1

مهم‌ترین حوادث سیاسی ایران از دهه ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰‏

مهم‌ترین حوادث سیاسی ایران از دهه ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰

 

 

۳ اسفند ۱۲۹۹

کودتای نظامی توسط رضاخان و هم‌دستی سید ضیاءالدین طباطبایی

 

۹ دی ۱۳۰۰

عضویت ایران در جامعه ملل

 

۱۴ دی ۱۳۰۰

تشکیل ارتش شاهنشاهی ایران

 

۹ آبان ۱۳۰۴

انقراض سلسله قاجاریه- تأسیس سلسله پهلوی

 

۱۷ دی ۱۳۱۴

کشف حجاب رضاخانی

 

۲۵ شهریور ۱۳۲۰

حمله متفقین به ایران و برکناری رضاشاه

 

۲۶ شهریور ۱۳۲۰

سوگند پادشاهی محمدرضا شاه

 

۲۱ آذر ۱۳۲۴

غائله فرقه دموکرات آذربایجان

 

۲۹ اسفند ۱۳۲۹

تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت

 

۳۰ تیر ۱۳۳۱

قیام مردم برای بازگشت مصدق به نخست‌وزیری

 

۲۸ مرداد ۱۳۳۲

کودتای نظامی با رهبری سرلشکر زاهدی

 

۲۷ دی ۱۳۳۴

تیرباران شهید مجتبی نواب صفوی رئیس جمعیت فداییان اسلام، خلیل طهماسبی، مظفر ذوالقدر و محمد واحدی ۳ تن از اعضای فداییان اسلام

 

 

۱۹ دی ۱۳۴۱

تصویب اصلاحات ارضی

 

۶ بهمن ۱۳۴۱

برگزاری رفراندوم لوایح شش گانه-انقلاب سفید

 

۱۵ خرداد ۱۳۴۲

تظاهرات مردم در تهران و قم علیه دولت اسدالله علم و دستگیری آیت‌الله خمینی

 

۱۲ مهر ۱۳۴۲

اعطای حق کاپیتولاسیون به شهروندان آمریکا

 

۱۸ فروردین ۱۳۴۳

آزادی آیت‌الله خمینی پس از ده ماه حصر و زندان

 

۱۳ آبان ۱۳۴۳

تبعید آیت‌الله خمینی به ترکیه

 

۲۰ مهر ۱۳۵۰

برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی

 

۱ آبان ۱۳۵۶

رحلت مصطفی خمینی

 

۱۹ دی ۱۳۵۶

قیام مردم قم علیه حکومت پهلوی

 

۲۹ بهمن ۱۳۵۶

قیام مردم تبریز

 

۲۸ مرداد ۱۳۵۷

آتش‌سوزی سینما رکس آبادان

 

۱۷ شهریور ۱۳۵۷

تظاهرات انقلابیون در میدان ژاله

 

۲۳ دی ۱۳۵۷

تشکیل شورای سلطنت با پیشنهاد علی امینی به دستور محمدرضا پهلوی

 

 

۲۶ دی ۱۳۵۷

خروج محمدرضا شاه از ایران

 

۱۲ بهمن ۱۳۵۷

بازگشت آیت‌الله خمینی به ایران

 

۲۲ بهمن ۱۳۵۷

پیروزی انقلاب اسلامی ایران

 

۱۲ فروردین ۱۳۵۸

اعلام نتایج همه‌پرسی تغییر نظام از سلطنتی مشروطه به جمهوری اسلامی

 

۱۲ آذر ۱۳۵۸

رفراندوم نخستین قانون اساسی جمهوری اسلامی

 

۵ بهمن ۱۳۵۸

برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری

 

۳۱ شهریور ۱۳۵۹

آغاز جنگ هشت‌ساله ایران و عراق

 

۳۱ خرداد ۱۳۶۰

رأی مجلس به عدم‌کفایت سیاسی بنی‌صدر

 

۶ تیر ۱۳۶۰

ترور آیت­الله خامنه‌ای

 

۷ تیر ۱۳۶۰

انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و کشته شدن آیت­الله بهشتی و بیش از ۷۲ نفر از اعضای ارشد حزب

 

۲ مرداد ۱۳۶۰

برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی محمدعلی رجایی

 

۸ شهریور ۱۳۶۰

انفجار بمب در ساختمان نخست‌وزیری و جان باختن محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر

 

۱۷ مهر ۱۳۶۰

ریاست جمهوری آیت­الله خامنه‌ای

 

 

۳ خرداد ۱۳۶۱

آزادسازی خرمشهر

 

۲۹ مرداد ۱۳۶۴ ۱۳ اسفند ۱۳۶۵

ماجرای مک‌فارلین (ماجرای ایرانکُنترا)

 

