1

ماجرای ربوده شدن

مرحوم سیدهادی خسروشاهی، محقق نام‌آشنا و مؤرخ برجسته تاریخ معاصر ایران، در واپسین روزهای سال 1398 دیده از جهان فروبست. او علاوه بر این‌که از دوستان و یاران آقا موسی صدر بود و شاهد عینی بسیاری از فعالیت‌های وی، بیشترین تألیف و تصنیف و تحقیق را درباره شخصیت امام صدر به تنهایی انجام داده‌است. کتاب «حدیث روزگار» یکی از آن تألیفات است که حاوی خاطرات جذاب و شنیدنی و مستقیم ایشان از امام صدر می‌باشد. در تهیه پرونده این شماره، قرار بود به محضر ایشان رسیده، درباره رفیق شفیق غایب از نظرش بگوییم و بشنویم. دریغا که تقدیر، موافق تدبیر ما نبود و اجل مهلت این گفتگو را به ما نداد. اینک ضمن درود به روح آسمانی ایشان، مصاحبه ای را که در شهریور ۱۳۹۷ درباب ربایش امام موسی صدربا آن فقید سعید انجام شده ‌است بازنشر می‌نماییم.

____________________________________________________________________________________________________________

به نظر من یك توطئۀ جهانی بود كه از شوروی سابق تا آمریكای حاضر و رهبری باندهای تبهكار فلسطینیِ همكار با موساد همه در این قضیه درگیر بودند
به گزارش نوید شاهد، سید هادی خسروشاهی می گوید:«این یك مسئلۀ سادۀ ناشی از حكومت سرهنگ‌ها در لیبی نبود. به نظر من یك توطئۀ جهانی بود كه از شوروی سابق تا آمریكای حاضر و رهبری باندهای تبهكار فلسطینیِ همكار با موساد همه در این قضیه درگیر بودند.»
استاد سید هادی خسروشاهی، پژوهشگر تاریخ و از دوستان امام موسی صدر در گفت‌وگو با گروه تاریخ شفاهی مؤسسه امام موسی صدر درباره ربوده شدن امام صدر نکاتی را مطرح کرده است. بخشی از سخنان وی را که در کتاب «حدیث روزگار» منتشر شده در ادامه می‌خوانید.
در مورد آخرین سفر ایشان به لیبی، همان طور كه برادر بسیار عزیزمان، شهید چمران نیز، اشاره دارند، این یك مسئلۀ سادۀ ناشی از حكومت سرهنگ‌ها در لیبی نبود. به نظر من یك توطئۀ جهانی بود كه از شوروی سابق تا آمریكای حاضر و رهبری باندهای تبهكار فلسطینیِ همكار با موساد ـ كه بعدها ماهیت خود را با عملكردشان در قبال مسئلۀ فلسطین نشان دادند ـ همه در این قضیه درگیر بودند. این مسئله یك توطئۀ جهانی بود تا ایشان را از صحنه خارج سازند.
البته، مرحوم چمران را نیز، در آن سفر دعوت كرده بودند كه ایشان تصمیم می‌گیرد به این مسافرت نرود. خود امام موسی صدر نیز، با توجه به خصوصیات روحی بیمارگونه و خاص سرهنگ قذافی قصد نداشت كه به این مسافرت برود، ولی بعد از وساطت بومدین، رئیس‌جمهور سابق الجزایر، تصمیم می‌گیرند كه در ماه مبارك رمضان برای حل مشكلات جهان عرب، به‌ویژه، مسئلۀ فلسطین و جنگ‌های داخلی لبنان به این سفر بروند تا بلكه بتوانند سرهنگ را روشن كنند كه حقایق صحنه چگونه است و آن طور نیست كه باند تبهكار عرفات و یا دیگران مطرح می‌كنند. ولی متأسفانه ایشان گویا به این نكته توجه نداشتند كه مهمان كسی می‌شوند كه از نظر روحیات و اخلاقیات و شذوذات، رهبر همۀ این نوع عناصر می‌تواند باشد، عناصری مثل عرفات و… . بنابراین، ایشان این سفر را رفتند. ملاقات‌ها دوستانه نبوده و یا اصلاً انجام نشده و ایشان هم به‌طور غیرطبیعی مفقود می‌شوند.
متأسفانه افسر‌های حاكم بر لیبی ـ مانند سرگرد جلّود كه به ایران هم آمد ـ حاضر نشدند مسؤولیت قضیه را بپذیرند و آن را به گردن ایتالیا و كشورهای دیگر انداختند. به نظر من این نوع بازی‌های ماكیاولیستی دیگر نمی‌تواند كارساز باشد و مسؤولیت حاكمان لیبی و در رأس آن‌ها، شخص سرهنگ قذافی در این مسئله به هیچ وجه، نه از جانب مردم ایران و لبنان و جهان اسلام فراموش شده است و نه از لحاظ تاریخی فراموش خواهد شد و به نظر من، لكۀ ننگی است كه با دوز و كلك‌های سیاسی مرسوم در دنیا نیز نمی‌توان آن را پاك کرد.
وقتی كه یك آدم بی سر و پایی از اسرائیل یا آمریكا گم می‌شود و یا دستگیر می‌شود، دنیا را به آشوب می‌كشند كه آدم ما چه شد، ولی شخصیت برجستۀ جهانی و مفخّر عالم اسلام در عصر ما مثل امام موسی صدر می‌رود به لیبی و در آنجا ربوده می‌شود، آن وقت این‌ها احمقانه می‌گویند كه ایشان شبانه به ایتالیا رفت. مسئله به این سادگی نیست كه بگویند مسئله تمام شده است. به هر حال، هم مسؤولان دولت قذافی و هم مسؤولان فعلی باید پاسخ‌گوی آنچه در آن كشور رخ داده باشند.

