برای دریافت نسخه کامل این شماره (8) به سایت طاقچه مراجعه کنید.
خاطرات سیاسی فصلنامه ای است با روش تحلیلی آموزشی و اطلاع رسانی. مطالب مندرج در این فصلنامه بیانگر آرائ نویسندگان آنهاست.
سوسیالیستِ تنها
|
فاطمه رنجبر نویسنده و پژوهشگر
«کسی که پلیس سیاسی را نمیشناسد، غلط میکند که کار سیاسی کند»؛ این جملهای است که فریبرز رییس دانا از تروتسکی نقل میکند ، اقتصاددان و کنشگر چپگرای سیاسی که هم در دورۀ پهلوی و هم بعد از انقلاب به خاطر ابراز نظرهایش دربارۀ سیاستهای اقتصادی ایران بارها تهدید شد، به زندان افتاد و از دانشگاه اخراج شد؛ اما علی رغم مخالفهای فراوان هیچگاه از بیان عقیده و حضور فعالانه و جدی در عرصههای سیاسی و اجتماعی دست نکشید. دکتر فریبرز رئیس دانا دانشآموختۀ مدرسۀ اقتصادی لندن، نویسنده، شاعر، استاد پیشین دانشگاه، فعال و کنشگر سیاسی که از او با عناوینی چون «چپ اندیش فرهیخته»، «چپ مصدقی»، «اقتصاددان انقلابی»، «مارکسیست آکادمیک» و «آموزگار سوسیالیسم» نام میبرند، در طول ۷۵ سال زندگی پربار خود فراز و نشیبهای زیادی را طی کرد. اگرچه بسیاری از راستگرایان سیاسی و کنشگران ملی – مذهبی و اصلاحطلبان، از جمله مخالفان جدی اندیشهها و رویکردهای او بودند، اما همگان بر صداقت، علم، آگاهی، شجاعت و حضور پرشور و هیجان ایشان اذعان داشتند. رئیس دانا علاوه بر کار تخصصی درزمینۀ پژوهش و تدریس رشتۀ اقتصاد، به کارهای سیاسی، اجتماعی، ادبی و مطبوعاتی نیز میپرداخت. او در جنبش روشنفکری ایران به دموکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم علاقهمند بود. این اقتصاددان فرهیخته که عضو سابق کانون نویسندگان ایران نیز بود، در صبح ۲۶ اسفند 1398 در بیمارستان تهرانپارس درگذشت. آنچه در پی میآید گذری است کوتاه بر زندگی، آثار و اندیشههای این آموزگارِ سوسیالیسم که منشی روشنفکرانه داشت.
رییس دانا که بود؟ فریبرز رئیس دانا نویسنده، اقتصاددان، سوسیالیست، سندیکالیست، استاد پیشین دانشگاه در رشتۀ اقتصاد، کنشگر حقوق بشر و زندانی سیاسی بود. اصالت خانوادگی او به روستای ابراهیمآباد (بوئینزهرا) برمیگردد. پدرش (حاجی خان) دکتر آزمایشگاه در تهران و یکی از خانهای منطقۀ بوئین زهرا بود. او تحصیلات ابتدایی را در دبستان مولوی در محله شاپور تهران و دبیرستان را در مدرسۀ حکیم نظامی در محلۀ خانیآباد سپری کرد. تجربۀ زندگی در روستا نخستین جرقههای تفکر و پرسش دربارۀ نابرابریهای اجتماعی را در او روشن کرد. او در مقالۀ «درسی از قصه بوق حمام» این مسأله را این گونه بیان میکند: «از این اختلافپتانسیل اجتماعی، ناخواسته، نیروی زیادی ذخیره میکردم تا نوبت به پاسخ فراخوانهای سیاسی زمانهام برسد .» نوجوانی فریبرز رئیس دانا همزمان با بحثهای نهضت ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد بود. او در سال ۱۳۴۰ که فقط 16 سال داشت به عضویت «جبهه ملی دوم» درآمد و بعدها به دلیل عضویت در سازمان جوانان جبهه ملی ایران چند بار بازداشت شد. رئیس دانا از همان سالهای نوجوانی نسبت به محمد مصدق علاقه و احترام زیادی قائل بود. این علاقه و احترام، بعدها نیز با وجود نقد عملکردهای مصدق ادامه یافت. او شعر «قطعهای آرام، از درون بیتاب» را در سال ۱۳۴۵ دربارۀ مصدق سرود؛ اما بهتدریج طی دورۀ دانشگاه و پسازآن، گرایش فکری و سیاسی او تغییر کرد. رئیس دانا دورۀ کارشناسی و کارشناسی ارشد رشتۀ اقتصاد در گرایش اقتصادسنجی را در دانشگاه ملی ایران گذراند؛ پس از پایان این دورهها او به عنوان مربی آموزشی در دانشگاه ملی مشغول به کار شد و هم زمان در چند دانشگاه دیگر نیز تدریس می کرد. درآن زمان رئیس دانا به چند دلیل از جبهۀ ملی به سمت جریانهای چپ گروید؛ دلایلی از قبیل تغییر رویکردهای جبهۀ ملی، تحولات فکری، ارتباط با افرادی مانند احمد جلیلفشار، حسن ضیاظریفی و بیژن جزنی ـ در سالهای دورترـ و تغییر فضای دانشگاهی در ایران و…. در همان دوران رییس دانا توسط ساواک بازداشت شد و به همین دلیل مجبور به خروج از ایران شد. او ابتدا به آلمان، ترکیه، بیروت، بلغارستان و سرانجام به انگلستان رفت. در انگلیس دورۀ دکتری اقتصاد را در مدرسه اقتصاد وعلوم سیاسی دانشگاه لندن (L.S.E)گذراند؛ دانشگاهی که بهعنوان یکی از معتبرترین دانشگاههای اقتصادی جهان شناخته میشود و البته در آن دوران پایگاه دانشجویان چپگرا نیز شده بود. یکی از استادان رئیس دانا به نام آمارتیا سن نظریهپرداز تأثیرگذار مفهوم عدالت اجتماعی در دوران معاصر بود که تأثیر زیادی بر او گذاشت. رئیس دانا رسالۀ دکترای خود را دربارۀ «مهاجرت کارگران از روستا به شهر در کشورهای توسعهنیافته» ارائه داد. او مدتی هم در مدرسه اقتصاد لندن بهعنوان استادیار ریاضیات اقتصادی مشغول به کار شد و چند دورۀ تکمیلی ازجمله «اقتصاد فناوری» را نیز گذراند. ایشان در آن زمان علاوه بر درس و تدریس به همکاری با کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی ـ اتحادیۀ ملی و یکی از سازمانهای چپگرا نیز می پرداخت. فریبرز رئیس دانا پس از انقلاب ۱۳۵۷ به ایران بازگشت و به کارهای دانشگاهی و پژوهشی در رشتۀ اقتصاد مشغول شد و همچنان به کنشگری اجتماعی و سیاسی خود نیز ادامه داد. او یکی از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران بهویژه در دهههای شصت و هفتاد شمسی بود و سهم چشمگیری در مبارزه برای آزادی بیان و آزادی رسانه داشت.
گرایشهای فکری رئیس دانا که اقتصاددانی چپگرا بود. علاوه بر کارهای تخصصی درزمینۀ پژوهش و تدریس در رشتۀ اقتصاد، به کارهای سیاسی، اجتماعی، ادبی و مطبوعاتی نیز میپرداخت و در جریانهای روشنفکری در ایران به حوزه دموکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم علاقهمند بود؛ او مخالف سرسخت سیاستهای لیبرالی و نئولیبرال بود و آنها را مغایر با منافع کارگران و زحمتکشان میدانست. از منظر اندیشهای رئیس دانا جزو اقتصاددانانی بود که شیفتۀ اندیشههای کارل مارکس هستند اما هیچگاه اندیشه سیاسی خود را به منافع حزبی و جریانیِ برآمده از این اندیشه ها گره نزد. رئیس دانا معتقد بود که شکاف مطلق در جهان افزایشیافته است؛ درنتیجه شکاف بین کشورهای دارا و فقیر نیز افزایشیافته و این افزایش شکاف مطلقاً نتیجۀ اجرای سیاستهای اقتصادی نئو لیبرالی است؛ به اعتقاد او همین وضعیت در داخل ایران نیز حاکم است. رییس دانا همزمان با داشتن دانش اقتصادی بالا، مسائل جهانی را بسیار خوب میشناخت و همچنین در حوزههای هنر و فرهنگ مانند نقاشی، شعر، ادبیات، سینما و مسائل علوم اجتماعی نیز بسیار بااطلاعات بود.
دیدگاههای او دربارۀ وضع ایران رئیس دانا از منتقدان سرشناس و جدی سیاستهای تعدیل اقتصادی در دوران سازندگی و خصوصیسازی در ایران به شمار می رفت. او خودش را از مدافعان عدالت اجتماعی معرفی میکرد و در پاسخ به این پرسش روزنامۀ الشرق الاوسط که سرمایهداری را نفی میکند یا نه گفته بود: «سرمایهداری را نه یکسره میتوان نفی کرد نه یکسره پذیرفت. من از آن دسته آدمهای افراطی نیستم که یا عاشق بازار باشم یا عاشق استالین. من از عدالت اجتماعی صحبت میکنم. افراطی نباید فکر کرد. سرمایهداری ارزشهای فراوانی را هم ایجاد کرده و هنوز دارد به وجود میآورد .» ازنظر او آزادسازی اقتصادی همان آزادی در اقتصاد و سیاست نیست و ازاینرو منتقد انتقال منابع و سرمایهها به گروههای خاص بود. رئیس دانا دربارۀ هدف تحریمهای آمریکا علیه ایران چنین استدلال می کرد: «هدف آمریکا تحتفشار قرار دادن مردم برای شورش و تغییر حکومت است. آنها فکر میکنند با زیر فشار قرار دادن مردم، باید از آنها مردمی ساخت که برای تغییر اساسی در کشور اقدام کنند. این روش قابل قبولی برای آزادیخواهان نیست؛ اما ممکن است چنین اتفاقاتی بیفتد .» او تحریمها را موجب شدیدتر شدن فاصله طبقاتی میدانست چراکه ثروتمندان، هم با ساخت قدرت در ایران روابط دارند و هم در اثر تورم ارزش داراییها و حاشیه سودشان بالاتر میرود؛ اما تاکنون در روند این تورم ها دستمزدها افزایشی پیدا نکرده است؛ درواقع تحریم کننده خواهان حرکت چپگرایانه در ایران نیست؛ چون حذف مداخله آمریکا و امپریالیستها در کشوری چون ایران، در رأس خواستههای حرکت چپگرایانه است. به عقیدۀ رئیس دانا «دولت ایران در روابط بینالمللی سطحی کاری میکند، به مباحث سطحی میپردازد، برخوردهای سیاسی مقابلهای را بهجای روابط اساسی اقتصاد سیاسی مینشاند و متوجه سلطه دلار نیست .» رئیسدانا بهمحض قدرت گرفتن اصولگرایان در قالب دولت نهم، اتخاذ سیاست هدفمندی یارانهها را بهشدت به باد انتقاد گرفت. او هدفمندی یارانهها را سیاستی «نئولیبرالی» میدانست که نمیتواند به سود جامعه و مردم باشد. به اعتقاد او دولت بهعنوان نهاد بالادستی نه از طریق شوکدرمانی که از طریق «توهم درمانی» وارد شد تا بتواند مشکلات اقتصادی نشأتگرفته از تحریمها را درمان کند. او دراینباره تأکید داشت این اقدام به معنای فشردن گلوی کارگران و زحمتکشان و حملۀ همهجانبه به سفره خالی آنان است . رییس دانا این دیدگاه را در مصاحبه با شبکۀ بیبیسی فارسی نیز عنوان کرد، موضوعی که در نهایت موجب بازداشت و زندانی شدن او به مدت یک سال شد. در متن حکم دادگاه، عضویت در کانون نویسندگان، صدور بیانیه علیه سانسور، مصاحبه با رسانههای بیبیسی و بخش فارسی صدای آمریکا و متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به آزار و تجاوز و شکنجه زندانیان، از دلایل صدور حکم بازداشت و زندانی شدن او اعلامشده بود. پس از دستگیری ایشان بسیاری از نویسندگان، منتقدان و کنشگران مدنی داخل و خارج از کشور با ارائۀ بیانیهای زندانی شدن این اقتصاددان برجسته و کنشگر سیاسی را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط ایشان و سایر کنشگران مدنی شدند. از جمله امضاکنندگان این بیانیه: یرواند آبراهامیان، سهراب بهداد، رامین جهانبگلو، رضا براهنی، منصور فرهنگ، رضا قریشی، احمد کریمی حکاک، فرهاد خسروخاور، حسن منصور، فرهاد نعمانی و نیره توحیدی بودند. رییس دانا پس از آزادی از زندان به تدریس و پژوهش پرداخت اما به گفتۀ خود محدودیتهای زیادی در کارهایش ایجاد شد. چنانکه بعدها اظهار میکرد «پیشینۀ ۳۵ سال کار دانشگاهی دارم اما فقط ۶ – ۷ سال کلاس رفتهام». او شمار زیادی پژوهش مستقل و جامع دارد که به میل خود و با پشتیبانی مالی همسر نخست، میراث خانوادگی و کارهای مزدیاش انجام میداد. بیشتر کارهای مزدی او در این زمان، خدمات مشاورهای و پژوهشی درزمینۀ مسائل اقتصادی بهویژه اقتصاد شهری، جمعیتشناسی و جامعهشناسی شهری بود. مدتی نیز مدیر گروه پژوهشهای اقتصادی مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی بود و مقالاتی نیز در حوزۀ رفاه و تأمین اجتماعی نوشت. رییس دانا چندی پس از اعتراضات آبان ماه به خبرگزاری ایلنا گفت: «آن زمان با من برخورد کردند؛ اما بر نظر خود در مورد ماهیت هدفمندی یارانهها پافشاری کردم و بر این عقیده ماندم که این طرح نمیتواند به رفاه مردم منتهی شود .» رئیسدانا تا روزهای پایانی زندگی خود بر این باور بود که میتوان نظامهای اقتصادی جهان را بر اساس رابطه کار و سرمایه تحلیل کرد. او همواره بهنقد وضع موجود به نفع طبقه کارگر میپرداخت.