۲۷ تیر ۱۳۶۷

پذیرش قطعنامه و پایان جنگ هشت‌ساله بین ایران و عراق

 

۱۳ خرداد ۱۳۶۸

فوت آیت­الله روح‌الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی

 

۱۴ خرداد ۱۳۶۸

برگزیده شدن آیت­الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر انقلاب اسلامی

 

۶ مرداد ۱۳۶۸

رفراندوم بازنگری قانون اساسی

 

۲۵ مرداد ۱۳۶۸

انتخاب اول هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری

 

۲ خرداد ۱۳۷۶

انتخاب اول خاتمی به ریاست جمهوری

 

۱۰ آذر ۱۳۷۷

افشای قتل‌های زنجیره‌ای

 

 ۱۸ تیر ۱۳۷۸

واقعه کوی دانشگاه تهران

 

۱۸ خرداد ۱۳۸۰

انتخاب دوم خاتمی

 

۲۱ دی ۱۳۸۲

تحصن در مجلس ششم

 

۳ تیر ۱۳۸۴

انتخاب اول احمدی‌نژاد

 

 

۲۲ خرداد ۱۳۸۸

انتخاب دوم احمدی‌نژاد

 

۲۵ خرداد ۱۳۸۸

راهپیمایی بزرگ در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۸۸

 

۵ دی ۱۳۸۸

جنبش سبز-تظاهرات هواداران جنبش سبز در روز تاسوعا و عاشورای حسینی

 

۲۲ دی ۱۳۸۸

ترور مسعود علی محمدی

 

۲۸ فروردین ۱۳۹۰

قهر ۱۱ روزه احمدی‌نژاد

 

۲۱ دی ۱۳۹۰

ترور مصطفی احمدی روشن

 

۲۵ خرداد ۱۳۹۲

انتخاب اول روحانی

 

۲۶ دی ۱۳۹۴

تاریخ اجرای برجام

 

۲۹ آذر ۱۳۹۵

رونمایی از منشور حقوق شهروندی

 

۱ بهمن ۱۳۹۵

انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری امریکا

 

۲۹ آذر ۱۳۹۶

انتخاب دوم روحانی

 

۷ دی ۱۳۹۶

آغاز اعتراضات خیابانی علیه شرایط اقتصادی کشور از مشهد و کشیده شدن آن به سایر شهرها

 

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷

خروج امریکا از برجام

 

 

۱۹ دی ۱۳۹۷

درگذشت آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی

 

۲۴ آبان ۱۳۹۸

اعتراضات مردمی و ضد حکومتی

 

۱۳ دی ۱۳۹۸

ترور حاج قاسم سلیمانی

 

۱۸ دی ۱۳۹۸

حمله موشکی سپاه به پایگاه عین الاسد – اشتباه پدافندی در هدف گرفتن هواپیمای اوکراینی

 

۲ اسفند ۱۳۹۸

انتخابات مجلس یازدهم اسفند ۹۸

 

۱۳ آبان ۱۳۹۹

انتخابات امریکا و پیروزی جو بایدن

 

۷ آذر ۱۳۹۹

ترور دانشمند هسته‌ای شهید محسن فخری زاده




علل سقوط

گفتگوی مسعود خادمی با دکتر موسویان

رئیس شورای مرکزی جبهه ملی

دکتر موسویان با شروع مجدد فعالیت‌های جبهه ملی در سال 56 به عضویت هیأت اجرایی جبهه ملی درآمد و در کنار مهدی آذر و اصغر پارسا مسؤولیت اداره پیام جبهه ملی را عهده دار شد. او در سال 1361 در پی اعتراض جبهه ملی به لایحه قصاص و صدور حکم ارتداد جبهه ملی از سوی بنیانگذار انقلاب و غیر قانونی اعلام شدن این حزب و به محاق رفتن فعالیت‌های آن همانند سایر اعضا روزگار سختی را گذرانید و سیاست صبر و انتظار را تا تشکیل جبهه ملی پنجم پیشه کرد. با تشکیل شورای ملی پنجم توسط ادیب برومند و به همراهی پرویز ورجاوند و حسین شاه حسینی و علی اردلان وحسن لباسچی هیأت اجرایی را تشکیل و بعد از پلنوم به عضویت شورای مرکزی و پس از آن به ریاست کمیته تشکیلات و ریاست هیأت اجرایی انتخاب و بعد از فوت ادیب برومند و حسین شاه حسینی به ریاست شورای مرکزی انتخاب گردید.
مصاحبه‌ای که می‌خوانید به جهت نزدیکی فکری دکتر موسویان به بنیان گذار جبهه ملی وعضویت چندین ساله ایشان در این تشکل سیاسی قابل تأمل است.

