مسیح مهاجری
همانگونه که درباره شخصيت آيتالله هاشمي رفسنجاني اختلافنظر وجود دارد، قضاوتهائي که درباره خاطرهنويسي وي ميشود نيز مختلف است. پيداست که بخشي از اين تفاوت نگاهها از نوع نگاه به شخصيت آقاي هاشمي رفسنجاني ناشي ميشود ولي قطعاً يک بخش هم به عدم تسلط قضاوتکنندگان بر محتواي خاطرات برميگردد. بعضي افراد، يک فراز يا چند روز از خاطرات را ميخوانند و نظر خود درباره همان بخش کوچک را به کل خاطرات تعميم ميدهند و درباره آن داوري ميکنند. اين قبيل اظهارنظرها قطعاً نميتوانند قابل اعتماد باشند. قضاوت درباره خاطرهنويسي افراد هنگامي قابل اعتماد است که قضاوتکننده، تمام يا بخش عمدهاي از خاطرات، مثلاً يکسال تمام را خوانده و تسلطي بر روش و محتواي آن پيدا کرده باشد.
خالي بودن ذهن قضاوتکننده از اغراض شخصي و گروهي نيز يکي از لوازم قضاوت صحيح درباره خاطرات ديگران است. کسي که از اين ويژگيها برخوردار باشد ميتواند داوري کند و به داوري او چه مثبت باشد چه منفي بايد احترام گذاشت. چنين قضاوتي قاعدتاً منصفانه است و قضاوت منصفانه آن نيست که خاطرات را مطلق بداند، بلکه ميتواند نقاط قوت و ضعف کار را ببيند و از اینکه خود را ملزم کند آن را مطلقاً مثبت يا مطلقاً منفي بداند، پرهيز نماید.
ويژگيها
خاطرهنويسي به صورت مطلق توسط افراد مختلف اعم از مردم عادي و مسئولين حکومتي، سابقهاي طولاني دارد. در ايران نيز علاوه بر افرادي از اصناف مختلف، بسياري از صاحبان مناصب حکومتي اقدام به نگارش خاطرات خود کردهاند. نوشتههاي بعضي از صاحبمنصبان دورانهاي قاجار و پهلوي هماکنون در دسترس ميباشند. هرچند اکثر اين نوشتهها حالت غيرروزانه و ناپيوسته دارند ولي در ميان آنها نوشتههاي روزانه و تا حدودي پيوسته نيز ديده ميشود. با اين حال، خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني به دليل اينکه روز نوشته و پيوسته است بطوري که حتي روزهاي جمعه و ساير تعطيلات را هم دربر ميگيرد، از امتياز خاصي برخوردار است. مهمتر اينکه اين خاطرات، تمام چهار دهه مسئوليت نويسنده را دربر ميگيرد و اينگونه نيست که شامل بعضي مقاطع باشد و مقاطع ديگر را دربرنگيرد. اين پيوستگي، يکي از امتيازات منحصر به فرد خاطرهنويسي آقاي هاشمي رفسنجاني است و تاکنون ديده نشده فرد ديگري از مسئولين بلندپايه نظام جمهوري اسلامي اينگونه پيوسته و در تمام مدت مسئوليت و حضور در عرصه، روزنوشتههائي از خاطرات خود به جا گذاشته باشد.
ويژگي ديگر خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني اينست که نويسنده آن در تمام مدتي که اين خاطرات را مينوشت، در بالاترين سطوح مسئوليتي فعال بود و با عاليترين مقامات حکومتي از جمله رهبري انقلاب و نظام رابطه مستقيم داشت. علاوه بر اين، جايگاه ويژه شخص آقاي هاشمي رفسنجاني در انقلاب و نفوذي که در اقشار مختلف از جمله مسئولين نظام در ردههاي گوناگون داشت موجب شد ايشان از اطلاعات گستردهاي در تمام زمينهها برخوردار باشد و آنها را در روزنوشتهاي خود منعکس کند. به عبارت ديگر، محتواي خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني، اطلاعات دست اول، موضوعات مهم داخلي و خارجي، تحليلهاي پشتپرده و مسائل ناگفته مربوط به افراد مختلف و رويدادهاي کمتر مطرح شده است. اين ويژگيها توانستهاند اين خاطرات را از چنان جامعيتي برخوردار کنند که ميتوان آن را داراي جامعيتي کمنظير دانست.
با اينهمه نبايد پنداشت خاطرهنويسي آقاي هاشمي رفسنجاني بدون عيب و نقص است. قطعاً اين کار عليرغم عظمتي که دارد، دچار نواقصي نيز هست که با نقدهاي منصفانه ميتواند به الگوئي کاملتر براي خاطرهنويسي به ويژه براي مسئولين نظام جمهوري اسلامي در آينده تبديل شود.
اهميت اين روزنويسي در اينست که يکي از عاليترين مسئولان و کارگزاران نظام جمهوري اسلامي آن را نوشته و با اطلاعات دقيقي که از مسائل نظام و کشور داشت، دقيقترين گزارشها را در اختيار عموم قرار داده است.