سوسیالیستِ تنها فریبرز رییس دانا در پژوهشها، سخنرانیها و کلاسهای خود، آشکارا خود را سوسیالیست و اقتصاددان مارکسی میدانست. تقریباً همۀ آثار او تلاشهایی برای توضیح، بسط یا مداخله از منظری مارکسی و سوسیالیستی در وضعیت ایران بود. او در اقتصاد به اصول سوسیالیستی (برابری خواهانه) باور داشت و معتقد بود که توزیع باید قبل از تولید شکل بگیرد. او از عقاید سوسیالیستی برای دفاع از حقوق طبقات آسیبپذیر استفاده میکرد و به همین دلیل نیز در محافل اقتصادی از او با عنوان اقتصاددان «چپگرا»، «چپ اندیش فرهیخته» یا «اقتصاددان انقلابی» نامبرده میشد. نطقهای پرشور و اندیشمندانۀ او درباره سوسیالیسم و اهمیت آن و مجادلاتش با لیبرالها و نئولیبرالهای ایرانی، او را در بین آکادمیسین ها بهعنوان یک سوسیالیست تمامعیار و حتی آموزگار سوسیالیسم مطرح کرده بود. او در چند دهۀ اخیر همچون یک کنشگر پرشور سیاسی در مقابل سیاستهای نئولیبرالی ایران موضع گرفت و عقاید خود را آشکارا اعلام میکرد. رئیسدانا از نئولیبرالیسمی سخن می گفت که سلطه طبقاتی را به جامعه تحمیل میکند و هدف آن غلبۀ کامل سرمایه بر نیروی کار است؛ و با ظهور بیثباتی ناشی از اجرای برنامههای نئولیبرالیستی همچون خصوصیسازی خدمات عمومی، کاهش حمایت جمعی از طبقه کارگر از طریق حذف نظارت دولتی، افزایش تعداد شاغلین با دستمزدهای ناچیز و بیثبات، موجب به وجود آمدن یک طبقۀ اجتماعی بزرگ با بحرانهای حاد اجتماعی و اقتصادی از قبیل عدم امنیت و ازخودبیگانگی میشود. رییس دانا در چندین دهه مبارزه فرهنگی خود همواره کوشید با نقدی منسجم و نظام مند سیاست های نئولیبرالیستی ایران را تحلیل کند؛ تحقیقاً او این کار را از نیمههای دهۀ شصت آغاز کرد و در ابتدای دهۀ هفتاد شمسی با نقدی به مقالهای از جمشید آموزگار اقتصاددان لیبرال ایرانی رسماً کلید خورد و در سال های بعد نیز در همۀ آثارش همین مسیر را در پیش گرفت. کتابی از او با عنوان «رهایی بشر» نیز در خارج از ایران منتشر شد که در آن کوشید در مباحث گوناگون اقتصادی ـ سیاسی وارد شود و مسائل مرتبط به چپ مارکسیستی را بکاود. او در این کتاب به مسئلۀ «مارکس، دولت و آزادی» اشاره میکند و نئولیبرالیسم جهانی را نقد کرده و پای مسئلۀ عدالت اجتماعی را در سطحی عامتر به میدان میکشد. ناصر زرافشان، دوست دیرینه و وکیل فریبرز رئیس دانا پس از مرگ او در گفتگو با انصاف نیوز دربارۀ آنچه موکلش در این سالها با آن درگیر و دغدغۀ اصلیاش بوده است، میگوید: فریبرز در مقابل سیاستهای نئو لیبرالی چند دهۀ اخیر بهشدت موضع داشت و این را آشکارا همهجا اعلام میکرد؛ او خیلی روشن و علنی، یک اقتصاددان سوسیالیست بود که اعتقاد داشت اقداماتی که ظرف این چند دهۀ اخیر با ظهور «لیبرالیسم نو» در عرصۀ جهانی بر اقتصاد جهان تسلط پیداکرده، نهفقط بههیچوجه در جهت آن وعدههایی که درزمینۀ برابری و از بین رفتن فواصل طبقاتی و… که داده بودند حرکت نکرده، بلکه حتی فاصلۀ بین فقیر و غنی، دارا و ندار و بهطورکلی فواصل طبقاتی را بهشدت گسترش داده است؛ درواقع این سیاستها، در جهت پمپاژ کردن ثروتهای اجتماعی از ناحیۀ محرومترین و فرودستترین لایههای جامعه به سمت سرمایهداران بوده است. زرافشان دربارۀ اینکه آیا در این سالها هرگز بهعنوان اقتصاددان از دیدگاههای فریبرز رییس دانا استفاده شده است یا نه، گفت: بههیچوجه از دیدگاههای اقتصادی او نهتنها استفاده نشد، بلکه هیچ گوش شنوایی هم در کار نبود؛ زیرا کسانی که سررشتۀ امور را به دست داشتند در این سالها، به فکر مصلحت عمومی و جامعه نبودند؛ آگاهی و سوادشان در حدی نبود که اصلاً به این مسائل توجه داشته باشند؛ آنها از راه رسیدگانی بودند که فقط فکر پر کردن جیب خود و اطرافیانشان بودند. به گفتۀ زرافشان این اقتصاددان فرهیخته در حاشیه و برکنار بود؛ هر جا شروع به کار میکرد، بعد از مدتی مزاحمتهایی برای او فراهم میکردند. در سیستم دانشگاهی که آقایان تحملش را نداشتند، برای اینکه دانشگاه را مرجعی میدانستند که باید مبلغ توجیهات رفتار قدرت باشد و فریبرز اهل این حرفها نبود؛ بنابراین در کنار بود و درواقع باید بگویم در زندگیاش با عسرت اما باعزت زندگی کرد. در زندگی سیاسی هم با جناح چپ جبهۀ ملی و جوانان چپ جبهۀ ملی شروع کرده بود و بعد از مدتی هم گرایشش به اینطرف بود و همانطور که اشاره کردم یک اقتصاددان سوسیالیست بود و در انگلیس تحصیلکرده بود. به پای نقطه نظرات و اندیشه هایش ایستاد و همواره از آنها دفاع کرد چیزی که در مقالات، نوشتهها و ترجمههایش هم منعکس است. او در طی این سالها همواره سعی میکرد صحبت کند. فریبرز درگیر بود. فریبرز با تمام سیاستهایی که از ناحیۀ دستگاه قدرت اجرا میشد بهعنوان سیاستهایی که علیه مصالح جامعه است، مخالف بود. در باور این اقتصاددان چپگرا، آزادی نه با لیبرالیسم که با سوسیالیسم پیوند خورده است. به گفتۀ وی، آزادیخواهان بهجای تن دادن به گوشهگیری و صدور تزهای سیاسی و اجتماعی باید در پی ارتباط با لایههای محروم جامعه و حتی زیستن در میان آنها باشند. وی دور شدن اقتصاددانها از مردم را زمینهساز تشدید شکاف طبقاتی میدانست .
آثار فریبرز رییس دانا اگرچه فریبرز رئیس دانا در حوزۀ رسانهای و دانشگاه، بهعنوان اقتصاددان شناخته میشد اما فعالیتهای او محدود به این حوزه نبود و در بخشهای فنی اقتصاد نیز صاحب اثر و تألیف است. او نویسندۀ بیش از پانزده کتاب دربارۀ مسائل اقتصادی و سیاسی است که از آن میان میتوان آثار مهمی چون «آزادی و سوسیالیسم»، «اقتصاد سیاسی توسعه» و «منش روشنفکری» را نام برد. در ادامه به تعدادی از مهمترین آثار ایشان اشاره می شود.
فقر در ایران (1379) «مجموعه مقالات زیر نظر فریبرز رئیس دانا، ژاله شادی طلب، پرویز پیران» ویرایش و تنظیم حسن رفیعی، سعید مدنی قهفرخی، تهران، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
منش روشنفکری، (1396) تهران، گلآذین.
آزادی و سوسیالیسم: چند بحث و نظر (1385) تهران، انتشارات دیگر.
اقتصاد سیاسی توسعه (1381) تهران، انتشارات نگاه.
دموکراسی در برابر بیعدالتی (1381) تهران، نشر علم
چند کاوش در سیاست و جامعه (1394) تهران، نشرگلآذین
ناموزونیها (1371)، تهران، نشر سمر
پول و تورم (1368) تهران، انتشارات پیشبرد
بررسیهایی در آسیبشناسی اجتماعی ایران (1379) تهران، سازمان بهزیستی کشور، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، چاپ دوم(1380) دفتر پژوهشهای فرهنگی.
کم توسعگی اجتماعی-اقتصادی (1371) تهران، نشر قطره
فساد، ویژه بهر، ویژه خواری؛ در قلمرو امتیازهای دولتی (1388) نشریه حقوق و اقتصاد، شماره 6، صص 37 ـ 51
جنایتکارانی که در «زوم» قرار ندارند (1375) نشریه گزارش شماره 66، صص 20 ـ 26
درسهایی برای دموکراسی در ایران (1379) نشریه گزارش، شماره 117، صص 24 ـ 29 ترجمهها
ادل، ماتیو (1380) اقتصاد سیاسی شهری و منطقهای، ترجمه: فریبرز رئیس دانا، تهران: نشر قطره
سخن پایانی آنچه در این جستار آمد تنها گوشه ای است از فعالیتها، آثار و نقطه نظرات فریبرز رییس دانا؛ و بیش از هر چیز ادای دینی است به این پژوهشگر برجسته و ارجمند که همواره دغدغۀ انسان داشت. ذکر این نکته ضروری است که در این مجال تنها بخش کوچکی از آثار و افکار این پژوهشگر و آموزگار فرهیخته را مرور کردیم، به این امید که مجالی کوتاه برای نشان دادن جنبههایی خاص از میراث پژوهشی و حیات فکری او را برجسته کرده باشیم.
منابع جهانیسازی و جهان ما (1384) گفتگو با فریبرز رئیس دانا، مازیار صالحی و نیما کوهبنان، تهران، آرویج رهایی کارگران از ستم طبقاتی عصارۀ تفکرفریبرز رئیس دانا، خبرگزاری ایلنا، لینک خبر : https://www.ilna.news/fa/tiny/news-)) 26 اسفند 1398 درسی از قصه بوق حمام، نشریۀ گزارش، شماره 97و98، سال (1378)صص 45ـ47 زر افشان از فریبرز رییس دانا میگوید، انصاف نیوز، 27 اسفند 1398 فریبرز رئیس دانا؛ زندگی و زمانۀ چپ اندیش خاص ، سایت فرادید، صفحه اقتصاد ، 27 اسفند 1398 کد خبر: ۷۸۱۳۴ قلعهای عظیم که طلسم دروازهاش کلام کوچک دوستی است، پیام روشنفکر، انجمن جامعهشناسی ایران؛ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ مصاحبه با محسن آزموده، چاپشده در روزنامه اعتماد ۶ مرداد 13۹۹ و منتشر شده در سایت صدای معلم: پایگاه خبری ـ تحلیلی معلمان ایران 7 مرداد 1399 وداع با رئیس دانا؛ چپ ملیگرا، سایت تاریخ ایرانی،27 اسفند 1398 هدف تحریمها فشار بر مردم برای شورش است، فرشتۀ قاضی، فریبرز رییس دانا، یورونیوز فارسی، 24 آبان 1397 یادداشتی به بهانۀ درگذشت اقتصاددانی که جمع اضداد بود، مهرداد خدیر، سایت تحلیلی خبری عصر ایران، 26 اسفند 1398 ، لینک خبر : asriran.com/00312v
سرمقاله
|
حسن اکبری بیرق
نهمین شماره خاطرات سیاسی در تابستان 1399 هنگامی منتشر میشود که ایران و جهان هنوز درگیر بیماری همه گیر کرونا(کووید19) است. در آغازین روزهای پدیداری این مصیبت جهانی شاید کسی گمان نمیکرد که این دردِ فعلا بیدرمان چنین طولانی، گسترده و ژرف همراه ما بوده، جمیع شؤون بشری را تحتالشعاع قرار خواهد داد. هنوز زود است که ابعاد متعدد و پیدا و پنهان این پدیده مورد مداقّه علمی قرار گیرد؛ اما در همین مدت نُه ماهه نشانههایی از عمق تأثیرگذاری آن هویدا شدهاست که شاید بیشترین نمودِ آن پس از «نظام سلامت جهانی» در «سیاست» قابل ردیابی است. نمیتوان انکار کرد که کرونا همه چیز را تغییر دادهاست و میدهد؛ ولی از کنار این هم بهراحتی نمیتوان گذشت که این همهگیری خانمان برانداز، مناسبات قدرت را در همه جهات آن متحول ساخته است. این تحول، ظرفیت آن را دارد که در تغییر پارادایمهای سیاست ورزی ملی و بینالمللی، نقش ایفا کند. تاریخ علم نیز حکایت از آن دارد که تحولات بنیادین در زمینه و زمانهای ناخواسته و نامنتظَر ایجاد شدهاست. البته همان تاریخ نیز گواه آن است که این پیشامدهای به ظاهر تلخ تیغ دودم بوده، هم می میتوانند فرصتی برای تغییر الگوهای نظری و عملی باشند و هم تهدیدی خانمانسوز؛ مهم نحوه برخورد با این مسأله است و پایهریزی مبانی تئوریک برای همزیستی درازمدت در سایه آن. ما برآنیم که در شمارههای آتی با محوریت سیاست و امر سیاسی، عواقب ریز و درشت همهگیری کرونا را در کشورمان، بکاویم و بررسیم. به نظر میرسد از رهگذر این عطف توجه و تأمل روشمند، بتوان روندها و فرایندهای معیوب و لااقل غیرضرور را در نظام مدیریت خرد و کلان جامعه، شناسایی نمود. برای نمونه در این روزگاران میزان توفیق کنشهای غیرحضوری و غیرفیزیکی سیاسی، اجتماعی، به بهترین نحوی به محک تجربه زدهشد و وسعت و دامنه تأثیر آن، مشخص گردید. همچنین است در عرصه تحولات زبانی، ردّپای کرونا را میتوان دید و دریافت که چسان ادبیات گفتاری، نوشتاری و ژانر طنز و فنّ استعاره و نظم گفتار سیاسی را تغییر دادهاست. اینها همه نیازمند رویکردی جدی و رهیافتی علمی برای تبیین و تحلیل و در نهایت درس-آموزی است که در آینده با یاری شما خوانندگان در این فصلنامه بدان خواهیم پرداخت.
از اینها که بگذریم باید به پرونده اصلی این شماره- امامموسیصدر- و فلسفه وجودی آن اشاره کنیم. مسأله بغرنج و حلناشده ناپدیدسازی این شخصیت بزرگ و سیاستمدار سترگ را شاید بتوان در زمره پنج خاطره سیاسی، انسانی مهم و فراموشناشدنی در قرن بیستم به شمار آورد. ازآنجاکه این پرونده هنوز مفتوح است و به سرانجام حقوقی و حقیقی خود نرسیده، پرداختن بدان در چنین جایگاهی، شایسته و بلکه بایسته است؛ بایسته از این جهت که میراث عملی و نظری موسیصدر، از چنان قوّت و قدرت و پویایی برخوردار است که در عرصه های مختلف میتواند الگویی قابل پیروی برای رهبران جهانی و منطقهای باشد. در جهانی که نژادپرستی، استبداد دینی، خشونت مذهبی، منازعات قومی و قبیلهای، کینهتوزی و نفرتپراکنی، سکّه رایج در مناسبات انسانی و سیاسی، اجتماعی شدهاست، جای خالی نگاه روادارانه، بردبارانه، غیر متجزم و دوراندیشانه امامصدر، کاملا احساس میشود. بنابر آنچه هنوز در خاطرهها مانده و در افواه عامه در جریان است و در کتب و رسالات و مقالات آمده، افق نظر و گستره عمل موسیصدر به گونهای بودهاست که از اسلام و تشیع، تصویری رحمانی به دست دادهشده بود؛ تا آنجا که نه تنها مسلمانان اهل تسنّن را همراه خود ساختهبود بلکه مسیحیان و اقوام و طوایف مختلف لبنان بدان گرایش پیدا کردهبودند. به دیگر سخن امامموسیصدر در خود و یاران خود و تشکیلات منسوب به خویش چنان هاضمهای قوی و فراخ ایجاد کردهبود که میتوانست ارباب ادیان و عقاید و دیدگاههای مختلف را دور خود جمع کند و برای هدفی واحد که در جایگاهی فراتر از تفاوتهای معمول قرار دارد، به حرکت وادارد. سیره صدر مبتنی بر جذب حداکثری بر پایه تکیه بر مشترکات و تأکید بر اهداف متعالی بود که آن خود نیز در هستی شناسی استعلایی و انسان-شناسی اخلاقمحور ریشه داشت. تبیین فلسفی و کلامی و دینشناختی این نوع رهیافت به هستی و انسان و جایگاه او در جهان، مستلزم مداقهای جامع، روشمند و واقعگراست. جامع از این نظر که موسیصدر را نباید در دایره تنگ روحانیت شیعی و نقش او در سامانبخشی به شیعیان لبنان تعریف کرده، کارویژه وی را به آنچه او در دودهه حضورش در لبنان به سرانجام رساند تقلیل داد. دایره عمل و تأثیرگذاری او بسی فراتر از این مقولات محدود است. ای بسا اگر امامصدر بدین زودی و آسانی از میان ما نمیرفت، در سنین پختگی خویش بنیانهای تئوریک فعالیتهای خود را سامان میداد تا شاهد قرائتی پیشرو و انسانی از اسلام و تشیع میبودیم. افسوس که اینگونه نشد. روشمند نیز از این جنبه که مطالعه بر روی آثار و احوال و افکار موسیصدر باید همچون یک پروژه دانشگاهی دیدهشود و با آن همان رود که با اندیشه-های امثال گاندی و ماندلا رفتهاست. در دپارتمانهای دینشناسی و سیاست-پژوهی در مراکز علمی سراسر جهان باید دلایل و علل توفیقات و کامیابیهای خارقالعاده او بررسی و الگوریتم رفتاری وی طراحی و تبیین گردد؛ بهویژه در روزگار فعلی که موج اسلام هراسی و شیعه ستیزی در جهان و منطقه به راه افتادهاست. واقعگرایی در شناخت سیدموسیصدر از اهمّ واجبات میباشد. شخصیتهای تاریخی همانند او همواره با آفت اسطوره سازی و قهرمان پروری مواجه هستند. شکی نیست که امامصدر چهرهای کاملا استثنایی و کم نظیر در تاریخ معاصر بودهاست؛ اما این بدان معنا نیست که وی عاری از خطا در تحلیل و اشتباه در عمل بود. همین سفر آخر او مصداق بارز عدم دقت در محاسبه میزان قدرت دشمنانش بود. بنابراین باید در روایت پیروزیهای او در عرصه سیاست منطقهای از دایره واقعیت خارج نشده از سیمای کاریزماتیک او موجودی فوق بشری نسازیم. در 42 سالی که از ربودهشدن امام میگذرد، به همت دوستداران وی و روزنامه نگاران و محققان، مطالب پرشماری حول محور اندیشه و عمل او تألیف و تصنیف شدهاست؛ اما ظاهرا تنها پژوهش علمی و دانشگاهی که به زبان فارسی درباره شیوه رهبری امامموسیصدر انجام شده، اثر ارزشمند دکتر محمود سریعالقلم است. وی در کتابی به نام «پیشوایی فراتر از زمان»، نظام فکری و سیره عملی موسیصدر را به نحو سیستماتیک کاویدهاست. جای آن است که پژوهشهایی از این دست، هرکدام به جنبهای از جوانب این پدیده نادر بپردازند. به هر روی فصلنامه خاطرات سیاسی در آغاز راهی که غایت آن شناخت عمیق وقایع تاریخی و درس آموزی از آن در وانفسای کنونی است، در این شماره بر آن شد که به قدر مقدور، به این شخصیت بزرگ معاصر پرداخته، یادآور شود که شیوهای که او در پیش گرفتهبود، به گواهی تاریخ، پاسخگوی نیازهای پیچیده جهان امروز است در عین حال که آبرویی برای اسلام و دیانت میخرد. مسؤولان فعلی باید پندار، گفتار و کردار او را که بر کرامت انسان و تحمل و مدارا مبتنی بود، الگوی خود در عمل سازند تا شاهد گرویدن افواج جوانان به دین و معنویت گردند نه گریز از دین سیاسی و سیاست دینی.