جناب آقای موسویان با توجه به تحولات سیاسی داخلی منتهی به کودتا و انتقادات جبهه ملی به حزب توده و تحولات ناشی از جنگ سرد و قدرت حزب توده تا چه میزان این پارامتر را درتحولات مربوط به کودتای 28 مرداد مؤثر می‌دانید؟
البته رقابت بین اتحاد جماهیر شوروی وغرب و در رأس بلوک غرب، آمریکا به شکل بارزی وجود داشت وحزب توده طرفدار شوروی هم حزب قدرتمندی بود، که هم نیروی تشکیلاتی و هم سازمان نظامی قابل توجهی داشت. اما باتوجه به قدرت نیروها واحزاب ملی و با توجه به اینکه جامعه ایران در آن زمان به شدت تحت تأثیر نهضت ملی و کاریزمای رهبر آن دکتر محمد مصدق بود واز سوی دیگر با توجه به نفوذ مذهب در توده‌های مردم، شانس اینکه حزب توده در آن زمان بتواند قدرت را در دست گیرد خیلی کم بود وانگهی ایران برای غرب آن چنان موقعیت خاص ومهم ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک داشت که غرب به هیچ وجه اجازة روی کار آمدن یک رژیم کمونیستی و وابسته به شوروی را در ایران به اتحادشوروی نمی‌داد و خود اتحاد شوروی هم با علم به این وضعیت خاص در آن زمان قصد گرفتن حکومت در ایران را نداشت. باید به خاطر داشته باشیم که حتی در سال 1325 شوروی پشت حکومت فرقه پیشه‌وری را در آذربایجان خالی کرد و از آن‌ها حمایتی به عمل نیاورد وبا یک اولتیماتوم ترومن، به استالین، فرقه دموکرات پیشه وری از هم پاشید و آذربایجان نجات یافت. درباره نفوذ مذهب باید اشاره کنم که در یک سال حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان با اینکه دولت فرقه محصولات کشاورزی را به کشاورزان واگذار کرده بود، بسیاری از کشاورزان سهم گندم و جو مربوط به مالکان زمین‌های کشاورزی را که در انبارهای خود نگاه‌داشته بودند را بعد از سقوط فرقه دموکرات، سهم مالکان یا اربابان را به آن‌ها تحویل دادند. زیرا سهم اربابان را برای خود مال حرام می‌دانستند.

آیا خطر تهدید افتادن کشور به دست کمونیست‌ها واقعی بود؟
خیر، با توجه به آنچه گفتم چنین خطری محتمل نبود. و رویدادهای افغانستان درسال های بعد نشان داد که چگونه کودتای کمونیستی و دخالت شوروی در افغانستان نتوانست کاری از پیش ببرد و شوروی چگونه در آن جا زمین گیر شد. ولی به هر حال اتحاد جماهیر شوروی برای غرب یک نیروی بازدارنده قابل محاسبه تلقی می‌شد و غرب برای کودتا در ایران نمی‌توانست بی‌گدار به آب بزند. اما در نیمه اسفند 1331 ژوزف استالین دیکتاتور مقتدر شوروی بگونه ای مرموز و ناگهانی درگذشت و با مرگ استالین، درگیری و جنگ قدرت بین سردمداران کاخ کرملین شروع شد و به هر صورت اتحاد شوروی سرگرم و درگیر مشکلات داخلی خود گردید و تاحد زیادی از توجه به مسائل خارجی و بین‌المللی غافل شد ولذا انگلیس و آمریکا موقعیت را برای انجام کودتا بر علیه دولت ملی مصدق مناسب دیدند و اقدام کردند. البته انگلیس و آمریکا طرح کودتارا در مراحل آخر به اطلاع اتحاد شوروی هم رسانیدند ونظر مثبت این کشور را هم جلب کردند به طوری که اتحاد شوروی حتی اجازه مقابله با کودتا را به حزب توده نداد و حزب توده را در پیش پای سازش خود با غرب قربانی نمود. واز طرف دیگر اتحاد شوروی که 11 تن طلای مطالبات ایران را به دولت ملی مصدق نمی‌داد، اندک زمانی پس از کودتا این 11 تن طلا را به دولت زاهدی که برخاسته از کودتای سازمان سیا و اینتلجنت سرویس بود در 28 مرداد 32 تحویل داد.

