1

کتاب‌هایی که باید برای کودتای بیست و هشت مرداد خواند

فرزانه ابراهیم‌زاده

شصت و شش سال از روز بیست و هشت مردادماه سال ۱۳۳۲ می‌گذرد و همچنان کتاب‌ها و مقالات متعددی در شرح آن‌چه در این روز بر سر ایران، تاریخ آن، دکتر مصدق و نهضت ملی شدن نفت آمد نوشته می‌شود. در رجوع به این روز و کودتای تاریخی اما سراغ چه کتاب‌هایی باید برویم؟ در این مقاله سعی شده است مهم‌ترین کتاب‌هایی که اسناد و خاطراتی دست اول در زمینه کودتای بیست و هشتم مرداد در خود دارند به خواننده معرفی شود.

کودتا به روایت کاغذ
۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمسی حتی اگر مخالف باشیم با کودتا بودنِ اتفاقی که آن روز در تهران افتاد و منتهی به سقوط دولت دکتر مصدق شد، یکی از روزهای مهم و سرنوشت‌ساز تاریخ معاصر ایران است. روزی که هنوز بعد از ۶۶ سال از گذشتنش زوایای خوانده‌نشده، دیده‌نشده و شنیده‌نشده زیادی دارد و هزاران سوال بی‌جواب آن را انبوه کتاب‌ها و اسناد منتشر شده پاسخ نداده است. کتاب‌‌ها و اسنادی که وقایع آن روز را از زاویه دید خودشان تفسیر و تعبیر کرده‌اند.
با این همه سوال‌ها و ابهامات کودتای بیست و هشت مرداد در میان کلید‌واژه‌ کتاب‌های تاریخی جایگاه مهمی دارد و در ۶۶ سال گذشته بیش از ۱۲۰ کتاب با موضوع کودتا و موضوعات تاریخی نزدیک به آن نوشته شده است. کتاب‌هایی که بعضی از آن‌ها به دلیل نزدیکی نویسندگانش با موضوع سندیت تاریخی مهمی دارند و برای دانستن بخش‌های روشن‌شده و نشده وقایع آن روز باید آن‌ها را مرور کرد.
در این نوشته تلاش شده بعضی از کتاب‌های اصلی که در این سال‌ها درباره کودتای بیست و هشت مرداد و حواشی آن نوشته شده را برای خوانندگانی که قصد دارند این رویداد تاریخی را مرور کنند معرفی کنیم. تلاش شده است کتاب‌هایی معرفی شود که اطلاعات موثق‌تری دارند و نویسنده به اسناد قابل اعتمادتری دسترسی داشته باشد. در انتخاب کتاب‌ها سعی کردیم که کتاب‌هایی از جناح‌های مختلف با ایدئولوژی‌های متفاوت را در کنار هم بیاوریم تا خواننده در کنار خوانش روایت اصلی نظر گروه‌های درگیر در این رویداد تاریخی را نیز ببیند و قضاوت نهایی را بعد از خواندن این روایت‌ها در ذهن خود داشته باشد.
این مجموعه قطعا در برگیرنده همه کتاب‌های خواندنی با موضوع کودتا نیست، اما تلاش کردیم که آثار اصلی در میانشان باشد.

ایران بین دو کودتا
هرچند در معرفی کتاب‌های تاریخی اولویت با کتاب‌ها و خاطرات دست اول است اما در مورد کودتای بیست و هشت مرداد معرفی کتاب‌ها را از یکی از تقریبا جدیدترین مطالب پژوهشی درباره این رویداد تاریخی شروع می‌کنیم یعنی کتاب کودتا نوشته یرواند آبراهامیان استاد تاریخ و پژوهشگر ایرانی دانشگاه کلمبیا. این کتاب با نام کامل «کودتا (۲۸ مرداد، سازمان سیا و ریشه‌های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن)» در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. آبراهامیان در این کتاب تلاش می‌کند که اسناد کمتر دیده شده و روایت‌های کمتر خوانده شده کودتا را بررسی و معرفی کند. کتاب که از ملی‌شدن صنعت نفت شروع می‌شود در ۴ فصل تنظیم شده است که عبارتند از ملی شدن نفت، مذاکرات انگلیس و ایران، کودتا و میراث است. کتاب در این چهار فصل مناقشات میان ایران و انگلستان و ورود آمریکا و شوروی به این مناقشات را با محوریت موضوع نفت بررسی می‌کند و معتقد است که ایالات متحده هم به اندازه بریتانیا تلاش می‌کرد که با مقابله با دکتر مصدق نه تنها جلوی نفوذ کمونیسم را بگیرد که در مقابل موضوع ملی شدن نفت بایستد که می‌توانست تبعات زیادی برای آن‌ها داشته باشد.
آبراهامیان در این کتاب تلاش کرده است تا ادعاهایی که در مورد حس نیت انگلستان در مذاکره با ایران و تلاش آمریکا برای ایفای نقش ناجی را که نویسندگان غربی به آن می‌پردازند به چالش بکشد. او با بررسی منابع به این نتیجه می‌رسد که آمریکا روی سقوط دولت مصدق سرمایه‌گذاری کرد تا بتواند از نفت ایران به نفع خود استفاده کند.
ناشر انگلیسی این کتاب در مقدمه با اشاره به پژوهش گسترده یرواند آبراهامیان برای روایت ماجرای کودتا نوشته: «یرواند آبراهامیان اسناد کمتر شناخته‌شده را آشکار می‌کند و تفسیر عرفی را به چالش می‌کشد و نور تازه‌ای بر چگونگی نقش آمریکا در کودتا می‌افشاند. کودتایی که بر روابط ایالات متحده-ایران چه در گذشته و چه در حال، تأثیر گذاشت. آبراهامیان، با استفاده از اسناد بریتیش پترولیوم، وزارت خارجه و دپارتمان ایالات متحده که سابقاً محرمانه و محصور بودند، به علاوه خاطرات و مصاحبه‌های منتشره ایرانیان، گزارش این واقعه کلیدی تاریخی با تغییر فهم آمریکا از نقطه عطف در تاریخ ایران-ایالات متحده را متصل می‌کند.»
البته این کتاب با وجود آن که سعی کرده بی‌طرف باشد انتقادهای زیادی را هم به همراه داشت. یکی از این انتقادها استفاده نکردن آبراهامیان از نظرات و خاطرات افراد درگیر در کودتا و عدم پرداختن به نقش مردم در مراحل مختلف آن است. هرچند خود آبراهامیان در کتاب تاکید می‌کند: «دیرپاترین تاثیر کودتا، اثرگذاری آن بر حافظه جمعی(مردم ایران) بود. این اقدام نه تنها نگاه پارانوئید (توطئه‌اندیشانه) غالب در فرهنگ سیاسی را تشدید کرد بلکه آمریکا را نیز به این تصویر افزود.»
این کتاب با دو ترجمه در بازار کتاب تهران عرضه شده است. محمد ابراهیم فتاحی که پیش از این هم کتاب ایران بین دو انقلاب آبراهامیان را ترجمه کرده بود این کتاب را ترجمه کرده است. هچنین دکتر ناصر زرافشان کتاب ترجمه دیگری از کتاب منتشر کرده که نشر نگاه آن را روانه بازار کرده است.