تاریخ شفاهی مفهوم و مصداقی سهل و ممتنع دارد؛ از این رو هنوز جایگاهی متزلزل در بین شاخههای مختلف و سنتهای متنوع تاریخنگاری دارد. از سویی به جهت آساننمایی آن همگان تمایل به آزمودن طبع خویش در این دانش نوپای نقلی دارند و از سوی دیگر، آکادمسینهای متبحر در این علم، حیثیتی عقلی و البته استعلایی برای آن قائل هستند. آنچه در این میان مسلم است این که برای ترسیم و تصویر و تصور برخی از جنبههای رویدادهای تاریخی، ناگزیر باید به روایتهای شفاهی افراد از آن وقایع تکیه و بسنده کرد. همین امر در عین حال ممکن است بر سر راه این دانش به عنوان دیسیپلین مستقل دانشگاهی چالشی جدی ایجاد کند که غلبه بر آن چندان سهل و آسان نباشد. به هر روی همچون هر شاخه معرفتی نوظهور، باید در این زمانه آنقدر تدقیق و تحقیق نمود که بهتدریج پایههای نظری و مبانی عملی مستحکمی برای آن فراهم آمده و در میان دیگر معارف بشری جایگاهی درخور پیدا کند. مقاله پیش رو نگاهی دارد به مقومات اصلی تاریخ شفاهی و برخی فرصتها و تهدیدهایی مربوط بدان. از این فرصت استفاده کرده از خوانندگان خاطرات سیاسی که دستی در دانش تاریخنگاری شفاهی دارند دعوت میکنیم که با دامن زدن به چنین مباحثی بر غنای تئوریک «تاریخ شفاهی» در فضای فکری ایران امروز بیافزایند.
وقتی عبارت تاریخ شفاهی به کار برده میشود، هیچکس نمیتواند ادعا کند که این دو واژه حامل مفهومی دقیق و موشکافانه هستند. هر چقدر مدرنیته راه خود را در زمان باز کند و پیش بیاید، جریانی از گذشته هم همچنان روان خواهد بود. این روایتها و گزارشها که از گذشته تا حال توسط حافظان و حاملان سنت به ما رسیدهاند، به نام تاریخ شفاهی موسوماند. لازم به تذکر است که هر روایتی قابل قبول نیست و نمیتوان آن را در زمره تاریخ شفاهی قرار داد؛ بلکه ناقلان این روایات، باید به لحاظ فرهنگی متقن و موثق باشند. اگر بخواهیم تعریفی مختصر از تاریخ شفاهی ارائه دهیم، باید بگوییم که تاریخ شفاهی گفتوگویی قاعدهمند و آگاهانه بین دو نفر درباره ابعادی از وقایع گذشته است که از نظر هر دوی آنها دارای اهمیت تاریخی است و برای تبدیل شدن به سند و ماندگاری آن، ضبط و ثبت میشود. هر چند مکالمه در قالب مصاحبه اتفاق میافتد یعنی یک طرف-مصاحبهگر- سؤالاتی را از طرف دیگر-موسوم به مصاحبهشونده یا راوی- میپرسد، اما تاریخ شفاهی اصولاً یک دیالوگ یا گفتوگوست. اینکه چه سوالاتی پرسیده شود که به صورتی ماهرانه باعث حل معمایی تاریخی گردد یا فایدهای از این دست داشته باشد، بستگی دارد به مصاحبهگر. قصههای دوران گذشته و ماجراهایی را که امروزه گردآوری و منتشر میشوند میتوان ذیل مدخل تاریخ شفاهی قرار داد؛ همچنین است مصاحبههای ضبطشده با افرادی که، به زعم مورخ یا محقق، سرگذشتی مهم برای گفتن دارند. دامنه موضوعات و عناوین مصاحبههای تاریخ شفاهی بسیار گسترده است و شامل هر چیزی میشود، از معروفترین وقایع تاریخی گرفته تا خصوصیترین جزئیات زندگی راوی. در زمانی که کتابت هنوز ابداع نشده بود، اقوام برای جلوگیری از فراموشی آنچه پس سر نهاده بودند، راهی جز قول و سخن نداشتند. اینان حوادث پیرامون خود را از طریق کلام شفاهی خود پخش و نشر میکردند. اندک اندک خط، پدید آمد و رفته رفته افرادی که شعور تاریخیشان یک استعداد محسوب میشد، سر برآوردند. اینان شروع به نوشتن گزارشهای دست اول دیگران از وقایع کردند تا در تاریخ ثبت و به آیندگان منتقل شود. معمولاً این رویداد زمانی رخ مینمود که بازیگران اصلی آن واقعه چیزی نمانده بود که ترک صحنة روزگار کنند. این تلاشها برای ثبت و ضبط روایات دست اول از وقایع گذشته هرچند بسیار ارزشمند بودند اما به سخاوتمندانهترین تعاریف ممکن، تنها میتوان آنها را تاریخ شفاهی نامید. درحالیکه شیوههای استخراج اطلاعات از مصاحبهشوندگان و ثبت آنها کم و بیش دقیق بودند اما فقدان دستگاههای ضبط صوت و تصویر یا دیجیتال موجب شده بود تا اتکای زیادی به یادداشتبرداری توسط عامل انسانی وجود داشته باشد که همین امر صحت کار و قابلیت اطمینان بدان را با تردید مواجه میساخت. سنّتهای شفاهی مبتنی بر تحرکات فرهنگی است و تاریخ شفاهی احتمالاً مبتنی بر تجارب زندگی افراد بهطور مجزا به نظر میرسد. تاریخ شفاهی، همانطور که عموماً تدوین میشود، بسیار فردگراست. فرض میکند که تجربه زندگی یک انسان تنها، یا حتی بخشی از تجربه زندگی عمومی، به خودی خود مهم است یا آنکه نمودی از پدیده بسیار مهمتری است که متضمن یک پایگاه اطلاعاتی برای تحقیق تاریخی بهشمار میرود. مراکز تاریخ شفاهی از شیوههای کاملاً متفاوتی برای طبقهبندی و سازماندهی منابع استفاده میکنند و این مسأله نشاندهنده فقدان روش استاندارد و پذیرفتهشده جهانی در مراکز مذکور است. به دلیل عدم اتفاق آراء در روش-های دسترسی، هر راهنمای استانداردی در این حوزه نیازمند بهروز شدن است. باید دید که آیا فهرستنویسی تاریخهای شفاهی بیشتر شبیه مطالب چاپی است یا آرشیوی و یا صرفاً دیداری و شنیداری. اصول فهرستنویسی سند و منابع آرشیوی، کتاب، منابع دیداری و شنیداری و مطالعات تاریخ معاصر و مبانی تاریخ شفاهی، زمینههای علمی هستند که امکان توصیف این دسته از منابع را فراهم میسازند. با وجود شكلهاي مختلفي از پروژههاي تاريخ شفاهي که به آرشيو ميرسند، تحقيقات مصاحبهگر، متن پيادهشده و متن ويرايششده و فرمتهاي متنوع از منابع تولیدشده، خيلي كم هستند. مورخان باید در حین استفاده از مصاحبهها مانند هر منبع دیگری با نگاه نقادی به آنها نزدیک شوند-به صرف اینکه کسی مطلبی را با آب و تاب و در ظاهری قانعکننده بیان کرده و مدعی صحت آن بشود، نباید دربست آن را پذیرفت. به صرف اینکه کسی در صحنه وقوع واقعهای «حاضر» بوده، نباید چنین تعبیر شود که «اصل واقعه» را کاملاً فهمیده است. در سنجش راوی به عنوان منبع تاریخی باید به مواردی از این دست توجه نمود:
نسبت او با وقایع مورد نظر
سهم شخصیاش در بیان روایت خاصی از وقایع
سلامت یا عدم سلامت جسمی و روحی او در هنگام وقوع روایت و در حین مصاحبه
توجه کامل و دقتی که به مصاحبه میکند و انسجام درونی گزارش او یکی از راههایی که میتوان بر طبق آن، صحت گفتههای راوی را تایید کرد، مقایسه گفتههای راوی در یک مصاحبه با مصاحبههای دیگر در یک موضوع واحد است. چنانچه مصاحبه با سایر مدارک چفت و بست میشود و به نحوی منطقی و معقول به اعتبار آن مدارک میافزاید یا آنها را تکمیل مینماید میتوان صحت گزارش را پذیرفت؛ اما در صورتی که با مدارک و شواهد دیگر تناقض داشته یا چفت و بست نمیشود، مورخ باید علت پراکندهگوییها را پیدا کند: آیا مصاحبهشوندگان مختلف در هنگام وقوع رویدادهای مورد بحث در موقعیتهای مختلفی قرار داشتهاند؟ آیا علل خاصی وجود دارد که باعث شده است آنها روایتهای متفاوتی از یک واقعه نقل کنند؟ آیا احتمال دارد که منابع مکتوب با غرضورزی نوشته شده یا به نحوی با محدودیت مواجه بوده باشند؟ آنطور که پیداست تاریخ شفاهی مانند دیگر منابع نیست که بتوان بدون دردسر و اشکال، آن را مورد ارزیابی و استفاده قرار داد. مصاحبه بیشک یک فعل یادآوری است، و درحالیکه خاطرات فردی ممکن است کم و بیش دقیق، کامل یا صحیح باشند، اما در مصاحبهها میتوان اطلاعات غیر دقیق و غلطی را نیز یافت. راویان غالباً در یادآوری اسامی و تاریخها اشتباه میکنند، وقایع پراکنده را در قالب یک واقعه واحد میریزند و داستانهایی را که حقیقتشان مورد تردید است نقل میکنند. هر چند مورخان شفاهی میکوشند تا با مطالعه دقیق پیشینه و طرح سؤالات آگاهانه از راوی، داستان را بینقص دریافت کنند، اما نهایتاً آنقدر که به بستر اصلی و بزرگ فعل یادآوری افراد یا چیزی که بدان میتوان خاطره اجتماعی گفت توجه دارند، به نوسانهای خاطرات فردی توجه نمیکنند. پس لازم است به این درک برسیم که تاریخ شفاهی صرفاً تمرینی برای کشف حقیقت نیست؛ بلکه یک واقعة تفسیری است. زیرا راوی خاطرات چند سال و دهه را در چند ساعت فشرده میکند و آگاهانه و ناآگاهانه آنچه را که باید بگوید، به زبان جاری میسازد. درباره تاریخ شفاهی میتوانیم بپرسیم که چه کسی چه چیزی را به چه منظوری و تحت چه شرایطی به چه کسی میگوید؟ کلام راوی و نحوه بیان او ارتباط تنگاتنگی با هویت اجتماعی او دارند. کیستی راوی در این مقوله تبدیل به یک فیلتر معرفتی برای تجارب او میشود. هویت نژادی نیز در گزارشهای تاریخ شفاهی نقش مؤثری را ایفا میکند. هویتها به هیچ وجه واحد و ثابت نیستند. این که دقیقاً «چه کسی» در حال سخن گفتن است را رابطه راوی با وقایع مورد بحث و فاصله زمانیاش از آن وقایع تعیین مینماید. بدین ترتیب دور از انتظار نیست که کارفرما و کارگران، هر یک روایت متفاوتی از اعتصاب را بیان کنند. مهمترین عامل در ساخت مصاحبه، سؤالاتی است که مصاحبهگر میپرسد. وی درباره واقعهای که از اهمیت تاریخی برخوردار است مفروضاتی را در ذهن خود دارد و سؤالاتش را بر همین اساس مطرح میکند که چارچوب فکری مصاحبه را شکل میدهد و جهت آن را مشخص میسازد؛ اما صرفاً سؤالات نیستند که مصاحبهگر با پرسیدن آنها میتواند بر چیستی گفتههای راوی تأثیر بگذارد. مصاحبهگر نیز مانند راوی دارای هویت اجتماعی است که در داد و ستد مصاحبه به میدان میآید و نقش ایفا میکند. راویان نیز مصاحبهگران را محک میزنند و در این ارزیابی ذهنی تعیین میکنند که پاسخ مناسب به چنین شخصی چه چیزی میباشد، چه باید و چه نباید بگویند. در تاریخ شفاهی، چیزی که گفته نمیشود به اندازه چیزی که گفته میشود اهمیت دارد، یعنی نکته یا مطلبی که راوی بد تعبیر مینماید، آن را نادیده میگیرد یا از بیانش طفره میرود. سکوت بر معانی متعددی دلالت دارد مانند یک سوءتفاهم ساده؛ ناراحتی از یک موضوع دشوار یا حساسیتبرانگیز؛ عدم اعتماد به مصاحبهگر؛ یا قطع ارتباط معرفتیِ مصاحبهگر و راوی. شرایط مصاحبه نیز در یادآوری خاطرات راوی مؤثر است. عموماً مصاحبههایی که با آمادگی قبلی مصاحبهگر و راوی صورت میگیرند به احتمال زیاد حاوی گزارشهای کاملتر و مشروحتری خواهند بود تا مبادلات کلامی برنامهریزینشده و بیمقدمه. اگر بخواهیم نقطه آغاز تاریخ شفاهی را جویا شویم، بر طبق نظر عموم مورخان میتوانیم معتقد باشیم که تاریخ شفاهی با کارهای آلن نِوینز در دانشگاه کلمبیا در دهه 1940 پا به عرصه وجود گذاشت. وی نخستین کسی بود که تلاشی قاعدهمند و اصولی برای ضبط و نگهداری خاطراتی که از ارزش و اهمیت تاریخی برخوردار بودند، کرد و آنها را برای پژوهشهای آینده آماده ساخت. در زمانیکه او روی زندگینامه رئیسجمهور گروور کلیولند کار میکرد، متوجه شد که دستیاران کلیولند اسناد و مدارک شخصی مانند نامهها، یاداشتهای روزانه و خاطرات او را جمعآوری نکردهاند. اینها چیزهایی است که زندگینامهنویسان برای کار خود عموماً بدانها نیازمند میباشند. ضمن آنکه بوروکراتیک شدن امور دولت موجب افزایش کاغذبازی شده بود و تلفن جای نامهنگاریهای شخصی را میگرفت. در آن زمان این طور به ذهن نوینز رسید که برای تکمیل اسناد مکتوب بهتر است با شرکتکنندگان یا بازیگران تاریخ معاصر مصاحبههایی انجام دهد. وی نخستین مصاحبهاش را در سال 1948 با جرج مکاننی، رهبر مدنی نیویورک، انجام داد و بدین ترتیب دفتر پژوهشی تاریخ شفاهی کلمبیا -بزرگترین مجموعه آرشیوی مصاحبههای تاریخ شفاهی دنیا- و جنبش تاریخ شفاهی معاصر، زاده شدند.