علت اقدام غیرانسانی لیبی علیه امام موسی صدر

تشریح این موضوع نیازمند بحث مستقل و مفصلی است و پرداختن به آن در یك گفتگوی كوتاه مقدور نیست. ولی می‌توان اشاره كرد كه بخشی از آن مربوط به مسائل داخلی لبنان و بخش دیگر مربوط به اهداف قذافی در منطقۀ عربی خاورمیانه بود. از سوی دیگر، امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع عرب، حركت‌های سرنوشت‌ساز امام موسی صدر در منطقه را زیر نظر داشتند و چون به عمق موضوع و تأثیر شگرف كارهای امام موسی صدر پی بردند، خیال كردند كه با از میان برداشتن رهبری، مسئله پایان می‌یابد. غافل از آنكه ریشه‌های نهضت مقاومت استوار شده بود و آثار آن بعدها روشن كرد كه طرح امام موسی صدر برای رهایی شیعیان و همۀ مردم لبنان، بنیادی بوده است.
لیبی پس از ربودن امام موسی صدر، چون با واكنش عظیمی در لبنان، ایران و عراق روبه‌رو شد ـ و هنگامی كه با سازمان فتح نیز اختلاف پیدا كرد ـ مدعی شد كه سازمان آزادی‌بخش فلسطین به رهبری عرفات در ربوده شدن امام موسی صدر دخالت داشته است. همان‌طور كه بعدها و پس از كشته شدن ابونضال در عراق، مدعی شد كه او امام موسی صدر را در فرودگاه لیبی ربوده. اما همۀ این‌ها افسانه بود و خود قذافی مسؤول اصلی این تراژدی است. در همان زمان، نشریۀ الثوره، ارگان رسمی ساف، در شمارۀ مورخ 11 دسامبر 1979 میلادی، در مقاله‌ای تحت عنوان «جناب سرهنگ، چرا؟» قذافی را عامل ربودن امام موسی صدر معرفی كرد.