جامعيت مسئوليتهاي آقاي هاشمي رفسنجاني، درجه غناي اين اطلاعات را بسيار بالا برده است. او فقط يک مسئول اجرائي نبود کمااينکه فقط يک نماينده مجلس قانونگذاري يا فقط يک عضو مجلس خبرگان نبود، بلکه در اکثر نهادها و ارگانهاي مؤثر در مديريت نظام جمهوري اسلامي حضور داشت. عضويت در شوراي انقلاب، نمايندگي و رياست مجلس قانونگذاري، عضويت در مجلس خبرگان قانون اساسي، عضويت و رياست مجلس خبرگان قانون اساسي، رياست جمهوري، عضويت و رياست شوراي عالي انقلاب فرهنگي، عضويت و رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، عضويت در شوراي عالي دفاع و فرماندهي جنگ از جمله مسئوليتهاي آقاي هاشمي رفسنجاني بودند. علاوه بر اينها او از نزديکترين و مورد اعتمادترين مشاوران امام خميني بود و به دليل سوابق مبارزاتي، جايگاه علمي و انقلابي و نفوذ فوقالعادهاي که در ميان مردم و مديران نظام داشت مورد بيشترين مراجعه و مشاوره بود و همين جايگاه موجب ميشد بيشترين و شفافترين اطلاعات را در اختيار داشته باشد.
افسوس که روزنويسي خاطرات در دوران مبارزه تا پيروزي انقلاب اسلامي از ايشان وجود ندارد. اينگونه نيست که از خاطرات آن دوران چيزي در اختيار نباشد، ولي آنچه وجود دارد و خوشبختانه به صورت کتاب و نوعي زندگينامه منتشر شده شکل روزنويسي ندارد و فاقد امتيازات روزنوشتههاي بعد از پيروزي انقلاب است. همين نيز از خاطرات کساني که بعد از گذشت چند دهه در صدد جمعآوري خاطراتشان از آرشيوها و از زبان اين و آن هستند، بسيار قابل استنادتر است، زيرا در زماني گردآوري و تدوين شده که فاصله زيادي با زمان وقوع نداشت.
در مورد انتشار خاطرات روزنوشت، تذکر اين نکته ضرورت دارد که آنچه در قالب کتاب در اختيار عموم قرار ميگيرد معمولاً به اقتضاي شرايط، تا حدودي کنترل شده است و بعضي مطالب نوشته شده در اصل خاطرات، در کتابها نيامده و حذف شده است. طبعاً اگر روزي اين امکان پديد آيد که اصل خاطرات بدون حذفيات منتشر شود، نماياننده کاملتر وقايع خواهد بود.
اينجانب زماني تصميم به نگارش اين مقاله گرفتم که يک جلد از روزنوشتهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني را قبل از انتشار و طبعاً بدون حذفيات بطور کامل خواندم. اين يک جلد به يکي از سالهاي حساس تاريخ انقلاب مربوط ميشود که تحولات زيادي در خود دارد. اگر اين روزنوشتها به عنوان خاطرات آن يکسال بدون آنکه چيزي از آن حذف شود به چاپ برسد و در اختيار عموم قرار گيرد، نگاه بسياري از قضاوتکنندگان درباره خاطرهنويسي آقاي هاشمي رفسنجاني را دگرگون خواهد کرد.
نقاط قوت
اکنون که به بخشي از ويژگيهاي خاطرهنويسي آيتالله هاشمي رفسنجاني اشاره کردم، به سراغ نقاط قوت و ضعف آن ميروم و اين بخش از مطالب را از نقاط قوت شروع ميکنم.
1- از جمله نقاط قوت خاطرهنويسي آيتالله هاشمي رفسنجاني، روزنويس بودن آنست. از متن خاطرات کاملاً فهميده ميشود که نويسنده هر شب خاطرات روزي که سپري میشد را مينوشت. شنيدههاي اينجانب از خود آقاي هاشمي رفسنجاني و فرزندانشان نيز همين نکته را تأييد ميکند. در مواردي که به دلايلي نميتوانست خاطرات يکي از روزها يا دو روز را بنويسد، مطالب مربوط به آن روز و روز بعد را مينوشت و يادآور ميشد که مثلاً به دليل تراکم کارها و ضيق وقت نتوانستم خاطرات دو روز گذشته را بنويسم و امروز آنها را نوشتم: «عصر در خانه استراحت و مطالعه و استخر و نوشتن خاطرات دو روز را داشتم.»
اين نشان ميدهد خاطرهنويسي تا آنجا که ممکن بود روزانه انجام ميشد و هرگز با تأخيرهاي طولاني مواجه نميشد و در موارد استثنائي، در اولين فرصت صورت ميگرفت و در همه حال در اولويت قرار داشت. اهميت قائل شدن براي اين کار، موجب مصون ماندن خاطرهنويسي از خطا و فراموشي ميشود و اين يکي از ويژگيهاي اين خاطرات است.
2- برخورداري از حافظه قوي يکي ديگر از نقاط قوت خاطرهنويسي آقاي هاشمي رفسنجاني است. در سفرهاي داخلي و خارجي، اطلاعات ريز، اسامی افراد و اماکن و ترتيب رويدادها با دقت بالائي در روزنويسها يادداشت شده است. ايشان در سفرهاي خارجي دفتر يادداشت به همراه ميبرد و وقايع را هر شب مينوشت، اما آنچه بسيار مهم و جالب است اينست که در اين نوشتهها تمام ديدارها، موضوعات گفتگوها، اسامي اماکن و افراد با دقت و حتي ترتيب وقوع به ثبت رسيده است. جالبتر اينکه روزنوشتهاي سفرهاي خارجي برخلاف آنچه در خاطرات روزانه داخلي ديده ميشود که بسيار کوتاه و مختصر است، طولاني، پرمطلب و همراه با توصيفات و تفسيرهاست بطوري که گاهي به 5000 کلمه در هر روز ميرسد.