برگ‌هایی برای تایید
یکی از مهمترین منابع بررسی کودتای بیست و هشت مرداد اسنادی است که از سال ۲۰۰۰ به بعد توسط آرشیو ملی آمریکا و سیا منتشر شده است. اسنادی که بخشی از آن‌ها در کتاب‌هایی با مقدمه‌های استادان دانشگاه جمع شده است. بخشی از اسناد سال ۲۰۰۰ سه سال بعد از مرگ دونالد ویلبر طراح این کودتا منتشر شده است. ویلبر تاریخچه عملیات را نوشته بود که به طور اتفاقی به دست یکی از خبرنگاران افتاد و او با همراهی نیویوک تایمز در سایت این رسانه منتشر کرد. بعد از انتشار این اسناد، دکتر غلامرضا وطن‌دوست استاد تاریخ دانشگاه شیراز آن‌ها را با همکاری حسن زنگنه و رضا دهدشتی گردآوری و ترجمه کرده و با مقدمه دکتر همایون کاتوزیان منتشر کردند. این کتاب در سال ۷۹ حدود ۴ ماه بعد از انتشار اسناد سیا توسط انتشارات رسا منتشر شد. کتاب در کنار مقدمه دکتر کاتوزیان در دو بخش تنظیم شده است یک چکیده اسناد و گزارش عملیات که شامل مراحل مختلف کودتا به روایت اسناد که شامل این مراحل است
الف: برنامه مقدماتی عمیات تی بی آژاکس در تاریخ اول ژوئن ۱۹۵۳
ب. طرح مقدماتی لندن برای عملیات آژاکس
ج. یادداشت وزارت امورخارجه بریتانیا مورخ ۲۳ ژوییه ۱۹۵۴
د. گزارش جنبه‌های نظامی عملیات آژاکس.
ه. نقد نظامی
نکته این اسناد منتشرشده این بود که بخشی از اسامی عوامل ایرانی به درخواست مورخان و پژوهشگران ایرانی در اسناد سیاه شده بود. استدلال سیاه کردن اسامی این بود که شاید بخشی از خانواده‌ها در ایران زندگی کنند و همکاری اعضای آن با سیا باعث مشکلاتی برای آن‌ها باشد.
به اعتقاد دکتر وطن‌دوست این اسناد اما کامل نیست و بخشی از آن شبیه یک راز مانده است. رازی که البته در سال ۱۳۹۶ با انتشار اسناد تازه‌تر بازتر شد. در مقاله‌ای که دکتر کاتوزیان نیز با عنوان اسناد سازمان سیا و کودتای ۱۳۳۲ منتشر کرد، به برخی نقاط کور این اسناد از جمله قتل افشارتوس و مساله امینی و قشقایی می‌پردازد. در پایان این مقاله دکتر کاتوزیان نقاط ضعف این اسناد را بررسی می‌کند.
کتاب در سال ۱۳۹۶ بار دیگر تجدید چاپ شده است.

بیست و پنج سال یار دکتر مصدق
سرهنگ غلامرضا نجاتی یکی از نظامیان هوادار دکتر مصدق بود که در زمینه ملی شدن صنعت نفت و کودتای بیست و هشت مرداد اطلاعات زیادی داشت. اطلاعاتی که در کتاب‌های مختلف آن‌ها را نوشت و منتشر کرد. او که جزو افسران ناسیونالیست هوادار نهضت ملی بود کتاب‌های مختلفی نوشت. یکی از این کتاب‌ها کتاب جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد است که ماجراها را از زمان ملی شدن صنعت نفت تا کودتا روایت می‌کند. اما نجاتی کتاب دیگری با عنوان تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران دارد که تلاش می‌کند روایت‌ دوره بعد از کودتا را بررسی کند. او در مقدمه نوشته: «هدف این کتاب، دفاع یا هواخواهی از یک موضوع سیاسی نیست، توصیف مستندی است از یک دوره بیست و پنج ساله تاریخ ایران، از ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ تا آغاز اسفند ۱۳۵۷ به منظور آگاهی نسل جوان و آیندگان.»
او در این کتاب به علل و عواملی که محمد رضاشاه و دولت‌های بعد از مصدق را به مدت بیست و پنج سال حاکم کرد پرداخته و با بررسی علل شکست نهضت ملی کودتا را با دید نقادانه بررسی می‌کند. این کتاب توسط انتشارات رسا در سال ۹۷ منتشر شده است.
غلامرضا نجاتی همچنین کتاب دو جلدی «مصدق سال‌های مبارزه و مقاومت» را نوشته است که در این کتاب نیز روایت کودتا را از زاویه زندگی دکتر مصدق بررسی می‌کند. کتابی که وجوه دیگری از بیست و هشت مرداد را روشن می‌کند.

روایت آمریکایی کودتا
مارک جی گازیوروسکی استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه ایالتی دانشگاه لوییزیانا بود که کتاب‌های متعددی را در زمینه تاریخ معاصر ایران منتشر کرد. اما بی‌تردید کتابی که او را به خواننده ایرانی معرفی کرد، کتاب مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران بود. کتابی که با ترجمه‌های مختلف از جمله ترجمه سرهنگ غلامرضا نجاتی منتشر شده است. او در این کتاب پیش از انتشار اسناد سیا تلاش کرد تا نقش آمریکایی‌ها را در عملیات آژاکس ثابت کند. گازیوروسکی در این کتاب با استناد به اسنادی که دونالد ویلبر از طراحان عملیات آژاکس منتشر کرده بود تکه‌های گمشده کودتا را در کنار هم قرار دهد. او حتی فراتر از این سعی زیادی کرد تا افشاگری‌هایی در زمینه اسناد آمریکایی و بریتانیا و حتی مدارک آرشیوی شوروی داشته باشد.
گازیوروسکی همچنین با برخی از کسانی که در کودتا نقش داشتند و در این روایت‌ها تاثیر داشتند گفتگو کرده بود. اهمیت کتاب گازیوروسکی این بود که او پیش از انتشار اسناد توسط سیا که تایید کودتا با همراهی آمریکا بود به این واقعه پرداخته بود و از نگاه یک آمریکایی آن را ثابت کرده بود.استیفن کینزر نویسنده کتاب همه مردان شاه معتقد است که گازیوروسکی در بین گروه پژوهشگران تاریخ معاصر که تلاش کردند وقایع پشت پرده کودتا را روشن کنند از همه برجسته‌تر است.

یک کتابِ مخفیانه
در میان آثاری که در زمینه کودتا با زاویه دیگری منتشر شد، کتاب گذشته چراغ راه آینده بود. کتابی که در میانه دهه پنجاه توسط گروهی از نویسندگان با نام اختصاری جامی به صورت مخفیانه منتشر شد. نویسندگان این کتاب بعدها مشخص شد ک سه نفر به نام‌های دکتر دهقان، دکتر محمدعلی فرزانه و دکتر محمد حسین مبین بودند که هر سه گرایش به گروه‌های چپ داشتند و قسم خورده بودند که تا زمان مرگ نام‌شان منتشر نشود.
این کتاب روایت تاریخ معاصر ایران از واقعه سال ۱۳۲۴ و واقعه پیشه‌وری تا کودتای بیست و هشت مرداد است و بیشتر به شرح وقایع جبهه دموکراتیک آذربایجان می‌پردازد. اما این کتاب با توجه به این که گرایش‌های کمونیستی داشتند از نگاه گروه‌های چپ نوشته شده و همین باعث می‌شود تا بخشی از روایت بیست و هشت مرداد که گروه‌های چپ مانند حزب توده پشت ملی‌گرایان را خالی کردند را کمرنگ کند. اما روایت کودتا از سوی جبهه دیگری از سیاست ایران که در این کتاب روایت شده است خواندنی است و در کنار روایت‌های دیگر باید دیده شود.

شکست نهضت ملی به روایت محقق
محمدعلی همایون کاتوزیان یکی از مهمترین پژوهشگران تاریخ معاصر ایران بخصوص در زمینه تاریخ نهضت ملی ایران است که کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی با موضوع جنبش ملی ایران دارد. یکی از این کتاب‌ها مصدق مبارز برای قدرت در ایران است که در سال ۱۳۷۳ با ترجمه فرزانه طاهری منتشر شد.
این کتاب با آن که دکتر کاتوزیان از چهره‌های نزدیک به دکتر مصدق و ملی‌گرایان است با نگاه دیگری به رهبر جبهه ملی می‌پردازد و در مواردی هم او را نقد می‌کند. هما کاتوزیان با آن که معتقد است دکتر مصدق نقش برجسته‌ای در تاریخ ایران بازی کرده است اما نقدهای زیادی داشته ودر جاهایی اشتباهاتی نیز کرده است که این اشتباهات بخشی از شکست بزرگ او در مقابل کودتاگران است.