این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن خسرو-شاهی-1024x688.jpg است

عملكرد قذافی در این زمینه‌ها فقط در این دوره پایان نمی‌پذیرد؛ قذافی با اصرار زیاد شهید فتحی شقاقی رهبر حركت جهاد اسلامی فلسطین را برای حل قضیۀ كارگران فلسطینی كه خود می‌خواست آن‌ها را از لیبی اخراج كند، به لیبی دعوت كرد. ولی به او یادآور شد كه محافظینش همراه نباشند، چون در لیبی حفاظت كامل به عمل خواهد آمد. پس از ملاقاتی بی‌ثمر، احمد جبرئیل و چند نفر دیگر از رهبران فلسطینی با هواپیمایی سوریه عازم دمشق شدند. اما شهید شقاقی بدون حتی یك محافظ به جزیرۀ مالت فرستاده شد و در هتلی كه متعلق به لیبیایی‌هاست، سكونت كرد و عصر كه برای قدم زدن به بیرون از هتل رفته بود، از سوی گروه ترور موساد كه مستقیماً از اسرائیل به جزیرۀ مالت رفته بودند، به شهادت رسید. قذافی مانند حادثۀ مفقود شدن امام موسی صدر، پاسخی به فلسطینی‌ها نداد كه چرا شهید شقاقی را همراه دیگر فلسطینی‌ها به سوریه باز نگرداند. و چرا او را تنها به جزیره مالت فرستاد. و چه كسی به اسرائیل خبر داد كه شهید شقاقی در هتل سرهنگ در مالت سكونت دارد.
به هر حال، بدون شك مسؤول اول و آخر ربوده شدن امام موسی صدر، سرهنگ قذافی و دولت لیبی است و راه روشن شدن حقیقت پیگیری جدی و مستقیم و قاطع ایران و لبنان و دیگر كشورهای عربی و اسلامی است و البته ما را امیدی به سازمان‌ها و كشورهای آزادی‌خواه! حقوق بشری! غربی نیست.




یادی از خسرو مورخان حوزه

خبر کوتاه بود و جانکاه؛ سیدهادی خسروشاهی درگذشت. این بدان معنا بود که تاریخ نگاری معاصر جهان تشیع، یکی از اساتین خود را از دست داد. او که سیاست و فقاهت، پژوهش و تحقیق و اندیشه تقریب را در خود جمع کرده‌بود، سهم قابل توجهی در تحولات فکری در سطح حوزوی داشت و از این نظر شایسته هرگونه تجلیل و تحلیل. مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سیدهادی خسروشاهی فرزند آیت‌الله سید مرتضی خسروشاهی، از علما و محققین معاصر بود. ایشان در صبح روز پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸ ش به علت ابتلا به بیماری کرونا و کهولت سن درگذشت.
آن فقید سعید به سال ۱۳۱۷ ش در تبریز، در خانواده‌ای آراسته به دین، علم و فقاهت، به دنیا آمد. تاریخ سه قرن از حیات و کوشش علمی و فقهی اجداد وی، که جملگی از علمای بزرگ و فقهای نام دار ایران و عراق در دوران خود بوده‌اند، این حقیقت را به خوبی روشن می‌سازد.پدر وی، آیت‌الله سید مرتضی خسروشاهی، از علما و فقهای بزرگ و صاحب رساله آذربایجان و تحصیل کرده نجف بود.
خسروشاهی تحصیلات مقدماتی را در تبریز به پایان رسانید و پس از رحلت پدر بزرگوارش در سال ۱۳۳۲ ش، در پانزده سالگی عازم قم شد و در حوزه علمیه به تحصیل دروس سطح پرداخت. دروس فلسفه، تفسیر، فقه و اصول را در حضور اساتیدی چون: آیات عظام بروجردی، خمینی، شریعتمداری، علامه طباطبایی و دیگر بزرگان تلمذ نمود و به دریافت اجازاتی در امور حسبیه (منوط به اذن فقها) و همچنین در مراحل علمی بالاتر (اجتهاد) و نقل حدیث از علما و مراجع بزرگ نجف، قم و مشهد نائل آمد: از آن جمله: امام خمینی، سید ابوالقاسم خوئی، سید شهاب الدین نجفی مرعشی، سید محمدکاظم شریعتمداری، سید محمدهادی میلانی، سید محمدصادق روحانی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، شیخ مرتضی حائری، سید احمد زنجانی، میرزا عبدالجواد جبل عاملی و میرزا ابوالفضل زاهدی قمی.