«خيبر با اينکه مجموعاً بيش از صد هزار جمعيت ندارد، استانداري است. چهل هزار نفر در شهر و بقيه در روستاها زندگي ميکنند. مستقيماً وارد شهرداري شديم. استاندار و رئيس دستگاه قضائي و شهردار استقبال کردند. در سالن شهرداري معارفه به عمل آمد. شهردار، خيرمقدم از روي نوشته خواند که جالب بود. به فتح خيبر توسط پيغمبر(ص) اشاره کرد و نقش برجسته علي(ع) در فتح خيبر را تصريح کرد. مسأله اعلان پيغمبر(ص) در مورد دادن پرچم رزم به فردي که آن صفات ممتاز را دارد و مرتضي علي(ع) با درد چشم و مشخص شدن علي و سپس فتح قلعه مرحب که بزرگترين دژ يهود بوده است براي حضار جالب افتاد. او را تحسين کرديم. هديهاي دادند. يک تابلو از تصوير پنج قلعه قديمي خيبر. سپس رفتيم به محل قلعه در شمال شهر که در درّهاي قرار دارد. منطقهاي مسکوني با خانههاي گلي و چوبي که مسکوني نيست و نخلستاني سرسبز با قطعات ملکي کوچک که با ديوارکشيهاي گلي از هم جدا شده به صورت غيرمنظم و هر يک با سهمي از چشمههاي آب.»
اين، قطعهاي از روزنوشت بازديد از منطقه خيبر است. ميبينيد که چقدر دقيق و همراه با جزئيات نوشته شده و چه اطلاعات دقيقي را به مخاطب ميدهد. اين نوشتار، از تمرکز نويسنده بر روي مشاهدات و همچنين حافظه او حکايت دارد و اينکه در صدد بود همه چيز را به کساني که اين خاطرات را ميخوانند منتقل کند.
3- صراحت در بيان واقعيتها نقطه قوت ديگر خاطرهنويسي آقاي هاشمي رفسنجاني است. جالب اينست که ايشان حتي واقعيتهائي که به زيان دولت خودش بود را هم مينوشت. در دوران رياستجمهوري و درباره انتخاباتي که براي انتخاب رئيسجمهور بعدي برگزار شد، در يکي از روزنوشتها اقدام نادرست يکي از وزارتخانههاي دولت خود را اينگونه ثبت کرده است:
«جمعي از مديران اطلاعات آمدند. اظهار نگراني نمودند از احتمال اينکه در کابينه جديد وزيري خارج از اطلاعات بياورند و جمعشان را پراکنده کنند و شرمندهاند از دخالت در انتخابات به نفع آقاي ناطق و استمداد کردند براي اينکه فردي از خودشان باشد.»
همين صراحت را همراه با صداقت در مواردي که ممکن بود در انظار به زيان او باشد نيز حفظ کرده است.
«فاطي و سارا و علي آمدند خداحافظي کردند براي سفر به کانادا براي معالجه.»
آوردن اين فراز از خاطرات، با توجه به تلاش زياد مخالفان براي به دست آوردن بهانه براي تهاجم تبليغاتي عليه آقاي هاشمي در آن زمان، نشان ميدهد وي حاضر نبود واقعيت تاريخي را هرچند ميتواند به مخالفين کمک کند، کتمان نمايد. خودداري از نوشتن اين فراز از خاطره يکي از روزها کار سادهاي بود و حتي ميتوانست از سپردن يک سند عليه نويسنده به مخالفين جلوگيري کند ولي آقاي هاشمي اين خودسانسوري را نوعي نفاق ميدانست و لذا فارغ از اينکه نوشتن اين مطلب چه پيامدي براي وي دارد، آن را به عنوان بخشي از خاطرات آن روز نوشت.
مطالعه روزنوشتهاي قبل و بعد از اين قطعه، نشان ميدهد فاطي (فاطمه دختر آقاي هاشمي رفسنجاني) مدتي براي معالجه در داخل کشور اقداماتي انجام داد ولي به نتيجه نرسيد و سرانجام براي ادامه معالجه به کانادا رفت.
فارغ از اينکه سفر به کانادا براي ادامه معالجه کار درستي بود يا نه، اينکه نويسنده اين خاطرات با توجه به شرايط آن زمان و موقعيتي که داشت، اين فراز را بدون سانسور در خاطرات خود آورده، نشاندهنده صداقت و صراحت وي ميباشد. نمونههائي از اين قبيل در خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني، بهوفور ديده ميشود که مربوط به زمان خاصي نيست و ايشان در تمام دوران خاطرهنويسي بر همين منوال استوار و ثابتقدم مانده و اين روش با پيدايش تغييرات در شرايط زمان، تغيير نکرده است.
4- ثبت اطلاعات واقعي بدون پرداختن به تعصبات جناحي، يکي از امتيازات روزنوشتهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني است. در مواردي که رويدادها به دو جناح يا دو فرد از دو خط فکري مربوط ميشد، ثبت اخبار و اطلاعات مربوط به آن رويدادها بدون آنکه گرايشي به يکي از دو طرف نشان داده شود به صورت شفاف کاملاً مشهود است. يک نمونه از اين قبيل رويدادها به تغيير امام جمعه قروه مربوط ميشود که بعد از انتخابات رياستجمهوري سال 1376 رخ داد و نوعي قدرتنمائي جناحي و انتقامگيري از رقيب بود. گزارش اين واقعه به صورت کاملاً شفاف در روزنوشت همان ايام چنين آمده است:
«سپس به دفتر رفتيم، آقاي نوري نماينده قروه آمد. طوماري آورد از اهالي که تقاضاي ابقاء امام جمعه را داشتند و توضيح داد که امام جمعه در زمان انتخابات از آقاي ريشهري و آقاي خاتمي استقبال کرده و با فشار استاندار سابق حکم عزلش را گرفتهاند و امام جمعه ديگري از خط خودشان نصب کردهاند.»