به روایت وکیل
دکتر مصدق با آن که خودش وکالت خوانده بود اما در دادگاه نظامی دکتر جلیل بزرگمهر را به عنوان وکیل تسخیری خود قبول کرد. بزرگمهر که نظامی بود و در زمان خلع ید حاکم شهر آبادان بود آن‌چنان از دکتر مصدق دفاع می‌کند که می‌توانست حکم او را تغییر بدهد. دکتر مصدق به پاس قدردانی از او نوشته بود: «شما وکیل تسخیری بودید. تسخیر نشدید و از اجرای اوامر مافوق، سر باز زدید. سخنی برخلاف وجدان نگفتید و هرگونه مدارکی هم که مورد احتیاج این جانب بود از نظر انجام وظیفه، برایم تهیه نمودید که نمی‌دانم چگونه تشکر کنم؛ و این انجام وظیفه سبب شد که بعد از ختم محاکمه، شما را از کار خارج کنند و یک عمر صحت عمل و درستکاری شما را ندیده بگیرند.
بعقیده این جانب، شما چیزی گم نکردید و چنانچه نام نیک خود را با ثروتی که بعضی از راه خیانت به مملکت بدست آورده‌اند مقایسه کنید، معلوم خواهد شد کدام گواراتر و وزین‌تر است…»
اما آن چه جلیل بزرگمهر را به نسل بعدی شناسانید انتشار محاکمه‌های دکتر مصدق بود که در طی آن اسرار زیادی از کودتا نیز روشن می‌شود. او سه جلد کتاب با عنوان مصدق در محکمه نظامی منتشر کرد که اطلاعات زیادی در آن هست. او همچنین تقریرات مصدق در زندان و خاطرات خودش را نیز منتشر کرده است که وجوه دیگری از دادگاه‌های دکتر مصدق است. آخرین کتابی که درباره دکتر مصدق نوشت ناگفته‌ها و کم‌گفته‌ها از دکتر مصدق و نهضت ملی بود که می‌توان روایت‌های تازه‌تری از کودتا را در آن‌ها دید.
به روایت خانم وزیر
خاطرات همیشه مهم‌ترین منابع پژوهش‌گران در بررسی‌های تاریخی است. در مورد کودتای بیست و هشت مرداد خاطرات زیادی منتشر شده است که بی‌تردید مهم‌ترینش خاطرات دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کشور دکتر مصدق است که در زمان حمله به منزل نخست وزیر در خانه‌ او بود و همراهش از آن خانه به جای امنی رفت. این خاطرات البته در ویژه‌نامه دکتر صدیقی منتشر شده است. خاطرات اردشیر زاهدی که در پژوه تاریخ شفاهی ضبط شده نیز از منابع جالب توجه کودتا است. اما در میان این همه برگ‌های خاطرات دو خاطره از سایر خاطرات قابل‌تامل‌تر است. یکی از این خاطرات خاطرات پریوش صالح همسر دکتر سیف‌الله معظمی وزیر دولت دکتر مصدق و از یاران او است. خاطرات خانم صالح از روز کودتا به عنوان کسی که در حاشیه اتفاق در کنار همسرش قرار داشت قابل توجه است. او در روز کودتا هفت ماهه باردار بود و در شمیران بود که شنید کودتا شده است و جز خاطرات خودش شرح صحبت‌های همسرش را نیز آورده است. این کتاب در سال ۹۵ توسط نشر نوگل منتشر شده است.
خاطرات بعدی قابل توجه کتاب در خلوت مصدق نوشته شیرین سمیعی عروس پسر دکتر مصدق بود. شیرین سمیعی همسر دکتر محمود مصدق نوه دکتر مصدق بود و فارغ‌التحصیل رشته علوم سیاسی بود. کتاب در خلوت مصدق از این نظر اهمیت دارد که نویسنده آن با وجود تحصیلات در رشته علوم سیاسی به عنوان یکی از خانواده دکتر مصدق نگاه غیر سیاسی دارد و زوایای زندگی دکتر مصدق را در سال‌های بعد کودتا تا مرگ روایت می‌کند. او سال‌های تبعید دکتر مصدق در احمدآباد بارها به تبعیدگاه دکتر مصدق رفته و او را در آن سال‌ها از نزدیک دیده بود و صحبت کرده است و از خستگی‌ها و کلافه‌گی‌ها و پایمردی دکتر مصدق بر مواضعش گفته است. خاطرات شیرین سمیعی همچنین تصاویری منحصر به فرد از دکتر مصدق در تبعید دارد.

نکته پایانی
اگر بخواهیم کتاب‌های مربوط به کودتا را بنویسم هنوز هم جای زیادی برای پرداختن به آن هست. کتاب‌هایی مثل کودتاهای ایران سهراب یزدانی، تراژدی تنهایی، خاطرات کرومیت روزولت، عملیات چکمه سی ام وود هاوس و .. کتاب‌هایی که شاید بتوان در یک مقال دیگر باز به آن‌ها پرداخت.