نخستین مصاحبهها در کلمبیا و دیگر نقاط به زندگی نخبگان-افراد شاخص در عرصه سیاست، تجارت، تخصصهای مهم و اجتماع- معطوف بودند؛ اما در واکنش به جنبشهای اجتماعی دهه 1960 و 1970 و علاقة روزافزون مورخان به تجارب و زندگی «غیر نخبگان»، دامنه تاریخ شفاهی گسترش یافت که در پیآمد آن، مصاحبههایی با کارگران یقهآبی، اقلیتهای قومی و نژادی، زنان، فعّالان سیاسی و کارگری و افرادی که زندگیشان معرّف یک تجربه اجتماعی خاص است به طور روزافزون انجام گرفت. صداهایی که نه از نظر تاریخی بلکه به لحاظ تاریخنگاری تا مدتها خاموش بودند، به کمک این نوع مصاحبهها که انگیزهای مشابه با مصاحبههای سازمان توسعه مشاغل در نسل قبل داشتند، ضبط و ماندگار شدند. تاریخ شفاهی با ضبط گزارشهای دست اول از راویان متنوع و متعدد در نیم قرن گذشته ابعادی مردمی به اسناد تاریخی بخشیده است. تاریخ شفاهی از آن جا اهمیت پیدا میکند که مصاحبههای انجام گرفته در آن، دریچهای از اطلاعات جدید به روی گذشته هستند و نظریات مختلفی را در اختیار مورخان قرار میدهند. بسیاری از کتابهای تاریخی ما که بعدها جنبه ادبی هم پیدا کردند، به زندگی بزرگان و اشخاص درباری و پادشاه و … پرداختند درحالیکه مردم عادی در این تواریخ، اثری از آثارشان نیست؛ اما در مصاحبههای تاریخ شفاهی، اطلاعاتی درباره زندگی روزمره و ذهنیت قشری موسوم به «مردم عادی» یافت میشود که غالباً در منابع سنتیتر نمیتوان آنها را دید. مضاف بر آن، اکثر مردم با ذهنیتی فوقالعاده شخصی به گذشته خود وارد میشوند و مدعیاند که مطالعه رسمی تاریخ امر ملالآوری است. در این جا میتوان مدعی شد که چون مصاحبههای تاریخ شفاهی غالباً داستانهای خیلی خوبی هستند و ویژگیهای شورانگیز و تکاندهندهای از تجارب فردی دارند، موجب جذب شنونده و خواننده میشوند و همدردی آنها را قلقلک میدهند. چنانچه با دقت ویرایش و آماده شوند و تیزبینانه در قالب متن ریخته شوند، قادرند به خواننده کمک کنند تا تجربه شخصی را نیز به مثابه امری عمیقاً اجتماعی قلمداد نموده و آن را درک کند. درباره پارهای از فواید تاریخ شفاهی سخن گفته شد اما هیچ چیز از قاعده گنج و مار و گل و خار، مستثنی نیست؛ بنابراین در مقابل فواید تاریخ شفاهی، عدهای استدلال آوردهاند که چشمانداز شدیداً فردی و شخصی مصاحبه در تلفیق با تمرکز شاخص مورخ اجتماعی بر زندگی روزمره، عموماً به مبالغه در مورد مدخلیت فردی منجر میشود و ساز و کارهای قدرت سیاسی و فرهنگی را تحتالشعاع قرار میدهد. در واقع، عجیب نیست که بسیاری از راویان، خاطرات خود از نحوة مقابله با مشقتهای زندگی از طریق تلاشهای فردی و سختکوشی را با غرور و سربلندی به یاد میآورند و نمیشنویم که مستقیماً با آن شرایط سخت روبهرو شده باشند. و باید متذکر شویم که راویان به طور معمول یک گروه خودانگیخته هستند؛ گویاترین و خوداتکاترین اعضای هر گروهی-یعنی بازماندگان واقعی و خوشذهن- دقیقاً کسانی هستند که به مصاحبه تن میدهند و تلویحاً موجب پیش-داوری میشوند. با این وصف، آنگاه که افراد از قدرت مانور خود با شدت و ضعف در حوزة استقلال عمل یا انطباق، ریسک، محاسبه یا ترس در بستر شرایط زندگی خود سخن میگویند، تاریخ شفاهی به پیچیده شدن تصورات سادهانگارانه درباره هژمونی یعنی قدرت نیروهای مسلط سیاسی یا فرهنگی برای کنترل اندیشه و عمل منجر میشود. تاریخ شفاهی به دلیل بیواسطگی و القائات هیجانیاش، به مثابه چیزی است فراتر از تفسیر یا پاسخگویی؛ همچون پنجرهای است که مستقیماً رو به احساسات و تجارب گذشته باز میشود. از این رو مورخی به نام مایکل فریش از تاریخ شفاهی با نام ضد تاریخ یاد کرده است. پس میتوان نتیجه گرفت که مصاحبههای تاریخ شفاهی، به رغم ارزش بینهایتشان، از دردسر هم خالی نیستند.
چهره امام موسی صدر در کتابهای خارجی
|
موسی الصدر مسار التحدّیات و التحولات کتاب «موسی الصدر مسار التحدیات و التحولات» (امام موسی صدر سیر چالشها و تحولات) تالیف حجت الاسلام صادق النابلسی از روحانیون لبنانی، از سلسله کتابهای أعلام الفکر و الإصلاح فی العالم الإسلامی (بزرگان اندیشه و اصلاحات در جهان اسلام) است که توسط از سوی مرکز الحضارۀ لتنمیۀ الفکر الاسلامی منتشر شدهاست. این کتاب شامل شش فصل، یک مقدمه و سخن مرکز الحضارۀ است که در بخشی از آن آمده: امام موسی صدر نامی درخشان در آسمان لبنان است که درخشش پرتو آن به تمام جهان رسیده، تا آنجا که هر کس کوچکترین آشنایی با تاریخ لبنان، منطقه عربی و اسلامی داشته باشد، با این نام آشنا است. سخن از این شخصیت، دارای ابعاد گوناگونی است، به گونهای که انسان نمیداند سخن را از کجا آغاز کند؟، از «صدر»، عالمی که بسیاری از علمای معاصر وی به نبوغ و گستره دانش وی در زمینه تحصیل و آموزش در حوزه و دانشگاه شهادت دادهاند؟ یا «صدر» به عنوان یک فعال اجتماعی و مصلحی که ترک وطن کرد و رو به سوی موطن پدران خود نمود تا لبنان را عرصه ارائه دیدگاهها و نظریات خود و محقق ساختن اهداف خود قرار دهد. البته ماجرای مرکز الحضارۀ لتنمیۀ الفکر الاسلامی با امام موسی صدر ماجرایی طولانی است. ما در روزهای نخستین تاسیس و شروع فعالیت این مرکز، به دنبال انتشار یک اثر علمی درباره ایشان بودیم، اما به دلایل مختلف موفق به انجام این کار نشدیم؛ تا اینکه به خواست و یاری خداوند متعال کتاب حاضر در سلسله آثار بزرگان فکر و اصلاحات در جهان اسلام (أعلام الفکر و الإصلاح فی العالم الإسلامی) منتشر شد. البته ما این ادعا را نداریم که در این کتاب حق این شخصیت ادا شده، کما اینکه این ادعا را نداریم که به تمام ابعاد و جوانب شایسته توجه در این شخصیت جامع و بینظیر پرداخته شده است. تنها ادعای ما این است که تلاش کردهایم تا نام ایشان به عنوان شخصیتی شایسته در میان بزرگان اندیشه و اصلاحات جهان اسلام گنجانده شود.
توجه به سیر تحول اهداف امام صدر از زوایه روش اسلامی در مقدمه این کتاب آمده: کتاب حاضر در بخش اول به دنبال آشکار ساختن سیر تحول اهداف امام موسی صدر از زاویه روش اسلامی و مضامین دینی و اخلاقی عمیق آن و همچنین پیگیری تطبیقهای دینی ایشان در مسایل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بررسی این شیوه تجدیدی در منطقهای است که در گیر و دارهای محلی، منطقهای و بین المللی قرار دارد و مملو از ملاحظات جغرافیای سیاسی و دینی است که مواضع و پیمانهای منحصر به فردی را در آن دوران ایجاد کرده بود. این تحقیق همچنین به بررسی عوامل و شیوههای تاثیر گذار در محدود ساختن رفتار و عملکرد برخی گروهها و کشورهای تاثیر گذار در آن دوره میپردازد. این پژوهش همچنین پیوندی ذاتی با مساله تجدید ایمان و احیای آن در دلهای شیعیان لبنان و متحد ساختن آنها دارد؛ اتحادی برای ایجاد یک دیدگاه ایدئولوژی تقویت کننده ایمان و ایجاد تغییرات و اصلاحات و تقویت اقتدار ملی و تقویت جایگاه شیعه در لبنان.
نقش رهبری امام صدر در توفیقات شیعه و لبنان رهبری صدر همواره عاملی تعیین کننده در ایجاد تغییرات بود و این رهبری، بدون مبالغه، با ایجاد یک جبهه مثبت توانست شیعه و لبنان را به ثبت لحظاتی استثنایی در تاریخ خود موفق سازد. این تغییر را میتوان در پنج جنبه مورد توجه قرار داد: بعدهای ایمانی، عقلانی و واقع نگر، سازمانی و سبک کار، تبلیغی و عملی. در تمامی این ابعاد، امام صدر تلاش کرد که تصویری جدید و نوین از ارزشها و جهتگیریهای فکری و سیاسی و اقتصادی موجود ارائه دهد. البته توجه به این نکته ضروری است که تمرکز ما در این کتاب بر ثبت اقدامات و دستآوردهای امام صدر نیست، گرچه اینها نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است، بلکه تمرکز ما بر تراکم سریع این تجربه و سرعت زیاد گسترش و تکامل آن میباشد که توانست راه خود را در میان موانع و مشکلات فراوان و اشکالات و اعتراضهایی که معمولا بر سر راه اصلاحات وجود دارد، باز کند به گونهای که این اصلاحات توانست با ابعاد ارزشی، زمانی و مکانی خود جهشهای بزرگی در فضای سنتی و عادتهای رایج ایجاد کند.
امام صدر و حرکتی هم افق با امام خمینی و شهید صدر امام موسی صدر فعالیت اصلاحی خود را در زمینههای متعددی آغاز کرد: زمینه دینی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. در بحث خود درباره این عناوین به تعریف شاخصهها و مفردات و زمینههای جنبش اصلاحی امام صدر پرداخته و آن را به عنوان یکی از حلقههای برتری اسلامی در منطقه مورد مطالعه و بررسی قرار دادهایم به ویژه اینکه ما جنبش امام موسی صدر را همافق با تغییرات کلان اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (ره) و در عراق، به رهبری امام محمد باقر صدر میدانیم.
نقش بیبدیل امام صدر در شرایط بحرانی لبنان در این پژوهش فاصله میان سالهای ۱۹۵۹ یعنی تاریخ هجرت امام صدر به لبنان تا زمان ربوده شدن ایشان در سال ۱۹۷۸ از مراحلی است که در آن شاهد تغییرات زیادی در جهان عرب هستیم که همراه با انفجارهای لبنان از شمال تا جنوب میباشد که نشان دهنده میزان خشونت موجود و وارد شدن لبنانیها به یک بازی مرگبار و کشنده میباشد. در چنین شرایطی بود که جنبشهای اسلامی تمام نقشه جهان عرب و بلکه جهان اسلام را در بر گرفت و لبنان نیز به برکت پدیده امام موسی صدر از این جنبش بینصیب نماند و امام صدر بود که اسلام جنبشی را به عنوان یکی از ارکان ثابت پروژه پیشرفت جامعه اسلامی تثبیت کرد و تلاش کرد که مسملانان نیز در کنار سایر طوایف لبنان در تشکیل حکومتی عادلانه برای همه لبنانیها سهیم باشند. وی همچنین تلاش کرد بهترین و محکمترین روابط را با امت اسلامی و در راستای وحدت مسلمانان بر اساس وحدت تاریخ، هویت و تمدن داشته باشد و جایگاه ویژهای برای شیعیان لبنان و بر اساس ارتباط با ایران و عراق ایجاد کند؛ چرا که این دو کشور به عنوان دو نماد ویژه در اذهان شیعیان هستند. امام صدر همچنین مفاهیم جدید مستند به اندیشه اسلامی را در راستای ایجاد تحول در شیوه اصلاحات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حل و فصل درگیریهای طایفی ـ به عنوان یکی از عوامل جنگ داخلی در لبنان ـ وضع نمود.
مبنای فکری امام موسی صدر مبنای فکری امام صدر مبتنی بر فرضیهای بود که بنابر آن، هر تحول ظاهری و روبنایی باید مبتنی بر تحولی در زیر ساختها و ریشههای فکری انسان باشد. از دیدگاه امام موسی صدر انحطاط فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه لبنان نتیجه دوری اینجامعه از مفاهیم دینی، حاکمیت غرایز، تعصبات طایفی و مذهبی و همچنین قرار گرفتن نظام ارباب رعیتی به جای ارزشهای دینی میباشد. از این رو، این پژوهش بر این باور است که امام صدر تلاش کرد تا گفتمان جدیدی را در زمینههای سیاسی، اجتماعی، ملی، دینی و انسانی ایجاد کند و راهحلهای مناسبی بر اساس دین، فلسفه و اخلاق ارابه دهد.