در اين روزنوشت، چند نکته جلب توجه ميکنند. اول آنکه وجود فشار براي تغيير امام جمعهاي که از دو نامزد رياستجمهوري از خطي غير از خط صاحبان قدرت در آن زمان استقبال کرده، بدون پردهپوشي در اين نوشتار آمده است. دوم آنکه عزل و نصب امام جمعه براساس فشار و بازيهاي سياسي و گرايشهاي جناحي نيز با صراحت در اين روزنوشت منعکس شده و سوم آنکه نويسنده، بدون آنکه تمايلي به يکي از دو طرف منازعه و رقابت نشان دهد اخبار واصله را در خاطرات روزانه خود منعکس کرده است. اينها نقاط قوت مهمي هستند که ارزش کار خاطرهنويسي را بسيار بالا ميبرند. به همين جهت است که ميتوان خاطرهنويسي آيتالله هاشمي رفسنجاني را يکي از ممتازترين آثار در اين زمينه نه فقط در دوران معاصر بلکه در تاريخ خاطرهنويسي دانست.
5- ثبت فرازهاي مهم تاريخي در روابط بينالمللي از جمله امتيازات روزنوشتهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني است. اين امتياز مهم را بايد مرهون مقيد بودن نويسنده خاطرات به نگارش روزانه مطالب دانست. به همين جهت است که حتي نکات ريز رويدادهاي روزانه هم در روزنوشتهاي آقاي هاشمي رفسنجاني ثبت شده و خواننده را به پشتپرده بسياري از وقايع رهنمون ميشود.
در سفر به ترکيه که براي شرکت در اجلاس سران کشورهاي عضو دي 8 صورت گرفت، هنگامي که نجمالدين اربکان نخستوزير ترکيه به ديدار آقاي هاشمي رفسنجاني ميرود و گزارشي از تهمتهاي دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي کشورش به رئيسجمهور ايران ميدهد، آقاي هاشمي با صراحت کامل درباره اين موضوع صحبت ميکند و صحبتها را در روزنوشت خود بگونهاي منعکس ميکند که زواياي موضوع را کاملاً روشن و بيابهام در اختيار خواننده قرار ميدهد.
«در هتل، آقاي اربکان براي ملاقات آمد. صحبتهاي ايشان درباره خطرهائي براي امنيت ترکيه بود و اتهاماتي را که ارتش و اطلاعات ترکيه به ايران ميزنند در خصوص حمايت از پ.ک.ک نقل کرد و توضيح خواست، بيشتر براي دفاع از خودش در مقابل مخالفان که متهمش ميکنند به عدم اهتمام به مسأله تروريسم پ.ک.ک.
من هم جواب تندي دادم و گفتم اينها همان کساني هستند که خود شما را متهم به بنيادگرائي ميکنند و ميخواهند حزب رفاه را منحل کنند و عجز خودشان را با متهم کردن ايران و منتقل کردن مسأله به خارج جبران ميکنند. گرچه از صحبتهاي من قلباً خوشحال شد ولي خواست که گروهي براي تحقيق تشکيل شود، پذيرفتم.»
منازعات داخلي ترکيه، وضعيت حزب کردي پ.ک.ک، مخالفت ارتش و اطلاعات ترکيه با ايران به دليل حمايتهائي که ايران از جمالالدين کاپلان و حزب وي کرده بود و صراحت آقاي هاشمي رفسنجاني در پاسخ دادن به اتهاماتي که متوجه ايران شده بودند، از نکات مهمي هستند که قطعاً انعکاس آنها در اين روزنوشت براي تدوينکنندگان تاريخ روابط دو کشور ايران و ترکيه قابل بهرهبرداري است. انعکاس شفاف اين مطالب با اين دقت و ريزهکاري، مرهون سرعت عمل نويسنده اين خاطرات در نگارش آن است.
6- قبل از آنکه از خاطرات سفر به ترکيه عبور کنيم، خوبست اين نکته بسيار مهم را نيز به عنوان يکي از امتيازات روزنوشتهاي آقاي هاشمي رفسنجاني يادآور شويم که ايشان در نگارش خاطرات روزانه حتي به آفاتي که به سبب حضور در مسئوليتهاي بالاي دولتي به سراغ افراد ميآيد نيز توجه و آنها را بدون پردهپوشي منعکس ميکردند:
«ترکيه قرار گذاشته بود که براي هيچکس از سران، مراسم استقبال و بدرقه نداشته باشد. گرچه ورود و خروج راحت و بدون اتلاف وقت براي تشريفات بود اما به نظرم سرد و بيرونق آمد چون عادت کردهايم به استقبالها و…»
آوردن حرف واو و سپس سه نقطه (و…) و پايان دادن به اين فراز از روزنوشت در همينجا، نشانه اينست که علاوه بر استقبال به عنوان چيزي که مسئولان به آن عادت کردهاند، ساير حواشي اين قبيل تشريفات نيز براي آنان جاذبه دارد بطوري که ترک آنها موجب ميشود در سفر به يک کشور بدون اين امور، ورود و خروج، سرد و بيرونق جلوه کند. اين، يک آفت روحي است که مسئولان نظام جمهوري اسلامي به آن دچار شدهاند و انعکاس صريح آن در روزنوشت سفر به ترکيه علاوه بر آنکه اين واقعيت تلخ را يادآور ميشود، از صداقت خود آقاي هاشمي رفسنجاني نيز حکايت دارد. ايشان ميتوانست اين نکته را در روزنوشت خود منعکس نکند و از اين آفت روحي سخني به ميان نياورد ولي با آوردن آن در اين فراز از روزنوشت، به روشني نشان داد که اهل پردهپوشي و فريب دادن مخاطبان خود نيست و بدون توجه به اينکه ديگران درباره او چه قضاوتي خواهند کرد، به انعکاس مطالب ميپردازد.
