رفع حصر از آقایان مهدی کروبی، میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد به گوش میرسد، که امیدواریم بهطورکامل عملی شود.
عرصه سیاست خارجی نیز با توجه به شرایط خاص منطقه غرب آسیا و خاورمیانه در این ایّام شاید پرچالشترین حوزه دولت چهاردهم بودهباشد. پزشکیان و تیم امورخارجه وی در این مدت با مسائلی روبرو شد که شاید در کل دوران پس از انقلاب هیچ دولتی تجربه نکردهبود؛ از ترور رهبران جبهه مقاومت(هنیه، نصرالله و سنوار) گرفته تا عملیات نظامی اسرائیل در لبنان و غزه و دستآخر سقوط باورنکردنی و سریع حکومت بشّار اسد در سوریه، که هرکدام میتوانست دولتی را زمینگیر کند؛ اما عملکرد مطلوب و خردمندانه وزیرخارجهایران یکی از بهترین بخشهای کارنامه این دولت را تا بدینجا رقم زدهاست. ظاهراً اقدام برای حل مشکل پیوستن به FATF از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام در دستور کار است و خبرهای خوبی شنیده شدهاست.
از نظر نباید دور داشت که پزشکیان و یارانش، وارث دولتی بدهکار به بخش خصوصی و بانکهاست؛ فقط بدهی دولت به بانک مرکزی و شبکه بانکی در آغاز فعالیت، به ترتیب ۴۸۰ همت و ۱۵۶۰ همت و تورم سالانه در تیرماه ۱۴۰۳، ۳۵.۵ درصد بودهاست. گذشته از همه اینها و در میانه ابرچالشهای طاقتفرسایی که دولت چهاردهم با آن دستبهگریبان است؛ از ناترازیها در عرصه تولید و مصرف انرژی، معضل مزمن بنزین، مشکلات زیستمحیطی و آلودگی هوا، مخاطرات منطقهای که کیان ایران را تهدید میکند و... پزشکیان در دو مقولهای که دستپخت جناح تندروی محافظهکار است، به زمین سفت خوردهاست؛ نخست مسأله فیلترینگِ بیدلیل و منطق و دوم شبهقانون موسوم به عفاف و حجاب که پشت درهای بسته و دور از چشم مردم ننوشتهشده و هردو در تعارض با بدیهیّات اولیّه خِرَد و حزم و احتیاط است.
اصرار تدینکنندگان این نوشتار غیرقابل اجرا، بر تحمیل آن به دولت و ملّت، نه نشانه درد دین و اخلاق، بلکه نشانگر عمق کینه ایشان نسبت به رقیب انتخاباتیشان و در خوشبینانهترین حالت، حاکی از ژرفای مسألهناشناسی و موقعیت نسنجیِ آناناست. وقتی جماعتی اینقدر نامتمیّز باشند که در بحبوحه تحولات ناخوشایند در پیرامون کشور و در میانهٔ برآمدن نظم و نظامی نوین در خاورمیانه که جز تهدید و تکافتادگی برای ایران و ایرانیان ندارد و در دورهای که بیش از هرزمان دیگری این مرزبومِ کهن تشنه انسجام ملّی و اتحاد میان حاکمیّت و شهروندان است، بر ابلاغ نوشتاری سراسر ضدملّی و فاجعهآفرین، پایفشاری نمایند، چگونه میتوان نسبت بدیشان بدبین نبود و آنان را دانسته یا ندانسته کارگزار دشمن محسوب نداشت؟ آن مایه نفوذی که مسؤولان امر نسبت بدان همواره هشدار دادهاند و تعداد نفوذیهایی که در سالهای اخیر در ارکان مختلف نظام کشفشدهاند، بیاختیار ذهن آدمی را بدانسو سوق میدهد که آنانکه از طریق اجرای چنین بهاصطلاح لوایحی و قوانینی، بر طبل ناراضیتراشی و تحقیر مردمان این دیار میکوبند، ایبسا جادهصاف کن تحقق خوابهای شومی باشند که دول متخاصم برای فروپاشی و تجزیه ایران دیدهاند.