عملیات آژاکس یا رستاخیز ملی

فاطمه رنجبر

پژوهشگر و مدرس دانشگاه

مصدق: از ملی شدن صنعت نفت تا کودتا
مصدق یکی از پیشگامان نهضت ضد استعماری معاصر بود که نه‌تنها در ایران بلکه در بین کشورهای جهان سوم هم از او به‌عنوان کسی که شجاعانه و با سرسختی تحسین‌برانگیزی مقابل استعمار انگلیس ایستاد، نام می‌برند. مصدق نخستین دولتمرد خاورمیانه بود که با اجرایی کردن اندیشة ملی شدن صنعت نفت، پرچم مبارزه اقتصادی با قدرت‌های استعماری را برافراشت. ازاین‌رو در کشورهای خاورمیانه از او به‌عنوان «زعیم الشرق» یاد می‌شد. مصدق پس از سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ۱۴ مجلس در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در این مجلس او برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع می‌شد…گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به‌ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر محمد مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد و در رأس مبارزات ملی شدن صنعت نفت ایران قرار داشت. با رشد جنبش ملی شدن نفت، محافل وابسته برای سرکوب جنبش تلاش‌های تازه‌ای را آغاز کردند و هم‌زمان، فشارهای سیاسی و اقتصادی از جانب انگلیس فزونی گرفت و با اعزام ناوگان جنگی به خلیج‌فارس، این فشارها ابعاد نظامی یافت. در چنین موقعیتی کارگران با اعتصاب‌ها، موقعیت دکتر مصدق را مستحکم‌تر کردند… هنگامی‌که دکتر مصدق توانست با جلب موافقت آیت‌الله کاشانی و نمایندگان مجلس شانزدهم در اردیبهشت 1330 به نخست‌وزیری برسد، نخستین بند برنامه دولت خود را اجری قانون ملی شدن صنعت نفت و به‌کارگیری درآمدهای حاصله در جهت تقویت بنیة اقتصادی کشور و ایجاد موجبات رفاه و آسایش عمومی اعلام کرد. قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور بر طبق قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورخة نهم اردیبهشت‌ماه ۱۳۳۰ و تخصیص عواید حاصله از آن برای تقویت بنیة اقتصادی کشور و ایجاد موجبات رفاه و آسایش عمومی اجرایی شد. درواقع بعد از ملی شدن نفت ایران، اختلافات نفتی دو کشور ایران و انگلیس بیشتر جنبه سیاسی پیدا نمود تا اقتصادی؛ ازنظر دولت ایران از بین بردن سلطة کامل انگلیس بر ایران بیش از جنبة اقتصادی مسئله اهمیت پیدا کرد. دورة تاریخی ملی شدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ با تصویب قانون ملی شدن نفت به اوج رسید و با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پایان گرفت. گفته می‌شود کودتای 28 مرداد علاوه بر تهران، در سایر شهرها نیز انعکاس‌هایی به همراه داشت، درواقع این ماجرا نظر عامه و خاصه مردم را به خود جلب کرده بود، در تهران تظاهرات ضد مصدقی از صبح آغاز شد، اما در شهرهای دیگر، مردم در صبح و بعدازظهر در دو حالت متفاوت ظاهر شدند؛ از صبح تا ظهر، تظاهرات به نفع مصدق و علیه شاه در جریان بود؛ در بعدازظهر، تظاهرات، برعکس گردید! آن زمان گفته می‌شد پیروزی کودتای ۲۸ مرداد در حقیقت به معنای به بن‌بست رسیدن جریانات «چپ» و «ملی» در ایران بود. با وقوع کودتای 28 مرداد 1332 هـ. ش و سقوط دولت مصدق نهضت ملی ایران در هم شکست و با تشکیل کنسرسیومی از شرکت‌های بزرگ نفت جهان، بار دیگر صادرات نفت ایران به‌سوی غرب از سر گرفته شد.
یروان آبراهامیان در کتاب «کودتا» تصریح می‌کند که این باور متعارف وجود دارد که بریتانیا اساساً از ابتدا با حسن نیت وارد مذاکره با ایران شد، و در این میان ایالات‌متحده نیز تلاشی جدی برای ایفای نقش میانجی یا واسطة درستکار صورت داد و در این میان علت شکست مصدق سرسختی او بود که ریشه‌اش در سرشت روان‌شناسانة شیعیِ او وجود داشت، در این رابطه حتی نویسندگان همدل با مصدق نیز مدعی‌اند که اگر مصدق سرسختی کمتری از خود نشان می‌داد می‌توانست به مصالحه‌ای منصفانه دست پیدا کند. (نک: آبراهامیان: کودتا: 1 12) در این رابطه گفته می‌شود آیت‌الله کاشانی در نامه‌ای تاریخی به مصدق ضمن برشمردن اشتباهات متعدد وی، خاطرنشان کرده بود که آمریکا دولت را درگرفتن نفت از انگلیسی‌ها کمک کرد و اکنون به دنبال آن است که آن را تحت اختیار خود درآورد و زاهدی که مورد پشتیبانی دربار، آمریکا و انگلیس است به دنبال کودتایی است که در تاریخ نهم اسفندماه 31 عقیم ماند. اما مصدق در جواب وی گفت: این‌جانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم به این معنا که با شما کاری ندارم و موضوع به شما ربطی ندارد و شما ارتباطی با ملت ندارید. ویلیام راجر نویسنده برخی از موشکافانه‌ترین آثار دربارة افول امپراتوری بریتانیا به‌طور کل و بحران انگلیس و ایران به‌طور اخص چنین استدلال می‌کند که بریتانیا اصل ملی شدن نفت را پذیرفت اما رفتار غیرمنطقی مصدق در این رابطه، باعث سرنگونی او شد. بر اساس آنچه آبراهامیان از مارک گازیورفسکی نویسندة دقیق‌ترین آثار موجود دربارةکودتا استدلال می‌کند که کودتا ارتباط چندانی با نفت نداشت و بیشتر معطوف به مسائل ژئوپولتیکی، ترس از کمونیسم و تهدید شوروی بوده است؛ درواقع این دیدگاه نظر بسیاری از کسانی را بیان می‌کند که پیش‌تر دراین‌باره باور داشتند که آمریکا حتی بریتانیا را نسبت به ملی شدن صنعت نفت ترغیب کرد و در این رابطه تلاش‌هایی را صورت داد تا مناقشه از طریق مذاکره حل‌وفصل شود و بریتانیا را از حمله به ایران منصرف کرد و در این رابطه آمریکا این موضع را تا دورة ریاست جمهوری ترومن (1953) حفظ کرد. نویسندة مذکور استدلال می‌کند که ایالات‌متحده و آمریکا برای توجیه کودتا از گفتمان مسلط زمانه (زبان جنگ سرد) استفاده کرده‌اند. آنچه به نظر می‌رسد این است که کودتای 28 مرداد هیچ قهرمان شاخصی به‌جا نگذاشت اما به‌عنوان «قیام شاه و مردم» یا «رستاخیز ملی» گرامی داشته می‌شد.

عملیات آژاکس
گفته می‌شود: عملیات آژاکس (T.P. AJAX) اسم رمز عملیات سازمان سیا در کودتای ۲۸ مرداد است. کودتایی که به‌زعم بسیاری با طرح و حمایت مالی و اجرایی سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا (SIS) و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و با پشتیبانی مخالفان محمد مصدق مانند سید ابوالقاسم کاشانی باهدف سرنگونی دولت قانونی محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد؛ در آمریکا از آن به نام عملیات آژاکس «Operation Ajax» می‌شود. بر طبق این ادعا طرح کودتای 28 مرداد که به نام رمز «آژاکس» خوانده شد، پس از انتخاب چرچیل به نخست‌وزیری انگلیس در مهر ۱۳۳۱ تهیه شد و انتخاب آیزنهاور به ریاست جمهوری آمریکا در ماه آبان همان سال به پیشبرد این طرح در ایران کمک شایانی کرد. این طرح مشترک با کمک عواملی در داخل ایران و دیگر جریان‌های وابسته به انگلیس و آمریکا که از مرتبطین فعال در ایران بودند به اجرا گذاشته شد. بنا بر نوشته‌های کتاب «ضد کودتا» مأمور سیا کیم روزولت، او در این روز با خریدن فتوای برخی از روحانیون و همچنین دادن پول به ارتشیان، ولگردان و اوباش تهران آن‌ها را به خیابان‌ها کشانید.