7- پايبندي به آوردن اسامي همراهان خانوادگي در سفرها و بياعتنائي به احتياطهائي که بعضي افراد در اين زمينه ميکنند، از امتيازات روزنوشت آيتالله هاشمي رفسنجاني است.
درباره اينکه مسئولان، اعضاء خانواده خود را در سفرهاي داخلي و خارجي به همراه خود ببرند کار درستي است يا نه، دو نظر وجود دارد. عدهاي اين کار را به دلايلي نميپسندند و حتي خلاف ميدانند و عدهاي اشکالي در آن نميبينند و دلايل مخالفان را رد ميکنند. ما بدون آنکه بخواهيم وارد اين بحث شويم و قضاوتي درباره اين دو نظر داشته باشيم، بر اين نکته تأکيد داريم که آيتالله هاشمي رفسنجاني با اينکه از مخالفتها و تبليغات مخالفان عليه ايشان با توسل به اين قبيل اقدامات آگاهي کامل داشت، اعضاء خانواده را با خود به سفر ميبرد و حتي مقيد بود اين اقدام را در روزنوشت خود منعکس نمايد. در سفر ترکيه هم مثل سفرهاي ديگر، اسامي همراهان خانوادگي را نوشت:
«عصمت و فاطي و مهدي و مهندس ترکان و… همراه بودند.»
در سفرهاي زيارتي مثل عربستان و عراق و مشهد معمولاً تعداد بيشتري از اعضاء خانواده به همراه آقاي هاشمي ميرفتند و ايشان اسامي آنها را نيز در روزنوشت خود ميآورد. نوشتن اسامي اعضاء خانواده، که در تمام سالهاي مسئوليتهاي مختلف رياست مجلس شوراي اسلامي، رياست جمهوري، رياست مجلس خبرگان و رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام ادامه يافت، حکايت از عزم راسخ نويسنده اين خاطرات بر فرهنگسازي در اين زمينه دارد. به نظر ميرسد آقاي هاشمي رفسنجاني در صدد بود با پنهانکاريهائي که عدهاي از مسئولين نظام جمهوري اسلامي در زمينههاي مختلف داشتند مبارزه کند و شفاف عمل کردن و شفاف نوشتن و شفاف گفتن را به عنوان يک فرهنگ در جامعه اسلامي و انقلابي ايران جا بيندازد. اينکه کساني با به همراه بردن اعضاء خانواده توسط مسئولين در سفرهاي رسمي و کاري، مخالف باشند بحث ديگري است که به مباني مربوط ميشود، ولي وقتي کسي با اين کار مخالف نيست و مرتکب اين کار که عدهاي آن را خلاف ميدانند ميشود، نبايد پردهپوشي کند و براي حفاظت از وجهه خود دچار کتمان و رياکاري شود. آقاي هاشمي رفسنجاني از رهگذر همين صراحت و صداقت در انعکاس واقعيتها، آماج حملات زيادي قرار گرفت ولي از روشي که به آن اعتقاد داشت دست برنداشت و تا آخر عمر به آن پايبند ماند.
8- رفع ابهام از مسائل مبهم و در عين حال مهم که بسياري از مردم درباره آنها سؤالهاي جدي دارند، امتياز ديگر روزنوشتهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني است. ايشان چون مورد مراجعه عموم شخصيتها، جناحها و صاحبان گرايشها بود و در بخشهاي مختلف نظام نيز نفوذ داشت، بطور طبيعي در جريان امور بود و به راحتي و روشني ميتوانست درباره ابهامات اظهارنظر کند، به سؤالها جواب بدهد و براي حل مشکلات اقدام نمايد. آنچه اين امتياز را برجستهتر ميکند، انعکاس اخبار مربوط به همين رويداد در روزنوشتهاست. يک مورد از اين روزنوشتها که به ماجراي حصر آيتالله منتظري مربوط ميشود در خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني چنين آمده است:
«خانم زهرا رباني املشي عروس آقاي منتظري آمد. شکايت دارد از رفتاري که اخيراً با آقاي منتظري شده و سؤالات زيادي داشت در مورد اينگونه رفتارها. خيلي متأثر است و توقع دارند که من اقدامي بکنم. به آنها گفتهاند که شوراي عالي امنيت ملي رأي به رفع محدوديت ايشان داده ولي رهبري امضاء نميکند. گفتم خلاف گفتهاند. خود شورا تصويب کرده که محدوديتها ادامه يابد و گفتم آقاي منتظري کار درستي نکردند که اين مسائل را مطرح کردند و اگر مدتي صبر کنند کار درست ميشود. خودش هم قبول داشت که حرفها تند بود.»
اين فراز از روزنوشت آقاي هاشمي رفسنجاني، خلاف بودن شايعاتي که در دوران حصر آيتالله منتظري بر سر زبانها بود را به اثبات ميرساند و ابهامات مربوط به آن موضوع را برطرف ميکند. شايع کرده بودند که آقاي هاشمي رفسنجاني يکي از موافقان برخورد با آيتالله منتظري بود، ولي مراجعه خانم زهرا رباني املشي که همسر آقاي احمد منتظري (فرزند آيتالله منتظري) است، به آقاي هاشمي براي حل مشکل نشان ميدهد اين شايعه از نظر خود اعضاء خانواده آقاي منتظري درست نبوده است. همچنين شايع شده بود که رهبري مانع رفع محدوديتهاي آيتالله منتظري است ولي براساس روزنوشت آقاي هاشمي رفسنجاني، ادامه اين محدوديتها تصميم شوراي عالي امنيت ملي بود. علاوه بر اينها، از عبارت «توقع دارند که من اقدامي بکنم» فهميده ميشود اعضاء خانواده آيتالله منتظري و چه بسا خود آيتالله منتظري نظر مثبتي نسبت به آقاي هاشمي رفسنجاني داشتند بطوري که انتظار داشتند ايشان مشکل محدوديت را حل کند.