فعالیت‌های علمی و فرهنگی
وی از سال ۱۳۳۲ ش تاکنون، با اغلب مطبوعات اسلامی از جمله: مکتب اسلام، مکتب تشیع، معرف جعفری، راه حق، ندای حق، وظیفه، مجموعه حکمت، نور دانش آیین اسلام، مسلمین، آستان قدس، نسل نو، نسل جوان، استوار پیکار، اندیشه، مهد آزادی و… همکاری داشته است که مجموع مقالات مندرج در آن‌ها بالغ بر صدها مقاله می‌گردد.
وی پس از پیروزی انقلاب، بیشترین همکاری قلمی را با روزنامه اطلاعات دارد و در سطح جهانی با شرکت در کنفرانس‌ها و کنگره‌های اسلامی، در کشورهای اروپایی و اسلامی از جمله: پاکستان، مصر، الجزایر، عربستان، سوریه، قطر، ترکیه، لبنان، ایتالیا، انگلیس، آلمان، سوئیس و… به عنوان نماینده امام خمینی رحمة‌الله‌علیه و یا نماینده حوزه علمیه قم فعال بوده است.
وی در سال ۱۳۵۲ ش مرکز «بررسی‌های اسلامی قم» را به مثابه واحدی از حوزه علمیه قم، تاسیس و به ثبت رساند و سپس در سال ۱۳۶۱، مرکز «فرهنگی اسلامی اروپا» را در رم (ایتالیا) تاسیس نمود که هر کدام از این دو موسسه ده‌ها کتاب ارزشمند در زمینه‌های اسلامی از جمله: قرآن مجید و نهج البلاغه را به زبان‌های: عربی، انگلیسی، ایتالیایی، آلمانی و غیره ترجمه و منتشر ساخته‌اند. این اقدام در نشر فرهنگ اسلامی در سطح دنیا، از ارزش بالا و والایی برخوردار است.

فعالیت‌های سیاسی
فعالیت‌های سیاسی استاد از سال ۱۳۳۲ ش پس از آشنایی نزدیک با آیت‌الله کاشانی، آیت‌الله طالقانی و شهید نواب صفوی، آغاز گردید. به همین دلیل از همان دوران تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، بارها در قم، تهران و تبریز دست گیر، زندانی و یا تبعید شده است که آخرین بار در «انارک» یزد، به مدت سه سال بود که با آغاز انقلاب اسلامی، همراه دیگران آزاد شد. (در تبعید به انارک یزد همراه مرحوم آیت‌الله پسندیده ، آیت‌الله مکارم شیرازی بود).

فعالیت‌های پس از انقلاب
استاد خسروشاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخست به مدت دو سال نماینده آیت‌الله خمینی در وزارت ارشاد اسلامی بود. آن گاه به سفارت ایران در واتیکان انتخاب شد و مدت پنج سال در خارج از کشور به فعالیت پرداخت. تاسیس مرکز «فرهنگی اسلامی اروپا» در رم و تاسیس ماه نامه‌ای به زبان انگلیسی «انکوائری» و هفته نامه‌ای به عربی «العالم» در لندن- با همکاری وزارت ارشاد اسلامی- از آثار این دوران است. در ایتالیا، علاوه بر چاپ و نشر ترجمه قرآن مجید و نهج البلاغه به زبان ایتالیایی و نشر ماه نامه‌ای به نام جهان نو- به زبان ایتالیایی- جمعا در مدت پنج سال ۱۶۲ نوع کتاب و نشریه به زبان‌های: فارسی، عربی، انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی، منتشر نموده که در سراسر جهان توزیع گردیده است. پس از آن خسروشاهی مدت سه سال رئیس نمایندگی ایران در مصر (قاهره) بود که این سمت را تا ۱۳۸۲ برعهده داشت و بعد از آن به عنوان مشاور وزیر در دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی فعالیت کرد. در مدت اقامت سه ساله در قاهره نیز علاوه بر حضور بر محافل علمی- سیاسی، سخنرانی و مصاحبه تلویزیونی و مطبوعاتی و ده‌ها بار ملاقات با شیخ الازهر و مقامات علمی- سیاسی مصر، بالغ بر پنجاه جلد کتاب و نشریه، درباره ایران، تشیع و اهل بیت علیه‌السّلام با همکاری و مساعدت ایشان در مصر منتشر گردید که این خود خدمت بزرگی در راستای وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی است. مهمترین این آثار: نهج البلاغه با مقدمه خود و شرح شیخ محمد عبده، اهل البیت علیه‌السّلام فی مصر، صحیفه سجادیه، حقیقة علاقة عبدالناصر بالثورة الاسلامیة فی ایران، عبدالله بن سبا بین الواقع و الخیال، ادعیة اهل البیت علیه‌السّلام، الامام علی بن ابی طالب علیه‌السّلام، الامام الحسین علیه‌السّلام، الامام جعفر الصادق علیه‌السّلام و الطریق الی مذهب آل البیت علیه‌السّلام و عقیدتنا و… می‌باشد.
وی در قسمت ارتقای مقام اعضای وزارت خارجه، راهنمای بعضی از برادران در تالیف رساله آنان بود و مدت شش سال نیز با نشر فصل نامه با ارزش تاریخ و فرهنگ معاصر به نشر حقایق و روشنگری زوایای تاریک تاریخ معاصر ایران و جهان اسلام پرداخت.
خسروشاهی علاوه بر زبان ترکی (آذری و اسلامبولی)، فارسی و عربی، با زبان انگلیسی و ایتالیایی هم آشنایی دارد. پس از مراجعه به ایران از واتیکان، ضمن ادامه اشتغال در وزارت امور خارجه، (مشاور وزیر) در دانشگاه‌های تهران، از جمله دانشکده حقوق، دانشکده روابط بین الملل و غیره، به تدریس پرداخت.