نسخه‌های تاریخی که از آژاکس سخن می‌گویند
ماجرای بحران سال‌های 1330 32 را می‌توان از منابع متعددی که بعضی‌هایشان در سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از انقلاب 1357 در دسترس قرارگرفته‌اند، استخراج کرد. در این راستا شرکت نفت انگلیس (برتیش پترولیوم: BP) اسناد مشروح خود را در اختیار دانشگاه وارویک (Warwick) انگلستان گذاشته است. این پرونده‌ها در آرشیو ملی بریتانیا در لندن که پیش‌تر با عنوان ادارة بایگانی عمومی شناخته می‌شد، در دسترس هستند.
وزارت امور خارجة آمریکا نیز پس از سه دهه طفره رفتن سرانجام در سال 1989 برخی از اطلاعات خود را در قالب مجلدهای سالانه‌ای تحت عنوان «روابط خارجی ایالات‌متحده» معروف به مجموعة فروس (FRUS) منتشر کرد، اما مجلدهای مربوط به ایران دچار انقطاعی عمده و توجیه‌ناپذیر بودند.
از سال ۱۹۵۳، سیا سه نسخه متفاوت از گزارش داخلی مربوط به کودتا تهیه‌کرده است. قدیمی‌ترین نسخه توسط یکی از طراحان نقشه، دونالد ویلبر (Donald Newton Wilber)، در ماه مارس ۱۹۵۴ – یعنی فقط چند ماه پس از اجرای عملیات تهیه‌شده است. این نسخه درواقع بیشترین جزئیات درباره طراحی و اجرای نقشه را در برمی‌گیرد. بنا به گفته مقامات کنونی سیا در این نسخه کمبودهایی وجود دارد. یکی از آن‌ها عدم بی‌طرفی نویسنده است، به نظر می‌رسد ویلبر بیشتر به دانسته‌های خود به‌اضافه آنچه از اسناد در اختیار داشته، اکتفا کرده است. (مجلد «روابط خارجی ایالات‌متحده آمریکا» نشان می‌دهد که او به واکنش کرمیت روزولت بلافاصله پس از انجام عملیات دسترسی داشته است.) نکته دیگر اینکه گزارش او فقط جوانب اجرایی عملیات را در برمی‌گیرد و جوانب تحلیلی این پروژه را شامل نمی‌شود. تاریخچة ویلبر علیرغم شکایت قضایی آرشیو امنیت ملی بر اساس قانون آزادی مطبوعات در سال ۱۹۹۹، تاکنون محرمانه باقی‌مانده است. درواقع پنهان‌کاری بیش‌ازحد دراین‌باره باعث شده تا مردم درک غلطی از کودتای ۱۹۵۳ داشته باشند. به هر طریق نیویورک‌تایمز توانست به یک نسخه از این اسناد دسترسی پیدا کند و بعضی از اسامی و جزئیات را حذف کرده و باقی مجموعه را در سال ۲۰۰۰ بر روی وب‌سایت خود منتشر کند. این سند تحت نظارت دایرة تاریخ سیا با عنوان «سرنگونی نخست‌وزیر مصدق در ایران» با نظارت دکتر دونالد ویلبر باستان‌شناسی که به فعالیت‌های جاسوسی روی آورده بود، تهیه‌شده است. گفته می‌شود هدف از تهیة آن نقد و ارزیابی دقیق کودتای 1332 و فراهم‌سازی سندی راهنما برای کودتاهای آینده در دیگر نقاط بود.
نسخه دوم، «نبرد بر سر ایران»، تاریخ مشخصی ندارد ولی در اواسط دهة ۱۹۷۰ مشاهده‌شده است. با در نظر گرفتن کانون تمرکز این نسخه و لحن آن و همچنین دورة تاریخی که در آن نوشته‌شده است، می‌توان نتیجه گرفت که هدف نگارنده به‌وضوح دفاع از عملیات سیا بوده است. نگارنده تلاش دارد تا ثابت کند که عملیات تی‌پی آژاکس، اسم رمز کودتای ۱۹۵۳، توسط بالاترین رده‌های دولت برنامه‌ریزی و تصویب‌شده است. بخش حیرت‌انگیزی از این گزارش گزیده‌ای از مطالب رسانه‌ها را نقل می‌کند و آن‌ها را موردانتقاد قرار می‌دهد که به‌عمد حقایق مربوط به کودتا و آژانس مرکزی اطلاعات را تحریف کرده‌اند.
آخرین گزارش درون‌سازمانی سیا که از آن اطلاع داریم در سال ۱۹۹۸ منتشرشده است. «زنده‌باد شاه! آژانس اطلاعات مرکزی و سقوط نخست‌وزیر ایران محمد مصدق، آگوست ۱۹۵۳» (ویرایش شده توسط: دنیل سیگل و مالکوم برن) نام دارد. (در سال‌های اخیر نسخه‌های کامل‌تری از این اسناد منتشر شد که نسبت به نسخه‌های قبل کامل‌تر بود.) بنا به گفته مقامات سیا، یکی از اهداف این نسخه توصیف تحلیلی اقدامات سیا در جریان کودتا بود. همچنین، یک دیدگاه عمومی وجود دارد که مسائل و مشکلات پیشین با دسترسی به اسناد موجود برطرف شده‌اند، درنتیجه یک تاریخ‌نگار برجسته از کارکنان سازمان بالاخره در جایگاهی قرارگرفته تا کامل‌ترین نسخه ماجرا را به نگارش دربیاورد. نسخه‌های پیشین «زنده‌باد شاه!» که طبق درخواست آرشیو امنیت ملی منتشر شدند فقط شامل پاراگراف‌هایی بودند که سیا در همان ابتدا از رده‌بندی خارج کرده بود. این نسخة جدید بخش‌های زیادی از متن را که پیش‌تر محرمانه بودند در دسترس قرار داده است. بیشتر این اسناد با آنچه که در مجلد وزارت امور خارجه FRUS منتشرشده مطابقت دارد ولی بااین‌وجود چندین اختلاف کوچک نیز به چشم می‌خورد.
بخش‌هایی از تاریخ سیا مربوط به کودتای 1332 ایران که به‌صورت کامل‌تر در اواخر سال ۲۰۱۷ تحت عنوان «زنده‌باد شاه» منتشر شد به رویکرد این سازمان در انجام عملیات نگاهی منتقدانه داشت و به تأثیر بوروکراسی و سیاست بر نحوه پیشبرد فعالیت‌های برون‌مرزی آمریکا تأکید می‌کرد، اما به‌طورکلی تی‌پی آژاکس یک نقطه عطف در تاریخ سازمان اطلاعات به شمار می‌رود زیرا این عملیات میزان قدرت عملیات برون‌مرزی به‌عنوان ابزار اجرایی سیاست خارجی آمریکا را تعریف کرد و همچنین جایگاه سیا به‌عنوان یک ابزار عملیاتی را تحکیم بخشید.
مطابق شواهدی که به‌تازگی در دسترس قرارگرفته‌اند – و همچنین اطلاعاتی که برای چندین دهه در دسترس بوده‌اند – بخش‌های جدید منتشرشده از «زنده‌باد شاه!» احتمالاً بحث‌های بیشتری را به وجود خواهند آورد که چه کسی باعث موفقیت کودتا شد. بااین‌وجود، کاملاً تأکید شده که بدون راهنمایی و حمایت سیا، کودتا علیه مصدق بدون تردید شکست می‌خورد. اما خوانندگان بامطالعة این اسناد باز به‌نوعی حس «آشنا پنداری» را تجربه خواهند کرد زیرا نویسنده «زنده‌باد شاه!» تا حد زیادی از همان منابعی استفاده کرده که طی سال‌های اخیر با بهره‌گیری از قانون آزادی اطلاعات از رده‌بندی خارج‌شده‌اند و یا در مجلد وزارت امور خارجه منتشرشده‌اند.بنا به گفتة مقامات سیا، یکی از اهداف این نسخه توصیف تحلیلی اقدامات سیا در جریان کودتا بود. نسخه سال ۲۰۱۷ «زنده‌باد شاه!» به این بحث تاریخی دامن می‌زند که اگر سقوط مصدق نتیجه آن چیزی است که در جامعه ایران و در میان نیروهای داخلی رخ داد، آیا سیا باید مسئولیت این سرنگونی را به عهده بگیرد؟ این گزارش اطلاعات جدیدی می‌دهد که نیروهای ایرانی در این امر دخیل بوده‌اند، ازجمله میزان اهمیت روحانیون در متقاعد ساختن مردم جنوب تهران و تظاهرات توده‌ای‌ها که نشان از دخالت شوروی دارد که مصدق به آن مجوز داده بود. (ص ۶۳) نکته مهم‌تر آن است که این گزارش در آخر نتیجه می‌گیرد بدون سیا، فرد مناسبی برای جایگزینی مصدق پیدا نمی‌شد. «هیچ نخست‌وزیری قدرت کافی نداشت تا اکثریت مجلس را در دست بگیرد و یا دولت ائتلافی از تمامی احزاب و دسته‌ها تشکیل دهد.» (ص ۸۸) درواقع نسخة سال ۲۰۱۷ «زنده‌باد شاه!» جزئیات جدیدی پیرامون طراحی، اجرا و پیامدهای تی‌پی آژاکس در اختیارمان قرارداد. نخست آنکه به این موضوع اشاره می‌شود که مقامات سیا عقیده داشتند دولت زاهدی به‌اندازه کافی قدرت آن را دارد تا برای مدت‌زمان کوتاهی جایگزین مصدق شود ولی برای طولانی‌مدت با چالش مواجه خواهد شد زیرا «شاه هیچ‌وقت به‌طور ثابت از هیچ نخست‌وزیری حمایت نکرده و سیا هیچ دلیل موجهی نمی‌بیند که در این مورد تغییری صورت بگیرد.» (ص ۷۰) این اطلاعات جدید نشان می‌دهد که سیا آگاهانه در تلاش بود تا مصدق را باکسی جایگزین کند که برای جلب اعتماد و حمایت ملی به مدت‌زمان بسیار زیادی نیاز داشت و ممکن بود باعث شود تا در عرصه سیاست ایران چنددستگی و افتراق پدید بیاید. در آخرین نسخه «زنده‌باد شاه!» به تغییر اساسی که در فاصله ۱۵ تا ۱۹ آگوست اتفاق افتاد نیز اشاره می‌شود. مؤلف می‌نویسد که تی‌پی آژاکس در اصل به‌عنوان نقشة یک کودتای نظامی طراحی شد که «هدفش بر سرکار نشاندن زاهدی به‌عنوان رئیس نیروهای نظامی و سپس نخست‌وزیر بود.» (ص ۴۸) این تلاش در روز ۱۵ آگوست شکست خورد، ارتشبد نصیری درحالی‌که فرمان شاه مبنی بر انتصاب زاهدی به نخست‌وزیری را تحویل می‌داد، دستگیر شد. به دلیل دستگیری نصیری، زاهدی پشتیبانی نظامیان را از دست داد و به‌این‌ترتیب در تلاش‌های بعدی برای برکناری مصدق نمی‌شد بر نظامیان تکیه کرد. این گزارش به این موضوع می‌پردازد که فرمان‌های امضاشده توسط شاه تمامی هویت تی‌پی آژاکس را تغییر داد زیرا هدف دیگر انجام یک کودتای نظامی نبود، بلکه باید مردم را متقاعد می‌کردند که شاه از قدرت قانونی‌اش برای برکناری نخست‌وزیر استفاده کرده ولی مصدق این حکم را نپذیرفته و درنتیجه نخست‌وزیری‌اش غیرقانونی‌اش است.» (ص ۴۸) نتیجه آنکه دومین و آخرین تلاش برای سرنگونی مصدق در روز ۱۹ آگوست بر جمع‌آوری حامیان شاه متمرکز شد و نویسنده ادعا می‌کند که «یک کارزار درگیری روانی با سرعت و تمرکز بالا» از یک کودتای نظامی به‌دقت طراحی‌شده، تأثیرگذارتر بود. (ص ۵۵) این نسخه جدید از «زنده‌باد شاه!» برخی از مباحث مربوط به دادگاه مصدق را علنی می‌کند، ازجمله اینکه رفتار شاه و نقش سیا در شکل‌گیری دولت زاهدی چه بوده و شاه چگونه با پیامدهای آن مواجه شد. در این گزارش به تلگرامی از سیا اشاره می‌شود که در آن سیا تلاش کرده تا شاه را متقاعد کند که اجازة برگزاری یک دادگاه علنی را ندهد و از هر حرکتی که مصدق را به یک شهید بدل کند، اجتناب به عمل بیاورد. (ص ۱۱۰) مطلب این‌گونه ادامه می‌یابد که به نظر می‌رسد «فشار قابل‌توجهی از جانب واشنگتن» باعث شد تا شاه علیرغم تمایلش از برگزاری دادگاه علنی چشم‌پوشی کند. اضافه بر این، در همین تلگرامِ سیا، به زاهدی توصیه‌شده تا مصدق را در اقامتگاهی در یک روستای کوچک محصور کرده و به‌شدت تحت نظر بگیرد. (ص ۱۱۰) برخی از این جزئیات در مجلد وزارت امور خارجه نیز موجود هستند. این نسخه از «زنده‌باد شاه!» می‌گوید که «اغراق نیست اگر بگوییم عملیات تنها به دلیل کرمیت روزولت و واکنش سریع او برای تغییر هویت تی‌پی آژاکس از عملیات نظامی به «واکنش سیاسی» با موفقیت انجام شد. (ص ۷۸) درعین‌حال نویسنده پیچیدگی شرایط را هم در نظر گرفته و چنین تحلیل‌هایی ارائه می‌دهد: «باید در نظر داشت که سیا به‌صورت مستقیم می‌توانست تنها بر پایتخت تأثیر بگذارد و این تأثیر اندک بود. کرمیت روزولت به‌اندازه کافی پول و یا مأمور در اختیار نداشت که بتواند تظاهراتی به وسعت آنچه در تهران و دیگر شهرها اتفاق افتاد را ساماندهی کند. (همان) در این نسخه اشاره می‌شود که روزولت در توضیح به آیزنهاور، دالس و رئیس ستاد کاخ سفید دربارة اینکه او «به‌عمد» به دولت اطلاعات نداده، نشان می‌دهد که عملیات تا چه میزان در روزهای حیاتی میان ۱۵ تا ۱۹ آگوست از تصمیم‌گیری در واشنگتن به دور بوده است.