اين ويژگي که در تاريخ دهههاي اول عمر نظام جمهوري اسلامي مختص روزنوشت آقاي هاشمي رفسنجاني است، منحصر به فرد بودن خاطرات ايشان را در زدودن ابهام از وقايع تاريخي اين دوره نشان ميدهد. اين امتياز براي تدوين صحيح تاريخ معاصر و تصحيح خطاهاي آن دسته از تاريخنويسان که بدون اطلاع از واقعيتها يا با اغراض و سوءنيت به نگارش تاريخ اين مقطع اقدام کردهاند، بسيار مفيد است به ويژه آنکه نويسنده اين خاطرات، فردي مستقل از جناحها و در عين حال مورد توجه و مراجعه تمام جناحها بود بطوري که همه آنها را ميپذيرفت و به نقطهنظرهايشان توجه و تا آنجا که امکان داشت به آنها براي حل مشکلاتشان کمک ميکرد.
نقاط ضعف
برشمردن نقاط قوت روزنوشتهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني به اين معني نيست که خاطرات ايشان فاقد نقاط ضعف است. اصولاً مطلقانگاري درباره هرکس که باشد، نادرست است. انسانها مجموعهاي از نقاط قوت و ضعف هستند و آنچه مهم است اينست که در جمعبندي منصفانهاي که درباره آنها صورت ميگيرد، مشخص شود کداميک از اين نقاط برتري دارد.
روزنوشتهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني داراي نقاط ضعف هم هست که در اينجا براي جامعنگر بودن اين مقاله به آنها هم ميپردازيم.
1- ناتمام گذاشتن تکليف مطالب مطرح شده در ديدارها، موجب بلاتکليفي ميشود و خواننده نميتواند بفهمد نتيجه ديدار چه بوده است. در بسياري از ديدارها ميخوانيم آقاي فلاني آمد درباره فلان موضوع گلايه يا شکايت کرد، اما درباره اينکه آقاي هاشمي براي حل اين مشکل چه اقدامي کرده يا چه جوابي به او داده، مطلبي ديده نميشود.
اين ابهام را خود اينجانب در اکثر مجلدات خاطرات منتشرشده آقاي هاشمي رفسنجاني درباره ديدارهايم با ايشان احساس کردهام. معمولاً نوشتهاند: «آقای مسيح مهاجري آمد براي حل مشکلات روزنامه استمداد کرد.» ولي نمينويسند در پاسخ به اين استمداد چه کاري انجام دادهاند. جالب اينست که بدانيد در هيچيک از موارد، نه پولي به روزنامه دادند و نه سفارش روزنامه را به کسي کردند و يا اگر سفارشي کرده باشند به آن سفارش عمل نشده است.
همين ابهام در موارد زيادي حتي نسبت به مشکلات عمومي که افرادي از مسئولين با ايشان مطرح ميکنند ديده ميشود.
«آقاي… عضو شوراي نگهبان آمد گزارش تأسيس مرکز تحقيقات فقهي و انتشارات فقهي را داد و کمک خواست و با توجه به نتايج انتخابات اخير از من خواست شخصاً براي امور فرهنگي و اقناع جوانان اقدام کنم.»
خواننده اين فراز از خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني اگر مايل باشد بداند ايشان آيا کمکي کرده و آيا اقدامي براي امور فرهنگي انجام داده يا نه، نميتواند پاسخ سؤالهاي خود را از اين روزنوشتها پيدا کند.
2- اختصار، در بعضي موارد موجب مبهم ماندن اصل موضوعاتي شده که در روزنوشت به آنها اشاره شده است.
«آقاي مسيح مهاجري آمد انتقاد داشت از سپردن کار دبيرخانه به آقاي محسن رضائي… و از من خواست که کمک کنم براي اصلاح حوزه قم و تقاضاي مصاحبه در اين باره داد و کتاب خاطرات فلسفي را آورد.»
در اين فراز از روزنوشت، حداقل سه ابهام وجود دارد. اول اينکه دبيرخانه چه مؤسسهاي به آقاي محسن رضائي سپرده شده؟ ديگر اينکه انتقاد به چه دليل بود؟ و سوم اينکه مشکل حوزه علميه قم چه بود که از ايشان خواسته شد براي اصلاح آن کمک کنند؟
طبعاً کساني که با وقايع مورد اشاره در اين فراز از روزنوشتها مواجه ميشوند، مايل هستند پاسخ اين سؤالها را نيز بدانند ولي فقط در صورتي ميتوانند به پاسخ دست يابند که خارج از اين خاطرات، اطلاعات ديگري داشته باشند.
نمونه ديگر، ماجراي اختلاف ميان علامه سيدمحمدحسين فضلالله و بعضي مراجع قم است که در روزنوشت آقاي هاشمي رفسنجاني اينطور آمده:
«شب، مهمان رهبري بودم…. درباره سفر به اروميه و مرزها صحبت کرديم و سفر آيندهام به قم و اختلاف زشت بين علامه سيدفضلالله و آيات وحيد خراساني و شيخجواد تبريزي که منجر به صدور اعلاميه عليه يکديگر شده، مذاکره شد. رهبري قبول نداشتند و نامهاي را خواندند که يکي از علماي عرب به ايشان نوشته که دخالت کنند براي رفع اختلاف سيدفضلالله و علماي قم بر سر فضائل و صفات حضرت زهرا.»