همینگونه است فیلترینگ و محدودسازی فضای مجازی برای ملّت نجیب ایران، که علاوه بر توهین به شعور این مردم بافرهنگ، موجبات خسارتهای غیرقابل جبران اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را فراهمآورده و از همه مهمتر باعث عمیقتر شدن روزافزون شکاف میان ملت و حاکمیّت شدهاست؛ شکافی خطرناک که نمونهاش را در سوریه امروزین دیدیم و شنیدم و هنوز هم از آن حیرتزدهایم. وقتی دغدغه حاکمان، چیزی جز دغدغه شهروندان بودهباشد، وقتی دولتمردان و زعمای قوم، به چیزی جز رضایت مردمان خود بیاندیشند، بر سر دم و دستگاه حکمرانیشان همان خواهدآمد که در شامات شاهدش بودیم.
پزشکیان اما از همین دو ورطه دشوار هم سربلند بیرون آمد؛ اولی را با رایزنی با رهبری، فعلا مدیریت کرده و زیر بار اجرای آن نرفته و در دومی نیز فعلا اعضای شورایعالی فضای مجازی را مُجاب کرده که بهتدریج دست و پای خود را از روی مجاری اینترنت بردارند و بدین کار بیهوه ادامهندهند؛ البته اگر هاضمه سیریناپذیر مافیای تولید و فروش فیلترشکن، که مهمترین مانع تحقق وعده رئیسجمهور است، هَل من مَزید، سرندهد و به میلیاردها میلیاردی که در این چندساله عایدش شده، قناعت ورزد.
باید این را نیز خاطرنشان شد که برای خشکاندن ریشه اینگونه مداخلات دشمنشادکن و جلوگیری از تخریب اعصاب و آزار روان مردمان ایرانزمین، باید تصمیمات اساسیتری گرفت و اعمال بنیادینتری انجام داد و دستورهای شجاعانهتری صادر نمود؛ سرآغاز آن انحلال قانونی، این دهها شورای عالی غیرقانونی میتواندباشد که همچون علف هرز در زمین مدیریت کشور طی سالهای اخیر روییده، بخشی از فصول قانوناساسی را معطل گذارده و بسیاری از دولتهایی را که دل در گروه حکمرانی خوب داشته و درصدد توسعه کشور و رفاه شهروندان آن بودهاند، ناکام گذاردهاند.
خوب است در تأیید مشی و روش پزشکیان، در حل و فصل بسیاری از امور حلناشدنی، به نکتهای از زبان زندهیاد آیتاللهالعظمی حسینعلی منتظری اشارهکنیم؛ آن فقیه عالیقدر، در کتاب «انتقاد از خود»، عدم ارتباط مستمر و مؤثر خویش با رهبر وقت انقلاب را منشأ بسیاری از مشکلات و سؤءتفاهمات دانستهاست؛ اشتباهی که ظاهراً دکتر پزشکیان از آن احتراز جُسته و برخلاف رؤسای جمهور پیشین حتی از فاشگویی رایزنیهایش با مقام رهبری ابایی ندارد.
درهرحال کشور عزیزمان ایران، در مقطعی از تاریخ معاصر خود قرار دارد، که بدخواهان، از هرکران تیر خصومت در کمان کرده و به خیال خامشان دندان تضعیف و تجزیه ایران تیز نمودهاند؛ ازین روست که هرگونه آسیب به وحدت ملّی، از طریق دوستان کجاندیش نادان و دشمنان نفوذی کاردان، گناهیست کبیره و نابخشودنی؛ حتی اگر از سوی ۱۳۶ نماینده مجلسی باشد که خوفناک از انتشار اسامی خود، طی نامهای سراسر توطئهاندیشانه، رفع فیلترینگ را هدیهای شگفتانه به دشمن دانستهاند؛ یا از سوی اعضای شورای عالی فضای مجازی باشد که فرزندان برخی از ایشان در خارج از کشور از نعمت اینترنت بدون فیلتر متنعّمند!