سخن پایانی
با توجه به اسناد منتشرشده از زمان کودتای 1332 تاکنون، کمابیش افکار عمومی متقاعد شده است که سیا (CIA) قادر به انجام هرگونه عملیات کودتایی برای سرنگونی دولت‌هاست، با توجه به این موضوع یروان آبراهامیان در کتاب «کودتا» یادآوری می‌کند که ایران و آمریکا طی چند دهة گذشته در حلقه‌ای مرگبار گرفتارشده‌اند به‌طوری‌که به نظر می‌رسد دشمنان «ابدی» هم لقب گرفته‌اند. به نظر می‌رسد این دشمنی خونی، ریشه در بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا تا شعارهای تحقیرآمیز ایران مبنی بر این‌که «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» و «آمریکا شیطان مستکبر جهان خوار» که مصمم به سلطة کل منطقه و همچنین تغییر رژیم است، داشته باشد. بدین طریق آبراهامیان تصریح می‌کند که این دو خود را گرفتار قفسی آهنین می‌بینند؛ البته باید اذعان داشت که بر هر سیاستمداری آشکار است که بخش عمده‌ای از این خصومت دیرین، ریشه در کودتای 1332 دارد. کودتایی که باعث سرنگونی دولت بسیار مردمیِ مصدق شد. درواقع شبح کودتا تا اکنون نیز بر روی روابط ایران و آمریکا سایه افکنده است و می‌توان این بحران را در بن‌بست مجادلات طولانی آمریکا و ایران بر سر برنامة هسته‌ای نیز مشاهده کرد. در این رابطه آمریکا به اهداف نظامی برنامة هسته‌ای ایران مشکوک است و همان‌طور که درگذشته ایران را فاقد دانش فنی برای ادارة صنعت نفت می‌دانست اکنون نیز این کشور را فاقد اعتبار اخلاقی لازم برای داشتن دانش هسته‌ای می‌داند.

منابع برای مطالعة بیشتر
موحد، محمدعلی: (1393) خواب آشفتة نفت (از قرارداد دارسی تا سقوط رضاشاه)، تهران، نشر کارنامه
یرواند آبراهامیان: (1389)، تاریخ ایران مدرن، ترجمه ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی
…………………..: (1391) کودتا، تهران، نشر نی
سیگل، دنیل، برن، مالکوم، «زنده‌باد شاه»: قابل‌دسترسی در: www.Hajij.com و خبرگزاری تحلیلی ایران: 15 اسفند 1396 کد خبر: 760588، برگرفته از آرشیو امنیت ملی آمریکا:
:https://nsarchive۲.gwu.edu/NSAEBB/NSAEBB۴۳۵/
«سازمان سیا اسرار تازه‌ای از کودتای 28 مرداد را فاش کرد». BBC Persian. ۲۳ ژوئن ۲۰۱۴
Bayandor,Darioush: 2010: Iran and the CIA: The Fall of Mosaddeq Revisited, Pablished by Palgrav Palgrave Macmillan. Uk.
_________________: 2019, The Shah,the Islamic Revolution and the United States, Pablished by registered company Springer Nature Switzerland AG
Gasiorowski, M. J., (1987) “The 1953 Coup d’Etat in Iran.” International Journal of Middle East Studies, vol.19 pp.
Kinzer,Stephen:2003-2008, All the Shah’s Men, Pablished by John Wiley& Sons.Inc. Hobboken,Newjersey