مخالفت با حجاب اجباری
محسن کمالیان، عضوِ پژوهشگاهِ زلزله‌شناسیِ ایران، در مقاله‌ای دربارهٔ خسروشاهی بخشی از کتابِ قصهٔ رازِ نِی را که موفق به کسبِ مجوز از ادارهٔ فرهنگ و ارشادِ اسلامیِ قم نشده است نقل کرده است: «اجبار در هر چیزی، وقتی بسترسازی نشده است، نتیجه‌ معکوس می‌دهد. اصولاً آنچه که ما امروز در ایرانِ اسلامی به‌عنوان حجاب داریم مطلقاً حجاب نیست؛ بلکه مسخره کردنِ معنی و مفهومِ حجاب است. ای‌کاش مسئولین تدبیری می‌اندیشیدند تا محجبه‌هایِ ایران هم مانند بانوانِ محجبهٔ کشورهایِ اسلامی: لبنان، سوریه، مصر، ترکیه و … بودند؛ نه آنکه یک روسری به‌سر ببندند و زلف‌ها از جلو و عقب جلوه‌گر شوند! این نوع حجاب، نتیجه‌ی اجبار و فشار است و ربطی به‌اسلام و حجاب واقعی ندارد».

واکنش به به اظهارات موسوی خوئینی‌ها علیه امام موسی صدر و چمران
آخرین حضور رسانه‌ای خسروشاهی مربوط به واکنش او به اظهارات موسوی خوئینی‌ها درباره امام موسی صدر و شهید چمران بود. وی در گفتگو با تسنیم، اظهارات خوئینی‌ها را غیرمستند برشمرده و گفته‌بود: «اینها کشفیات موسوی خوئینی‌ها است»!
جریان از این قرار بود که موسوی خوئینی‌ها طی مصاحبه‌ای اظهار داشته بود که «آقای موسی صدر، تا آنجا که رفتار ظاهری‌اش نشان می‌داد، هیچ نوعی همراهی با انقلاب نداشت و در آن زمان ایشان نظرش این نبوده که نهضتی که در ایران شروع شده به یک نتیجه خاصی می‌تواند برسد». این موضع‌گیری واکنش خسروشاهی را برانگیخته و خاطرنشان کرده‌بود که: «امام موسی صدر همه فراری‌های انقلاب را در لبنان پناه داده بود. از آقای علی جنتی، غرضی و همه اینها گرفته تا جلال‌الدین فارسی که با امام صدر مشکل داشت، در لبنان پناه داده بودند. اگر موافق انقلاب نبود که این کار را نمی‌کرد. امام موسی صدر یک انقلابی که کمر بر ضد شاه ببندد نبود اما شخصیت مبارز و سازنده‌ای بود و ارتباطات خوبی با همه کشورها داشت. باید شرایط زمان و مکان امام موسی صدر را سنجید بعد صحبت کرد و آقای موسوی خوئینی‌ها در این زمینه کم‌لطفی کرده است». آیت‌الله خسروشاهی همچنین درباره ادعای موسوی خوئینی‌ها درباره شهید چمران که : «آقاموسی صدر در نظر مرحوم چمران بسیار باعظمت و شخصیت بزرگی بود و امام خمینی را در کنار آقای صدر یک فرد درجه دوم محسوب می‌کرد!» تاکید کرده بود که: «شهید چمران هم علاقه وافری به امام موسی صدر داشت اما اینکه وی را از امام خمینی