به چه علت اتحاد جماهیرشوروی با کودتا علیه دولت ملی مصدق موافقت کرد و 11 تن طلای طلب ایران را به دکتر مصدق نداد و به دولت کودتا داد؟
اتحاد جماهیر شوروی به عنوان سردمدار اردوگاه کمونیسم و رهبر بلوک شرق با یک دولت ملی و دموکرات وپیشرفت های اقتصادی وسیاسی و اجتماعی که در سایه حکومت ملی، نصیب ملت ایران می‌شد موافق نبود زیرا وجود چنین دولتی را در ایران مخالف ایجاد شرایط برای نفوذ خودو برآورده شدن اهداف توسعه طلبانه ایدئولوژیک خود می‌دانست و لذا با انگلیس و آمریکا در موردکودتا موافقت کرد و 11 تن طلای بدهی خود به ایران را هم با وجود مطالبه مکرر دکترمصدق به اونداد و بعد به دولت کودتا تحویل داد وحزب توده را هم قربانی سیاست‌های خود نمود.
در روز 30 تیر 31 مردم در حمایت از مصدق به خیابان‌ها آمدند و آنروز روز قیام ملی اعلام شد، ولی در 28 مرداد 32 این مردم نبودند بلکه گروه‌های سازمان یافته بودند که در حمایت از شاه به خیابان آمدند. شما علت عدم توفیق مصدق در آوردن مردم به خیابان‌ها را چه می‌دانید؟
بعد از شکست مرحله اول کودتا در 25 مرداد، خیابان‌ها شاهد تظاهرات و پائین کشیدن مجسمه‌های شاه و رضاشاه و درخواست برقراری جمهوری توسط مردم بود و شاه هم همان صبح 25 مرداد با شنیدن خبر شکست کودتا از رامسر با هواپیمای شخصی خود به بغداد و از آن جا به رم گریخته بود. دکتر مصدق برای کنترل اوضاع و جلوگیری از درگیری‌ها، عصر روز 27 مرداد دستور داد که مردم دیگر به خیابان‌ها نیایند و تظاهرات نکنند ونیروهای مردمی و احزاب ملی بااین دستور از آمدن به خیابان خودداری کردند و در روز 28 مرداد خیابان از نیروهای طرفداردولت ملی خالی ماند و دستجات اراذل و اوباش مزدور کودتاچیان که با دلارهای پخش شده توسط آیت الله بهبهانی اجیر شده بودند همراه زنان نگون بخت محله بد نام تهران و برخی نیروهای نظامی وطن فروش تحت امر «کرمیت روزولت» فرمانده عملیات کودتا از موقعیت استفاده کرده وبه خیابان‌ها آمدند، به مراکز احزاب ملی و دفتر روزنامه‌ها هجوم بردند و خیلی از مراکز را به آتش کشیدند و فرستنده رادیو را اشغال و از طریق صدای رادیو شروع به ایجاد رعب و وحشت وتخریب روحیه مردم نمودند وسپس به خانه نخست وزیر با توپ وتانک حمله نموده، به تخریب وآتش زدن آن مبادرت کردند البته باید خاطر نشان کرد که دکتر مصدق در همان ساعات پیشنهاد برخی ازیاران خود را مبنی بر فراخوان کردن مردم ومسلح کردن آنان برای مقابله با نظامیان و اراذل را ردکرد؛ چون به هیچ وجه با درگیری و خونریزی وجنگ داخلی موافق نبود.

در این چند سال اخیر و شاید از مدتها قبل در بین محافل شبه روشنفکری کشور برای برون رفت کشور از مشکلات مبتلابه، عده‌ای معتقد به حضور یک نظامی قدرتمند و شخصیتی چون رضاشاه هستند!. چرا کسی فکر نمی‌کند بیشتر از آن چیزی که به رضاشاه نیاز باشد به مصدق نیاز داریم به کسی که بتواند دست به اصلاحات عمیق و بنیادین بزند و حضور خیلی‌ها را از نفوذ در قدرت کم نماید و نهادهای موازی و مزاحم قدرت ملی را کم کند؟
متاسفانه ملت مظلوم و محروم ایران که از قبل از انقلاب مشروطیت تا کنون به مدت بیش از 113 سال به دنبال آزادی و استقلال بوده و جز برهه‌هایی کوتاه، به دموکراسی و حاکمیت ملی واستقلال پایداری دسترسی پیدا نکرده است. لذا برخی با کوتاه اندیشی و به غلط فکر می‌کنند که ما ملت ایران شایسته مردم سالاری و آزادی نیستیم و همواره باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم و نباید بین خوب و خوب‌تر، بهترین را برگزینیم. آن کوتاه اندیشان به غلط فکر می‌کنند که ما ملت شایسته مردم سالاری نیستیم و باید همیشه یک دیکتاتور بالای سرمان باشد و هیچگاه فکر نمیکنندکه دیکتاتوری به هر نوع و در هر لباس جز پس رفت و فساد و عقب ماندگی چیزی در بر ندارد ونمی‌دانند که اگر در زمان رضاشاه چند کار عمرانی هم صورت پذیرفت خیلی کمتر از اقتضای زمان بود و نسبت به امکاناتی که در این کشور وجود دارد، پیشرفت و عمران و آبادی بسیار کند بود. رضا شاه با برقراری استبداد و اختناق و کشتن شخصیت‌های ملی و آزادیخواه، نویسندگان وشعرا ودگراندیشان، و تشکیل مجالس قلابی و فرمایشی از دوره ششم تا دوره سیزدهم، ملت ایران راازداشتن حاکمیت ملی محروم نمود. در زندان‌ها چه لب‌ها که ندوخت وچه آمپول هواهایی که دررگ زندا نیان نزد. راه آهن را به جای شرقی غربی و احیای جاده ابریشم که بسیار با منافع ملی ایران منطبق بود، مطابق میل انگلیس‌ها از جنوب به شمال کشید تا با پول ملت ایران ارتباط روس و انگلیس برای مقاصد نظامی آن‌ها برقرار شود. قرارداد نفت 60 ساله دارسی را که در سال 1312 سی ودوسال از آن سپری شده بود، ظاهراً به عنوان اعتراض، در بخاری انداخت وسوزاندولی در عمل بجای آن قرارداد جدیدی برای مدت 60 سال امضاء کرد یعنی در حقیقت 32 سال به مدت قرارداد دارسی و چپاول نفت ایران توسط انگلیس افزود. کج اندیشان باید بدانند که تنها درسایه آزادی و حاکمیت ملی است که اعتلا و شکوفایی و پیشرفت و توسعه به دست می‌آید. کما اینکه در مدت کوتاه 28 ماهه زمامداری دکترمصدق ده‌ها طرح مفید و اثرگذار و ماندگار در جامعه ایران صورت پذیرفت و تنها دورانی رقم خورد که بیلان اقتصادی کشور ما بدون فروش نفت مثبت گردید یعنی صادرات ما از واردات پیشی گرفت.