مرداد پرحادثه

حسن اکبری بیرق
h.akbaribairagh@gmail.com

«دکتر محمد مصدق» در تاریخ معاصر ایران، از آن دسته پدیده‌هایی است که استعداد زیادی برای تفسیر و تأویل‌های متنوع و گاه متضاد دارد. گزارش جامع آنچه مصدق کرد و دید، به گونه‌ای که کمتر جنجال برانگیز باشد، هرمنوتیک خاصّی می‌طلبد که معمولاً از آن برای پرده‌برداری از رموز معماگونِ متون اسطوره‌ای و دینی استفاده می‌شود. خاستگاه خاصیت رازوارگی مصدق و کارنامه او چیست؟ چرا از پس گذر 66 سال از واقعه‌ای که نقطه پایان حیات سیاسی او به شمار می‌آید، هنوز نمی‌توان روایتی یکّه و سرراست از دوران پرفرازونشیب کنشگری‌های او در صحنه سیاسی ایران به دست داد؛ حتی اینک که با انتشار اسناد وزارت امور خارجه و سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی بریتانیای سابقاً کبیر- این استعمار پیر- غبار ابهام از چهره رویدادهای پچیده آن عصر، زدوده شده است، این مشکل همچنان پابرجاست. اگر سِرّ این معمّاگونگی و چالش‌برانگیزی، در خصلت‌های شخصی و کاریزمای فردی و اسطوره‌پردازی‌های یاران و هیولاسازی‌های دشمنان، نهفه باشد، چه بسا اشخاص برجسته‌ای که در تاریخ ایران یکصدسال گذشته آمده و رفته‌اند و کمابیش همین ویژگی‌ها را داشته‌اند، اما به معمّا تبدیل نگشته‌اند. به دیگر سخن، چرا داستان مصدق به ماجرای پایان‌ناپذیری تبدیل شده‌است که با وجود نگارش هزاران کتاب و نوشتار، و یادداشت و مقاله و جستار، و برپایی ده‌ها همایش و کنگره و یادواره، هرگز بانگ «مصدق بس!» از گوشه‌ای برنخاسته که هیچ، حتی به تازگی شورای اسلامی کلانشهر تهران، پس از چهل سال تجدید مطلع کرده، تهوّر به خرج داده و توانسته‌است خیابانی در تهران را مزیّن به نام او کند؛ آن هم در فضایی که هرگونه یادکردی از او به مثابه هواداری از قجر زاده‌ای ملی‌گراست که به حکم بنیانگذار فقید نظام در مُسلِم بودنش نیز تشکیکی جدی می‌توان کرد؟
به نظر می‌رسد راه درازی که او از «مصدق‌السلطنه» بودن تا «دکتر محمد مصدق» شدن و سپس به نماد استبداد و استعمارستیزی تبدیل گشتن پیموده‌است، موقعیت بی بدیلی برای او فراهم آورده که نصیب کمتر کسی از رجال نامی ایران شده‌است. دستکم ذکر جمیل او در افواه عام، یادآور وفاداری صادقانه به نظام مشروطه سلطنتی است که ثمره مجاهدات آزادی‌خواهانه و عدالت طلبانه مردم وطن‌پرست ایران می‌باشد؛ همچنین دمیدن روحیّه استقلال‌جویی و بیگانه‌ستیزی در روح سیاستمداران، دولتمردان و آحادملت ایران، نیز ارائه تعریفی نوین از «منافع ملی» و «وطن‌دوستی» که در همیشة تاریخ،6 جزو حلقه‌های مفقوده در سامانه حکمرانی در این سرزمین بوده است.
کیستی و چیستی محمد مصدق، دشوارهای است که رمزگشایی از آن نه با خوانش عمیق تاریخ عصر پهلوی، بلکه با شخم زدن تاریخ استبداد در این مرزبوم- از کهن‌ترین ایاّم تاکنون- میسّر است؛ آن هم نه فقط تاریخ سیاسی، بلکه تاریخ اجتماعی ایران، با بهره‌گیری از مدرن‌ترین روش‌های علومی چون انسان‌شناسی، مردم شناسی، روانشناسی اجتماعی و زیست‌جامعه شناسی.
استمداد از متدولوژی این دانش‌ها و استفاده بجا، قاعده‌مند و غیرگزینشی از اسناد تازه‌یافته و بازنگری در مستندات پیشین، نه تنها ممکن است تلقّی قریب به هفتادسالة ما را از پدیده «مصدق» با پرسش‌هایی جدّی روبرو نماید، بلکه بعید نیست که وجدان جمعی ملت ایران را با چالشی بنیان‌برافکن مواجه کند؛ به گونه‌ای که تمامی مشهورات و مقبولاتی که در طول چند دهه، بویژه درباره واقعه 28 مرداد، به مسلّمات قطعی و گفتمان‌های سخت و استوار تبدیل شده‌اند، دود شده، به هوا بروند.
اگر قرار بر عبرت گرفتن از تاریخ باشد، می‌بایست از زیر بار سنگین پندارهای بَدَل به حقیقت شده و باورهای تنقیح نشده بیرون خزید و چهره عریان واقعیت را یه چشم دید و به گوش شنید؛ در غیر این صورت نه تنها نمی‌توان از تاریخ پند گرفت و درس آموخت بلکه بسیار محتمل است همان تاریخی که قرار بوده چراغ راهمان باشد مایه گمراهیمان گردد، دور باطلی که در پیشینه بلند ما ایرانیان فراوان به چشم می‌خورد.
با وجود حجم عظیمی از توصیه‌های اخلاقی و دعوت به عقلانیت در متون ادب پارسی پیشااسلامی و آیات و روایات و مأثورات پسااسلامی که در ادبیات فارسی حضور و نفوذی چشمگیر دارد، در مجموع از هیچ حادثه تاریخی درس نگرفته‌ایم و به نظر می‌رسد که اراده عجیبی در وجدان جمعی ما ایرانیان برای درس نگرفتن از گذشته وجود داشته است. حکیم توس این وضعیت تاریخی را چنین توصیف می‌کند:
در ایــــن خاک زرخیز ایران زمیــــــن
نبودنــد جز مردمــــی پـــاک دیـــــن

همه دینشـــــان مردی و داد بــــــود
وز آن، کـشـــــــور آزاد و آبـــــاد بــــود

چو مهر و وفا بود خـــود کیششـــان
گـــــنه بود آزار کــــس پیششـــــان

هــمه بنـــــــده ناب یـــــــزدان پـــاک
هـمــــه دل پر از مهر این آب و خاک

گدایـــــی در این بـــوم و بر ننگ بود
بـــزرگی به مـــــردی و فرهنــــگ بود

که شد مهر میهن فــــراموش مـــــا
کــجا رفت آن دانش و هـــــــــوش ما

کــــز آن سوخت جان و دل دوستان
که انداخت آتـــــش در ایـــن بوستان

خـــــرد را فکندیم این ســــــان زکار
چه کردیم کـــــین گونه گشتیم خار؟

کـــــجا رفـــــت آییـــــن دیریــــن ما؟
نبود این چــــنین کشور و دیـــــن ما

همـــــه جـــــای مـــــردان آزاد بـــود
به یزدان که این کشـــــور آباد بـــــود

کشـــــاورز خــود خانه و مرز داشت
در این کشور آزادگــــی ارز داشــــت

گرامـــــی بد آنکــــس که بودی دلیر
گرانمــایـــه بود آنکــــــه بودی دبـیـــر

نه بیگانه جایی در این خانه داشت
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت

از آنروز دشمن بـــــما چیره گـــــشت
که مـــــا را روان و خرد تیره گشـــت

از آنـــــروز ایــن خـــــانه ویرانه شـــــد
که نـــــان آورش مرد بیگانـــــه شـد