کسي که اين فراز از روزنوشت را ميخواند، اگر از محتواي اختلاف ميان علامه سيدمحمدحسين فضلالله که از علماي لبنان بود با بعضي مراجع قم اطلاعي نداشته باشد نميتواند بفهمد دعوا بر سر چه چيزي بود. آوردن عبارت کوتاه «بر سر فضائل و صفات حضرت زهرا» اين ابهام را برطرف نميکند و به سؤال مخاطب جواب نميدهد، زيرا او نميداند سخن از کدام فضائل و صفات است و کداميک از دو طرف درباره فضائل و صفات حضرت زهرا چه ميگفتند.
ماجرا اين بود که علامه سيدمحمدحسين فضلالله در سخنرانيها و نوشتههايش، سيلي زدن به حضرت زهرا و سقط جنين و بعضي مسائلي که در کتابها درباره آن حضرت آمده است را نقد و رد کرده بود و بعضي از مراجع تقليد قم به اين مطالب اعتراض کردند و همين دعواها باعث شد علامه فضلالله از آن زمان (1367) به بعد تا آخر عمر از سفر به ايران خودداري کرد. آيتالله هاشمي رفسنجاني از اين جزئيات مطلع بود ولي براي رعايت اختصار آن را در روزنوشت خود نياورد شايد با اين تصور که همه از اين ماجرا خبر دارند درحالي که اولاً در همان زمان هم بسياري از مردم اطلاعي از اين قبيل مسائل نداشتند و ثانياً کساني که در آينده اين روزنوشت را ميخوانند با سؤالهايي مواجه ميشوند که پاسخ آنها را از اين نوشته نميتوانند به دست بياورند.
3- پرداختن به مطالب غيرضروري و غير لازم، يکي از عيوب روزنوشتهاي آقاي هاشمي رفسنجاني است. نگارش اينکه مثلاً در حياط خانه نشستيم، کاهو خورديم، يا وقتي به خانه رفتم کسي نبود و يا هواي اطاق گرم بود و دير خوابم برد، هرچند به عنوان خاطرات خانوادگي خوبست ولي گنجانده شدن اين قبيل مطالب در خاطرات کسي که در بالاترين سطوح مسئوليتهاي سياسي قرار داشت، زائد به نظر ميرسد. شايد به اصل نگارش اين قبيل مطالب جزئي ايرادي وارد نباشد ولي انتشار عمومي آنها ضرورتي ندارد.
غبارروبي از تاريخ
يکي از ويژگيهاي خاطرهنويسي آيتالله هاشمي رفسنجاني اينست که بسياري از مجهولات تاريخ انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را در معرض روشنائي قرار ميدهد و پرده ابهام از چهره آنها برميدارد. به عبارت ديگر، کار بزرگ اين روزنوشتها اينست که از وقايع مهم تاريخ انقلاب اسلامي غبارروبي و کار تاريخنويسان این مقطع از تاريخ ايران را آسان ميکند. به همين دليل، کساني که بخواهند تاريخ ايران معاصر را بنويسند، قطعاً از مراجعه به خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني بينياز نيستند. نهتنها بينياز نيستند، بلکه اگر بخواهند تاريخنگاريشان از قوت و اعتبار برخوردار باشد چارهاي جز مراجعه به اين خاطرات ندارند.
نکته بسيار مهم اينکه آيتالله هاشمي رفسنجاني وقايع را خالي از سانسور و گرايشهاي جناحي و بدون آنکه تحت تأثير قدرت باشد همانطور که درک ميکرد مينوشت. اين ويژگي بسيار ارزشمند را اگر کنار اشراف کامل نويسنده اين خاطرات بر رويدادها در بالاترين سطح حاکميتي قرار دهيم، اهميت و اعتبار اين روزنوشتها مشخص ميشود.
يکي از جالبترين نمونههاي خالي بودن روزنوشتها از گرايشها در خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني اينست:
«شب رفتم به حسينيه امام خميني در روضه رهبري شرکت کردم. واعظ و مداح، حرفهاي سستی مطرح کردند و برخي مستمعين هم ناجور گريه ميکردند. جلسه رهبري ميتواند متينتر از اين باشد.»
ميبينيم که در اين فراز از روزنوشت، دقيقاً آنچه در ذهن نویسنده بوده بر روي کاغذ آمده و هيچگونه ملاحظهاي نسبت به قدرت يا دوستي يا جايگاه ويژهاي که براي صاحب مجلس قائل بود در نظر گرفته نشده. حتي ميتوان گفت با کنار گذاشتن ملاحظات، دلسوزي براي جايگاه رهبري و اينکه در چنين جائي محتواي مطالب و نوع رفتارها بايد بالاتر و بهتر باشد، در اين روزنوشت کاملاً آشکار است.
اگر اين قبيل روزنوشتها، که در خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني زياد است، بدون سانسور منتشر شوند، اصالت اين منبع تاريخنگاري حفظ خواهد شد. چنين ويژگيهايي است که ميتواند تمام وقايع را همانگونه که رخ دادهاند و تمام واقعيتها را بدون آنکه غباري بر چهره داشته باشند در اختيار آيندگان و همينطور تاريخنگاران قرار دهد.