منحل شدن مجلس هفدهم چه تاثیرات منفی در سقوط دولت ملی داشت؟
برخی رفراندوم دکترمصدق برای منحل کردن مجلس هفدهم را یک اشتباه از طرف او قلمداد می‌کنند و می‌گویند که اگر مجلس تعطیل نمی‌شد شاه به عزل مصدق و کودتا اقدام نمی‌کرد. این نظریه از پایه و اساس مردود است. زیرا اکنون که اسناد محرمانه کودتا منتشر شده، معلوم گشت که طرح کودتا از مدت‌ها قبل از رفراندوم ریخته شده بوده و توطئه 9 اسفند 31 و ربودن قتل سرلشکر افشارطوس در اردیبهشت 32 پیش در آمد کودتا بوده است و اصولاً برای ساقط کردن دولت ملی قرار بر این بوده که این کار در مرحله اول با استیضاح مصدق توسط مجلس ودادن رأی عدم اعتماد به او صورت بگیرد و دکترمصدق با هوشیاری و زیرکی تمام با مطرح کردن رفراندوم و انحلال مجلس این قسمت از طرح آنان را ناکام گذاشت. مجلس هفدهم بارها نشان داده بود که در آن یک اکثریت اصیل و ملی و سالم و هوادار دولت ملی وجود ندارد. انتخابات این دوره مجلس با دخالت‌های دربار، ژاندارمری و ارتش و مالکان بزرگ طوری مخدوش بود که دکترمصدق ناگزیر شد پس از انتخاب 80 نماینده از 136 نماینده، ادامه انتخابات را متوقف کند؛ بنابراین انتخابات نیمه کاره ماند. این مجلس 80 نفره در ابتدای کارش آقای حسن امامی، امام جمعه رابه ریاست مجلس برگزید که فردی متمایل به سیاست انگلیس و دربار بود درحالیکه کاندیدای ریاست مجلس از طرف ملیون دکتر عبدالله معظمی بود وبعد زمانی که دکترمصدق از مجلس درخواست کرد که یک نماینده برای نظارت بر چاپ اسکناس انتخاب و معرفی نماید، آن مجلس آقای حسین مکی را که در آن زمان به شدت دشمن مصدق شده بود انتخاب کرد و بالاخره در آن مجلس کارشکنی نسبت به دولت ملی وجود داشت و زمزمه استیضاح دولت در آن شنیده می‌شد و مصدق یقین داشت که آن مجلس در پی استیضاح دولت و دادن رأی عدم اعتماد و برکنار کردن دولت ملی و به هدر دادن دستاوردهای نهضت ملی شدن نفت است؛ لذا تصمیم گرفت موضوع را با مردم درمیان بگذارد و با انجام رفراندوم و رأی مردم آن مجلس را منحل نماید. دکترمصدق از هیچ کوششی برای دفاع از دولت ملی و تداوم نهضت ملی فروگذار نکرد و انحلال مجلس هفدهم با رأی مردم و برگزاری رفراندوم از مهمترین کوشش‌های اثر گذار اوست.
نقش فدائیان اسلام و افرادی مثل حسین مکی و حزب زحمتکشان چه تاثیراتی بر کودتا 28 مرداد داشت؟
جمعیت فدائیان اسلام تحت تأثیر اخوان المسلمین مصر بود و افکار بنیادگرایی اسلامی وبرقراری قوانین شریعت را در سر داشت ومسلما این طرز تفکر با افکار سکولار و ترقی خواهانه و ملی گرایانه نهضت ملی تطبیق نمی‌کرد و لذا، این جمعیت با دکترمصدق و نهضت ملی به هیچ وجه همدلی نداشت. نشانه بارز آن ترور دکترحسین فاطمی وزیر خارجه شجاع دکترمصدق درمراسم سالگرد محمد مسعود بود. فدائیان اسلام چه مستقیم و چه از طریق آیت الله کاشانی مصدق را که به شدت مشغول مبارزه با استعمار و استبداد وابسته به بیگانه بود برای اجرای قوانین شرع زیر فشار گذاشته بودند. اما مصدق هیچگاه تسلیم نظریات آنان نگردید که البته مخالفت و کار شکنی آنانرا به دنبال داشت. تا آنجا که آیت الله کاشانی نقش برجسته‌ای در اجرای کودتای 28 مرداد ایفا کرد که اسناد آن اکنون منتشر شده است. حسین مکی که در آغاز از فعالان جبهه ملی بود پس از 30 تیر 31 به اردوی مخالفان پیوست و از درون به جبهه ملی خنجر زد و به همین ترتیب دکتر مظفربقایی و حزب زحمتکشان او در مقابل مصدق ایستاد. تا جایی که دکتر بقایی در توطئه ربودن و قتل سرلشکر افشارطوس رئیس شهربانی کل کشور در دولت ملی مصدق، شرکت مستقیم داشت ودراسناد منتشر شده اخیر وابستگی او به سازمان اطلاعاتی آمریکا «سیا» نشان داده شده است. متاسفانه همواره در جنبش‌های آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ملت ایران پدیده رخنه و نفوذ عوامل بیگانه وجود داشته و باعث عقیم شدن این جنبش‌ها گردیده است.