چـــــو ناکس به ده کدخــــــدایی کند
کشـــــاورز بایـــــد گدایـــــی کنـــــد

به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم
کجـــــا این سر انجــــام بد داشتیم
هرچند قرینه سازی‌های تاریخی ممکن است به مغالطه زمان‌پریشی گره خورده و تحلیل ما را برای ریشه‌یابی معضلات گذشته نابسنده بنماید، اما نمی‌توان از کنار این واقعیت گذشت که ناهنجاری‌های اجتماعی فعلی در کشور عزیزمان ایران کما بیش همسانی‌های غیر قابل انکاری با دشواره های پیشینیانمان دارد؛ گواه صدق آن همین شعر زیبای فردوسی!
براستی چرا اینگونه است؟ چرا ما در طول قرن‌ها نتوانستیم مسائل بنیادین خود را حل یا رفع نماییم؟ چرا ملل راقیه عصر جدید که در ایام قدیم به لحاظ تمدنی فاصله بسیاری با ما داشته‌اند، امروزه نام جهان سوم یا کشورهای جنوب یا توسعه نایافته بر ما نهاده و میان ما و مدنیّت و مدرنیّت، نسبتی نمی‌شناسند؟
با ابتنا به این مبانی است که «خاطرات سیاسی» در پنجمین شماره خود بر آن شده است تا ضمن احترام به نام و یاد دکتر محمد مصدق و احساسات عمیق طرفدارانش، کلیشه رایج فرشته – اهریمن را شکسته، به آنچه در دهه آخر مرداد 1332، اقتصاد سیاسی ایران و ای بسا منطقه و جهان را وارد فصل جدیدی کرد، نگاهی انتقادی افکند. تلاش ما بر آن است که تصویری و خوانشی از آن دوره پر تلاطم ارائه کنیم که در عین وفاداری به اصل رئالیسم در روایت تاریخ، تحلیلی روزآمد از آن واقعه به دست دهیم. پرواضح است که اوضاع و شرایط آن روز ایران و جهان و مقتضیات جنگ سرد و نوع رابطه ایالات‌متحده با بریتانیا، همه و همه فضایی خاص برای بازیگران سیاست بین‌الملل ایجاد کرده بود که قابل قیاس با اقتضائات امروز نیست؛ اما این مقدار گفتنی است که برخی کنش‌ها و واکنش‌ها و عوارض و نتایج مترتب بر آنها فارغ از الزامات زمان و مکان است. برای نمونه به نحوه مدیریت رابطه دربار با قوه مجریه در نظامات سلطنتی مشروطه می‌توان اشاره کرد که از ظرافت خاصی برخوردار است به راه رفتن بر لبه تیغ می‌ماند. تاریخ ایران، مشحون از فجایعی است که برپایه این رابطه خطیر آفریده شده است. شیوع و شمول اصطلاح «وزیرکشی» یا «نخبه کشی» در زبان فارسی و داستان‌های جالبی که در متون ادبی و تاریخی فارسی نقل شده‌است، حکایت از بسامد بالای این امر دارد. چه بسیار امیرکبیرها و حسنک‌ها و… که عاقبت تهوّر خود را در درگیری با پادشاه دیدند و چشیدند. ایکاش همه کسانی که در این سرزمین ردای صدارت بر تن می‌کردند، قدری در تاریخ وزرا سیر می‌نمودند تا با آگاهی کافی از پیشینة تأسف‌بار رابطه شاه و وزیر، قدم در این راه می‌گذاردند.
به گمان ما، محمدرضا شاه جوان که نه اُتوریته پدر را داشت و نه اصولاً با افکار و اعمال او چندان بر سر مهر بود، در دهه نخست حکومت خویش منعطف‌تر بوده، به گواهی تاریخ تحزّب و سیاست‌ورزی در ایران، تقابل آشکاری با فعالیت سیاسی از خود نشان نمی‌داد. اما همان شاه نسبتاً مداراپیشه‌ای که در 26 مرداد کشور را بی هیچ امید بازگشتی ترک کرده بود، هنگام بازگشت، از لحظه فرود در فرودگاه مهرآباد تا 25 سال بعد که از همانجا به سوی سفری بی‌بازگشت پرواز می‌کرد، بَدَل به سلطانی مستبد شد که نه وقعی به مجلس می‌نهاد و نه گوش شنیدن صدای مخالفی را داشت و نه نخست‌وزیر مستقلی را تحمل می‌کرد. برخی مؤرخان و تحلیل‌گران، مسؤولیت مستقیم این تغییر مزاج و تلوّن مذاق پادشاه را متوجه نخست‌وزیری دانستند که هرچند شعار بحقِّ «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» را سرداده بود، در عمل سهمی از قدرتِ مؤثر برای سلطان قائل نبوده، هیچ فرصتی را برای تضعیف و تحقیر او از دست نمی‌داد. صدراعظمی که به زور و ضرب و به برکت شهدای قیام سی تیر آخرین سنگر حاکمیت محمدرضا پهلوی را با تصاحب وزارت جنگ، فتح کرده بود، حتی در مناسبت‌های رسمی و مراسم سلام حضور نمی‌یافت و پیام‌های خود را از طریق پیک به پادشاه می‌رساند.
مصدّق که در صدق نیت او نمی‌توان تردید داشت، گویی ماهیت قدرت در این مملکت را نمی‌شناخت که این چنین بی محابا در داخل به جنگ میراثی 2500 ساله رفت و همزمان نیز در خارج با دو قَدَرقدرت جهانی سرشاخ شد؛ بی آنکه چشم‌اندازی واقعی از بهبود اوضاع داشته باشد. او شاید نمی‌دانست یا نمی‌خواست بداند که اولاً نمی‌توان در دو یا چند جبهه جنگید، آن هم با دست خالی؛ ثانیاً با شاهنشاهی که به لحاظ تاریخی استعدا فراوانی برای استبداد دارد باید مدارا کرد و آهسته قدم برداشت. پادشاهی که به طور سنّتی هم از حمایت عام و هم از پشتیبانی علمای اعلام برخوردار است؛ همان‌ها که تلگرام به رُم زدند که: بیا که تنها کشور شیعه مذهب به تو نیازمند است.
آری در داستان مصدق اما و اگر ها و پرسش‌های بی پاسخ فراوان است؛ پرسش‌هایی از این دست که:
– آیا آنچه در روز 28 مرداد 32 اتفاق افتاد، به معنای دقیق و کلاسیک کلمه یک کودتا بود؟
– چه نقدی بر رفتار سیاسی، مدیریتی مصدق در آن دوره، علی‌الخصوص در روز واقعه، وارد است؟
– آیا رگه‌هایی از پوپولیسم در حیات سیاسی مصدق، بویژه در دوره صدارتش، به چشم می‌خورد؟
– آیا هیچیک از راه حل‌هایی که در دعوای نفت از سوی طرف‌های ماجرا ارائه شد، حداقل‌های منافع ملی را تأمین نمی‌کرد که مورد پذیرش مصدق واقع نشد؟
– آیا هزینه سقوط دولت ملی مصدق، بیش از پذیرش یکی از فرمول‌های توافق نبود؟
– آیا تعریفی که مصدق و همفکرانش از مقولاتی همانند استقلال، منافع ملی، حامیت مردم، خودکفایی و… داشتند، با واقعیات سیاست بین‌الملل در آن دوره همخوانی داشت؟
– آیا راهی وجود داشت که هم مصدق بماند و یأس سیاسی بر کشور حاکم نشود و در عین حال منافع مملکت تأمین شود؟
– آیا خصلت‌های شخصی و سرسختی‌های فردی دکتر مصدق، در نهایت به نفع ایران آن روز منجر شد؟
این‌ها و سؤالات بیشمار دیگر باید بتدریج که از آن دوره فاصله انتقادی می‌گیریم، واکاویده و پاسخ داده شود. فصلنامه خاطرات سیاسی بر آن است که در فرصت‌های مقتضی به این موضوع که می‌تواند الگویی برای سیاست‌پیشگان کنونی باشد، پرداخته و به تناوب، جستارهایی ژرف‌نگر با بهره‌گیری از دانش صاحب‌نظران