بالاتر می‌دانست، احتمالا آقای موسوی خوئینی‌ها علم غیب داشتند و این از کشفیات موسوی خوئینی‌ها است. شهید چمران خودش بچه‌های لبنان را برای انقلاب در ایران آموزش می‌داد. قبل از ما، مرحوم چمران به‌همراه دکتر یزدی و چند نفر دیگر از آمریکا به مصر رفتند و دوسال دوره چریکی دیدند تا به ایران بیایند و به انقلاب کمک کنند و تفصیل آن را بنده در کتاب «امام خمینی و عبدالناصر» آورده‌ام. وقتی شخصی دوره مبارزاتی می‌بینید تا به ایران بیاید چطور ممکن است به قول آقای خوئینی‌‌ها گفته باشد «نهضت ایران اشتباه است! با همه احترامی که برای آقای موسوی خوئینی‌ها قائلم اما حرف‌های ایشان مستند نیست. متاسفانه شرایط نقل تاریخ در کشور ما شرایط خوبی نیست و هرکس خودش را صاحب انقلاب می‌داند و شخصیت‌هایی که یک سیلی نخوردند خود را متولی انقلاب می‌دانند. این بزرگ‌بینی و خودمحور بینی باعث فساد در همه‌چیز شده و تاریخ ما هم اینگونه آلوده شده است».

آثار
خسروشاهی یکی از نویسندگان پرکار در عرصه علوم اسلامی بود. از او چندین کتاب درباره نواب صفوی و همچنین خاطرات او از محمدعلی جمالزاده و روژه گارودی به جا مانده‌است.تالیفات و آثار وی به زبان فارسی و عربی (علاوه بر صدها مقاله در نشریات اسلامی ایران و جهان اسلام) منتشر شده است. آثار وی که بالغ بر هشتاد جلد می‌شود، بیش از چهل جلد آن‌ها تاکنون بارها در داخل و خارج کشور چاپ شده است. علاوه بر تالیفات و ترجمه‌ها، ۱۲۰ جلد کتاب دیگر نیز با تحقیق، توضیح و یا مقدمه و اشراف ایشان در ایران، ایتالیا و مصر چاپ و منتشر شده است.
از جمله این آثار، عبارتند از: ترجمه و تحقیق کتاب امام علی علیه‌السّلام صدای عدالت انسانی تالیف استاد جرج جرداق؛ جمع آوری، تحقیق و نشر مجموعه آثار سید جمال الدین حسینی (افغانی)، مجموعه حرکت‌های اسلامی معاصر، اسناد نهضت اسلامی ایران، مجموعه آثار استاد علامه طباطبایی. خاطرات و کارهای پژوهشی و تحلیلی او درباره امام موسی صدر، از مهم‌ترین منابع درباب صدرپژوهی به شمار می‌آید.
استاد علاوه بر تالیفات و ترجمه‌های خود، تبویب، تنقیح و نشر آثار اساتیدی چون: آیت‌الله کاشف الغطاء، علامه طباطبایی، حاج سراج انصاری، سید محمدمحیط طباطبایی، سید غلامرضا سعیدی، محمد نخشبو و… کوشا بوده و خدمات ارزنده‌ای در حفظ فرهنگ و نشر اندیشه اصیل اسلامی نموده است. به همین دلیل استاد محمدرضا حکیمی ایشان را «فرهنگ‌بان کوشا» نامیده است.