زمینه‌ها، پیامدها و درس‌های کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران

ابوالفضل بازرگان

زمینه‌ها
زمینه اصلی کودتای 28 مرداد 1332 را باید در ملی شدن صنعت نفت در ایران جستجو کرد. پس از رخداد انقلاب صنعتی در اروپا، نیاز به سوخت برای به حرکت درآمدن چرخ کارخانه‌ها، کشتی‌ها و … ناگهان افزایش یافت و تلاش برای اکتشاف و استخراج نفت آغاز شد. با توجه به این که منابع اصلی نفت در منطقه موسوم به خاورمیانه تشخیص داده شده بود، چشم طمع ابرقدرتهای زمان، بویژه امپراتوری بریتانیا (انگلیس)، به این منطقه دوخته شد و از آن پس، این ماده گرانبها، که برای غرب رونق و پیشرفت صنعتی به همراه داشت مایه بدبختی و گرفتاری ملتهای خاورمیانه و دیگر نقاط نفت خیز در کشورهای توسعه نیافته (جهان سوم) شد، به گونه‌ای که در شکل‌گیری جنگها، شورشها، کودتاها و تغییر دولتها در این بخش از جهان، همواره پای نفت در میان بوده است.
در کشور خودمان، امتیاز اکتشاف و استخراج نفت برای نخستین بار در سال 1917 به ویلیام ناکس دارسی، شهروند انگلیس داده شد و پس از تغییراتی، سرانجام به شرکت نفت ایران و انگلیس، که سهامداران آن دولت ایران و شرکت‌های نفتی انگلیسی بودند واگذار گردید. سهم دولت ایران از درآمد نفت بسیار کم بود، به طوری که بنابر گزارش یک منبع انگلیسی، مالیات دریافتی دولت انگلیس از شرکتهای نفتی بیشتر از سهم ایران از عایدات شرکت نفت ایران و انگلیس بود.
افزون بر جنبه اقتصادی قضیه، دخالت انگلیس در امور داخلی ایران باعث نقض استقلال و حاکمیت ملی و دست نشاندگی دربار پهلوی و دولتهای گوناگون در ایران می‌شد. راه‌کاری که برای برون رفت ار آن وضعیت بسیار ناگوار پیشنهاد شد (بنا به گفته شادروان دکتر مصدق، از سوی شهید دکتر حسین فاطمی) ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران بود. بدیهی است که نه تنها دولت انگلیس، بلکه روسیه شوروی، که خواهان گرفتن امتیاز نفت در شمال ایران بود، نیز مخالف ملی شدن صنعت نفت بود و دست نشاندگان امریکا، انگلیس و شوروی در ایران هم مایل به این امر نبودند. با وجود این، فشار جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق و تاکتیک‌های هوشمندانه مصدق و یاران وفادارش در مجلس منجربه تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی و سپس در مجلس سنا در اسفند 1330 شد و در پی آن، مجلس دکتر مصدق را به نخست وزیری برگزید. برای اجرایی کردن آن قانون، هیات خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس و در اختیار گرفتن تاسیسات نفتی در خوزستان به سرپرستی شادروان مهندس مهدی بازرگان به خوزستان اعزام شد و این کار بزرگ با موفقیت انجام گرفت. بدین ترتیب، اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری از نفت به دست ایرانیان افتاد.