امام ناپدید The Vanished Imam: Musa al Sadr and the Shia of Lebanon By Fouad Ajami Cornell University Press, New York, 1986 کتاب امام ناپدید، مسی صدر و تشیع در لبنان، عنوان کتابی است به زبان انگلیسی که توسط محقق، نویسنده و تحلیلگر و مفسر اخبار، فواد عجمی، تالیف شده است كه پژوهشی است محققانه و فوق العاده و دارای نثر و سبكی روشن. نویسنده با تبیین پیش زمینه ماموریت امام (رهبر دینی) شروع می کند. او تاریخچهای بسیار مستند از لبنان (به ویژه جنوب ، محل سکونت شیعیان لبنان) و چالشهای بی شماری که در اواسط قرن بیستم در آنجا وجود داشت (خصوصاً عدم وجود زیرساختهای اساسی) ارائه میکند. وی همچنین پیشینه خانوادگی بسیار مفیدی از خود امام و از خاندان وی و سلسله نسب او(که به پیامبر اسلام برمی گردد) به دست میدهد. وقتی امامصدردر سال 1959 از زادگاهش ایران به لبنان وارد شد، یک فرد خارجی محسوب می شد. وی به تدریج نقش روحانی کاریزماتیک را بر عهده گرفت ، و در تبدیل شیعه ، اقلیت ساکت و محروم اسلامی، به فعالان سیاسی متعهد نقش مهمی داشت. موسی صدر که بود؟ زندگی وی چه تاثیراتی از آموزههای شیعه گرفتهبود؟ او در کجای گروههای درگیر در جنگهای لبنان قرار گرفت؟ چه رازی در پشت ناپدید شدن او بود؟ در این روایت جالب و جذاب oفوادعجمی تاریخ فراموش شده شیعه را ، چه در گذشتههای دور و چه در دوران اخیر، زنده می کند و زندگی و کار موسی صدر را با جنبههای وسیعتر شیعه در هم می آمیزد. نویسنده کوشش بسیاری را صرف مرور جنبه های مختلف اجتماعی، مذهبی، اقتصادی، سیاسی و تاریخی می کند که درک آن برای خواننده غربی ممکن است دشوار باشد، اما برای درک داستان کلی (و زمینه مناسب آن) ضروری است. اصل رسالت امام توسط نویسنده در صفحه 96 اینگونه خلاصه می شود: « دستور کار سیاسی موسی صدر از روشی که وی در تفسیر ایمان داشت پدید آمد. ایمان نه درمورد آیین و دین، بلکه درمورد مسائل های اجتماعی، درمورد نیازهای مردمان بود. دین چیزی نیست که باید توسط نگهبانان سختگیر قرنطینه و در پستوی محراب و مسجد پنهان شود و پاک و بکرنگه داشته شود؛ بلکه ین می تواند برای رفع نیازهای مدرن مؤثر واقع شود. بنابراین یک رجل و شخصیت دینی نیست نباید گوشه عزلت جسته، خود را با کتاب ها و آیین های قدیمی مشغول و سرگرم سازد». نویسنده در این تالیف خویش کار فوق العاده ای انجام داده است. این کتاب، خواننده را در جریان باورها و آرمان های موسی صدر قرار دهد. همان چیزی که بدان معتقد بود و به پای آن به طرز خستگی ناپذیری ایستادگی می کرد در حالی که برای اصلاح امور و ساختن آینده ای بهتر برای مردم خود، کشور خوانده اش، و شاید در افقی وسیعتر برای خود اسلام در دورهای بسیار دشوار و شرایط چالش برانگیز تلاش می کرد. این کتاب یک داستان تکان دهنده درباره یک شخصیت نادر است که توسط یک نویسنده با استعداد و یک محقق محترم نقل شده است. با این حال، این کتاب دو مشکل اساسی دارد: 1) بسیاری از گفته ها مستند و منطبق بر واقعیت نیستند و صرفاً گمانه زنی هایی هستند که ایده نویسنده را تقویت می-کنند2) اطلاعات زیادی که می تواند درک بهتری از امام ارائه دهد از جمله سخنرانی ها و نوشته های فراوان وی از این کتاب غایب است. با همه اینها، این کتاب در میان معدود کتاب های خوب انگلیسی درباره سید موسی صدر است.
غائله لبنان A Lebanon Defied Musa al-Sadr and the Shi›a Community Majed Halawi Westview Press BOULDER • SAN FRANCISCO • OXFORD 1992 کتاب غائله لبنان، موسی صدر و جماعت شیعیان، اثر ماجد الحلوی، بر نقش سازنده تودههای شیعه در جنبشی به رهبری سید موسی صدر در لبنان تمرکز دارد. این کتاب ریشه های جنبش شیعیان لبنان و عزم آنان برای تبدیل شدن به یک بازیگر اصلی در سیاست اصلاح طلبانه لبنان را بررسی میکند. در این کتاب با تحقیقی جامع درباره تاریخ شیعیان لبنان و نقش آنان در جامعه لبنان روبرو هستیم. همچنین از پیشینه سیاسی و نهاد دولت و حاکمیت لبنان در این کتاب سخن رفته و سرانجام به نقشی که امامموسیصدر در مشارکت دادن جماعت شیعیان در سرنوشت سیاسی، اجتماعی جامعه لبنان داشته، پرداخته شدهاست.
کتاب شناسی امام موسی صدر
|
زهرا كريمي
در نهم شهریور سال 1357 اتفاق ناگواری رخ داد. اتفاقی که جریان مقاومت در ایران و لبنان و فلسطین به شدت از آن ضربه خوردند. امام موسی صدر برای پیشبرد روند صلح و آرامش در لبنان و بهبود شرایط زندگی مردم، نه تنها در میان طوایف و احزاب سیاسی و دینی متعدد لبنان برای تبلیغ و ترویج آن فعالیت و دوندگی میکرد، بلکه گام هایش سراسر لبنان و خاورمیانه را برای انجام سخنرانیهای آرامبخش و اقدامات هماهنگ کننده سیاسی در نوردیده است، و سرانجام به عنوان پیشوای دینی شیعیان لبنان مرتباً در صحنه سیاسی لبنان و کشورهای خاورمیانه و نیز مصاحبه با جراید و رسانه های گروهی نمایان بود. نه تنها از پشتیبانی صمیمانه تمام اقشار، احزاب و طوایف سیاسی و دینی مسلمانان شیعه و سنی و مسیحیان، جایگاه و موقعیت رفیع، آوازه و شهرت بسیار برخوردار بود، بلکه به ستارهای درخشان با اقبال بسیار و بخت بلند در صحنه سیاسی خاورمیانه معاصر تبدیل گردید. تاثیر و نفوذ فوق العاده امام صدر که از مرزهای فردی و کشوری فراتر رفته بود، خیلی سریع توجه و حتی حسادت اسرائیل، کشورهای غربی و برخی کشورهای خاورمیانه را که مدت درازی در امور داخلی کشور لبنان دخالت داشتند را برانگیخت؛ و عوامل مختلفی دست به دست هم دادند تا امام موسی صدر در لیبی ربوده شد. اما آنچه از او به عنوان عالمی دینی و رهبری اجتماعی باقی مانده است، لایه های شخصیتی و فکری او را برای ما نمایان میکند. هرچند او ربوده شد، اما حجم بسیار زیادی از سخنرانی ها و نوشته ها و مصاحبه از او و درباره او باقی مانده است که توانسته به خوبی خلأ وجود او را پر کند. کتابها و محصولات به جا مانده از او را در دو دسته میتوان تقسیم کرد؛ «در قلمرو اندیشه امام موسی صدر»؛کتابهایی که محصول مستقیمِ فکر، بینش و عملکرد او بوده اند و کتابهایی که بیشتر مصاحبه هایی درباره شخصیت، فکر و منش او هستند. مورد اول مربوط به میراث بیانی و علمی و فکری اشان است و دومی میراث عملی و کاری او را برای ما باقی گذاشته است.
ادیان در خدمت انسان این کتاب شامل بیست و نه عنوان از مقالات و سخنرانیهای امام موسی صدر است و نام کتاب نیز از موضوع سخنرانی تاریخی امام موسی صدر در کلیسای کبوشین بیروت اقتباس شده است. «ادیان در خدمت انسان»، «در پاسداشت آزادی»، «دین در جهان امروز»، »جلوههایی از تمدن ما»،«مبارز کیست؟»، «جایگاه دین در جنبشهای رهایی بخش»، «اسلام، و عدالت اجتماعی و اقتصادی»، «شیعه و دیگر فرق اسلامی»، «اخلاق پیروزی» و «روزه، تمرین جهاد» از مقالات و سخنرانیهای این کتاب است. در صفحه 57، در مصاحبه «دین و مشارکت اجتماعی» میخوانیم: «ما بر این باوریم که مسلمان باید به امور دیگر مسلمانان و اهل کتاب اهتمام ورزد. فعالیتهای اجتماعی و مصالح مردم را میتوان به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم تقسیم کرد. فعالیت مستقیم یعنی اصلاحاتی که خود میتوانیم در پی آنها برآییم و برای تحققشان تلاش کنیم. فعالیت غیرمستقیم یعنی تلاش برای تجدید نظام تا بر اساس مصلحت مردم و هدایت آنها برپا شود».
نای و نی کتاب نای و نی شامل برخی از سخنرانیها، مقالات، مصاحبه ها و بیانیه هایی است که از زمان استقرار امام موسی صدر در لبنان تا نخستین سال تاسیس مجلس اعلای شیعیان ارائه یا صادر شده است. فصل اول این مجموعه به اصول عقاید، جهان بینی، ارزشها و اخلاق و تاریخ اسلامی اختصاص یافته است. مخاطبان موضوعات این فصل گاهی شیعیان در مساجد ، گاهی مسیحیان درکلیسا، زمانی مسلمانان و غیر ایشان در محافل علمی و دانشگاهی لبنان یا دیگر کشورهای عربی و اروپایی بوده اند. بخش دوم این کتاب گزارشی است از تجربه امام موسی صدر در لبنان ، البته نه درباره ورود به اسلام به سرزمینی و تشکیل امت آن برای نخستین بار، بلکه برای احیای هویت، حرکت و شخصیت شیعیان در لبنان. این بخش، روش کار امام را که از صور در لبنان شروع شده و سپس به تمام مناطق شیعهنشین لبنان گسترش یافته، تشریح میکند. قسمت آخر (فصل سوم) این مجموعه به معرفی دشمن مشترک و تمهیدات جمعی، ملی و فراملی ای میپردازد که برای مبارزه با اسرائیل و حمایت از ملت مظلوم فلسطین صورت گرفته است. این اقدامات، پس از تاسیس مجلس اعلای شیعیان و آغاز حملات اسرائیل به جنوب لبنان شدت بیشتر و ماهیت جدیدی به خود گرفت و به سبب اعتماد قاطبه ملت لبنان به امام، نقش و موقعیت خاصی برای رهبری ایشان در راه مبارزه با تجاوزگران و اشغالگران و دفاع از شیعیان جنوب لبنان، که در معرض حملات دائمی اسرائیل قرارگرفته بودند، فراهم آورد. این کتاب به همت مرحوم علی حجتی کرمانی گردآوری و ترجمه شده است.
رهیافت های اقتصادی اسلام فصل نخست مجموعه مقالات فارسی امام موسی صدر است که به قلم خود او در مجله مکتب اسلام به چاپ رسیده است که پیش از این، همراه با مقدمه و توضیحاتی از مرحوم علی حجتی کرمانی، بارها و بارها به چاپ رسیده بود. فصل دوم کتاب، گفتارهای اقتصادی امام موسی صدر در لبنان است که بخش عمده آن درسگفتارهای وی برای اعضای ارشد جنبش امل است. فصل سوم کتاب نیز دو مقاله جامعه شناختی ـ اقتصادی است که در یکی مسئله اختلاف طبقاتی و راه حل اسلام برای آن و در دیگری مبحث عدالت اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. در این کتاب میخوانیم: «جدایی اصل عدالت اقتصادی و اجتماعی از ایدئولوژی اسلامی، که خود گوشهای از فاجعه جدایی عقیده از شریعت است و گروههای مختلف مسلمان آن را پذیرفتهاند، باعث شده است که عدالت، ژرفا و کلیت و استمرار خود را از دست بدهد، به طوری که امروز عدالت اقتصادی و اجتماعی به صورت یک مسئله اجتماعی محض و موضوع سیاسی خالص در آمده است. این نوع عقیده اسلامی، مجرد از نتایج اجتماعی، نزد اغلب مسلمانان به صورت احساسی ذهنی درآمده، که نه بر زندگی آنان اثر میگذارد، و نه بر رفتار فردی و اجتماعی آنان. این گونه عقاید، در تصور برخی مسلمانها، با عبادت قرین شده است، آن هم برای تنظیم پیوند انسان و آفریدگارش، و برای آسان کردن سفر مرگ، و دیگر هیچ.»
حدیث سحرگاهان این کتاب گفتارهای تفسیری است که امام موسی صدر در سحرگاهان ماه مبارک رمضان در رادیو لبنان بیان کرده است. با توجه به اینکه این سخنرانیها در آخرین سالهای حضور امام موسی صدر در لبنان ایراد شده است، به نوعی عصاره اندیشه و فکر امام موسی صدر در زمینههای مختلف و انعکاس و خلاصه معرفت وجودی امام صدر است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «قرآن سند صدقِ گفتار محمد(ص) و اساس اسلام و کلام خداست. هنگامی که به قرآن گوش فرا میدهیم، به خدا گوش میکنیم که با ما سخن میگوید. پس هرچه علم و بینش و معرفت ما افزون و وضعیت اندیشة ما بهتر و تجربة ما بیشتر شود، از قرآن چیز جدیدتری درمییابیم غیر از آنچه تا کنون دریافته ایم. امروزه، در پرتو اطلاعات جدید خود، قرآن را بیش از گذشته می فهمیم. بنابراین، قرآن در هر عصر و هر زمانی راهنمای ماست، هر قدر هم که پیشرفتها زیاد شود.»
انسان آسمان کتاب «الامام علی(ع) انسانیة الاسماء» از منشورات مرکز مطالعات و تحقیقات امام موسی صدر در لبنان محسوب میشود و جلد یکم و یازدهم مجموعه دوازده جلدی «مسیرة الامام السید موسی الصدر» منابع این گفتارهای امام موسی صدر هستند و میتوان گفت که این کتاب، تمامی مباحث کامل و مستقلی را که تاکنون از امام موسی صدر درباره امیرالمؤمنین گردآورری شده، دربردارد: «ما امروز چه بهره ای از دین میبریم؟ در عصر ما دین چه کارکردی دارد؟ آیا دین سرنوشت را تعیین میکند؟ سرنوشت شما به دست خودتان است؟ […] امنیت کشور به دست شماست؟ آینده خودتان چطور؟ تجارت شما؟ دارایی شما؟ […] ناموس و آبروی شما به دست شماست یا به دست کافران جهان؟ کدام دین؟ دین در جهان معاصر چه سخنی و پیامی دارد؟ نماز خواندن و روزه گرفتن پیام دین نیست. پیام و محتوای درست دین این است که زندگی شما را دین رهبری کند. آینده شما را دین تأمین کند؛ آبرو و ناموس شما را دین حفظ کند؛ جامعه شما بر پایه دین تشکیل شود. […] ما تنها هاله و شبح دین را داریم و شبح، کسی را نمیترساند و صورت و ظاهر هیچ کاری از پیش نمیبرد. باید از نفس خود آغاز و دین را اجرا کنیم، نگویید دیگران به دین عمل نمیکنند، شما را به دیگران چه کار؟»
سفر شهادت سفر شهادت، حسین(ع) وارث انبیا، پرتوهایی از انقلاب کربلا، به سوی خط حسینی، امام حسین(ع) و قداست جانفشانی، مناسبتهای ماه رجب و زیارت امام حسین(ع) ، امام حسین(ع)، پیشوای اصلاحگری و عطای حسینی در واقعه کربلا از جمله عناوین منتشر شده در این کتاب است. همچنین از دریچه عاشورا، حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات، صلح، پیوند پاینده اسلام و مسیحیت، نامهای به مردم لبنان، شهادت، چشمه جوشان تحول، زینب(س)شکوه شکیبایی(1) ، زینب(س) شکوه شکیبایی(2) و رسالت حضرت زینب(س) در عاشورا دیگر عناوین منتشر شده در کتاب «سفر شهادت» است. امام موسی صدر در این گفتارها به تبیین هدف امام حسین(ع) از این حرکت و نیز آسیب شناسی سوگواری و هدف از سوگواری ها پرداخته است. در مقدمه این کتاب میخوانیم: «امام موسی صدر از درسهای این واقعه برای ارائه راهحل مشکلات و انسانسازی و تربیت انسان بهره ها برده و از این فرصت و از این اقدام امام سوم درس آموزی کرده و از آن برای راست کردنِ کژیها استفاده کرده است.» «همچنین، به نقش زنان و به ویژه حضرت زینب در این واقعه پرداخته است. در واقع، این گفتارها بررسی چهار مسئله پیشگفته است. امام موسی صدر بارها به خطبه آتشین حضرت زینب در کاخ یزید اشاره کرده است. به همین سبب متن عربی و ترجمه این خطبه به پیوست کتاب آورده شده است.»