مورد ديگر به نوع تعامل جناحها با رهبري و اصولاً چگونگي عملکرد صاحبان قدرت مربوط ميشود. بعد از پيروزي حجتالاسلام سيد محمد خاتمي در انتخابات رياست جمهوري 1376 نکات مهمي درباره نوع برخورد حاکميت و صاحبان قدرت با او و کابينهاش مطرح بود. آقاي هاشمي رفسنجاني که قدرت را بسيار راحت به رئيسجمهور بعد از خود واگذار کرده و به او براي تشکيل کابينه و مسلط شدن بر امور کمک زيادي نموده بود، درباره نوع برخورد نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در همين زمينه در خاطرات خود مينويسد:
«آقاي مرعشي آمد راجع به احتمالات کابينه صحبت کرد و خبر داد که دکتر روحاني در مجلس از قول رهبري نقل کرده که ايشان مايل است در تصويب وزراي پيشنهادي آقاي خاتمي، مجلس هماهنگي نشان دهد و اين باعث ناراحتي بخشي از جناح راست شد.»
اين فراز از روزنوشت، از يکطرف برخورد حاميانه رهبري نسبت به دولت اصلاحات را نشان ميدهد و بر روي شايعاتي که در جهت عکس اين برخورد دامن زده ميشد خط بطلان ميکشد و از طرف ديگر پرده از چهره کساني که مدعي پيروي از رهبري بودند برميدارد. دوران حاکميت دولت اصلاحات يکي از مقاطع پرحساسيت و پرتنش ميان دو جناح راست و چپ بود و تلاش زيادي براي منفي نشان دادن رفتار رهبري نسبت به آن دولت صورت گرفت. مطالبي از قبيل آنچه در اين فراز از خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني آمده ميتواند واقعيّتهاي آن زمان را به صورت عريان نشان دهد و به تاريخنگاران براي پيدا کردن واقعيتها کمک کند.
نماياندن خطر گرايشهاي افراطي و تفريطي، يکي ديگر از ويژگيهاي خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني است. در يکي از روزنوشتها ايشان از گزارش افراطي يکي از مسئولين امنيتي دوران رياست جمهوري خود درباره بعضي از مسئولين خبر ميدهد که نشاندهنده تلاش آن شخص براي منحرف جلوه دادن اين و آن و فراهم ساختن زمينه برخورد با آنان است. در ادامه همين روزنوشت آمده است: «نصيحتش کردم که افراطکاري نکند و بدرفتاري با متهمان نکند و خدمات ارزشمند آنها را ببيند و عيوب را بزرگ نکند.»
نقل اين گزارش و نصيحتي که به آن مسئول افراطي کرده، قبل از هرچيز شرايط خاص زمان وقوع اين خاطره را نشان ميدهد و اينکه تلاش براي ايجاد تقابل و دوگانهسازي در جامعه اسلامي ما از چه زماني آغاز شد و چه کساني در پديد آمدن اين وضعيت مؤثر بودند. علاوه بر اين، به روشني ميتوان فهميد مشي اعتدالي آقاي هاشمي رفسنجاني و تلاش وي براي جلوگيري از دوقطبي شدن جامعه انقلابي و اسلامي، ريشهاي قديمي دارد و به سالهاي بعد از کنارهگيري وي از قدرت مربوط نميشود.
جمعبندي
هرچند اين بررسي از جامعيت لازم برخوردار نيست اما اين واقعيت را ميتواند به اثبات برساند که خاطرهنويسي آيتالله هاشمي رفسنجاني عليرغم داشتن بعضي ايرادها و نواقص، از امتيازاتي برخوردار است که آن را به منبعي مهم براي تاريخنگاري معاصر تبديل کرده است.
نقاط ضعف موجود در روزنوشتهاي آقاي هاشمي رفسنجاني، بهگونهاي نيستند که به مرجع بودن اين خاطرات لطمهاي وارد کنند. ميتوان گفت اگر نواقصي از قبيل مختصرنويسي و بيپاسخ ماندن بعضي سؤالها در اين روزنوشتها وجود نداشت، بسيار بهتر بود ولي نقاط قوت و امتيازات بقدري زياد است که اين نواقص در برابر آنها ناچيز است.
اشراف بينظير بر مسائل، حضور مستمر در متن تصميمگيريها، ارتباط بسيار نزديک با رهبري چه در دوران امام و چه بعد از ايشان، بينيازي از رعايت بعضي ملاحظهکاريها، برخورداري از بالاترين سطوح مسئوليتهاي تقنینی، اجرائي، دفاعي و نظارتي و نفوذ بسيار بالاي شخصيتي در جامعه و در لايههاي مختلف جامعه، نويسنده اين خاطرات را به مرجعي جامع تبديل کرده و همين ویژگیها توانسته روزنوشتهاي او را از بالاترين امتيازات برخوردار کند. تأکيد مجدد و مضاعف بر اين امتياز که خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني واقعاً روزنوشت هستند يعني ايشان هرشب قبل از استراحت، مقید بود خاطرات روزانه را بنويسد و به فردا موکول نکند، از اهميت زيادي برخوردار است، زيرا دور ماندن آن از خطاي ذهن و فراموشي را به صفر يا نزديک صفر ميرساند.
نکته فوقالعاده مهمي که لازم است در اينجا مورد توجه قرار گيرد اينست که خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني علاوه بر اينکه براي تاريخنگاران معاصر و آينده مرجع است، ميتواند مانع تحريف تاريخ انقلاب اسلامي و رويدادهاي مهم چهار دهه اول استقرار نظام جمهوري اسلامي نيز باشد. طبعاً هرکس بخواهد ميزان صحت و سقم مطالب نويسندگان و تاريخنگاران درباره اين مقطع از تاريخ ايران را به دست بياورد، يکي از معتبرترين مآخذ و منابع راستيآزمائي، روزنوشتهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني است.
مسیح مهاجری
شهریور 1398