بدیهی است که دولت انگلیس، که هنوز بسیار قدرتمند بود و افزون بر محروم شدن از منافع سرشار نفت از گسترش نهضت‌های آزادی خواهی و استقلال طلبی در مستعمرات و مناطق زیر نفوذ امپراتوری به شدت بیم داشت(همچنان که از نخستین پیامدهای آن ملی شدن کانال سوئز به رهبری جمال عبدالناصر بود)، از پای ننشست و از تمام امکانات از جمله محاصره دریایی ایران، ارجاع شکایت به شورای امنیت سازمان ملل متحد، دادگاه بین‌المللی لاهه و دادگاه‌های دست نشانده در کشورهای مستعمره، توقیف کشتی‌های حامل نفت ایران، اعزام ناوهای جنگی به خلیج فارس و تهدید به حمله نظامی برای به زانو درآوردن دولت ایران و تصاحب مجدد منابع نفتی ایران استفاده کرد، ولی با هوشمندی دولت ملی دکتر مصدق و پشتیبانی ملت به پاخاسته ایران، موفقیتی به دست نیاورد. دولت امریکا (در زمان ریاست جمهوری ترومن از حزب دمکرات) در آغاز، با امید به این که بعداً سهمی از نفت ایران را به دست آورد، ظاهراً از دولت مصدق پشتیبانی می‌کرد و برای حل اختلاف میان ایران و انگلیس می‌کوشید. مذاکرات مفصلی در این باره صورت گرفت ولی چون پیشنهادهای امریکا و انگیس مغایر قانون ملی شدن نفت ایران بود، مورد موافقت دکتر مصدق قرار نمی‌گرفت. دولت روسیه شوروی هم پس از آن که تلاش نمایندگان عضو حزب توده در مجلس برای اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی بی نتیجه ماند، عملاً مخالف دولت مصدق بود و حزب توده با برپایی تظاهرات و اعتصاب‌ها و نیز حمله و توهین به نخست وزیر و دولت در نشریات پرشمارش در جهت تضعیف دولت می‌کوشید. از سوی دیگر، علاوه بر عوامل دربار و دست نشاندگان دولتهای بیگانه، یاران سابق مصدق، از جمله آیت‌الله کاشانی، حسین مکی، مظفر بقایی، سیدابوالحسن حایری‌زاده، شمن قنات آبادی و … به علت جاه طلبی و زیاده خواهی و بعضا اجرای برنامه‌های دیکته شده به آنان، در صف مقابل دکتر مصدق ایستاده بودند و کارشکنی می‌کردند.
توطئه 9 اسفند 1331، قتل سرلشگر افشار طوس، رئیس شهربانی و موارد متعدد دیگر را می‌توان در این رابطه نام برد. همچنین، افسران برکنار یا بازنشسته شده در دولت مصدق، به سرکردگی سرلشگر فضل الله زاهدی، کانون افسران بازنشسته را تشکیل داده و در صدد سرنگون کردن دولت ملی بودند.
در ارتباط با نقش مردم، باید گفت که به رغم برنامه‌های موثر دولت در رویارویی با محاصره و تحریم اقتصادی و اجرای موفقیت‌آمیز برنامه اقتصاد بدون نفت، مردم در تنگنای معیشتی قرار داشتند و یکه تازیهای حزب توده، با سوء استفاده از آزادیهای اساسی، همراه با تبلیغات گسترده و هشدارهای مخالفان دولت نسبت به تسلط کمونیستها بر ایران، بسیاری از مردم ایران و بخشی از مراجع دینی را بسیار نگران کرده بود. از سوی دیگر، جبهه ملی ایران عملاً متلاشی شده بود و احزاب طرفدار دکتر مصدق نیز ضعیف و فاقد هماهنگی بودند و نمی‌توانستند نقشی در آگاه سازی، سازماندهی و رهبری مردم بازی کنند.
هنگامی که آخرین پیشنهاد امریکا و انگلیس (در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور در امریکا و نخست وزیری چرچیل در انگلیس) نیز، به همان علل پیشین، مورد موافقت دکتر مصدق قرار نگرفت، سازمانهای اطلاعاتی آن دو کشور دست به برنامه‌ریزی برای واژگون کردن نخستین دولت ملی در ایران زدند.