روح تشریع در اسلام این کتاب، در بردارنده مقاله امام موسی صدر در هفتمین کنفرانس «ملتقی الفکر الاسلامی» در سال 1973 است که همراه با نقد و نظر اندیشمندان جهان اسلام و پاسخهای امام صدر منتشر شده است. امام موسی صدر در این گفتگوها، مسائل فلسفه فقه را بررسی کرده و کوشیده تا 2 مسئله اساسی را تببین کند که عبارتند از «تفاوت قوانین بشری و الهی» و «نسبت قوانین الهی و شریعت با تحول جهان و انسان»: «در مفهوم دینی کمال کمیتی است همواره مقترن با حق. در این میان، تحصیل دستاوردهای بیشتر مهم نیست، مهم جدا نبودن از حق است. حال آنکه اصل در مفهوم قانون وضعی، تأمین حصول حداکثر دستاوردهاست. هرچند به بهای نادیده گرفتن حق دیگران باشد. […] عرصه کمال انسانی در دین پهناور است و در آن نه تحقق بلندپروازیهای دور و دراز فرد، با بلندپروازیهای دیگران در تعارض است و نه منافع گروه با منافع گروههای دیگر. رضای خداوند بیحد و مرز است و «ولا یشغله شأنً عن شأنٍ»
برای زندگی کتاب برای زندگی ترجمه کتاب «دراسات للحیاه» است که برای نخستین بار در سال 1389 به فارسی منتشر شده است. تفسیرهای در درسگفتارهای او برای کادرهای جنبش امل ارایه شده است: «قرآن به آیات تکوینی، برای اهداف تربیتی می پردازد و نه مقاصد علمی، قرآن کتاب هدایت و دین و تربیت است، نه کتاب فیزیک و شیمی و یا علم طبیعی. مقصود از آیات، دعوت انسان به تدبر و تامل در هستی و پدیده ها و شگفتیهای آن برای اهداف تربیتی و شناخت بیشتر خداوند و آثار این شناخت در زندگی است. از سوی دیگر، هدف از این آیات قراردادن راه و روشی درست در برابر آدمی است که در پی علم و کشف حقایق هستی است؛ این راه هر حقیقتی را در جایگاه خود مینهد و بر این مبناست که این کشفیات کلماتی از کتاب یگانه خداوند، یعنی کتاب هستی است. با این روش شناخت انسان از خداوند و تواضع او در برابر خدا افزایش می یابد و انسان دچار طغیان و غرور نمیشود.»
امام صدر؛ امید محرومان در برخی محافل سیاسی تلاش و تکاپو میشود تا چهره انقلابی امام موسی صدر را مخدوش کنند و با تحریف خاص، نقش اساسی این شخصیت کم نظیر و جهانی را در جهت رشد و بالندگی نهضت اسلامی ایران ناچیز جلوه دهند، با طرح مسائل موهوم وی را از پیکره انقلاب جدا سازند و چنین القا نمایند که امام موسی صدر بر خلاف مسیر انقلاب بوده و در جهت مخالف مشی حضرت امام خمینی حرکت میکرده است. در فصل دهم این کتاب در حد توانایی سعی شده با اسناد و مدارک لازم به این شبهات پاسخ داده شود که طرح این بحث در فصلی مستقل، از امتیازات بزرگ این کتاب به شمار میآید. این کتاب از یک مقدمه و سیزده فصل تشکیل یافته که عناوین این فصلها به ترتیب، عبارت اند از: در حلقه نور، دوران شکوفایی،در حریم شرف، نمایش نور، لبنان آن روز، هجرت به لبنان، چشمه های همیشه جوشان، قصه ها و غصه ها، به زلالی آب، مهتاب در کنار آفتاب، «یک چهره و صد آینه ی صاف.
اندیشه ربوده شده مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، مقالات، سخنرانیها، مصاحبه ها میزگردها و حاصل برخی نشستهای انجام گرفته درباره امام صدر را به صورت این کتاب در اختیار علاقه مندان قرار داد: در چند سال اخیر، خانواده و برخی دوستداران امام صدر، در کنار پیگیری قضیه ربودن ایشان، برای معرفی وی به جامعه ایران تلاش شایانی کرده اند. از جمله این کوششها میتوان به برگزاری سه همایشِ دانشگاه مفید (خرداد ۱۳۷۸)، دانشگاه تهران (اسفند ۱۳۸۱) و دانشگاه شهید بهشتی (اردیبهشت ۱۳۸۲) اشاره کرد. همچنین، ترجمه و انتشار مقاله ها و کتابهایی از امام و درباره امام و همکاری با تشکلهای دانشجویی و غیر دانشجویی برای برگزاری گردهماییها و نمایشگاههای عکس در شهرهای مختلف. این کتاب شامل یادداشت ناشر، پیشگفتار و پنجاه عنوان مطلب از اندیشمندان و شخصیتهای علمی و فرهنگی و دینی برجسته ایران و اسلام است که درباره امام موسی صدر سخن گفته اند.
گزارش کمیته پیگیری سرنوشت کمیتۀ پیگیری سرنوشت امام موسی صدر در مجلس شورای اسلامی تصمیم گرفت همۀ گزارشها و اسناد مربوط به ربودن امام موسی صدر را جمع آوری کند تا به صورت سندی ملی از سوی مجلس شورای اسلامی منتشر شود. این اسناد به صورت گزارش کمیسیون اصل نود در مجلس ارائه شد و مجموعۀ این اسناد به صورت این کتاب پیش روی ماست. از فصل اول تا نهم این کتاب، گزارشی است مستند و جامع از علل سفر امام به لیبی و شرح وقایعی که در آن کشور رخ داده، سپس گزارشهای مفصل امنیتی مقامات لبنان و ایتالیا، گزارش مفصل جنبش امل و مجلس اعلای شیعیان که پاسخ به ادعاهای کذب مقامات لیبی است و در نهایت پیگیریهای انجام گرفته در لبنان و سپس بررسیها و صدور رأی دادگاه ایتالیا است. فصل دهم به اقدامات صورت گرفته در ایران میپردازد. و فصل یازدهم نیز تعدادی از اسناد ساواک را شامل میشود. فصل دوازدهم گزارش-های سازمان عفو بین الملل را از سال 2001 تا 2005 در همین زمینه در بر میگیرد. و فصل سیزدهم چند سخنرانی از معمر قذافی در زمینۀ ربودن امام موسی صدر است. در این سخنان به خوبی تناقضات موجود در گفتههای مقامات لیبی و شخص قذافی آشکار میشود. فصل چهاردهم نیز راهکارهای ارائه شدۀ مجلس شورای اسلامی برای پیگیری قضیۀ آزادی امام موسی صدر را در بر میگیرد.
عزت شیعه این کتاب متن کامل تعداد 25 گفتگوی دیگر نگارندگان با دوستان، نزدیکان و همکاران امام موسی صدر است که در بازه زمانی زمستان 1374 تا پائیز 1383 انجام گرفته است. در انتخاب کسانی که طرف گفتگو قرار گرفتند، همیشه، تنها یک معیار وجود داشته: هرکس با امام صدر انس، تاریخ و نتیجتاً روایتی برای گفتن داشت، بدون توجه به سلایق سیاسی و جایگاه اجتماعی او. در این تلاش؛ از جایگاه حوزوی، فقه ، فلسفی و اجتهادی امام صدر بیشتر سوال شده، چون پشتوانه اصلی، دردمندیها و افکار ناب و اصلاحگرانه آن بزرگوار در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه اسلامی امروزمان دانسته شده است. از اخلاق سیاسی و جلوههای متنوع آن، خصوصاً صبر، انصاف، جوانمردی، احترام و مهرورزی امام صدر با منتقدان، مخالفان و حتی دشمنانشان، سوال شده؛ چون از رموز موفقیت آن بزرگوار در دیار غربت لبنان است. از سرنوشت و روند پیگیری مساله امام موسی صدر بیش از پیش سوال شده؛ چون با کشف شواهد تازه این اعتقاد راسختر شده که ارادهای شوم در منطقه و جهان، با بکار گیری برخی محافل قدرت در سوریه، بعضی گروههای فلسطینی، پاره ای گروههای لبنانی و نیز برخی جریانات معاند و معارض نظام در ایران، رژیم معمر قذافی را در اجرای عملیات ربایش، اسارت و پنهانسازی حقیقت، تشویق، هدایت و یاری کرده است. درونمایه گفتگوها، اصیل و دست اول است؛ کلیه گفتگوها، در چارچوب طرح «روایت صدر» و متناسب با امکانات متواضع آن، طراحی، اجرا، پیاده، ترجمه، تنظیم و ویرایش شده اند.
سیره و سرگذشت امام موسی صدر کتاب «سیره و سرگذشت امام موسی صدر» که در دو جلد منتشر شده است نگاهی تاریخی ـ تحلیلی به جنبه های سیاسی و فعالیتهای اجتماعی زندگی امام موسی صدر در لبنان دارد و وقایع سالهای حضور امام موسی صدر در لبنان را به صورت روزشمار گرد آورده است. جلد اول این کتاب تاریخ فعالیتهای امام را از ورود به لبنان تا سال ۱۹۷۴ در بر میگیرد و در جلد دوم، فاصله سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ یعنی سال ربودن امام به دست قذافی را پوشش میدهد. کتاب روایتی تاریخی دارد و بیانیههای و سخنرانیهای کلیدی و مهم امام موسی صدر در آن گنجانده شده است. نسخه عربی این کتاب را با عنوان «السیره و المسیره» هیأت رئیسه جنبش امل تدوین کرده است و مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر آن را با ترجمه مهدی سرحدی به فارسی منتشر کرده است.
امام موسی صدر، گذارها و خاطرهها؛ ایران، نجف، لبنان ربودن امام موسی صدر، شناسنامه امام موسی صدر، شجرهنامه امام موسی صدر، ضمایم و نمایه بخشهای اصلی این کتاب هستند. چنانکه مؤلف کتاب خود توضیح داده است، این کتاب نگاهی دارد به محیط پرورش امام موسی صدر و اظهارات رفقا و دوستان درباره او، به همراه توضیحات اضافی گردآورنده کتاب، به گونه ای که با یک نگاه گذرا به این اوراق مختصر میتوان تصویری از امام موسی صدر در سه مرحله حضور در ایران، نجف و لبنان به دست آورد. گردآورنده در مقدمه کتاب، شرحی از زندگی امام موسی صدر و خاندان ایشان آورده است با این توضیح که: «او سلاله نسلی استوار از دانش و ادب و شعر و فرزند خاندانی است که نوآوری در دیدگاههای فقهی و تفسیر و فلسفه و گشاده دستی در دهش و شرح صدر برای ذیرش رنجدیدگان و تهیدستان، از ویژگیهای بارز آنان به شمار میآید.» کتابهای دیگری نیز درباره شخصیت و فکر امام موسی صدر تولید و منتشر شده اند، که بیشترشان بازآرایی ای از محتوای کتابهای فوق هستند و ابداع و نوشتار جدیدی ندارند. اما برای مطالعه موردی فکر و نگاه ایشان مؤثر هستند. مجموعه کتابهای « پرتوها» از این دست کتابهاست.
گزین گویههایی از آن صدر فرزانگان
|
درباره افکار و احوال و افعال امام صدر کتب، رسالات، مقالات علمی و جستارهای فراوانی منتشر شدهاست که از گستره و ژرفای تأثیر این اندیشمند ارجمند درچندین نسل از مخاطبان خود حکایت میکند. از آنجا که عمده شهرت آن امام غایب مرهون فعالیت-های عملگرایانه او در محدوده لبنان و خاورمیانه بودهاست، غالب محققان از جنبههای نظری و فکری شخصیت وی غافل بوده، چندان در نوشتهها و سخنان وی غور نکردهاند؛ در حالیکه این بخش از میراث امام موسی صدر بسیار در خور اهمیت بوده، نمایانگر تیزبینی، دوراندیشی و رویکردهای علمی فرازمانی او به مسایل میباشد. از این رو بر آن شدیم در این پرونده به قدر مقدور شمّه ای از دریای دانش و معرفت آن فقیه و اندیشمند فرزانه را با خوانندگان خاطرات سیاسی در میان نهیم.
سیاست دو بار از دین و ارزشها سوءاستفاده کرده است: یک بار وقتی ادیان را به ابزار کسب و کار و رسیدن به کرسی و جاه و مقام و تبعیض میان مردم تبدیل کردند. این کار، ادیان را از محتوای خود تهی کرد و به آنها جنبهی مادی داد؛ به گونهای که مردم از منظر سود به دین نگاه میکردند. ارزشها را به سودهای مادی تبدیل کردیم. بار دوم، سیاست از دین در برابر محرومیت و طغیان طبقات گستردهی محروم، سوءاستفاده کرد و کوشید تا از مطالبات مردم در زمینهی اصلاح امور و برقراری عدالت، جلوگیری کند و هدف آن، نگه داشتن این منطقه در مصیبتی مذهبگرایانه بود.1975/7/5
ایمان دارم یکسانسازی شعائر اسلامی کاملا امکانپذیر است. چند سال قبل به مجمع پژوهشهای اسلامی پیشنهاد دادم کمیتهای برای مطالعه دربارهی امکان یکسانسازی شعائر اسلامی همچون اعیاد و مناسبتها و مناسک و اذان و… تشکیل شود. من ایمان کامل دارم که تحقق چنین هدفی امکانپذیر است و میتوانم به کسانی که به این مسئله اهتمام دارند، اطمینان کامل دهم که صِرف آشنایی مسلمانان با یکدیگر و مذاهب با یکدیگر بهترین وسیله برای به وجود آمدن باور و اعتماد کامل و محبت صادقانه میان همهی مسلمانان است، چون دور بودن از یکدیگر و نشناختن مذاهب، دو عامل ناسازگاری و بدگمانی و تردید است؛ و این، بستری حاصلخیز برای فرصتطلبان و بدخواهان در جهت توهمزایی در میان مسلمانان نسبت به یکدیگر است. ولی وقتی خورشید معرفت طلوع کند هر مسلمانی میبیند که برادر مسلمانش مکمّل وجود اوست و از کیان اسلام پاسداری میکند و قلب او با محبت اسلام میتپد و عقل او در راستای منافع این امت میاندیشد. از این رو من به آینده بسیار خوشبینم چرا که ابزارهای لازم برای آشنا کردن مسلمانان با یکدیگر روز به روز در حال افزایش است.1973/3/15
من همواره سعی کردهام تاکید کنم که دین پیش از آنکه توشهی آخرت باشد والاترین وسیله برای زندگی است. 1969/4/27
ایمان به انسان جنبهی زمینی ایمان به خداست. منشور جنبش امل 1975/3/30
همه چیزی که میتوانم بگویم این است که عزّت و قدرت و جاودانگی انسان، در خدمت به مردم و پاسداری از کرامت شهروندان است. 1975/1/
ایمان به خدا در برخی شرایط، کفر به روحانیان را اقتضا میکند. هنگامی که اسلام به نژاد یا سازمان تبدیل میشود و همانند مسیحیت [تاریخی] در خدمت منافع خاص قرار میگیرد، میگویند: جز خداوند همهچیز باطل است. با حاکمان مخالفت کنید، با مال و ثروت مخالفت کنید، ثروت را دور بیاندازید، آن را به خداوند بدهید و چون دسترسی به خداوند وجود ندارد، من وکیل او هستم. پس از من اطاعت کنید و پولهایتان را به من بدهید و در برابر من خضوع داشته باشید و دستم را ببوسید… خطرناکترین چیز آن است که فردی خود را دروازه و فرستادهی مرتبط با خداوند بداند و کاهنان را طبقهای مرتبط با خداوند و واسطهی خلق و خالق و وکیلان خداوند در زمین ببیند. و نتیجه بگیرد و بگوید: تو مؤمن هستی یا نیستی؟ اگر مؤمن هستی باید به من ایمان داشته باشی. در حالی که میدانیم ایمان به خدا به این معنا نیست که باید به وی ایمان داشته باشیم. بالعکس، گاهی ایمان به خدا در برخی شرایط کفر به روحانیان را اقتضا میکند، آن هنگام که روحانیان از خط الهی خارج شده باشند. 1976/5/28
عبادت در تصور ما تنها به نماز و روزه محدود میشود، در حالی که عبادت در خدمت به رنجدیدگان و عزت و کرامت بخشیدن به انسان است. 1975/9/27
امام موسی صدر از نگاه دیگران
|
آیت الله خمینی (1368-1281 ش) رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران: آقای صدر مردی است که من میتوانم بگویم او را بزرگ کردهام و به منزله یک اولاد عزیز است برای من و ما امیدواریم که یک روزی با آقای صدر(سلمه الله تعالی) در قدس با هم نماز بخوانیم ان شاء الله و ما مأیوس نیستیم. من فضایلشان را میدانم و خدمتهایی را هم که بعد از آن که به لبنان رفتهاند، کردهاند، میدانم و آنچه که لبنان احتیاج به ایشان دارد، باز آن را هم میدانم.
آیت الله سید علی خامنه ای (1318 ش) رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران: بخشی از خدمات بزرگی که آن عالم مبتکر و پر نشاط در مدتی نزدیک به بیست سال در صحنه اجتماعی و سیاسی لبنان به شیعه و به لبنان تقدیم کرد، وحدت و هویت بخشیدن به شیعه لبنان و ایجاد همزیستی و احترام متقابل میان پیروان ادیان و طوایف سیاسی در آن کشور از سویی، و صراحت در معرفی رژیم غاصب صهیونیست به عنوان شر مطلق و اعلام حرمت همکاری با آن از سوی دیگر، و بالاخره ابراز ارادت و صمیمیت نسبت به رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، چه در عرصه فرهنگی و نوشتاری و چه با همکاری با عناصر مبارز ایرانی، در مدتی طولانی از این عالم بزرگواری که فرزند حوزه علمیه قم و بازمانده یکی از خاندانهای بزرگ علمی در جهان تشیّع است، شخصیتی همه جانبه پدید آورده بود و چنین بود که امام راحل بزرگوار ما دلبستگی و تکریم خود به این شخصیت معزّز را از اوایل پیروزی انقلاب با بیانات گوناگون ابراز داشتند .
استاد شهید مطهری (1358-1298 ش) متفکر و نویسنده شیعه در قرن ۱۴ و از شاگردان علامه طباطبائی و امام خمینی و یکی از مؤثرترین روحانیان معاصر در تفسیر آموزههای اسلام مطابق با نیاز روز: اگر آقا موسی الان بود، چون دنیا را دقیقاً می شناخت، میتوانست کسی باشد که وضع جهان را برای امام خمینی تشریح کند و به عنوان یک کارشناس قوی، موضوعات و نیازها را بگوید… احکام واضح هستند و اشکال همه ما در عدم شناخت موضوع است. کسی که امروز در تبیین موضوعات به درد می خورد آقا موسی بود… افسوس شما هنوز نمیدانید که ما چه کسی را از دست دادیم. ما یکی از بزرگترین یاران فکری علمی انقلابمان را از دست دادیم. آقا موسی در دنیای عمل و اجرا نیازها را درک کرده بود. مسائل و مشکلات حرکت را می دانست و لمس کرده بود و برای اغلب موضوعات، حکم فقهی داشت او را خیلی حساب شده از ما گرفتند… ایشان موضوعات پیچیده منظومه را با یک سرانگشت حل می کرد و از شخصیت های نادری بود که حرفهای ملاصدار را به درستی فهمیده بود.
آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی (1395-1313 ش) روحانی، مفسر قرآن و سیاستمدار ایرانی؛ رئیس مجلس شورای اسلامی از سال 1359 تا 1368 و چهارمین رئیس جمهور ایران از سال 1368 تا 1376 و از سال 1368 تا پایان عمر، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشت: در سال 1327 که حدود 14 سال سن داشتم با ایشان آشنا شدم… ایشان آدم خوش بیانی بود، خوش سیما و خوش چهره بود و از لحاظ ما شخصیت خوبی بود. از فضلای مورد احترام ذهنی من بود در آن موقع؛ لذا در درس مطول ایشان شرکت و استفاده میکردم… آن موقع ایشان را به عنوان یک متفکر اسلامی میشناختم… در مجله «مکتب تشیع» سعی ما بر این بود که از شخصیت های درجه اول که رنگ اسلامی و علمی داشتند، استفاده نماییم. مثلاً مرحوم مهندس بازرگان، همین دکتر سحابی، مرحوم شهید مطهری، مرحوم شهید بهشتی و این تیپ افراد بودند. شما اگر همان فهرست اول ما را ببینید، نام این افراد را مشاهده خواهید کرد. ما از ایشان استفاده می کردیم. … لبنان برای ما آن روزها، بیشتر از این جهت جالب و پرجاذبه بود که در آنجا یک روحانی شیعه و ایرانی – امام موسی صدر – یک تشکیلات رسمی به نام «مجلس اعلا» داشت، که یک نوع حکومت بود. چنین چیزی را در آن روزها و در جای دیگری از دنیا نداشتیم … آقای صدر هم دیدگاه های خاصی در مورد ایران داشت. او بر حسب موقعیت خاصی که داشت، از یک سو با رژیم ایران ناگزیر روابطی داشت و از سوی دیگر، با مبارزین هم صمیمی بود. اختلاف نظرهایی هم بین او و طرفداران امام بود که از من هم انتظار ایفای نقشی داشتند، که در ادامه همان سفر که به عراق رفتم با امام در این زمینه گفت وگوهایی داشتم که بی تاثیر نبود …
آیت اللهالعظمی سید موسی شبیری زنجانی (۱۳۰۶ش) از مراجع تقلید شیعه و از استادان درس خارج فقه و اصول در قم: امام موسی صدر نسبت به مسائل سیاسی از درک و بینش خوبی برخوردار بود و در این زمینه استعداد و آگاهی خوبی داشت. آقا موسی… دارای برجستگی های خاص علمی، اخلاقی و روحی بود. ایشان از نظر سرعت انتقال بسیار سریع الانتقال بودند… یک فهم صاف و مطابق با فطرت داشتند و دارای یک روح حقیقتجو بودند. از جهت دقت نظر هم باز جزء درجه اولها بودند… جهت دیگری که در ایشان بود، بیان او بود. بسیار بیان، بیان روشن و بدون تعقید بود… تُن صدای ایشان بسیار مناسب و مطلوب بود. در بحث-ها… هیچکس احساس خستگی از صحبتهای ایشان نمیکرد. امتیاز دیگری که در ایشان بود، ادب بیان بود… ما هیچوقت ندیدیم که در صحبت با افراد صدایش را بلند کند و با خشونت صحبت کند یا لفظ تند، تعبیر تند، تعبیر اهانت آمیز درباره اشخاص کرده باشد، امتیاز دیگری که جزو جهات ممتاز و عالی ایشان بود، انصاف ایشان در بحث بود؛ منصف بود در حد اعلای انصاف. هیچ وقت نمی خواست حرف خود را بر دیگری تحمیل کند…. اعتراف به حقانیت طرف، برای او امری بسیار عادی بود… ایشان از نظر سیاسی در ایران و لبنان در جلساتی که سیاستمداران کهنه کار وارد، شرکت داشتند، از پس همه آنها بر میآمد؛ با این که جوان بود و آنها کهنه کار بودند، هیچ کم نمیآورد. حسابی بحث میکرد و از پس همه برمیآمد. استعداد ذاتی او هم این گونه اقتضا میکرد. ذاتاً با هوش بود. هم هوش علمی داشت و هم هوش سیاسی.
آیت الله علیاکبر فیض آلنی مشهور به علی مشکینی (1386-1300ش) از روحانیون تاثیرگذار در انقلاب اسلامی ایران، رئیس مجلس خبرگان رهبری از هنگام تأسیس در ۱۳۶۱ش تا پایان عمر و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، امام جمعه دائم قم و استاد فقه، اصول، تفسیر و اخلاق: ایشان سیاست و دیانت را توأم کردند و به دنبال تشکیل یک حکومت اسلامی درست در لبنان بود باید بگویم که هر کس در مورد ایشان به نیکی سخن بگوید، مقام و منزلت خود را بالا برده است. ما مقام امام موسی صدر را خیلی بالا میدانیم. ایشان را انسانی متدین به دیانت الهی و مردی که سیاست را میفهمید و دیانت را هم میفهمید، میشناسیم… باید بگویم که آقای صدر از ذخایر عالم تشیع بودند. ایشان یکی از پر ارجترین انسانهای عالم بودند.
آیت اللهالعظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی (1395-1304 ش) از مراجع تقلید جهان تشیع و از پیشگامان انقلاب اسلامی ایران و یکی از نزدیکترین یاران امام خمینی(ره) و بنیانگذار دانشگاه “مفید”: آقا موسی به واسطه خصلتها و افکاری که دارا بود، حرف نو زیاد داشت و آنها را مطرح میکرد. هر حرف نویی هم به دنبال خود یک بحرانی دارد… یعنی افکار عمومی آماده درک مطلب نیست… آقا موسی هم جزو افرادی بودند که افکارشان جلوتر از زمان بود؛ چیزهایی که صد سال بعد یا دویست سال بعد عادی میشوند… البته در مورد ایشان همانطوری که برای هر شخصیت علمی و دینی و سیاسی، گاهی یک عده شایعه پراکنی میکنند، ایشان هم از این حسدها و از این حرفها در امان نبودند و گاهی شایعاتی درباره ایشان میشد؛ اما شخصیت ایشان طوری نبود که با این چیزها تحت تأثیر قرار بگیرد… آقا موسی تشکیلاتی فکر میکرد و دقیقاً میدانست که چه کار باید بکند. به نظر من اگر ایشان تا حال میماند، یکی از ذخایر بسیار گرانقدری بود که میتوانست در انقلاب اسلامی، در خدمت حضرت امام و در کنار برداران عزیز دیگر، وجود بسیار مفیدی باشد.
شهید دکتر مصطفی چمران (1360-1311 ش) وزیر دفاع دولت موقت جمهوری اسلامی، نماینده مجلس و فرمانده ستاد جنگهای نامنظم در جنگ عراق با ایران: این مرد بزرگ قادر شد حرکتی ایجاد کند که پس از 1400 سال، شیعه را به جنبش در آورد، او را به حرکت در آورد؛ آن چنان حرکتی ایجاد کند که هیأت حاکمه لبنان را بلرزاند، اسرائیل را به وحشت بیندازد، نظامهای طاغوتی عربی از او به وحشت بیفتند. سالها قبل از آن که انقلاب اسلامی ما به پیروزی برسد، این مرد بزرگ سازماندهی کرد… تنها کسی است که از اول معرکه تا به امروز یک حرف زده و بر یک راه مستقیم رفته است. بر خلاف دیگران که هر روز حرف خود را عوض کردهاند؛ حتی فتح. او شعارهایش و پیش بینی-هایش به حقیقت پیوسته است. تنها کسی است که از دولتی خارجی پول نگرفته و از کسی نوکری و حرف شنوایی نداشته؛ بلکه فقط و فقط به خاطر مصلحت مردم و ایده خود اقدام کرده است. می دانم که ممکن است عده ای به من ایراد بگیرند که چرا این همه از صدر حرف می زنم و حتی بگویند من عاطفی هستم؛ درحالیکه این طور نیست. آنچه که من دیدهام و با وجود خود حس کردهام و با مقایسه با دیگران، حتی یاسر عرفات، با وجود زدن این همه تهمتهای ناجوانمردانه به او و این همه فداکاریها و ثبات ایمان او به راهش، دریغ است که من سکوت کنم و حرف حق را نزنم؛ فقط از ترس این که ممکن است کسی مرا عاطفی بنامد. در یک جمله بگویم: در پاکی، فداکاری، ایمان و شخصیت بین صدر و این مدعیان رهبری که من می شناسم، از آسمان تا زمین فاصله است.
فؤاد شهاب (1351-1280 ش) افسر ارتش و سومین رئیس جمهور لبنان (1343-1337 ش) در دانشکدۀ افسری دمشق و سن سیر فرانسه درس خواند و در دوران قیمومت فرانسویان در ارتش خدمت کرد و به هنگام استقلال لبنان فرمانده کل ارتش شد: اگر مسیحیان چنین شخصیتی داشتند، او را به مقام قدیسی می رساندند. این مرد را باید با تمامی وسایل و امکانات یاری نمود.
جمال عبدالناصر (1349-1296 ش) دومین رئیسجمهور مصر بود که از 1335ش تا هنگام مرگ، چهارده سال قدرت را در دست داشت. او رهبر انقلاب ۱۹۵۲ (1331 ش) مصر بود که منجر به سرنگونی پادشاهی خاندان محمد علی شد و در سال بعد قانون اصلاح کشاورزی را اجرا کرد: ای کاش دانشگاه الازهر رئیسی چون آقا موسی داشت.
عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود (1393-1302ش) ششمین پادشاه عربستان از خاندان آل سعود: من در تمام سالهای زندگی، شخصیتی به هوشمندی، وسعت اطلاع، حسن خلق، انسانیت و جذّابیت امام موسی صدر ندیدم.
سید حسن نصر الله (1338ش) دبیرکل حزب الله لبنان: امام موسی صدر، تنها، بنیانگذار مقاومت نبوده؛ بلکه بنیانگذار اقدامات، طرحها و دستاوردهای بسیاری بود که در صورت غفلت از آنها، از قافله زمان عقب خواهیم ماند. حضور امام موسی صدر در لبنان باعث شد که روحانیت بار دیگر مسؤولیت انسانی، شرعی و مدنی خود را بر عهده گیرد و از کانالی انسانی، الهی و شرعی و نه قدرت طلبی و انتقامجویی، پا به صحنه سیاست بگذارد. طبیعتاً این امر باعث گردید تا امام صدر تهمتها و فداکاریهای بسیاری را به جان بخرد. امام دین را به سیاست و سیاست را به دین بازگرداند. البته موضوع امروز برای ما عادی شده است اما وقتی امام به لبنان آمد، امری بسیار عجیب و غیر عادی بود؛ به گونهای که داعیهدار چنین موضوعی به راحتی به ارتداد، الحاد، فسق، فجور و خروج از دین و اموری از این دست متهم میشد. سیاستمداران تحمل نداشتند که فردی برجسته، با اخلاص، هوشیار و پاک به عرصه فعالیت آنان قدم گذارد. از سوی دیگر برخی روحانیون نیز تاب تحمل چنین فردی را نداشتند… از امام موسی صدر آموختیم که سرزمین غصب شده را نمی توان از راههای مسالمت آمیز باز پس گرفت. آموختیم که سرزمین غصب شده را تنها از راه جهاد، شهادت، فداکاری، سنگ، خون و با جانفشانی شهادت طلبانی چون «احمد قصیر» و «بلال فحص» میتوان باز پس گرفت… نقش تأسیس امام به یک عرصه محدود نبود؛ او در ابعاد مختلفی در کشور بنیانگذار و مؤسس محسوب می شود.
میشل عون (1312 ش) رئیس جمهور لبنان از سال 1395 به مدت دو سال و 6 ماه، رهبر جنبش میهنی آزاد و فرمانده سابق ارتش لبنان: تعالیم موسی صدر و راه وی یک پشتوانه ملی است که اگر اقوم و طوایف مختلف لبنان دور آن گرد بیایند، برای آنان ثابت خواهد شد که قدرت آنها در وحدت ملی آنان است و تنها راه خروج از بحرانها، موضع یکپارچه است.