رخداد کودتا
پس از راضی شدن امریکا به همکاری با انگلیس در سقوط دولت مصدق، طرح کودتا، با عنوان عملیات آژاکس، در اوایل تیر ماه 32 در امریکا به تصویب رسید و در پی آن، کرمیت روزولت، فرمانده عملیات، در اواخر تیر وارد ایران شد. اشرف پهلوی در اوایل مرداد به ایران آمد و پیام سیا را به شاه داد. در 10 مرداد، ژنرال شوارتسکف با میلیون‌ها دلار وارد شد و با زاهدی و روزولت تماس گرفت. با مخالفان اصلی دولت نیز هماهنگی‌های لازم انجام یافت و پولها برای استخدام عوامل اغتشاش‌گر به کار گرفته شد.
نخستین اقدام نظامی در شب 25 مرداد 32 با فرستادن تانک و خودروهای نظامی به محل اقامت دکتر مصدق و دستگیری تعدادی از وزیران، به طور جداگانه، صورت گرفت. سرهنگ نصیری فرمان عزل مصدق را به او ابلاغ کرد ولی با هوشیاری مصدق و افسران وفادار به او نقشه کودتاگران ناکام ماند و نصیری دستگیر شد.
در روز بعد، مصدق در باره جریان کودتا به مردم گزارش داد و طرفداران دولت شادمان شدند. ولی عوامل حزب توده (که انگلیسی‌ها در آن نفوذ داشتند) با برپایی تظاهرات پر سروصدا و پایین کشیدن مجسمه‌های شاه بر خشم مخالفان مصدق و نگرانی دلسوزان در مورد تسلط کمونیستها و افتادن ایران به دامان روسیه شوروی افزودند.
در تهران، از صبح روز 28 مرداد، کامیون‌های حامل مزدوران سازمان یافته در خیابانها به راه افتادند و افراد سوار بر آنها با تکان دادن پرچم ایران و سر دادن شعارهایی مانند زنده باد شاه و مرگ بر مصدق به تحریک مردم برای برپایی تظاهرات و نیز آتش زدن و تخریب اموال عمومی و قتل و غارت پرداختند. طبق گزارشها صدها تن از مردم کشته شدند. از سوی دیگر، بخشی از نیروهای نظامی با فرماندهی افسران بازنشسته یا مخالف دولت به حرکت در آمدند و از جمله با تانک به منزل دکتر مصدق یورش بردند که منجر به تخریب خانه و به غارت رفتن اموال و اسناد آن بزرگمرد شد. البته، مقاومت‌های جانانه‌ای از سوی نیروهای طرفدار دولت صورت گرفت ولی کافی نبود. حزب توده، با وجود نفوذش در ارتش، حرکتی انجام نداد و فقط تماشاگر اوضاع بود. طرفداران عادی هم فاقد سازماندهی و رهبری بودند و نمی‌توانستند در برابر مهاجمان مجهز به سلاح‌های سرد و گرم بایستند.
بدین ترتیب، عوامل کودتا، مراکز مهم دولتی و نظامی را اشغال کردند و کودتا در تهران پیروز شد. در اصفهان و تبریز، مقاومت در برابر کودتاگران ادامه یافت و کودتا با تاخیر به نتیجه رسید.
پیامدهای کودتا
پیامدهای عمده این کودتای ننگین را می‌توان در چند محور زیر خلاصه کرد.
توقف روند دمکراسی و بازگشت استبداد سلطنتی و حکومت پلیسی
نقض استقلال سیاسی ایران، با نفوذ یافتن دو باره عوامل بیگانه در دربار و مراکز قدرت و تصمیم‌گیری
نقض استقلال اقتصادی ایران، با الغای قانون ملی شدن صنعت نفت و تشکیل کنسرسیوم متشکل از شرکتهای قدرتمند و غارتگر نفتی امریکایی و اروپایی

درسهای کودتا
برای پیش‌گیری از تکرار خسارات ناشی از کودتای 28 مرداد، باید از جمله به نکات زیر توجه کرد.
تقویت نهادهای مدنی موجود و تشکیل نهادهای جدید، در جهت تشکیل یک جامعه مدنی قدرتمند
ایجاد هماهنگی و انسجام ملی در راستای استقرار حاکمیت ملت و حکومت قانون، با اولویت دادن به منافع ملی بر منافع گروهی و فردی
اتکا به سرمایه‌های انسانی و مادی داخلی و پرهیز از چشم دوختن به کمک و همراهی بیگانگان برای دستیابی به آزادی، دمکراسی و حقوق بشر