سعد حریری (1349ش) سیاستمدار لبنانی که از سال 1388 تا 1389 و از سال 1395 تا 1398 نخستوزیر این کشور بود. حریری رهبر جریان مستقبل و قویترین چهره ائتلاف ۱۴ مارس است: در چهلمین سالگرد ناپدید شدن امام موسی صدر و دو تن از همراهانش شیخ محمد یعقوب و خبرنگار عباس بدرالدین، ما شخصیت معنوی و انسانی را یادآور میشویم که خود را صرف دفاع از لبنان و همزیستی مشترک میان آحاد مردم آن کرد. مسأله ناپدید شدن امام موسی صدر مسأله همه لبنانیها است.
ربابه صدر (1323ش) مدیر موسسات امام صدر در لبنان و خواهر ایشان: تسامح در نظر امام صدر، اصلی اساساً انسانی است و صرفاً نوعی رفتار نیست بلکه یک سبک زندگی است که در هر بخشی از زندگی او یافت میشود و همچون قلمرویی است که هر اندازه دیدگاه فکری و تجربه انسانی وسعت بیشتری بیابند، آن نیز وسیعتر میشود. هنگامی که درباره تسامح در اندیشه امام صدر سخن میگویم تصاویری از ایشان در ذهنم شکل میگیرند که مایلم شما را در آنها شریک کنم، امام موسی صدر از هنگام ورودش به لبنان با خود پیام گشودگی نسبت به دیگری را آورد، لبنان را پذیرفت و دردهایش را حس کرد و دریافت که لبنان سرزمینی بارور است که با تمامی فرق و طیفهای متنوعش سزاوار این تجربۀ فرهنگی است؛ تجربهای که جز با همزیستی و تسامح میان لبنانیان مسلمان و مسیحی به دست نمیآید. اما بر این نکته چنین تأکید میکند که لبنان از گذشتههای دور با تسامح و همزیستی میان مسلمانان و مسیحیان آشناست. و این نکته ریشه در ایمان عمیق او به این نکته دارد که تسامح وظیفهای دینی است که تمامی ادیان آسمانی به آن باور دارند. فرهنگ مبارزه بدون خشونت و موضع مقاومت مسالمتآمیز بخشی از ابتکار سازندهای است که گفتمان چشمپوشی از اختلافات و توجه به مهربانی و عطوفت به جای آن را بنا مینهد. حتی فراتر از این نیز میرود، آنجا که خودش را و لبنانیان را در مقابل مسوولیت بزرگ تاریخیمان در برابر وطن و در برابر تاریخ و در برابر نسلها قرار میدهد که زخمها را به فراموشی بسپاریم و آستین بالا بزنیم و هر کداممان به اندازه توانمان از میهنمان محافظت کنیم. از این رو است که نمیتوان تسامح را نزد امام صدر، تنها یک واژه یا کلام در نظر گرفت بلکه ارزش والایی است که ابعاد و افقهای وسیعی دارد، به گونهای که پیشاپیش قدرت و توانایی آن را برای خلق ارادهای زنده دریافت که رشتههای برادری لبنانیان را محکم میکند.
آیت اللهالعظمی ناصر مکارم شیرازی ( ۱۳۰۵ش) مرجع تقلید شیعه، نویسنده و مفسر قرآن: آقا موسی صدر استعداد فوقالعادهای داشت. این استعداد به پشتکار و استقامت فوقالعاده وی ضمیمه میشد و هر دو به کار مستمر شبانهروزی در مسائل تحصیلی و منظم درس خواندن میپیوست. به همین علت بود که آقای صدر خیلی سریع در حوزه علمیه قم ترقی کرد و در مدت کوتاهی جزء فضلای بنام و درجه اول حوزه شد. یکی از کسانی که میتوانم شهادت بدهم در همان سنین جوانی به اجتهاد رسید، امام موسی صدر بود.
دکتر صادق طباطبایی (1393-1322ش) خواهرزاده امام موسی صدر، سیاستمدار، استاد دانشگاه، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی بود. او از افراد تأثیرگذار در سالهای پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران بود و سخنگویی دولت موقت ایران در دوره مهدی بازرگان را نیز برعهده داشت. او همچنین به عنوان معاون وزیر کشور مجری برگزاری همهپرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران بود: تسلط امام موسی صدر به قرآن یکی از مهمترین برجستگیهای شخصیتی وی به شمار میرود؛ وی حافظه منظمی داشت و در هر مناسبت، مفاهیم متناسب با همان روز را با ظرافت خاصی از بطن آیات قرآن بیرون میکشید. این تبحر امام موسی صدر در بیان نکات ظریف و بیرون کشیدن معانی متناسب با وقایع روز، نه تنها از قرآن بلکه در بیان از انجیل و تورات و دیگر کتب دینی نیز وجود داشت.
مهدی فرخیان پژوهشگر، کارشناس ارشد فلسفه دین و مترجم آثار امام موسی صدر: نکته مهم اندیشه امام موسی صدر که تفاوت ایشان با بسیاری از علما و اندیشمندان را شکل میدهد، به طور عمده به رویکرد انسانی ایشان در تحلیل و تفسیر مسائل باز میگردد که در مقالات، سخنرانیها و آثار امام موسی واژه انسان پرتکرار است. حتی در تصویری که امام موسی صدر از واقعه عاشورا ارائه میدهند نیز رویکرد انسانی ایشان به خوبی مشخص است. در حوزه دینشناسی هم تصریح دارند که دین باید در خدمت انسان باشد. امام موسی صدر همچون افرادی نظیر مرحوم طالقانی، شهید بهشتی، شهید مطهری و مرحوم محمدتقی شریعتی از جمله روحانیونی بودند که در مواجهه با دنیای جدید، با بهره گرفتن از روش و متدولوژی شناخته شده علوم دینی، در تلاش بودند تا نگاه و رویکردی از دین را ارائه دهند که مطابق با مسائل انسان امروز و پاسخگو به چالش های عصر مدرنیته باشد. اما تجربه امام موسی صدر در مقایسه با دیگر همراهانش از این جهت حائز اهمیت است که در لبنان، جامعه ای متکثر هم از لحاظ سیاسی و هم لحاظ مذهبی اتفاق افتاده است.
محمد جواد مغنیه (1359-1283ش) مفسر و روحانی شیعه اهل لبنان : بزرگی، سعه صدر، گذشت و تواضع، از ویژگیهای امام موسی صدر است؛ من در برابر این کوه عظمت و صبر، و اسوه تواضع و فروتنی، سرکُرنش فرود می آورم و در حضور بزرگان و شخصیتهای سیاسی، علمی و مذهبی، با او بیعت میکنم. شیخ حسین خطیب، قاضی بزرگ لبنان: من با امام موسی خیلی جنگیدم، اما هر قدر بیشتر جنگیدم او بیشتر محبت کرد و بیشتر به دیدارم آمد. آن قدر محبت کرد که خودم شرمنده شدم.
سید محمد باقر صدر(1359-1313ش) فقیه، اصولی، مجتهد، فیلسوف، اندیشمند، مرجع تقلید، مبتکر و نظریهپرداز شیعه و سیاستمدار عراقی بود. از او گاه به عنوان شهید خامس و سید ذبیح القفا نیز یاد میشود: وحدت و یکپارچگی امت اسلامی در جهان کنونی، منتهای آرزوی امام موسی صدر بود و برهمین اساس پای از دایره حوزه های علمیه بیرون نهاد تا به گفته خود کار ناتمام سید جمال الدین اسدآبادی را به پایان برساند؛ با این تفاوت که سید عقیده داشت باید این کار را با سران به سرانجام برساند و امام موسی صدر معتقد بود که باید با مردم بود و از پایین کار را شروع کرد و با بالا کشیدن مردم و با پشتوانه آنان سران را به وحدت با یکدیگر و به خیر و صلاح مردم سوق داد و یا حتی وادار ساخت؛ … امام موسی صدر معنای انسجام اسلامی را در این نمی دید که تمامی انسان های منطقه را شیعیان حزب اللهی شکل دهند… امام موسی صدر در فکر جهان گشایی نبود، سلطه قومی بر قوم دیگر را طلب نمیکرد، استثمار ملتی را توسط حکامی دیگر در سر نداشت، موازنه مبتنی بر زور را نمیپسندید، ستمگری و ستم پذیری را نفی میکرد، آنچه او در پی آن بود؛ ارتقای جایگاه امت اسلامی در عصر علم و ارتباطات، و همشأن و همردیف با دیگر ملل عالم بود. روابط مبتنی بر احترام متقابل، به رسمیت شناختن حق و حقوق و منافع فرد و جامعه در مقیاس جهانی برای او اهمیت داشت.
جورج سمعان جرداق (1393-1305ش)نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس لبنانی: اگر روحانیون مسلمان، اسلام را همچون امام موسی صدر تبلیغ میکردند، اثری از مسیحیت و دیگر ادیان باقی نمیماند.
جلالالدین فارسی (زاده ۱۳۱۲ در مشهد) نویسنده و سیاستمدار سابق، و نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی در ایران است. وی نخستین نامزد حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود که پس از مشخص شدن ملیت افغانستانیش ناچار به کنارهگیری شد. آقای موسی صدر قبل از پیروزی انقلاب که من در لبنان حضور داشتم و انقلابیون دور من بودند نه دور او، با شاه رابطه خوبی داشت، ایشان میگفت که ما باید با مسیحیان متحد شویم و یک آخوند به کلیسا برود و یک کشیش نیز در مسجد پیشنماز شود. وقتی چنین حرفی را زد باید علیه او قیام میشد. ایشان باید به خاطر این حرف کشته میشد اما ما دیدیم که ارزشی ندارد هرچند قذافی او را کشت. قذافی به نهضتهای انقلابی و ضد استعماری کمک میکرد اما هر چه امام موسی صدر اقدام میکرد به او کمک نکرد وقتی او را دعوت کردند او به آنجا رفت، من آنجا مراوده و از همه جزئیات اطلاع داشتم و درنهایت او را کشتند.
سید محمد موسوی خوئینیها (۱۳۲۰)، سیاستمدار ایرانی است. دبیرکل مجمع روحانیون مبارز از سال ۱۳۸۴ مرحوم آقاموسی صدر، تا آنجا که رفتار ظاهریاش نشان میداد، هیچ نوعی همراهی با انقلاب نداشت. به نظرم میآید که اساساً در آن زمان ایشان نظرش این نبوده که نهضتی که در ایران شروع شده به یک نتیجه خاصی میتواند برسد.
سیدهادی خسروشاهی (۱۳۱۷–۱۳۹۸) سیاستمدار و سفیر سابق ایران در واتیکان و رئیس نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در مصر (قاهره)، محقق و تاریخنگار. امام موسی صدر در واقع، از ارکان اصلی و پیشگامان جریان روشنفکری حوزه بود. بهویژه که از لحاظ سابقه درخشان خانوادگی و رتبه تحصیلی حوزوی، یک فرد شاخص بود و به طور طبیعی و در عمل، در طلیعه این جریان قرار داشت و البته اقدامات بعدی ایشان، نشاندهنده عمق ریشه فکری این جریان در ذهن و اندیشه ایشان بود.
سیمین دانشور (۱۳۰۰–۱۳۹۰) نویسنده و مترجم برجسته ایرانی و همسر جلال آل احمد. موسی صدر خیلی خوش تیپ بود. حالا لیبی (قذافی) یا گمش کرده یا کشتدش، نمیدونم. غروب بود. موسی صدر اومد، در زد. اون یکی از زیباترین مردهای دنیا بود. چشمهای خاکستری، درشت، زیبا. لباس آخوندیش هم شیک، از این سینه کفتریها. من در رو باز کردم. گفتم: ببینم! شما امامی، پیغمبری! تو حق نداری اینقدر خوشگل باشی! خندید. گفت: جلال هست؟ گفتم: آره، بیا تو. اومد تو. نیمام که همیشه اینجا بود… دیگه من نرسیدم چایی به نیما بدم. نیما تو خاطراتش نوشته که: سیمین محو جلال امام موسی صدر شد و چایی ما رو خودش نداد و منم چایی نخوردم. موسی صدر سه چهار روز اینجا موند. نیما خیلی حسودیش شد. نیما خیلی وسواسی بود. باید چایی رو خودم میریختم. تفاله نداشته باشه. سرش هم این قد خالی باشه. خودمم میدادم بهش. من محو جمال صدر شدم. خیلی زیبا بود. بعد سه چهار روز موند و بعد ما رفتیم قم. او رئیس نهضت امل در لبنان بود. «سووشون» رو او به عربی ترجمه کرد. آورده بود برامون. بعد ما رو به قم دعوت کرد که دیگه بیرونی و اندرونی بود. ولی میدیدمش. شام و نهار اینا میدیدیمش.
دکتر ابراهیم یزدی (۱۳۱۰–۱۳۹۶) عضو شورای انقلاب، وزیر خارجه و معاون نخستوزیر در دولت موقت انقلاب، نماینده شهر تهران در مجلس اول و دبیرکل سابق نهضت آزادی ایران آن چیزی که ما در ادبیات و فرهنگ دینی خود از آن به «خلق محمدی» یاد میکنیم، امام موسی صدر آن را به طور کامل داشت. من هرگز ندیدم که ایشان از این اطرافیان خود عصبانی شده باشد؛ در حالیکه بعضی اوقات واقعاً ایشان را اذیت میکردند. هر کس که به حازمیه [مقر مجلس اعلای اسلامی شیعه] میآمد، میخواست ایشان را ببیند. خوب، ایشان هم مثل هر انسان دیگری خسته میشد. اما من هرگز ندیدم، نه تنها در حضور آنها، بلکه حتی وقتی تنهایی در خلوت پای سماور مینشستیم تا یک فنجان چای بنوشیم، که احساس عصبانیت یا دلتنگی کرده باشد. به مسائل اخلاقی و انسانی دقیقا توجه داشت. یک بار دهکدهای مسیحی را در جنوب لبنان بمباران کرده بودند و دو نفر از جوانان مسیحی آن کشته شده بودند. من تازه از آمریکا به بیروت آمده بودم. به من گفت که من دارم میروم تا از خانوادههای این دو جوان مسیحی عیادتی بکنم. تو هم بیا با هم برویم؛ بد نیست. گفتم برویم، من دوست دارم. با ماشین ایشان رفتیم. روستای مسیحی درست کنار مرز مناطق اشغالی و اسرائیل بود. آنجا من با چشم خود دیدم که ایشان با مسیحیها چه رفتاری دارند و مسیحیها چه رفتاری با ایشان دارند. اینها همان چیزی است که امامان ما میگویند؛ که مردم را با رفتارتان به دین جذب کنید و نه با زبانتان. آقای صدر این امتیازات را داشت. ایشان علاوه بر اینکه تمام این نکات جامعهشناختی، روانشناختی و اجتماعی را داشتند، جایگاهشان در لبنان طوری بود که به مسائل سیاسی منطقه نیز اشراف کامل داشتند. من این اشراف سیاسی ایشان را در کمتر روحانی دیگری دیدم. ایشان مسائل سیاسی را میفهمید و به آن اشراف داشت. این اشراف ایشان باعث شده بود تا مسائل را در ورای این روابط سیاسی عادی ببیند. … آن چیزی که آقای صدر در لبنان بدست آورد، خودش بدست آورد. ایشان وقتی در سال ۱۹۵۹ به لبنان رفتند، خودشان با آن قد بلند و رشید پشت ماشین کوچک فولکسواگن نشستند و ظرف یک سال نزدیک صد هزار کیلومتر را در آن کشور کوچک زیر پا گذاشتند. ببینید، هیچوقت روحانیون ما این اخلاقها را نداشتند که خودشان پشت ماشین بنشینند و اینگونه متحرک باشند. دهکدهای نبود که امام موسی صدر ندیده باشد. هر دهی را که میگفتید، ایشان رفته بود و آنجا را دیده بود. یک خانواده شیعه نبود که امام موسی صدر آن را نشناسد. آقای صدر انصافاٌ با یک نگاه کاملا علمی وارد فعالیت شد. برای اینکه با خود گفت اول باید جامعه را بشناسد. در ضمن یک افق دید بلند داشت.